سیره جهادی و مبارزاتی امام زمان عج
امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با انقلاب جهانی خود بساط کفر و شرک را از گستره زمین بر میچیند و همگان را به دین مقدس اسلام دعوت میکند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در این باره فرموده است:
«شیوه او [امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ]شیوه من است و مردم را بر آئین و شریعت من قرار میدهد. »
البته آن حضرت در شرایطی ظهور میکند که حق به گونه ای آشکار، معرفی گردیده و از هر جهت بر مردم جهان، حجّت تمام شده است.
با این حال طبق برخی از روایات، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تورات و انجیل واقعی و تحریف نشده را از غاری در انطاکیه بیرون میآورد و به وسیله آنها با یهودیان و مسیحیان جهان احتجاج می کند که بسیاری از ایشان مسلمان میشوند.
در این میان آنچه که گرایش ملّتهای گوناگون را به اسلام بیشتر میکند آن است که همگان آشکارا میبینند که مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف با امدادهای غیبی یاری میگردد و نشانههای پیامبران همچون عصای موسی علیه السلام و انگشتر سلیمان علیه السلام و زره و شمشیر و پرچم پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم را همراه دارد و برای تحقق اهداف پیامبران خدا و برقراری عدالت جهانی قیام کرده است. روشن است که در چنین بستری که حق و حقیقت آشکارا بر جهانیان عرضه شده است، تنها کسانی در جبهه باطل باقی میمانند که به کلّی هویت انسانی و الهی خود را از دست داده باشند و اینان همانها هستند که جز فساد و تباهی و ظلم از آنها سر نمی زند و لازم است ساحت دولت مهدوی از لوث وجود آنان پاک گردد. اینجاست که شمشیر برنده عدالت مهدوی از نیام برآمده و با قدرت و صولت بر پیکر ستمکاران لجوج فرود میآید و کسی از آنها را باقی نمی گذارد. این شیوه و روش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و امیرالمؤمنین علیه السلام نیز بوده است.
نگین افرینش ( درسنامه دوره مقدماتی معارف مهدویت )
چرا بايد براي امام حسين عزاداري كرد؟
چرا خاطره سيدالشهداء عليه السلام را فقط با بحث و گفتگو، سخنراني، تشكيل ميزگرد و نظاير آن زنده نگه نمي داريم؟ چرا بايد عزاداري كرد؟
جواب اين است كه اين صحنههاي بايد به وجود بيايد كه غير از عامل شناخت، عامل احساسي- عاطفي نيز در ما تقويت شود. اگر اين عواطف تحريك شود، آنگاه ميتواند اثر كند. نمونه چنين تأثيري را ميتوانيد در زندگي فردي و نيز زندگي اجتماعي خود بيابيد. به خصوص در اين سي- چهل سال اخير كه حركت حضرت امام عليه السلام عليه دستگاه طاغوت و كفر شروع شد. ملاحظه كرده ايد كه در ايام محرم و صفر نام سيدالشهداء (ع) و عزاداري سيدالشهداء (ع) مردم را به حركت وادار ميكرد. اين شور و هيجان جز در ايام عاشورا پيدا نمي شود و جز با همين مراسم سنتي عزاداري يا نظاير آن حاصل نمي شود؛ بايد عمل كرد. و رفتاري نشان داد كه احساسات و عواطف مردم را تحريك كند، آن گاه اثر بخش خواهد بود. اين جا است كه متوجه ميشويم چرا امام قدس سره بارها ميفرمود آنچه داريم از محرم و صفر داريم. چرا اين همه اصرار داشت كه عزاداري به همان صورت سنتي برگزار شود؟ چون در طول سيزده قرن تجربه شده بود كه اين امور نقش عظيمي در برانگيختن احساسات و عواطف ديني مردم ايفا ميكند و معجزه مي آفريند. تجربه نشان داد كه بيشتر پيروزيهايي كه در دوران انقلاب و يا در دوران جنگ در جبههها حاصل شد، در اثر شور و نشاطي بود كه مردم در ايام عاشورا و به بركت نام سيدالشهداء (ع) حاصل ميكردند. اين تأثير كمي نيست.
