صبح عاشورا
دعای حضرت در صبح عاشورا …..
از حضرت سیّد السّاجدین و زین العابدین علیه السّلام روایتست که:
«و چون صبحگاهان لشکر به نزد حسین علیه السّلام آمدند، دستهای خود را بلند نموده و عرضه داشت:
بار پروردگارا! در تمام غصّهها و اندوه ها، تو محلّ اتّکاء و اعتماد من میباشی! و در هر گرفتاری و شدّت، تو محلّ امید من هستی! و در هر حادثهای که بر من فرود آید و هر نازلهای که بر من وارد شود، تو محلّ اطمینان و استعداد من میباشی!
چه بسیار از هموم و غموم خود را که دل در آن ناتوان میشد، و حیله و چاره برای رفع آن کوتاه میآمد، و دوست،انسان را تنها میگذاشت، و دشمن زبان به شماتت میگشود؛ من بارِ آن حوادث و هموم را بسوی تو آوردم، و شِکوه آن را به تو نمودم؛ به جهت میل و رغبتی که به تو داشتم و به غیر از تو نداشتم؛ پس خداوندا تو همه آنها را برطرف نمودی! و امر مرا کفایت کردی!
بنابراین ای خدای من! تو ولیّ تمام نعمتها هستی! و صاحب هر نیکوئی! و منتهای تمام رغبتها میباشی»!
خطبه حضرت در صبح عاشورا و اتمام حجّت بر کوفیان …..
و آنگاه حضرت مرکب خود را طلبیده و سوار شدند، و با صدای بلند بطوریکه همگی میشنیدند چنین خطبهای ایراد نمودند:
«ای مردم! گفتار مرا بشنوید! و شتاب نکنید تا آنچه حقّ شماست بر من از اندرز و موعظه، شما را بدان پند دهم؛ و عذر خود را در حرکت از مکّه بسوی شما برای شما بیان کنم!
پس اگر از درِ انصاف در آئید و عذر مرا بپذیرید که البتّه نیکبخت باشید! و دیگر راه مقاتله و جنگ با من بر روی شما بسته میگردد!
و اگر عذر مرا نپذیرید و حجّت مرا کافی ندانید، پس در آن هنگام رأی خود و شریکان خود را روی هم گرد آورده، تا اینکه کار شما و امر شما بر شما پوشیده نماند؛ و سپس بدون هیچ مهلتی به منبپردازید و کار خود را یکسره کنید!
بدانید که صاحب اختیار و ولیّ من خداست که قرآن کریم را بفرستاد؛ و او زمام امور مردمان صالح را در دست دارد.»
پس حمد خدای را بجا آورد، و ثنای او بگفت، و درود بر پیغمبر بفرستاد، و هیچ خطیبی دیده نشد نه قبل از او و نه بعد از او که چنین با بلاغت در گفتار خود مطالب را ادا کند.
و پس از آن فرمود: اوّل نَسَب مرا در نظر آورید! و ببینید من کیستم؟ و سپس به افکار خود مراجعه کنید و آن را مورد عتاب و سرزنش قرار دهید! ببینید آیا کشتن من برای شما سزاوار است؟! و آیا پاره کردن حرمت من بر شما جائز است؟!
مگر من پسر دختر پیغمبر شما نیستم؟ مگر من پسر وصیّ پیغمبر و پسر عموی او که اوّل مؤمن و تصدیق آورنده به رسول الله و به آنچه از جانب خدا بر او نازل شده بود نیستم؟
مگر حمزه سیّد الشّهداء عموی پدر من نیست؟ مگر جعفر که به دو بال خود در بهشت پرواز میکند، عموی من نیست؟
آیا مگر به شما نرسیده است گفتار رسول خدا که درباره من و برادرم فرمود:
هَذَانِ سَیِّدَا شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّه.
«این دو نفر دو سیّد و آقای جوانان بهشتند.»؟
پس اگر مرا در این گفتار تصدیق دارید و بدانید که من راست میگویم؛ و سوگند به خدا از وقتی که دانستهام خداوند دروغگو را دشمنِ مبغوض شمرده است، سخن دروغی را بر زبان نیاوردهام (از کشتن من صرف نظر کنید)!
و اگر گفتار مرا باور ندارید و این کلام را تکذیب میکنید، اینکدر میان شما کسی هست که شما را خبر دهد! از جابربن عبد الله أنصاری و أبو سعید خُدری و سَهْل بن سَعد ساعدیّ و زید بن أرقَم و أنس بن مالک سؤال کنید! آنان به شما خبر میدهند که رسول خدا درباره من و برادرم چنین فرموده است. آیا این معنی مانع و حاجز از ریختن خون من نمیشود؟
شمر گفت: آن کسیکه بفهمد تو چه میگوئی، خدا را بر یک جانب عبادت کرده است!
