سبك زندگي
سبك زندگي مجموعه اي از الگوهاي نظام مند رفتاري افراد است كه در باورها، ارزشها وهنجارهاي شكل گرفته در يك فرهنگ يا خرده فرهنگ ريشه دارد. امروزه اصطلاح سبك زندگي با مجموعه اي از مفاهيم پيوندي تنگاتنگ دارد.
مفاهيمي مانند فرهنگ، جامعه، رفتار، اخلاق، شخصيت، هويت، توليد، مصرف، طبقه اجتماعي، سليقه و نياز.
سبك زندگي بسته به شرايط فرهنگي، سياسي، اقتصادي و جغرافيايي، مدل هاي مختلفي را شامل مي شود. از اين رو مي توان رويكرد و مدل سبك زندگي غربي و سبك زندگي ايراني اسلامي را متمايز دانست. حاصل رويكرد غربي، تلاشي گسترده براي معرفي، ترويج و تثبيت سبك خاصي از زندگي است كه خاستگاه و پشتوانه معرفتي آن، فرهنگ سكولار و مادي گرايانه غربي است. بدون ترديد پذيرش منفعلانه اين نوع از سبك زندگي از سوي مسلمانان، كه خود ميراثي ارزشمند در حوزه سبك زندگي دارند، سزاوار نيست.
تفاوت دوران امام حسين وامام صادق عليهم السلام
1- چون عصر امام حسين عليه السلام دورة اختناق كامل بود و همچنين تنها انحراف عمده در اصل خلافت بود، اگر امام حسين عليه السلام قيام نمي كرد و شهيد نمي شد،تنها كاري كه مي توانست انجام دهد، پذيرش انزوا و خانه نشيني بود و نمي توانست كوچكترين اقدامي انجام دهد. امّا در عصر امام صادق عليه السلام اگر امام مي جنگيد و شهيد مي شد، به دليل كثرت مذاهب پيش آمده، انديشههاي ارائه شده وانحرافات موجود، به زودي خون او پايمال مي شد. اگر نمي جنگيد، لازم نبود در انزوا باشد، بلكه جبههاي عميقتر و حساستر پيش روي او بود كه بايد در آن مي جنگيد و آن جبهه علم و فرهنگ و فقه و سنت بود.
2- شهيد مطهري (ره) مي نويسد: «اگر امام صادق عليه السلام نبود امام حسين عليه السلام نبود، هم چنان كه اگر امام حسين عليه السلام نبود، امام صادق هم نبود، يعني،اگر امام صادق عليه السلام نبود،ارزي نهضت امام حسين عليه السلام هم روشن و ثابت نمي شد. در عين حال امام صادق عليه السلام متعرض امر حكومت و خلافت نشد ولي همه مي دانند كه امام صادق عليه السلام با خلفا هم كنار نيامد و مبارزه منفي مي كرد. نوعي جنگ سرد در ميان بود. معايب و مظالم خلفا به وسيلة امام صادق عليه السلام افشا مي شد و بنابراين منصور، تعبير عجيبي دربارة ايشان دارد. مي گويد:«هذا الشجي معترض للحلق.»
ارزش كارهاي اقتصادي
آن حضرت كار و تلاش در راه تامين نيازهاي ضروري زندگي را همسان با جهاد در راه خدا قلمداد مي كرد و مي فرمود: «الكاد علي عياله كالمجاهد في سبيل الله; آن كه براي تامين معاش خانواده اش تلاش كند، همانند رزمنده در راه خدا است .»
از منظر پيشواي ششم عليه السلام افراد سست عنصر و بي كار و بي تفاوت، مورد خشم و غضب الهي هستند; چنان كه مي فرمايد: «ان الله عز وجل يبغض كثرة النوم و كثرة الفراغ; خداوند متعال زيادي خواب و بي كار بودن را دشمن مي دارد .»
علاء بن كامل يكي از ياران آن حضرت روزي به محضرش شتافت و التماس دعا گفت، و اضافه نمود كه: اي پسر پيامبر صلي الله عليه و آله! از خداوند متعال بخواه كه زندگي راحت و مرفهي داشته باشم! امام صادق عليه السلام پاسخ داد: «لا ادعولك، اطلب كما امرك الله عز وجل; من برايت دعا نمي كنم، تو [زندگي مرفه و راحت را] از همان راهي بخواه كه خداوند متعال به تو فرمان داده است [يعني از راه تلاش و كوشش] .»
نظرات اقتصادي
امام صادق عليه السلام در عرصه اقتصاد، رهنمودهايي به مردم عرضه داشته است. از منظر آن بزرگوار، فعاليتهاي اقتصادي ميتواند زمينهساز كمالات و فضائل انساني باشه و نيز انديشههاي اقتصادي با انگيزههاي مقدس براي هر مسلماني ضروري ميباشد. امام در اين باره فرمود:
«لَا خَيْرَ فِي مَنْ لَا يُحِبُّ جَمْعَ الْمَالِ مِنْ حَلَالٍ يَكُفُّ بِهِ وَجْهَهُ وَ يَقْضِي بِهِ دَيْنَهُ وَ يَصِلُ بِهِ رَحِمَهُ؛
كسي كه از راه حلال و به انگيزه حفظ آبرو و اداء قرض و رسيدگي به خانواده و فاميل، به دست آوردن مال را دوست نداشته باشد، در او هيچ گونه خيري نيست.»
