راه هاي تقويت عواطف در خانواده
5- دلجويي، استقبال، بدرقه
خانواده كانون آرامش و راحتي بخش انسان است. مردي كه در بيرون منزل با انواع مشكلات درگير است و با ناملايمات فراواني برخورد مي كند و گاهي در راه كسب حلال و تهيه معيشت خانواده خود سخنان ناروا شنيده و لطمه هاي روحي را متحمل مي شود; دوست دارد هنگام برگشت به خانه كسي از او دلجوئي كند، حرف دلش را بشنود و با سخنان آرامبخش خود مرهم دردهاي انباشته دل او باشد. دلش مي خواهد هنگامي كه در منزل را باز مي كند، كسي با چهره اي گشاده و لبي خندان و لحني عاطفي از او استقبال نموده و آنچه را كه در دست دارد با تكريم و رضايتمندي از او تحويل بگيرد و اين فرد جز همسر صالح و مهربان او فرد ديگري نخواهد بود. در اين صورت چنين زني از دوستان خدا بوده و پاداش بزرگي خواهد داشت. اين همسر مهربان با عمل خود شوهر خود را راضي نموده، پاداش معنوي كسب كرده و رضايت و خشنودي پروردگار متعال را بجان خريده است.
× مردي به محضر رسول خداصلي الله عليه وآله آمده و عرضه داشت: «ان لي زوجة اذا دخلت تلقتني و اذا خرجت شيعتني و اذا راتني مهموما قالت لي: ما يهمك؟ ان كنت تهتم لرزقك فقد تكفل لك به غيرك و ان كنت تهتم لامر آخرتك فزادك الله هما.
فقال رسول الله صلي الله عليه وآله: ان لله عمالا و هذه من عماله، لها نصف اجر الشهيد;
يا رسول الله! من همسري دارم كه هرگاه وارد خانه شوم به استقبالم مي آيد و چون مي خواهم از منزل بيرون روم مرا بدرقه مي كند. هر گاه مرا اندوهگين ببيند مي گويد: چه چيز تو را اندوهگين كرده؟ اگر براي مخارج زندگي ات ناراحتي، مطمئن باش كه ديگري (خداوند) عهده دار آن است (و با داشتن چنين ضامن معتبري كه روزي تو را تضمين كرده، تو نبايد اندوهگين باشي) و اگر براي آخرت [و گرفتاري هاي قبر و قيامت] غصه مي خوري، خداوند اندوهت را زياد كند. (و بايد چنين باشي.) رسول خداصلي الله عليه وآله فرمود: خداوند [در روي زمين] كارگزاراني دارد و اين زن يكي از آن ها است. براي او نصف پاداش شهيد مي باشد.»
× علي عليه السلام در مورد بانوي بانوان و همسر نمونه تاريخ مي فرمايد: «فوالله ما اغضبتها و لا اكرهتها من بعد ذلك علي امر حتي قبضهاالله عزوجل اليه و لا اغضبتني و لا عصت لي امرا، و لقد كنت انظر اليها فتكشف عني الغموم و الاحزان بنظري اليها; (11) به خدا سوگند بعد از ازدواج با فاطمه عليها السلام بر او خشمگين نشدم و او را به كاري مجبور نكردم تا زماني كه خداوند متعال او را گرفت. و او مرا ناراحت نكرد و هيچگاه با من مخالفت ننمود، و به او نگاه مي كردم و با نگاه كردنم به او تمام غم و اندوه هاي دلم برطرف مي شد.»