حبیب بن مظاهر در پاسخ شمر گفت: سوگند به خدا که من میبینم تو را که خدا را بر هفتاد جانب (از شکّ و شبهه) عبادت میکنی! خداوند بر دل تو مهر زده است. (و دیگر یارای فهم و ادراک ندارد.)
حضرت سیّد الشّهداء فرمود: اگر در این امر شکّ دارید، آیا در این هم شکّ دارید که من پسر دختر پیغمبر شما هستم؟!
سوگند به خدا در میان مشرق و مغرب عالم، پسر دختر پیغمبری غیر از من، نه در میان شما و نه در میان غیر شما نیست!
وای بر شما! آیا کسی را از شما کشتهام که به طلب قصاص گرد آمده اید؟ یا مالی را از شما تملّک نمودهام، یا جراحتی و زخمی زدهام که برای تلافی آمده اید؟!
هیچیک از آنان سخنی نگفت!
حضرت ندا در داد: ای شَبَث بن رِبْعِیّ! و ای حجّار بن أبْجُر! و ای قَیس بن أشعَث! و ای یزید بن حارِث! آیا شما به من در نامه ننوشتید که: میوههای درختان رسیده است! و اطراف زمین سر سبز گردیده است! اگر به سوی ما بیائی، به سوی لشکری آماده معاونت و کمک درتحت فرمان خود خواهی آمد؟!
قیس بن اشعث گفت: ما نمیدانیم تو چه میگوئی! ولیکن برای حکم و فرمان پسر عمویت (یزید) تنازل کن؛ آنان برای تو نمیخواهند مگر آنچه را که تو پسندی!
لا أُعْطیکُمْ بِیَدی إعْطآءَ الذَّلیلِ (یعنی من دست ذلّت به شما نمیدهم). ولیکن بنا بر روایت فاء معنای جدیدی را میرساند که من فرار هم نمیکنم
. أقول: با وجود آنکه در «مقاتل» لفظ لَکُمْ وارد شده است ما نمیتوانیم آنرا نادیده انگاشته و به روایت ابن نما اکتفا کنیم. و در صورتی که با قاف بخوانیم باز تکرار معنای اوّل نیست، بلکه آن حالت تمکین عبودیّت را از خود نفی میفرماید. و علی کلّ تقدیر چون در «مقاتل» با قاف است و لفظ لَکُمْ نیز دارد همان معنائی را که ما نمودیم بهتر است که «من مانند بردگان تمکین نمیکنم و بار ستم شما را به دوش نمیکشم».
نَادَی: یَا عِبَادَ اللَهِ! إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ أَن تَرْجُمُونِ؛ وَ أَعُوذُ بِرَبِّی وَ رَبِّکُمْ مِنْ کُلِّ مُتَکَبِّرٍ لَا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الْحِسَابِ.
«حضرت سیّد الشّهداء علیه السّلام در اینحال فرمود: نه سوگند به خدا! چون ذلیلان دست ذلّت به شما ندهم! و مانند بردگان بار ظلم و ستم شما را به دوش نمیکشم!
و پس از آن فرمود: ای بندگان خدا! من پناه میبرم به پروردگار خودم و پروردگار شما از اینکه مرا سنگباران کنید! من پناه میبرم به پروردگارم و پروردگار شما از هر متکبّری که بروز پاداش وحساب ایمان ندارد».