آن گرامي بر اين باور تأكيد ميكرد كه فعاليتهاي اقتصادي افزون بر منافع مادي و دنيايي، انسان را به سوي بهرهها و پاداشهاي معنوي سوق ميدهد. عبدالله بن ابي يعفور ميگويد: در محضر امام صادق عليه السلام بودم كه مردي از حضرت پرسيد: به خدا قسم! ما به دنبال دنيا ميرويم و دوست داريم آن را به دست آوريم. امام عليه السلام فرمود: تو ميخواهي با دنياطلبي و كسب درآمد چه كني؟ او گفت: ميخواهي نيازهايم را بر طرف سازم، به خانوادهام رسيدگي كنم، صدقه و احسان بدهم و حج و عمره انجام دهم. امام صادق عليه السلام فرمود:
«لَيْسَ هَذَا طَلَبَ الدُّنْيَا هَذَا طَلَبُ الْآخِرَةِ؛
اينكه دنياطلبي نيست، اين عمل [با اين انگيزه] به دنبال آخرت رفتن است.»
رشتههاي مختلف علمي در دانشگاه جعفري
گزارشهاي متعددي در دست است كه امام صادق عليه السلام شاگردان خود را بر حسب استعدادشان به تبحر در رشتههاي مختلف دانش هدايت ميكرد. روايت زير يكي از اين گزارشها را به ما منعكس ميكند و گواهي بر اين مدعاست.
هشام بن سالم يكي از شاگردان ممتاز حضرت صادق عليه السلام ميگويد: روزي به همراه عدهاي از شيعيان امام صادق عليه السلام بوديم كه مرد دانشمندي از اهالي شام به محفل آن حضرت وارد شد. او به امام عليه السلام عرضه داشت: من شنيدهام كه تو در تمام رشتههاي علوم مهارت داري و هر پرسشيرا به راحتي پاسخ ميدهي! آمدهام تا با تو مناظره و گفتگو كنم. امام فرمود: در چه موضوعي ميخواهي مناظره كني؟ او مناظره در علوم قرآني را پيشنهاد كرد.
امام صادق عليه السلام به حمران فرمود: اي حمران! با اين مرد در موضوعات علوم قرآني مناظره كن! دانشمند شامي گفت: من با شخص شما ميخواهم گفتگو كنم نه با حمران. امام فرمود: فرقي نميكند، اگر در اين مناظره بر حمران پيروز شوي، مثل اين است كه بر من پيروز شدهاي.
او با حمران مناظره آغاز كرد و آن قدر سؤال كرد تا اينكه خسته شد و حمران بدون درنگ و پشت سر هم به تمام سؤالات او پاسخ ميداد. امام عليه السلام از شامي پرسيد: او را چگونه يافتي؟ مرد شامي گفت: او مهارت عجيبي در اين علم دارد؛ هر چه پرسيدم، با كمال توانايي و تسلط پاسخ گفت. امام به حمران فرمود: تو نيز از او بپرس و مرد شامي در اولين سؤال از پاسخ فرو ماند و ناتواني در چهرهاش پديدار گرديد.
عالم شامي سپس پيشنهاد مباحثه در ادبيات عرب را پيش كشيد و امام صادق عليه السلام به شاگرد ديگرش، ابان بن تغلب اشاره كرد و او به نحو شايستهاي شامي را مغلوب كرد. او گفت: ميخواهم در علم فقه بپرسم. امام صادق عليه السلام زراره را براي علم فقه برگزيد و شامي از زراره بن اعين هم شكست خورد. او همچنين در مناظرة در علم كلام از مؤمن طق و در استطاعت از حمزة بن محمد طيار و در علم توحيد و خداشناسي از هشام بن سالم و در موضوع مهم امامت از هشام بن حكم شكست خورد و ناتوان گرديد.
امام صادق عليه السلام كه به همة اين گفتگوها نظارت ميكرد، از مهارت و دانش سرشار تربيت يافتگان مكتب خويش خوشحال شد و اظهار رضايت كرد. سپس توضيحاتي در كيفيت گفتگوي شاگردانش و رهنمودهايي به دانشمند شامي بيان كرد. مرد شامي كه عالمي خوش فكر و پاكدل بود، بعد از اينكه خود را با دريايي از علم و معرفت و انديشه مقابل ديد، حق را پذيرفت و از امام صادق عليه السلام در زمينة علمي استمداد طلبيد و آن حضرت نيز او را به شاگردي هشام بن حكم مفتخر ساخت.