با چه قيمتي ميشود چنين عاملي را در اجتماع آفريد كه اين همه شور و حركت در مردم ايجاد كند؟ اين همه عشق مقدس بيافريند، تا جايي كه افراد را براي شهادت آماده كند؟ اگر بگوييم در هيچ مكتبي و يا در هيچ جامعه اي چنين عاملي وجود ندارد، سخن گزافي نگفته ايم.
پس اين كه بايد غير از بحث و گفتگو كار ديگري براي بزرگداشت حادثه عاشورا انجام داد، كاري كه در برانگيختن احساسات و عواطف مؤثر باشد، روشن شد. جواب كلي سؤال اين است كه انسان فقط به شناخت مجهز نگرديده است. علاوه بر شناخت، نيروي ديگري به نام انگيزشها و هيجانات وجود دارد كه عامل آن، احساسات و عواطف است. اين عوامل نيز بايد تقويت شود تا نقش خود را ايفا كند. برنامههاي عزاداري از جمله اين عوامل است.
آماده نمودن زینب برای انجام این مسؤلیت
حضرت زینب(س) از نظر روحی و قدرت تحمل در حدّ عالی و درجات بالا قرار داشت. او از جمله شخصیتهای نمونه و منحصر به فردی است که مادرگیتی از آوردن امثال آن ناتوان است؛ ولی این مسئولیت پیامرسانی عاشورا به قدری خطیر و بزرگ بود، که حتی شخصیتی بسان حضرت زینب نیز برای انجام آن نیازمند آمادگی قبلی بود. بر همین اساس به نظر میرسد، زینب(س) از همان دوران کودکی تحت تربیت پیشوایان معصوم(ع) به تدریج برای انجام چنین وظیفه خطیری آماده میشد. وی نزدیک رحلت پیامبر اکرم(ص)، خدمت جدّ بزرگوارش، عرض کرد:«ای رسول خدا(ص)! دیشب خواب دیدم، باد شدیدی وزیدن گرفت و همه دنیا را تاریک و سیاه کرد. آن باد مرا از سویی به سوی دیگر میانداخت، تا اینکه چشمم به درخت بزرگی افتاد از شدت وزش باد به آن درخت پناه بردم؛ ولی باد آن را ریشه کن کرد و بر زمین انداخت آنگاه به یکی از شاخههای نیرومند آن درخت پناه بردم، ولی باد آن را نیز قطع کرد. پس از آن به شاخه دیگری پناهنده شدم و آن را نیز باد درهم شکست. سرانجام به دو شاخه متصل به هم از آن درخت چنگ زدم، باد آن دو را نیز در هم شکست. در اینجا از خواب بیدار شدم.».سخنان زینب اشک از دیدگان پیامبر اکرم(ص) جاری ساخت و در این هنگام به زینب فرمود:«ای نور دیده! آن درخت جد توست که به زودی تند باد اَجَل او را از پای در میآورد. آن شاخه نخست که به آن چنگ زدی مادرت، زهراست! شاخه دوم پدرت علی است و آن دو شاخه به هم متصل برادرانت حسن و حسین هستند، که در سوگشان دنیا تاریک میشود و تو لباس سیاه بر تن میکنی.» .حضرت زینب(س) از همان کودکی میآموخت که چگونه با سختیها و دشواریها مقابله کند، و در برابر جباران و ستمگران سر فرود نیاورد. بیش از شش سال از عمر زینب نمیگذشت که با فاجعه بزرگ رحلت پیامبر بزرگوار اسلام(ص) روبهرو گردید. پس از مدت کوتاهی اندوه از دست دادن مادر بر قلب به ظاهر کوچک او وارد گردید. از آن پس با همان سن کم، بسان مادرش، در کنار پدر قرار گرفت و شریک غم و اندوه مظلومترین انسان جهان و مونس تنهاییاش گردید. پس از شهادت پدر در همه صحنههای سخت و دشوار همراه و همگام و یاور دو برادرش، امام مجتبی(ع) و امام حسین(ع) بود. هنگامی که برنامه مسافرت امام حسین(ع) از مدینه به مکه و از مکه به عراق مطرح شد، بدون هیچ گونه چون و چرا و حتی بدون اینکه با ارائه پیشنهاد و نظر بخواهد آن حضرت را منصرف کند، همراه برادرراهی سفر گردید. گویا همراهی و همگامی حضرت زینب با امام حسین(ع) و حضور او در نهضت امام(ع) از سالها قبل پیش بینی شده بود. به همین مناسبت شرطِ همراهی با برادر در قرارداد ازدواج حضرت زینب قید شده بود.
