وضعيت فرهنگي اجتماعي عصر امام هادي عليه السلام
دوران امام هادی علیه السّلام با گسترش فرهنگی و گرایشهای اعتقادی و بحثهایی علمی همراه بود که از برخورد میان مکتبهای کلامی و تحولات فرهنگی گوناگونی پدید آمده بود. مباحثی کلامی همچون جبر و تفویض، رؤیت خداوند، تجسیم، و خلق قرآن افکار عمومی جامعه را دستخوش تاختوتازهای فکری ساخته بود. این تحولات فکری در رویکرد دولت عباسی به مسائل علمی و فرهنگی و نهضت ترجمه ریشه داشت که از دوران مأمون آغاز شده بود، و ورود فلسفه و کلام و افکار و اندیشههای دیگر ملل جهان رابه جهان اسلام و پیدایش آراء و نظرهای گوناگون، و در نتیجه آشفتگی اوضاع فرهنگی و اجتماعی جهان اسلام را در پی داشت. میراث این آشفتگی نیز پیدایی گروههای گوناگونی چون غلات، واقفیه، صوفیه، و مجسمیه بود.
دستگاه خلافت از این جریانها به مثابه حربهای برای ایجاد اختلاف در جامعه اسلامی و تضعیف مبانی فکری و اعتقادی مردم بهره میبرد.
در این میان، نقش امام به منزله پیشوای جامعه اسلامی آشکار میشود. امام هادی علیه السّلام با تیزبینی در شناخت این توطئه و استحاله فرهنگی جامعه، نقشههای دینستیزانه آنان را برملا میساخت، و در زمینههای فرهنگی فعالیتهای گستردهای داشت
تصویر امامان شیعه در دایره المعارف اسلام - ترجمه و نقد - محمود تقی زاده داوری
بخشش
امام هادی علیه السّلام همانند دیگر امامان علیهم السّلام همواره با بخششهای خود، دیگران را به شگفتی وامیداشتند و آنقدر میبخشیدند که در وصف ایشان میگفتند: «انفاق امام هادی علیه السّلام به حدی بود که جز پادشاهان کسی نمیتوانست چنان باشد، و برابر با بخششهای ایشان تا آن زمان از کسی دیده نشد. اسحاق جلاب میگوید:
برای ابو الحسن گوسفندان بسیاری خریدم. پس مرا خواست و از منزلش به جایی برد که بلد نبودم، و فرمود تمام گوسفندان را به افرادی که دستور داده بود ببخشم».
تصویر امامان شیعه در دایره المعارف اسلام - ترجمه و نقد - محمود تقی زاده داوری
ويژگي هاي اخلاقي امام هادي عليه السلام
«امام هادی علیه السّلام خوشخوترین و راستگوترین مردم بود. کسی که او را از نزدیک میدید، خوشبرخوردترین انسانهارا دیده بود و اگر آوازهاش را از دور میشنید، وصف کاملترین فرد را شنیده بود. هرگاه در حضور او خاموش بودی، هیبت و شکوه وی تو را فرا میگرفت، و هرگاه اراده گفتار میکردی، بزرگی و بزرگواریاش بر تو پرده درمیانداخت. او از دودمان رسالت و امامت و میراثدار جانشینی و خلافت بود …».
ابن صباغ مالکی میگوید:
«فضیلت ابو الحسن، علی بن محمد الهادی علیه السّلام بر زمین پرده گسترده و رشتههایش را به ستارههای آسمان پیوسته است. هیچ فضیلتی نیست که با او پایان نیابد و هیچ عظمتی نیست که تمام و کمال به او تعلق نگیرد. هیچ خصلت والایی بزرگ نمینماید مگر آنکه گواه ارزش آن در وی آشکار است. او شایسته و برگزیده و بزرگوار است که در سرشت والا پسندیده شده است … هر کار نیکی با وجود او رونق یافته. او از نظر شکوه، آرامش، پاکی و پاکیزگی بر اساس روش نبوی و خلق نیکوی علوی آراسته شده که هیچ فردی از آفریدگان خدا بسان او نیست و به او نمیرسد و امید رسیدن به او را نیز ندارد».
نمونههای این سجایای اخلاقی را در عبادت، سادهزیستی، دانش، آگاهی از اسرار، مهربانی، بخشش، سختکوشی، بردباری، شکوه و هیبت امام میتوان جستوجو کرد.
تصویر امامان شیعه در دایره المعارف اسلام - ترجمه و نقد - محمود تقی زاده داوری
نقش تقوا از زبان مولا
امير مؤمنان علي عليه السلام نقش تقوا و خودسازي را در سعادت و فلاح بشريت بارها و بارها در نهج البلاغه گوشزد كرده است كه ما به دو مورد از گفتار نور آفرين آن بزرگوار بسنده مي كنيم:
1- «فان تقوي الله مفتاح سداد وذخيرة معاد وعتق من كل ملكة ونجاة من كل هلكة، بها ينجح الطالب وينجوا الهارب وتنال الرغائب ; به راستي تقواي الهي، كليد درستي، ذخيره رستاخيز، عامل آزادي از هر نوع بندگي شيطان و مايه رهايي از هر گونه نابودي است . به سبب آن تلاشگر به نتيجه مي رسد و فراري نجات مي يابد و چيزهاي مورد علاقه به دست مي آيد .»
