نقش مرد در مدیریت خانواده
در اسلام، سر پر ستی و مدیر یت خانواده به دو جهت به مر د واگذار شده است؛ اول: خصوصیاتی در مرد است که در زنان نیست؛ مانند ترجیح قدرت تفکر بر نیروی عاطفه و احساسات و همچنین داشتن نیروی جسمی بیش تر که با اولی بتواند بیندیشد و نقشه طرح کند و با دومی بتواند از حریم خانواده خود دفاع نماید. دوّم: تعهد مرد برای پرداختن هزینه های زندگی، مهریه همسر و تامین زندگی اَبرومندانه همسر و فرزند، در حالی که زنان از نظر اسلام تعهدی در این زمینه ندارند.
قرآن کر یم می فرماید:
الرجَالُ قَوَّامُونَ عَلی النسَاءِ بِما فَضَّلَ اللَهُ بَعضهُم عَلی بَعض وَبِمَا اَنْفَقُوا مِنْ أَ مْوَ ا اِلِم…. (نساء: 34)
مردان، سرپرست زنانند، به دلیل آنکه خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری
داده و به دلیل آنکه از اموالشان خرج میکنند. قوّام بودن به معنای مدیریت بر مبنای حکمت و مصلحت است برای تدبیربهتر خانواده و تکلیفی است که بر دوش مرد نهاده شده است تا زن و فرزندان خود را در حمایت و حفاظت خود به شکلی شایسته سرپرستی کند و منشا خدمات بسیار بزرگی به اجتماع انسانی گردد. این قوامیت هرگز به معنای فضیلت معنوی مرد نسبت به زن و قرب بیش تر او به درگاه خداوند نیست. در ماده 1105 قانون مدنی- براساس آیه یاد شده- می خوانیم: “در روابط زوجین ریاست خانواده از خصایص شوهر است. “
در توجیه این قاعده گفته اند:
هر اجتماعی را باید رئیسی باشد که کارها را هماهنگ کند و در صورت بروز اختلاف، نظر او قاطع باشد. خانواده نیز از این قانون مستثنی نمی تواند بود. اصولاً زن و شوهر باید با صفا و صمیمیت و توافق یکدیگر امور خانواده را اداره کنند. لیکن اگر درباره مسائل خانواده بین اَنان اختلاف نظر و سلیقه پدید اَید، نظر مرد به عنوان رئیس خانواده مقدم خواهد بود و زن باید نظر او را بپذیرد.
بدیهی است که مدیریت مرد در خانواده به معنای حاکمیت مطلق او نیست. از این رو، مرد باید توجه کند که مدیریت او به خودکامگی، خودمحوری و جبّاریت منجر نشود. مرد، حق تحکّم و استبداد ندارد و نباید نظر و اندیشه خویش را بر اعضای خانواده تحمیل کند و خواست و نظر آنان را به هیچ انگارد. امام صادق (ع) کسی را که دیگران را کوچک شمارد و به اَنان تحکم کند و زور بگوید، جبار خوانده است: “مَنْ حقرَ الناسَ وَ تَجَبرَ عَلَیْهِمْ فَذلِکَ الْجَبارُ. ”
مرد باید مدیریت خویش را بر رفتار انسانی بناکند و روش رسول خدا (ص) در پیشگیرد تا نقش خود را در تدبیر خانواده به شکلی شایسته ایفاکند. اَن حضرت، در خانواده رفتاری انسانی داشت و مهربان تر ین مردم به خانواده خویش بود و همین شیوه مدیریتی را از پیروانش می پسندد. از این رو، می فر ما ید:
اَقرَبُکُم مِنی مجلِساً یَؤمَ القِیامَةِ، اَحسَنُکُم خُلْقاً وَ خَیرکُم لِاَهلِهِ.
نزدیک ترین شما به من در قیامت کسانی اند که اخلاقشان نیکوتر است و با اعضای خانواده بهتر( و انسانی تر) رفتارکنند.
نیز می فرماید: اَحسَنُ الناسِ ایماناً… الطَفُهُم بِاَهلِهِ وَ أَنا الطَفُکُم بِاَهلی.