حضرت فاطمه عليها السلام در خانه علي عليه السلام با عشق و صفا و صميميت زندگي كرد و در آخرين لحظات زندگي به شوهر وفادار خويش صادقانه اظهار داشت: «يابن عم ما عهدتني كاذبة ولا خائنة ولا خالفتك منذ عاشرتني; اي عموزاده! هيچ گاه دروغ و خيانتي در زندگي از من نديدي و از وقتي كه با من زندگي مشترك آغاز نمودي، هرگز با دستورات تو مخالفت نكردم.» علي نيز در جواب او فرمود: «معاذالله انت اعلم بالله و ابر و اتقي و اكرم و اشد خوفا من الله من ان اوبخك بمخالفتي; پناه به خدا. [اي دختر پيامبر!] تو نسبت به خدا داناتر و نيكوتر و پرهيزكارتر و بزرگوارتر و هراسناك تر از آني كه بخواهم در مورد مخالفت با خود، تو را سرزنش و توبيخ نمايم.
× ابوطلحه انصاري از اصحاب بزرگ پيامبرصلي الله عليه وآله بود. او پسري داشت كه بسيار مورد علاقه وي بود، اتفاقا اين طفل مريض شد. مادرش ام سليم از زنان با شخصيت صدر اسلام بود، و چون به محبت و علاقه بيش از حد ابوطلحه به پسر آگاه بود، هنگامي كه فهميد بچه از دست خواهد رفت، ابوطلحه را نزد رسول خداصلي الله عليه وآله فرستاد و بعد از بيرون رفتن شوهر از منزل، بچه از دنيا رفت. ام سليم او را در جامه اي پيچيده در كنار اطاق گذاشت و فورا غذاي مطبوعي براي شوهر تهيه كرد و خودش را براي پذيرايي شوهر با عطر و وسائل آرايش آراست.
وقتي ابو طلحه بازگشت و حال فرزند خويش را پرسيد، او جواب داد: خوابيده است. سؤال كرد: غذايي هست؟ ام سليم خوراكي را كه تدارك ديده بود آورد … و سپس در حالي كه مرد آرامش خود را باز يافته بود، ام سليم به وي گفت:اي ابوطلحه! چندي پيش امانتي از شخصي نزد ما بود، حال اگر ما آن را به صاحبش بازگردانيم نارحت مي شوي؟ مرد گفت: چرا بايد ناراحت بشوم؟ نه!.
زن گفت: پسر تو نزد ما يك امانت خدايي بود، خداوند امروز او را از ما گرفت.
ابوطلحه بدون تغيير حالت گفت: در اين صورت من به صبرو شكيبايي (از تو كه مادرش هستي) سزاوارترم!. آنگاه دو ركعت نماز خوانده و دوباره به حضور پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله رسيد و ماجرا را بازگو نمود.
پيامبر گرامي اسلام ضمن سخناني فرمود: «الحمدلله الذي جعل في امتي مثل صابرة بني اسرائيل; سپاس خداي را كه در امت من نيز مانند زن صابره و شكيباي بني اسرائيل قرار داد.» در اثر دعاي پيامبر، خداوند به آن زوج با ايمان و خوشبخت فرزندي عنايت كرد كه او را عبدالله ناميدند. ابوطلحه صاحب نه پسر شد كه همه قاري قرآن بودند.
راه هاي تقويت عواطف در خانواده
2 - صدا كردن با بهترين نام
صدا كردن همسر با نامي كه بيشتر دوست دارد، در ايجاد انس و الفت در ميان زوجين تاثير به سزايي خواهد داشت. پيامبر گرامي اسلام توصيه فرموده است كه براي افزايش مهر و صفا در ميان مسلمانان، همديگر را با نام زيبا و محترمانه صدا بزنند: «ثلاث يضفين ود المرء لاخيه المسلم يلقاه بالبشر اذا لقيه و يوسع له في المجلس اذا جلس اليه و يدعوه باحب الاسماء اليه; سه چيز دوستي و محبت بين دو مسلمان را افزايش داده [و صفا و صميميت را در ميان آن ها تقويت مي كند.] 1. هنگام ملاقات، با خوشرويي و چهره اي گشاده برخورد كند. 2. اگر مي خواهد در كنار او بنشيند برايش جا باز كند. 3. به بهترين نامي كه دوست دارد او را صدا بزند.»
