رفتارهای مخرب رابطه زناشویی
در یک بحث یا مشاجره به جای اینکه به حرف هایی که طرف مقابل تان می زند فکر کنید، به فکر واکنش های دفاعی خودتان باشید.
این یکی از متداول ترین رفتارهایی است که در زوج ها می توان دید. ما معمولا در مورد مشکلات و خستگی های خودمان خوب حرف می زنیم و آنها را ابراز می کنیم. ولی وقتی نوبت به حرف زدن طرف مقابلمان می رسد، حالت دفاعی به خودمان می گیریم و در تمام مدتی که او صحبت می کند یا میان حرفش می پریم و نمی گذاریم منظورش را درست منتقل کند یا در ذهنمان در حال آماده کردن جواب هستیم که به محض تمام شدن صحبتش به او بگوییم.
همین باعث می شود که خوب به حرف های همسرمان گوش نکنیم و پیامی که می خواهد به ما بدهد را درست نگیریم و حتی ناخواسته باعث شویم که میان ما دلخوری و سوء تفاهم ایجاد شود.
اینکه در مورد مسائل و مشکلات شخصی و همچنین مشکلاتتان در رابطه با همسرتان صحبت نکنید.
برخی از ما به اشتباه گمان می کنیم که اگر همسرم من را دوست دارد و به من نزدیک است یعنی باید بتواند ذهن من را بخواند و علت ناراحتی های من را بخوبی حدس بزند. به همین علت بجای صحبت کردن در مورد آنچه در فکرمان است و باعث ناراحتی ما شده، سعی می کنیم با قهر کردن، لج کردن و… تنها به او بفهمانیم که من ناراحت هستم. اما خودت بفهم که من چرا ناراحت هستم… و وقتی نتوانست مشکل را حدس بزند نسبت به او دچار خشم و کینه می شویم.
نامه ای از پدر
پس آن که با چشم دل بنگرد و با دیده درون کار کند،آغاز کارش آن است که بیندیشد، آیا عمل به سود اوست یا زیان او؟
اگر به سود اوست ادامه دهد و اگر زیانبار است توقف کند. زیرا عمل کننده بدون آگاهی چون رونده ای است که بیراهه می رود. پس هرچه شتاب کند از هدفش دورتر می ماند. و عمل کننده از روی آگاهی، چون رونده ای است بر راه راست.
پس بیننده باید به درستی بنگرد آیا رونده راه مستقیم است یا واپس گرا؟
و بدان که هر ظاهری، باطنی متناسب با خود دارد. آنچه ظاهرش پاکیزه است، باطن اش نیز پاک و پاکیزه و آنچه ظاهرش پلید، باطن اش نیز پلید است.
آگاه باشید هر عملی رویشی دارد. و هر روینده ای از آب بی نیاز نیست. و آب ها نیز گوناگون اند. پس درختی که آبیاری اش به اندازه و نیکو باشد، شاخ و برگش نیکو و میوه اش شیرین است. و آنچه آبیاری اش پاکیزه نباشد درختش عیب دار و میوه اش تلخ است.
قسمتی از خطبه ۴۵۱ نهج البلاغه امام علی علیه السلام
درسهایی از زندگی امیرالمومنین و حضرت فاطمه علیهم السلام
درباره تاريخ دقیق ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه سلام الله علیهما نظر واحدي از مورخان و سيرهنويسان بدست نيامده است؛ بلكه آنان تاريخهاي متعددي بيان كردهاند. برخي ربيع الاول سال دوم قمري، برخي روز اول ذی الحجه سال دوم،[۱] برخي روز ششم ذي الحجه و برخي نوزده ذی الحجه،[۲] عدهاي محرم سال سوم قمري و گروهي هم ماه صفر سال سوم را بيان كردهاند.[۳]
در تقویم رسمی ایران روز اول ماه ذی الحجه به عنوان روز پیوند این دو ماه آسمانی درج شده است.
آنچه مهم است درسهایی است که باید از این پیوند آسمانی بگیریم، درس هایی که از ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) باید گرفت !
