ایستاده در میدان
{إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَ لَنْ تُفْلِحُوا إِذاً أَبَداً} …[اگر (اين مردم كافر) بر شما آگهى و ظفر يابند، شما را يا سنگسار خواهند كرد يا به آيين خودشان برمىگردانند و در آنصورت ديگر روى رستگارى نخواهيد ديد.] (کهف:۲۰)
✤ امروز که سران دشمن، صریحاً از تسلیمشدنِ رَهبری (ایران) میگویند و میان ذلتِ تسلیم و کُشتهشدن مُخیّر میسازند، رَهبر ما کیست؟
✦ خامنهای، آن رَهبر بزرگی است که: در میدانِ تیرها، سینه سِتَبر کرده، فریاد برمیآرد که «إنْ كانَ دينُ مُحَمَّدٍ لَمْ يَسْتَقِمْ إلاّ بِقَتْلى، يا سُيُوفُ خُذِينى!» [اگر دین محمد، جز با کشتهشدن من باقی نمیماند، پس ای شمشیرها! مرا بگیرید]؛
✦ خامنهای، آن رَهبر بزرگی است که: در نوکِ پیکان، چشم در چشم دشمن میدوزد و هَل مِن مُبارز میطلبد و خیل یاراناش چون تیرهای سهمگین در چِلّهٔ فَرمان اُویند؛
✦ خامنهای، آن رَهبر بزرگی است که: مرگ در نزدش، از عسل اَحلی و شیرینتر است و تسلیم نمیپذیرد؛
✦ خامنهای، آن رَهبر بزرگی است که: مَردِ میدان حَق است و شعارش «اذاً لا نُبالی بالمَوتْ» […بنابراین باکی از مرگ نداریم]؛ چراکه «اَوَلَسنٰا علی الحَق» […اگر ما در راه حق هستیم]؛
✦ خامنهای، آن رَهبر بزرگی است که: هنگام پیکار، سرش را به خدا میبخشد و پای چون میخ در زمین دارد که فرمود «أَعِرِ اللَّهَ جُمْجُمَتَكَ؛ تِدْ فِي الْأَرْضِ قَدَمَكَ» [سر خود را به خداوند بسپار؛ قدمهايت را بر زمين ميخكوب كن]؛
✦ خامنهای، آن رَهبر بزرگی است که: از کثرت دشمن، پشت به میدان نکرده و جز خدا از هیچچیز هراس ندارد؛ «إِنِّي وَ اللَّهِ لَوْ لَقِيتُهُمْ وَاحِداً وَ هُمْ طِلَاعُ الْأَرْضِ كُلِّهَا مَا بَالَيْتُ وَ لَا اسْتَوْحَشْتُ» [بهخدا قسم اگر بهتنهايى با دشمنان روبرو شوم، درحالىكه تمام زمين را پر كرده باشند، مرا نه باك است و نه ترس]؛
✦ خامنهای، آن رَهبر بزرگی است که: در برابر تهدید جان، فریاد «أَ بِالقَتل تُهَدِدُني؟» [مرا از مرگ میترسانی؟] گوید و از کرامت سخن گوید که «أَما عَلمْتَ أَنَّالقتلَ لنا عٰادة و كِرامَتُنا مِنالله الشهادة!» [آیا نمیدانی که کشتهشدن برای ما یک عادت است و شهادت، کرامت ماست؟]؛
✦ خامنهای، آن رَهبر بزرگی است که: هنگامهٔ شهادت یاراناش، زمزمه «أَنه بِعَینِ الله» [او در محضر خداست] بخواند و نَصر و فَتح را جز از خدا انتظار ندارد که {إِن تَنصُروا الله یَنصُرکُمْ} [اگر خدا را يارى كنيد، او نیز شما را يارى مىكند]؛
✦ خامنهای، آن رَهبر بزرگی است که در هنگام جهاد و مقاومت، جان خود را به جانبازی بیاورد و شعار «وَاللَّهِ لَوْ عَلِمْتُ أَنِّي أُقْتَلُ ثُمَّ أُحْيَا ثُمَّ أُحْرَقُ حَيًّا ثُمَّ أَذْرَى، يُفْعَلُ ذَلِكَ بِي سَبْعِينَ مَرَّةً مَا فَارَقْتُكَ حَتَّى أَلْقَى حِمَامِي دُونَكَ» [بهخدا سوگند، اگر میدانستم که کشته میشوم، سپس زنده میشوم، سپس زندهزنده سوزانده میشوم، سپس پراکنده میشوم و این کار هفتادبار تکرار شود، هرگز از تو جدا نمیشدم تا مرگم را در راه تو دریابم] بدهد.
✦ خامنهای، آن رَهبر بزرگی است که: در کمینگاهِ رَزمگاه، چَشم در چَشم دشمن نشسته که «مَنْ نٰام لَم یُنَمْ عَنه» [هركه از دشمن خود غافل باشد، دشمن از او غافل نباشد]؛
✦ خامنهای، آن رَهبر بزرگی است که: شهادت را «اَولیٰ مِنْ رُکوبِ العٰارْ» [بهتر از پذیرش ننگ و ذلت] میداند و جز سعادت، انتخاب نمیکند (إِنّي لا أَرى المَوتَ إلاّ سَعادَةً) و زندگی زیر سایه ظالمین را برنمیتابد (و لا الحَياةَ مَعَ الظالِمينَ إلاّ بَرَما)؛
✦ خامنهای، آن رَهبر بزرگی است که: هنگام جمعشدن اَحزاب دشمن و فتنهگران منافق، جز ایمانش افزوده نشود و بگوید {هٰذا مٰا وَعَدَنا الله و رَسُوله} [این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده]؛
✦ خامنهای، آن رَهبر بزرگی است که: در میانهٔ میدان فریاد برآورد «لا أُعطیکم بِیدی إِعطاء الذَلیل و لا أَقرُ لکم إِقرارَ العَبیدْ» [نه دست ذلت به آنان میدهم و نه چون بردگان، تسلیم حکومت آنان میشوم]؛
✦ خامنهای، آن رَهبر بزرگی است که: مؤمنتر از همه، به نشانهٔ آرامشبخش الهی است؛ {هُوَ الَّذي أَنزَلَ السَّكينَةَ في قُلوبِ المُؤمِنينَ} [او کسی است که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد].
م.ص.صاد
۱۵ تیر۱۴۰۴ | عاشورای ۱۴۴۷