بهترین مردم در ایمان و تدین، کسانی هستند که با خانواده خود مهربان ترند و من از همه شما به خانواده ام مهربان ترم.
در حدیثی دیگر سفارش میکند:
با همسران خود مهربان باشید و دلهاشان را شادکنید تا با شما زندگی کنند.
مدیریت زن در خانواده - نعمت الله یوسفیان
اموال حرام
حضرت امام باقر(علیه السلام) می فرماید:
إِنَّ الرَّجُلَ إذا أَصابَ مالا مِنْ حَرَام لَمْ یُقْبَلْ مِنْه حَجُّ و لا عُمْرَةٌ وَلا صِلَةُ رَحِم!(1)
ترجمه
هرگاه انسان، مالی را از طریق نامشروع به دست آورد، نه حج و عمره با آن مال قبول است و نه صله رحم!
شرح کوتاه
مقدّس بودن هدف - به تنهایی - در منطق اسلام کافی نیست; بلکه مقدّس بودن وسیله وصول به آن نیز لازم است، آنها که دلخوشند کارهای نیکی انجام می دهند، اما به وسیله ای که با آن، کار نیک را انجام می دهند نمی اندیشند، از این حقیقت غافلند که تا وسیله پاک و مقدّس نباشد، هیچ یک از آنها مقبول درگاه خداوند نخواهد شد،زیرا خدا تنها از پرهیزکاران قبول می کند (انما یتقبل الله من المتقین).
1. سفینة البحار، جلد 1، صفحه 213.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی
رفتار متقابل دو همسر فداکار (حضرت زهرا و حضرت علی علیهما السلام)
شرم و حیا در کنار همسر
حیا دو گونه است: یکی پسندیده و دیگری ناپسند. حیای ناپسند آن حالتی است که انسان را از رشد، کمال یابی و رسیدن به حقوق بازمیدارد و یا باعث تضییع حقوق دیگری میگردد. چنین صفتی در روایات اسلامی به شدّت تقبیح گردیده است … و همچنین در آداب همسرداری آمده است که حیا دو گونه متصوّر است: یکی مطلوب، دیگری مذموم و نامطلوب. حیای مذموم آن حالتی است که یکی از زوجین را در استیفای حقوق طرف مقابل بازدارد و قید و بندی شود در مسائل زوجیّت و سایر امور مربوطه … و لذا حضرت امام باقر (ع) میفرمایند:
زن خوب، زنی است که در خلوت با شوهرش، حیا را نیز از تنش خارج کند، و سپس در شرایط عادی، حیا را نیز مانند لباس به اندامش بپوشاند.
حضرت فاطمه (س) در طول مدت شوهرداری خود با امیرالمؤمنین (ع)، در هیچ فرصتی حریم آن حضرت را نادیده نگرفت و در مورد شخصیت آن بزرگوار کوتاهی نکرد. تا جایی که امیرالمؤمنین در این باره میفرمایند:
«فواللَّه ما اغضبتها … و لا اغضبتنی و لاعصت لی امراً و لقد کنت انظر الیها فتنکشف عنّی الهموم والاحزان.»
سوگند به خدا زندگی با صفای من و فاطمه (س) طوری بود که نه من او را به خشم آوردم و نه او مرا به خشم آورد و نافرمانی کرد، حتّی غصّههای دیگرم با حضور او و تماشای جمالش برطرف میگردید.
این حدیث شریف که از دل آتشین علی (ع) در فراق فاطمه (س) برخاسته است، نشان میدهد که دختر رسول خدا (ص) تا چه میزانی در اطاعت شوهر بود و کوچکترین اسائه ی ادب از او دیده نشد.
در جای دیگری از امیرالمؤمنین میخوانیم که آن حضرت زن و بچههایش را در وضع بسیار اسفناک گرسنگی دید، به فاطمه (س) گفت: چرا از وضع خود و درد گرسنگی بچههایم مرا آگاه نساختهای؟ فاطمه (س) در جواب فرمودند:
«یا ابالحسن! انی لاستحیی من الهی ان اکلفک ما لاتقدر علیه!»
یا اباالحسن (ع)! من از خدایم شرم و حیا میکنم تو را به کاری بگمارم که قدرت تهیه آن را نداری.