راه هاي تقويت عواطف در خانواده
1 - گفت وگوهاي محبت آميز
يكي از راه هاي استحكام بنيان خانواده توجه به ارتباط كلامي است. سخنان عاطفي و بهره گيري از كلمات دلنشين و خطاب هاي شايسته و محبت آميز مخاطب را جذب مي كند. خواسته يا ناخواسته از گوينده راضي شده و در دلش نوعي احساس محبت سبت به او ايجاد مي شود.
اگر در خانواده اي مرد يا زن با عبارات زيبا و دلپذير همسرش را صدا كند، علاوه بر اينكه به فرزندان چگونه سخن گفتن را مي آموزد، در قلب او جايگاه ويژه اي خواهد يافت. اميرمؤمنان عليه السلام مي فرمايد: «اجملوا في الخطاب تسمعوا جميل الجواب; زيبا سخن بگوييد تا سخن زيبا بشنويد.»
خطاب هاي ملاطفت آميز و دلربا روح و جسم را نوازش داده، همسر را تحت تاثير قرار مي دهد. بعضي از عبارات، آن قدر قشنگ و دوست داشتني است كه هرگز تا آخر عمر فراموش نمي شوند.
رسول گرامي اسلام با توجه به اين نكته فرمود: «قول الرجل للمراة اني احبك لا يذهب من قلبها ابدا; مردي كه به زنش بگويد: من ترا دوست دارم، [اثر اين سخن] هرگز از دل زن بيرون نمي رود.» اساسا مرد و زن مسلمان بايد زبان خويش را به سخن نيك عادت دهند، زيرا انسان فطرتا از عبارت هاي جذاب و مهرافزا استقبال مي كند و نسبت به انسان هاي نيكو سخن، در دل خويش احساس محبت مي نمايد.
امام علي عليه السلام در گفتار نغز و حكيمانه خويش فرمود: «عود لسانك لين الكلام و بذل السلام يكثر محبوك و يقل مبغضوك; زبانت را به سخنان ملايم و لطيف و سلام كردن به ديگران عادت بده تا دوستانت زياد و دشمنانت كم شوند.»
البته سخن گفتن محبت آميز به ويژه در ميان زن و شوهر بايد با ادب خاصي همراه باشد. چرا كه به زبان آوردن كلمات مهرانگيز و عاطفه آميز كه محترمانه در محيط خانواده ادا مي شود با عبارات سبك و شخصيت شكن كاملا متفاوت است، به ويژه در ميان فرزندان و بيگانگان شديدا مذموم بوده و تاثير منفي در ديگران خواهد داشت. از سوي ديگر از گفتار زشت در روايات نهي شده است. بعضي از كلمات مستهجن و نامناسب به ويژه آن كه زمان و مكان هم در آن رعايت نشده باشد، در ديگران ايجاد خشم و تنفر مي كند. مولاي متقيان در سخن ديگري به اين گفتارهاي زشت و مستهجن اشاره كرده و مي فرمايند: «اياك و مستهجن الكلام فانه يوغر القلب ; از گفتن سخنان مستهجن و ناپسند بپرهيز كه دل را پر از خشم و كينه مي كند.»
تاثير بعضي از كلمات زشت و گزنده در روح انسان سال ها بلكه تا آخر عمر باقي مي ماند، چنانكه شاعر عرب گفته است:
جراحات السنان لها التيام و لا يلتام ما جرح اللسان
زخم هاي نيزه و شمشير كه به جسم انسان وارد مي شود بعد از مدتي خوب مي شود و بهبود مي يابد اما زخم ها و صدماتي كه توسط زبان و عبارات گزنده بر روح انسان فرود مي آيد، مرهم پذير نبوده و جبران نمي شود.»