عاشورا نقش بی همتای زینب ( سلام الله علیها ) - محمد حسین مهوری
ابتکار امام حسین برای اصلاح جامعه
در چنین اوضاع و شرایطی امام حسین(ع) با برخورداری از دانش خاص الهی برای اصلاح جامعه، برنامه بسیار دقیق و منظمی طرح ریزی کرد، که نه تنها توانست جامعه آن روز را از خطر مرگ حتمی معنوی و فرهنگی نجات بخشد، بلکه برای همیشه به جوامع بشری قدرت و نیرویی بخشید تا بتوانند در مقابل ظلم و ستم و اعمال خلاف از خود حساسیت نشان دهند. آن حضرت به گونهای برنامه ریزی کرد که یاد و خاطره او همواره در میان انسانها زنده و جاوید باشد، و همین امر مانع بی تفاوتی، ظلمپذیری و تحریف دین در میان مسلمانان میشود، و به همین دلیل است که قیام امام حسین(ع) تضمین کننده بقای اسلام و بیداری مسلمانان است.امام حسین(ع) برای تحقق بخشیدن به این هدف، نهضت و قیام خود را در دو مرحله برنامهریزی کرد. مرحله نخست، مرحله خون، قیام و شهادت و مرحله دوم مرحله پیام رسانی، بیدارگری، زنده نگهداشتن یاد و خاطره نهضت بود. مسئولیت مرحله نخست نهضت بر دوش مردان فداکار و از جان گذشتهای بود که با تمام هستی خود در برابر ظلم و بیداد و انحراف ایستادگی کردند و در این راه به شهادت رسیدند. ولی مسئولیت بخش دوم نهضت و قیام از عهده مردان خارج بود. چرا که یزید و یزیدیان را تصمیم بر آن بود که در روز عاشورا هیچ مردی را زنده نگذارند.پس از شهادت امام حسین(ع) هنگامی که یورش وحشیانه سپاه عمر سعد برای غارت خیمهها آغاز شد، شمر به خیمه امام سجاد(ع) وارد شد و با کشیدن شمشیر قصد جان امام را نمود. ولی عمر سعد دستانش را گرفت و گفت: «آیا از کشتن این جوان بیمار شرم نداری؟» شمر گفت: «دستور از امیر عبیدالله بن زیاد رسیده که همه فرزندان حسین را بکشم.»سرانجام عمر سعد با تلاش و کوشش بسیار توانست شمر را از انجام این جنایت منصرف سازد. .امام حسین(ع) مسئولیت بخش دوم قیام را به زنان و کودکان خود واگذار کرد و رهبری آن را به خواهرش زینب سپرد.محمد حنفیه شب حرکت امام حسین(ع) از مکه به سوی عراق خدمت آن حضرت رسید، و از او درخواست نمود که به کوفه حرکت نکند. امام(ع) وعده داد که در باره پیشنهاد او بیندیشد. ولی ناگهان هنگام صبح به محمد حنفیه خبر رسید که امام(ع) به سوی عراق حرکت کرده است. و با شنیدن این خبر بهسرعت خود را به امام (ع) رساند، افسار شترش را گرفت و گفت: «ای برادر! مگر به من قول ندادی که درباره پیشنهادم بیندیشی؟».امام(ع) فرمود: «دیشب پس از آنکه از تو جدا شدم، رسول الله را در خواب دیدم که به من فرمود: «ای حسین! بیرون رو!، زیرا خداوند خواسته است ترا کشته ببیند!»محمد حنفیه گفت: «تو که با این حالت میروی، چرا زنان را همراه خود میبری؟»امام حسین(ع) فرمود: پیامبر اکرم(ص) به من فرمود: «خداوند خواسته است که اینها را اسیر بنگرد!»