از ماجرای ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیهماالسلام نکات بسیار جالبی را می آموزیم که اگر خواهان سعادتیم و پیروی راستین اسلام، بایستی تا مرز توان تلاش کنیم : تا مراحل اول ازدواج بر مبنای صحیحی صورت گیرد، دوم آن که ساده زیستی در تمام شئون زندگی جامعه و بخصوص ازدواج راه یابد و گرنه قید و بندهای اجتماعی در امر ازدواج که بیشتر نشأت گرفته از فرهنگ غیر اسلامی و یا ساخته و پرداخته ذهن های کوتاه مادی و اشرافی است چون غل و زنجیر بر دست و پای جوانان و والدین آنها می افتد و هر روز این غل و زنجیر بزرگتر و سنگین تر می شود، تا جایی که امکان هر نوع حرکت صحیحی را می گیرد و حیات جامعه را به سوی نابودی می کشاند و بر فساد و نابسامانی های روانی و مشکلات اخلاقی می افزاید.
در جریان ازدواج آن دو بزرگوار که به فرموده حضرت رسول (ص) خداوند فاطمه را به ازدواج علی در آورد نکات بسیار مهم آموزشی و الگویی وجود دارد که از آن جمله می توان به کفو و همتا بودن، خواستگاری بدون واسطه، قناعت، دوری از اشرافی گری و تجملات، سخت نگرفتن بر همدیگر، ملاک قراردادن معیارها و خصوصیات معنوی و دینی و اخلاقی، مهریه پایین، بنا کردن زندگی بر پایه محبت و عشق واقعی از روی شناخت، حجب و حیا و… اشاره کرد.
به این خاطر است که یک پیوند با این ویژگی ها پیوند آسمانی لقب می گیرد که رضایت خدا و رسول خدا (ص) در آن وجود دارد.
لازم به ذکر است حضرت فاطمه (س) جهیزیه کاملی نداشتند و به هر چه بود اکتفا کردند اما بیشترین چیزی که در این ازدواج به چشم میخورد مهریه اندک ایشان می باشد. پس اگر مهریه در این زمانه افزایش چشم گیری داشته است بیشترین علت آن در تنگنا قرار دادن خانواده دختر برای جهیزیه مفصل می باشد.
١- مسارالشيعة شیخ مفید، ص 17.
2- وقايع الايام شيخ عباس قمي، ص 106، 109 و 126.
3- بحارالانوار علامه مجلسی، ج 91، ص 192.
دعای سریع الاجابه(شهید حسن توکلی)
هوا هنوز گرگ و میش بود. پس از سپری کردن یک شب سخت عملیاتی، آتش شدید دشمن حکایت از یک پاتک سنگین داشت.
رزمنده عارف و دلاور حسن توکلی کنار من آمده تیربارش را به من داد گفت:با این سر عراقیها را گرم کن تا من نماز بخوانم.
شروع به تیر اندازی کردم و با گوشهی چشم مراقب احوال و خضوع و خشوع او بودم. برروی خاکریز تیمم کرد ودر حالت نشسته به نماز عشق پرداخت.
کمی تیر اندازی کردم و باز متوجه توکلی شدم. رکعت دوم بود دستهایش را بالا آورده بود قنوت میخواند.
از شدت گریه شانههایش را که به خود میلرزید بخوبی میدیدم. تیراندازی را قطع کردم ببینم چه دعایی میخواند شنیدم که میگفت: اللهم ارزقنی شهاده فی سبیلک
به حال خوشش افسوس خوردم دوباره به تیراندازی پرداختم.
باز نگاهی به توکلی کردم جلوی لباسش خونی بود و به آرامی جوی خون از زیر لباسش روی زمین جاری و او در حال خواندن تشهد و سلام بود.
مترصد شدم سلام بدهد و به کمکش بروم. در حالیکه میگفت:السلام علیکم و رحمه الله… و برکاته به حالت سجده بر زمین افتاد. پیکر آغشته به خون این شهید عاشق را کناری خواباندم در حالیکه از این دعای سریع الاجابه متحیر بودم.
سفارش چهار نکته مهم به فرزند
و قال عليه السلام لابنه الحسن:
يَا بُنَيَّ، احْفَظْ عَنِّي أَرْبَعاً، وَ أَرْبَعاً، لَايَضُرُّكَ مَا عَمِلْتَ مَعَهُنَّ: إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ، وَ أَكْبَرُ الْفَقْرِ الْحُمْقُ، وَ أَوْحَشُ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ، وَ أَكْرَمُ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلْقِ.
يَا بُنَيَّ، إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْأَحْمَقِ، فَإِنَّهُ يُرِيدُ أَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرَّكَ؛ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْبَخِيلِ، فَإِنَّهُ يَقْعُدُ عَنْكَ أَحْوَجَ مَا تَكُونُ إِلَيْهِ؛ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْفَاجِرِ، فَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِهِ؛ وَ إِيَّاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ، فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ: يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ، وَ يُبْعِّدُ عَلَيْكَ الْقَرِيبَ.