2- «فان تقوي الله دواء داء قلوبكم وبصر عمي افئدتكم وشفاء مرض اجسادكم وصلاح فساد صدوركم وطهور دنس انفسكم وجلاء عشاء بصائركم وامن فزع جاشكم وضياء سواد ظلمتكم ; براستي پروا از خدا، داروي درد دل هاي شما، مايه بينايي و درمان كوردلي شما، شفاي بيماري پيكر شما، مايه صلاح تباهي دل هاي شما، سبب پاكي آلودگي درون شما و زدودن غبار مزاحم در برابر ديدگان شما، مايه آرامش ناآرامي و اضطراب سينه هاي شما و روشني سياهي ظلمت شماست .»
نقش خودسازي
مشكلات امروز بشريت، مولود كمبود معنويت و اخلاق و فرهنگ و پيامد ضعف عقيده و اخلاق و انديشه است . توسعه تكنيك و صنعت، گسترش دانش هاي طبيعي و تجربي و افزايش ابزارهاي رفاه، بدون ايمان و عدالت و اخلاق انبيايي دردهاي بشريت را درمان نمي كند . امروز بشريت بر كرات آسماني گام نهاده و دريا و فضا و اعماق زمين را فتح كرده است، ولي هنوز در بند خشم و شهوت و كينه و جهل و غرور خويش به شدت گرفتار است . امروز بشريت به دليل توسعه قدرت و صنعت، بيش از هر روزگار ديگر به ايمان و تقوا نياز دارد .
بيش از آنكه انسان ها و كشورها را «جهاني » كنيم، بايد جهان «انساني » و «ايماني » بسازيم . بيش از آنكه به توسعه گفت و گو بيانديشيم، بايد به صداقت در گفت و گو فكر كنيم . پيش از آنكه تعداد نشريات و تيراژ مطبوعات را شاخص توسعه خيال كنيم و به مصرف كاغذ بنازيم و مصرف كاغذ را معيار توسعه قلمداد كنيم، به جهت گيري الهي و انساني و اخلاق مطبوعات و صداقت و صحت محتواي روزنامه ها بيانديشيم .
نشر و توسعه دروغ و فريب هرگز شاخص توسعه نيست . پخش بسياري از امواج صوتي، تصويري و متون الكترونيك و تيراژ بالاي نشريات جنجال آفرين و دروغ پرداز، دقيقا در جهت تراكم ظلمت و گسترش امواج ضلالت و گمراهي و عامل دفن فطرت و انديشه انساني در لابلاي آوار فريب و فقر و بيداد است .
كمك به رسانه هاي اضلال گر و دفاع از آنان و تبليغ به سود نشريات ضد خدا و اخلاق، خيانت و جنايتي است كه گاه به بهانه آزادي و نوگرايي و مردم سالاري و پيشرفت و توسعه انجام مي شود .
امروز در سطح جهاني و حوزه داخلي همه ما به تقوا و خودسازي نياز داريم و اين نياز در مسؤولان و دولتمردان و دست اندر كاران سياست و اقتصاد و فرهنگ كشور چند برابر است . براي هر گونه اصلاحات، بايد از خودسازي و اصلاح اعتقادي، اخلاقي خويش آغاز كنيم . براي جلوگيري از شر امريكا و ديگر محورهاي شرارت جهاني، بايد از خودسازي آغاز كنيم . براي دفع بلاهاي طبيعي و سيل و زلزله و توفان و آتش سوزي، بايد در كسب تقوا و خودسازي بيشتر بكوشيم .
براي گسترش روشن بيني و افزايش بصيرت، بايد خودسازي و تقوا را تقويت كنيم . براي درمان بيماري هاي روحي، رواني، بايد به پايگاه تقوا و ايمان مراجعه كنيم . دست يابي به آزادي و استقلال و عدالت، بدون ايمان و تقوا و جهاد در راه خدا، خواب و خيالي بيش نيست .
خدا باوري و خودسازي و تقواي قرآني، زير بناي استقلال و آزادي و عدالت اجتماعي است و بيهوده نيست كه امروز دشمنان استقلال و آزادي و عدالت، ايمان و تقوا و روح سلحشوري و فرهنگ شهادت را هدف قرار داده اند، هر روز در جهت گسترش ابتذال و بي حجابي و اختلاط دختر و پسر و ترويج موسيقي و تبليغ پوشش غربي و جشنواره هاي آنچناني مي كوشند و پاسداران ايمان و تقوا و مرزبانان اسلام و دين، يعني ولايت فقيه و شوران نگهبان و روحانيت شيعه را سد راه و مانع بزرگ مطامع خويش مي شناسند و در تخريب و تحقير آنان مي كوشند.