اگر چه تأمین رفاه زندگی زن و بچه برای شوهر در حدّ معمول واجب است، ولی روح ایثارگری خاندان رسالت و ولایت در تمام ابعاد زندگی، باعث شده بود که خانوادهی امیرالمؤمنین (ع) پیوسته در فقر و پریشانی بسر برند و لذا فاطمه (س) از وضع مالی شوهرش آگاه بود، و میدانست که وی قدرت تهیّه مایحتاج خانه را ندارد. از این جهت شرم و حیای حضرت
فاطمه (س) که از ایمان و اعتقاد او به خدا سرچشمه میگرفت میگوید:
«من از خدایم شرم میکنم … »
این درسی است به تمام بانوان محترم که گرفتار زرق و برق و تشریفات کمرشکن روزگار فاجعهآمیز ما نگردند و درآمد و امکانات شوهرانشان را مراعات کنند …
دانستنی های خانواده - واحد تحقیقات مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان
وعده های ما بدهی ماست
امام علی بن موسی الرضا(علیه السلام) فرمود:
إِنَّا أَهْلُ بَیْت نَرَی وَعْدَنا عَلَیْنا دَیْناً کَما صَنَعَ رَسُولُ اللهِ(صلی الله علیه وآله)(1)
ترجمه
ما خاندانی هستیم که وعده های خود را همانند دیون خود می دانیم، همان طور که پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله)چنین بود.
شرح کوتاه
بدهی تنها آن نیست که انسان چیزی را از کسی بگیرد و مقابل آن را بدهکار شود، کسانی که به دیگران وعده می دهند، در حقیقت کاری به ذمّه می گیرند و مسؤولیتی را می پذیرند و در حقیقت یک دین اخلاقی غیر قابل انکاری دارند.
وفای به عهد نشانه شخصیّت و ایمان و بزرگی و صدق و راستی و موجب تحکیم مبانی اطمینان عمومی در جامعه، و زنده کننده روح همکاری های اجتماعی است; و به همین دلیل در اسلام، فوق العاده روی وفای به عهد تکیه شده است.
1. از کتاب تحف العقول، صفحه 333.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی
توصيه اسلام به بهرهگيري از منابع طبيعي
قرآن كريم گاهي با بيان (وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ)و زماني با عبارت: (فَامْشُوا فِي مَنَاكِبَها)، انسان را به بهرهگيري از منابع طبيعي فراخوانده ميفرمايد: روي دوش زمين راه برويد و روزي بگيريد. لازمه اين فرمان، تلاش براي استخراج معادن، كشاورزي، … و بهرهگيري هرچه بهتر از مواد خام طبيعت است. امتثال اين دستور الهي كار آساني نيست، بلكه نياز به تلاش و همت جدي دارد. اين سفره گسترده نعم الهي در صحرا و دريا و در اعماق كوهها براي بشر پهن شده و انسان بايد با تلاش خويش از آنها بهرهمند شود. خداوند قبل از خلقت انسان همه نعمتهاي لازم جهت زندگي را آفريد؛ يعني زمين و زمينه را براي زندگي بشر فراهم كرد، آنگاه بشر را در روي زمين خلق كرد.
چنين نبود كه انسان ابتدا آفريده شود سپس براي رفع نياز او موجودات ديگر خلق شوند؛ چنانكه نوزاد چون توان هضم غذا ندارد، ابتدا شير مادر براي او فراهم شد و پس از مدتي كه توان غذا خوردن و كار كردن يافت غذا و فعاليت او مشخص گرديد، به انسان نيز عقل و خرد داد، ابزار در اختيار او نهاد، فرمان تلاش در روي زمين و آبادكردن آن را بيان كرد و فرمود: شما حركت كنيد، (ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَهُ)؛ ما راه را براي شما آسان ميكنيم.