عاشورا نقش بی همتای زینب ( سلام الله علیها ) - محمد حسین مهوری
خاستگاه اجتماعی قیام امام حسین
همانگونه که انسان از نظر جسمی و روحی از حالت سلامتی و بیماری برخوردار است، جوامع بشری نیز از این دو حالت برکنار نیستند. جامعه سالم جامعهای است که روح آزادی، آزادیخواهی، نوعدوستی، ظلم ستیزی، کمک به مظلومان و ستمدیدگان و باورهای دینی بر آن حاکم باشد. خرافات و اعتقادات باطل و تخدیری جایگزین اعتقاداتی نشده باشد که انسان را از یوغ بندگی و بردگی هواهای نفسانی و قدرتهای خارجی میرهاند!. جامعه سالم جامعهای است که اگر آثار ظلم و فساد در دستگاه رهبری و حکومت مشاهده گردد همه اعضای آن جامعه برای اصلاح آن بسیج شوند. در مقابل جامعه بیمار، جامعهای است که روح تسلیم، ظلم پذیری، بی تفاوتی نسبت به سرنوشت همنوعان بر آن حاکم گردد. در برابر اعمال خلاف و ظلم و فساد حاکمان و رهبران خودهیچ واکنشی نشان داده نشود. جامعه بیمار جامعهای است که مذهب و اعتقادات مذهبی در خدمت منافع حاکمان به کار گرفته شود.جامعه بیمار جامعهای است که بر اساس اعتقادات تحریف شده و ناصحیح مذهبی مردم را به ظلم پذیری، سکوت و تسلیم دعوت کند.بیماریهای جوامع از شدت و ضعف برخوردار است. گاهی بیماری جامعه در حدّی است که با هشدار مصلحان، مردم از خواب غفلت بیدار میشوند، و به حرکت در میآیند.زمانی حال جامعه آن چنان رو به وخامت مینهد که نیازمند تزریق خون برای به حرکت درآمدن است. در این شرایط باید گروهی فداکار و از جان گذشته خون خود را به جامعه اهدا کنند، تاجامعه بهبودی خود را باز یابد. ولی گاهی حال جامعه به حدّی از وخامت میرسد، که دچار ایست قلبی میشود و تزریق خون نیز سودی به حال آن نخواهد داشت. برای نجات جامعه در چنین شرایطی باید شوک ناگهانی بر پیکر آن وارد گردد.وضع اجتماع مسلمانان در زمان یزید به همین صورت بود. معاویه در طی دوران حکومت خود مسلمانان را آن چنان زبون و ذلیل کرده بود که در برابر اعمال خلاف او و عمالش صدای انتقاد و اعتراضی شنیده نمیشد. مسلمانانی که پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) بر اثر تعالیم و تربیت آن حضرت آن چنان در برابر اعمال خلاف خلفا حساسیت داشتند، که در برابر کوچکترین عمل خلافی صدا را به اعتراض بلند میکردند - در زمان معاویه به گونهای تسلیم، مطیع و سازشکار شدند، که پس از مرگ معاویه، یزید - آن عنصر فاسد و فاجر - به راحتی بر اوضاع کشور اسلامی مسلط شد و صدای اعتراضی از مسلمانان شنیده نشد. مسلمانان بگونهای بودند که وقتی:«عمر - در وقتی که خلیفه بود- گفت که من اگر چنانچه خلافی کردم به من مثلاً بگویید و چه بکنید. یک عربی شمشیرش را کشید گفت ما با این مقابل تو میایستیم. اگر تو بخواهی خلاف بکنی، ما با این شمشیر مقابلت میایستیم.».جامعه در زمان یزید آن چنان سازشکار، تسلیم، ذلیل و زبون شده بود، که جز تعداد معدودی یاران امام حسین(ع) همه آن حضرت را به سکوت و سازش فرا میخواندند. وضع جامعه در زمان امام حسین(ع) به گونهای بود که نه تنها هشدار و نصیحت در آن مؤثر نبود، بلکه شهادت شخصیتی مانند امام حسین(ع) به تنهایی نیز قادر نبود، مردم را از خواب غفلت بیدار کند، همچنان که شهادت برادر بزرگوارش امام مجتبی(ع) آنگونه که باید نتوانست جامعه را به حرکت درآورد. ادامه چنین وضعی قطعاً نابودی اسلام را به دنبال داشت.
عاشورا نقش بی همتای زینب ( سلام الله علیها ) - محمد حسین مهوری