سيره امام حسين عليه السلام
1. غيبت يكي از گناهان كبيره محسوب مي شود و هر مسلماني بايد از اين منكر جلوگيري كند. در اين مورد، امام حسين عليه السلام به زيباترين صورت عمل كرده است. آن حضرت به مردي كه در حضورش غيبت مي كرد، هشدار داد و با اين جمله او را از عمل ناپسندش باز داشت: “يَا هَذَا كُفَّ عَنِ الْغِيبَةِ فَإِنَّهَا إِدَامُ كِلَابِ النَّارِ؛ اي مرد! از غيبت كردن بپرهيز كه غيبت غذاي سگهاي جهنم است.”
2. امام حسين عليه السلام در نامه اي به معاويه به اقدامات غير شرعي و غير قانوني وي اعتراض كرد و او را در خصوص عواقب تأسف بار اعمال زشتش مورد سرزنش قرار داد و فرمود: “اي معاويه! قصاص خدا را به ياد داشته باش و به حساب رسي الهي در روز قيامت يقين كن و بدان كه خداوند متعال كتابي دارد كه از ثبت هيچ عمل ريز و درشت فروگذاري نمي كند.
3. پيشواي سوم شيعيان در يكي از مهم ترين سخنرانيهاي خود، امر به معروف و نهي از منكر را متوجه عالمان صاحب نفوذ جامعه مي كند و كساني را كه بايد در اين مسير - پيشقدم باشند، مورد خطاب سرزنش آميز خود قرار مي دهد. آن حضرت از بي توجهي دانشمندان و عالمان به مسائل جاري و توجه نكردن آنان به نابود شدن ارزشهاي اسلامي و تضييع حقوق محرومان به شدت ناراحتي خود را ابراز مي دارد و مي فرمايد:
“شما اي عالمان، بزرگان و مسئولين صاحب نفوذ جامعه! حق ضعيفان و بينوايان را پايمال نموديد و آنچه را كه حق خود مي پنداشتيد، طلب كرديد و در به دست آوردنش اصرار ورزيديد و آن را گرفتيد؛ امّا در راه خدا نه مالي بخشيديد و نه جانتان را به مخاطره انداختيد و نه با اقوام و بستگانتان [كه مقدّسات و ارزشهاي اسلامي را به سخره گرفته بودند] به مخالفت برخاستيد.
آيا با اين پرونده سياه و اعمال زشت، بهشت و همنشيني با پيامبران را آرزو مي كنيد و با اين حال مي خواهيد از عذاب خدا در امان بمانيد!
شما مي بينيد كه پيمانهاي الهي شكسته مي شود، ولي هيچ نگران و خشمگين نمي شويد؛ در حالي كه براي شكسته شدن پيمانهاي پدرانتان [و همفكرانتان ]ناله سر مي دهيد و آشفته خاطر مي شويد.”
4. بدون ترديد امام حسين عليه السلام تمام هستي خود را در راه امر به معروف و نهي از منكر تقديم كرد و همچنان كه قبلا در پيام آن حضرت اشاره شد، ايشان بالاترين سعادت را شهادت در اين راه اعلام فرمود. امام صادق عليه السلام در زيارت اربعين حضرت سيد الشهداءعليه السلام مي فرمايد:
“وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ؛[خداوندا!] امام حسين عليه السلام خون خود را در راه تو نثار كرد تا بندگان تو را از جهل و ناداني و حيرت گمراهي رها سازد.”
آري، امام حسين عليه السلام با تمام وجود تلاش مي كرد تا معروف را به مردم بشناساند و به سوي آن متمايل سازد و منكر را نيز به آنان معرفي نمايد و از گسترش آن باز دارد و در اين راه حاضر شد كه به شهادت برسد و خون خود و يارانش را تقديم كند تا ناآگاهان، آگاه شوند و غفلت زدگان بيدار گردند.