ضرورت بهرهوري بهينه از منابع طبيعي
خداي سبحان موجودات را در تسخير انسان قرار داد؛ نه به آن معنا كه خود انسان آنها را تسخير كند، بلكه خداوند آنها را براي بشر مسخر قرار داد؛ چنانكه در سوره «ابراهيم» ميفرمايد: (اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماوَاتِ وَالأَرْضَ وَأَنزَلَ مِنَ السَّماءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّكُمْ وَسَخَّرَ لَكُمُ الفُلْكَ لِتَجْرِيَ فِي البَحْرِ بِأَمْرِهِ وَسَخَّرَ لَكُمُ الأَنْهَار وَسَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْسَ وَالقَمَرَ دَائِبَيْنِ وَسَخَّرَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ)
در اين آيات كلمه (سَخَّر) چهار بار تكرار شده است و ضمير خطاب (لَكُمُ) نيز چندين بار تكرار شده است. هر چند واژه «تسخير» مفهوم جامع ذهني دارد ولي تسخير شمس و قمر با تسخير ليل و نهار متفاوت است؛ همچنان كه تسخير بحر با تسخير نهر متفاوت است. بنابراين هر يك از مخلوقات الهي؛ هم وجودشان با ديگري تفاوت دارد و هم تسخير آنها، از اين جهت بهرهبرداري از آنها نيز متفاوت خواهد بود.
ولي آنچه مهم است اينكه همه موجودات مسخر انسان هستند، از اين جهت لازم است به نحو احسن از اين نعمتهاي الهي بهرهبرداري شود كه در غير اين صورت كفران نعمت است.
يكي از نعمتهاي خدادادي دريا است. اگر انسان استفاده ابتدايي از آن بكند، او با ساير موجودات آبزي و پرندگان دريايي در استفاده از دريا يكسان است و تسخير آن مصداق ندارد. اگر انسان افزون از استفاده از آب دريا و كشتيراني، در درياي نعمتهاي الهي غواصي كند و از عمق دريا تا فضاي درون و بيرون آن به تحقيق علمي بپردازد و معادن دريايي و سرمايههاي موجود در دريا را شناسايي و به بشر عرضه كند، آنگاه ميتوان گفت از درياي تسخير شده استفاده صحيح كرده است؛ چنانكه اگر تنها از روشنايي و گرماي خورشيد استفاده كند، تفاوتي ميان انسان و ديگر موجودات زنده ـ اعم از حيوانات و نباتات ـ در استفاده از خورشيد نخواهد بود، كسي ميتواند ادّعا كند كه از نعمت خورشيد به خوبي استفاده كرده و به آيه (سَخَّرَ لَكُمُ الشَّمْس) عمل كرده است كه انواع استفادههاي مفيد و منافع زيست محيطي آن را شناسايي كرده در اختيار بشريت قرار دهد.
زمين را نيز خداوند مسخر انسان قرار داد تا به راحتي توان زندگي روي آن را داشته باشد؛ براي كشاورزي بتواند آن را شخم زده و براي استخراج معادن و كاوشهاي علمي در رشتههاي مختلف خاكشناسي و معدنشناسي بتواند حفاريهاي عميق كند و همچنين براي شناخت گسلها و مناطق زلزلهخيز به تحقيق عمقي زمين بپردازد تا مردم از زندگي مرفه و أمني برخوردار شوند ولي اگر استفاده از زمين تنها در حد ساختن آشيانه و زندگي عادي باشد، ديگر حيوانات نيز چنين بهرهمندي را دارند. همچنان كه انسان به عمق زمين ميرود و نفت و گاز و ديگر منابع زيرزميني را استخراج ميكند بايد از فضا و موجودات آن نيز بهرهبرداري مناسب كند.
اگر تنها به استفاده ابتدايي از نعمتهاي الهي بسنده شود و مسخر بودن موجودات براي انسان ناديده گرفته شود؛ چنانكه قرآن كريم ميفرمايد: (أَلَمْ يَرَوْا إِلَي الطَّيْرِ مُسَخَّرَاتٍ)(وَالخَيْلَ وَالبِغَالَ وَالحَمِيرَ لِتَرْكَبُوهَا)و از مخلوقات الهي به طور شايسته بهرهمند نشود، كفران نعمت كرده شامل آيات: (أَلَمْ تَرَ إِلَي الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ البَوَارِ)، (إِنَّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ)خواهد بود.
[اسلام و محيط زيست - صفحه 32]