ارزش كارهاي اقتصادي
آن حضرت كار و تلاش در راه تامين نيازهاي ضروري زندگي را همسان با جهاد در راه خدا قلمداد مي كرد و مي فرمود: «الكاد علي عياله كالمجاهد في سبيل الله; آن كه براي تامين معاش خانواده اش تلاش كند، همانند رزمنده در راه خدا است .»
از منظر پيشواي ششم عليه السلام افراد سست عنصر و بي كار و بي تفاوت، مورد خشم و غضب الهي هستند; چنان كه مي فرمايد: «ان الله عز وجل يبغض كثرة النوم و كثرة الفراغ; خداوند متعال زيادي خواب و بي كار بودن را دشمن مي دارد .»
علاء بن كامل يكي از ياران آن حضرت روزي به محضرش شتافت و التماس دعا گفت، و اضافه نمود كه: اي پسر پيامبر صلي الله عليه و آله! از خداوند متعال بخواه كه زندگي راحت و مرفهي داشته باشم! امام صادق عليه السلام پاسخ داد: «لا ادعولك، اطلب كما امرك الله عز وجل; من برايت دعا نمي كنم، تو [زندگي مرفه و راحت را] از همان راهي بخواه كه خداوند متعال به تو فرمان داده است [يعني از راه تلاش و كوشش] .»
بهبود بخشيدن به وضع زندگي و تدارك برخي از برنامه هاي اقتصادي در جامعه نه تنها نقص و عيبي براي يك انسان مسلمان به حساب نمي آيد، بلكه ناشي از قوت ايمان و اراده استوار او در راه رسيدن به اهداف والاي معنوي است . رئيس مذهب جعفري عليه السلام بر اين انديشه پاي مي فشرد كه: «ينبغي للمسلم العاقل ان لا يري ظاعنا الا في ثلاث: مرمة لمعاش او تزود لمعاد او لذة في غير ذات محرم; كوچيدن براي يك مسلمان عاقل شايسته نيست مگر در سه مورد: بهبود بخشيدن به وضع اقتصادي (سفرهاي تجارتي و . .). ، كسب توشه آخرت (سفرهاي زيارتي)، رسيدن به لذتهاي حلال (سفرهاي تفريحي) .»
امام صادق عليه السلام افزون بر ترغيب بندگان صالح به سوي فعاليتهاي اقتصادي، خود نيز به غلامش، مصادف، چنين دستور مي داد: «اتخذ عقدة او ضيعة فان الرجل اذا نزلت به النازلة او المصيبة فذكر ان وراء ظهره ما يقيم عياله كان اسخي لنفسه; مكاني پر درخت و يا ملك ثابت و غيرمنقولي به دست آور! چرا كه هر گاه براي شخصي حادثه اي يا مصيبتي رخ نمايد و احساس كند كه براي تامين خانواده خود پشتوانه اي دارد، روح [و جانش] راحت تر خواهد بود .»
پيشواي ششم از افرادي كه در ظاهر زهد فروشي كرده، مردم مسلمان را به بهانه تقوا و ترك دنيا از فعاليتهاي اقتصادي منع مي كردند انتقاد مي نمود وشيوه غلط آنان را تخطئه مي كرد . سفيان ثوري از عالمان زهد فروش و ظاهر سازي بود كه علاوه بر مردم عادي، امام صادق عليه السلام را نيز از مظاهر دنيوي منع كرد . او زماني مشاهده كرد كه امام صادق عليه السلام لباس نو و مناسبي پوشيده است، به امام عليه السلام گفت: تو نبايد خود را به زيورهاي دنيا آلوده سازي! براي تو زهد و تقوا و دوري از دنيا و مظاهر آن شايسته است . امام صادق عليه السلام با پاسخهاي منطقي خويش وي را به اشتباهات خود واقف ساخت و از تفكرات صوفي مآبانه و انحرافي وي به شدت انتقاد نمود و فرمود: «مي خواهم به تو سخني بگويم، خوب توجه كن، سخن من به دنيا و آخرتت مفيد خواهد بود . اي سفيان! رسول گرامي اسلام در زماني زندگي مي كرد كه عموم مردم از نظر اقتصادي در مضيقه بودند و پيامبر صلي الله عليه و آله خود را با آنان در زندگي ساده و فقيرانه هماهنگ مي كرد، اما اگر روزگاري وضع معيشتي مردم بهتر شد اهل ايمان و نيكان و خوبان روزگار به بهره گيري از آن سزاوارترند نه انسانهاي فاجر و منافق و كافر . اي ثوري! به خدا سوگند! در عين حالي كه وضع معيشتي خوبي دارم و از نعمتها و موهبتهاي خداوند متعال كمال بهره را مي برم، اما از روزي كه خود را شناخته ام شب و روزي بر من نمي گذرد مگر آنكه حقوق مالي خود را بر طبق فرمان خداوند متعال كه بر من واجب كرده است، ادا مي كنم و به مصرف مناسبش مي رسانم .»