خون او تفسير اين اسرار كرد
ملت خوابيده را بيدار كرد
سيره امام حسين عليه السلام
1. غيبت يكي از گناهان كبيره محسوب مي شود و هر مسلماني بايد از اين منكر جلوگيري كند. در اين مورد، امام حسين عليه السلام به زيباترين صورت عمل كرده است. آن حضرت به مردي كه در حضورش غيبت مي كرد، هشدار داد و با اين جمله او را از عمل ناپسندش باز داشت: “يَا هَذَا كُفَّ عَنِ الْغِيبَةِ فَإِنَّهَا إِدَامُ كِلَابِ النَّارِ؛ اي مرد! از غيبت كردن بپرهيز كه غيبت غذاي سگهاي جهنم است.”
2. امام حسين عليه السلام در نامه اي به معاويه به اقدامات غير شرعي و غير قانوني وي اعتراض كرد و او را در خصوص عواقب تأسف بار اعمال زشتش مورد سرزنش قرار داد و فرمود: “اي معاويه! قصاص خدا را به ياد داشته باش و به حساب رسي الهي در روز قيامت يقين كن و بدان كه خداوند متعال كتابي دارد كه از ثبت هيچ عمل ريز و درشت فروگذاري نمي كند.
3. پيشواي سوم شيعيان در يكي از مهم ترين سخنرانيهاي خود، امر به معروف و نهي از منكر را متوجه عالمان صاحب نفوذ جامعه مي كند و كساني را كه بايد در اين مسير - پيشقدم باشند، مورد خطاب سرزنش آميز خود قرار مي دهد. آن حضرت از بي توجهي دانشمندان و عالمان به مسائل جاري و توجه نكردن آنان به نابود شدن ارزشهاي اسلامي و تضييع حقوق محرومان به شدت ناراحتي خود را ابراز مي دارد و مي فرمايد:
“شما اي عالمان، بزرگان و مسئولين صاحب نفوذ جامعه! حق ضعيفان و بينوايان را پايمال نموديد و آنچه را كه حق خود مي پنداشتيد، طلب كرديد و در به دست آوردنش اصرار ورزيديد و آن را گرفتيد؛ امّا در راه خدا نه مالي بخشيديد و نه جانتان را به مخاطره انداختيد و نه با اقوام و بستگانتان [كه مقدّسات و ارزشهاي اسلامي را به سخره گرفته بودند] به مخالفت برخاستيد.
آيا با اين پرونده سياه و اعمال زشت، بهشت و همنشيني با پيامبران را آرزو مي كنيد و با اين حال مي خواهيد از عذاب خدا در امان بمانيد!
شما مي بينيد كه پيمانهاي الهي شكسته مي شود، ولي هيچ نگران و خشمگين نمي شويد؛ در حالي كه براي شكسته شدن پيمانهاي پدرانتان [و همفكرانتان ]ناله سر مي دهيد و آشفته خاطر مي شويد.”
4. بدون ترديد امام حسين عليه السلام تمام هستي خود را در راه امر به معروف و نهي از منكر تقديم كرد و همچنان كه قبلا در پيام آن حضرت اشاره شد، ايشان بالاترين سعادت را شهادت در اين راه اعلام فرمود. امام صادق عليه السلام در زيارت اربعين حضرت سيد الشهداءعليه السلام مي فرمايد:
“وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ؛[خداوندا!] امام حسين عليه السلام خون خود را در راه تو نثار كرد تا بندگان تو را از جهل و ناداني و حيرت گمراهي رها سازد.”
آري، امام حسين عليه السلام با تمام وجود تلاش مي كرد تا معروف را به مردم بشناساند و به سوي آن متمايل سازد و منكر را نيز به آنان معرفي نمايد و از گسترش آن باز دارد و در اين راه حاضر شد كه به شهادت برسد و خون خود و يارانش را تقديم كند تا ناآگاهان، آگاه شوند و غفلت زدگان بيدار گردند.
خون او تفسير اين اسرار كرد
ملت خوابيده را بيدار كرد