به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود: ای فرزندم چهار [مطلب] را از من به خاطر بسپار و نیز چهار توصیه را که با وجود عمل به آنها، به تو زیان نمی رسد[ چهار مطلب اول این است که]:
سرآمد بی نیازی ها خرد و عقل است؛ و بزرگ ترین فقر و نیازمندی، بی خردی است؛ و بالاترین ترس، خودپسندی است؛ و گرامی ترین بزرگی، خوش خویی است.
ای فرزندم،[چهار سفارش این است که]؛ از دوستی با احمق بپرهیز که او می خواهد به تو سود برساند، ولی زیان می رساند؛ و بپرهیز از دوستی با بخیل که او[بر اثر بخل] از تو باز می دارد آنچه را که بسیار به آن نیازمند باشی؛ و بپرهیز از دوستی با بدکار که او تو را به اندک چیزی می فروشد؛ و بپرهیز از دوستی با کسی که دروغ می گوید، پس او مانند سراب است که دور را برای تو نزدیک و نزدیک را دور می گرداند.
چکیده مفاهیم:
در این حکمت امام علیه السلام، خطاب به فرزندش و در واقع خطاب به همه انسانها، چهار نکته که ناظر به صفات اخلاقی و چهار نکته دیگر که ناظر به امور رفتاری است را تبیین کرده اند.
نکات:
1- در نگاه امام علی علیه السلام، عقل سرمایه گرانبهای حیات بشری است؛ از این رو افرادی که با استفاده صحیح از سرمایه خود، در امور زندگی ظاهر می شوند، میزان ضرر و زیان احتمالی را به کمترین مرحله آن تنزل می دهند و در راستای توفیقات روزافزون الهی گام برمی دارند؛ زیرا در نگاه امام علی علیه السلام، عاقل کسی است که هر چیزی را در جای خودش قرار می دهد: «هو الذی یضع الشیء مواضعه»
2- دوین فراز امام در این حکمت، نقطه مقابل جمله اول است؛ چون فرمود بزرگ ترین فقر، حماقت و نادانی است؛ زیرا آدم احمق هم آخرت را به باد فنا می دهد و هم دنیایش را.
3- سومین نکته ای که مورد عنایت امام قرار گرفته، صفت ناپسند عجب و خودپسندی است؛ زیرا خودپسندی و بلند پروازی، ترجمان عقب ماندگی و ناتوانی عقل است. به همین دلیل امام علیه السلام می فرماید: « و أوحش الوحشة العجب؛ وحشت بارترین وحشتی که دامن گیر آدمی می شود، عجب و خودبزرگ بینی است؛ خودپسند به دلیل خودخواهی و خودبرتر بینی، دیگران را تحقیر و توهین می کند و در نتیجه تنها می ماند و منزوی می شود و هیچ وحشتی بالاتر و بدتر از تنهایی وجود ندارد.
4-نکته چهارم تاکید بر اخلاق شایسته استکه به عنوان گرامی ترین حسب و شرف مورد توجه قرار گرفته است، برای این که آدم خوش خلق، کلید ورود به خانه ی دل انسانها را در اختیار دارد و این اساس تمام موفقیت ها است. بدون این صفت، با هیچ چیزی نمی توان برای خود شرافت کسب کرد و مردم آن کسی را که خلق بهتری دارد، بیشتر احترام می کنند و وی نزد همه گرامی و ارجمند است.
درباره اهمیت حسن خلق آیات و روایات فراوانی وارد شده تا آنجا که قرآن کریم حسن خلق را یکی از عوامل مهم پیروزی پیامبر صل الله و علیه و آله دانسته و می فرماید: پس تو به لطف و رحمت الهی با آنان نرمخو شدی و اگر درشت خوی و سخت دل بودی بی شک از گرد تو پراکنده می شدند»
5- امام علیه السلام فرمود: از رفاقت و دوستی صادقانه با نادان، یعنی آن کسی که از نعمت عقل و خرد بی بهره است[نه درس نخوانده و بیسواد، که درس نخوانده های زیادی هستند که از برکات عقل برخوردارند] پرهیز کن؛ چرا که به دلیل حماقت و کم خردی، هر چند که قصد خیر داشته باشد لکن ضرر می رساند، او از تجربه اش استفاده نمی کند، عاقبت کار را نمی سنجد و نتیجه کار را نمی فهمد و در نتیجه در امور مادی و معنوی دچار خسارت و زیان می شود، پس رفاقت با چنین کسی زیان آور است.