فردای قیامت که هیچ چیز از انسان نمی خرند اشک بر سید الشهدا رامثل دانه مروارید برایش نقد می کنند.آیت الله بهجت
آثار و نتایج نهضت عاشورا
شهادت مظلومانه سید الشهدا و یارانش در کربلا ، تاثیر بیدارگر و حرکت آفرین داشتو خونی تازه در رگهای جامعه اسلامی دواند و جو نامطلوب را شکست و امتدادهای آنحماسه ، در طول تاریخ، جاودانه ماند . حتی در همان سفر اسارت اهل بیت نیز تاثیراتسیاسی این حادثه در اندیشههای مردم آشکار شد . گروهی از اسرا را که به شام میبردند ، چون به تکریت رسیدند ، مسیحیان آنجا در کلیساها جمع شدند و به نشان اندوه بر کشتهشدن حسین ع ، ناقوس نواختند و نگذاشتند آن سربازان وارد آنجا شوند . به شهر«لینا» نیز رسیدند . مردم آنجا همگی گرد آمدند و بر حسین و دودمانش سلام و درود فرستادند وامویان را لعن کردند و سربازان را از آنجا بیرون کردند . چون خبر یافتند که مردم جهینه هم جمع شدند تا با سربازان بجنگند وارد آن نشدند . به قلعه کفر طاب رفتند ، به آنجا نیزراهشان ندادند . به حمس که وارد شدند ، مردم تظاهرات کردند و شعار دادند : «اکفرا بعدایمان و ضلالا بعد هدی ؟ »و با آنان درگیر شدند و تعدادی را کشتند . برخی از تاثیراتحماسه عاشورا از این قرار است :
1-قطع نفوذ دینی بنی امیه بر افکار مردم2-احساس گناه و شرمساری در جامعه ، بخاطر یاری نکردن حق و کوتاهی درادای تکلیف3-فرو ریختن ترسها و رعبها از اقدام و قیام بر ضد ستم4-رسوایی یزیدیان و حزب حاکم اموی5-بیداری روح مبارزه در مردم6-تقویت و رشد انگیزههای مبارزاتی انقلابیون7-پدید آمدن مکتب جدید اخلاقی و انسانی(ارزشهای نوین عاشورایی و حسینی)
8-پدید آمدن انقلابهای متعدد با الهام از حماسه کربلا9-الهام بخشی عاشورا به همه نهضتهای رهایی بخش و حرکتهای انقلابی تاریخ10-تبدیل شدن کربلا»به دانشگاه عشق و ایمان و جهاد و شهادت ، برای نسلهایانقلابی شیعه11-به وجود آمدن پایگاه نیرومند وعمیق و گسترده تبلیغی و سازندگی در طولتاریخ ، بر محور شخصیت و شهادت سید الشهدا«ع از نهضتهای شیعی پس از عاشورا ، میتوان انقلاب توابین ، «انقلاب مدینه ، «قیاممختار» ، «قیام زید» ، و . . . حرکتهای دیگر را نام برد . برای توضیح بیشتر ، به مدخل خاصهر یک از این نهضتها در همین مجموعه مراجعه شود . تاثیر حماسه عاشورا را درانقلابهای بزرگی که در طول تاریخ ، بر ضد ستم انجام گرفته ، چه در عراق و ایران و چه درکشورهای دیگر ، نباید از یاد برد . «فرهنگ شهادت و انگیزه جهاد و جانبازی که درانقلاب اسلامی ایران و هشتسال دفاع مقدس در جبههها جلوهگر بود ، گوشهای از اینتاثیر پذیری است . شعار«نهضت ما حسینیه ، رهبر ما خمینیه که در مبارزات ملت مسلمانایران بر ضد طاغوت طنین افکن بود و نیز شور حسینی جبهههای رزم ایران ، گواه روشنتاثیر گذاری کربلا در قرنها پس از آن حماسه مقدس است . یکی از نویسندگان محقق ، نتایج نهضت کربلا را عبارت میداند از :
1-پیروزی مساله اسلام و حفظ آن از نابودی2-هزیمت امویان از عرصه فکری مسلمین3-شناخت اهل بیت بعنوان نمونههای پیشوایی امت4-تمرکز شیعه از بعد اعتقادی بر محور امامت5-وحدت صفوف شیعه در جبهه مبارزه6-ایجاد حس اجتماعی در مردم7-شکوفایی موهبتهای ادبی و پدید آمدن ادبیات عاشورایی 8-منابر وعظ و ارشاد ، به عنوان وسیله آگاهانیدن مردم9-تداوم انقلاب بصورت زمینه سازی نهضتهای پس از عاشورا (2) حادثه کربلا ، گشاینده جبهه اعتراض علیه حکومت امویان و سپس عباسیان شد ، چه بهصورت فردی که روحهای بزرگ رابه عصیان و افشاگری واداشت ، و چه به شکلمبارزههای گروهی و قیامهای عمومی در شهری خاص یا منطقهای وسیع .
خون او تفسیر این اسرار کرد
ملتخوابیده را بیدار کرد
فرهنگ عاشورا - جواد محدثی
آتش زدن خیمهها
از جنایتهای سپاه عمر سعد ، آتش زدن خیمههای امام حسین ع و اهل بیت او در روزعاشورا بود . پس از آنکه امام به شهادت رسید ، کوفیان به غارت خیمهها پرداختند ، زنها رااز خیمهها بیرون آوردند ، سپس خیمهها را به آتش کشیدند . اهل حرم ، گریان و پابرهنه دردشت پراکنده شدند و به اسارت در آمدند . امام سجاد«ع در ترسیم آن صحنه فرمودهاست : به خدا قسم هر گاه به عمهها و خواهرانم نگاه میکنم ، اشگ در چشمانم میدود و بهیاد فرار آنها در روز عاشورا از خیمهای به خیمه دیگر و از پناهگاهی به پناهگاه دیگرمیافتم ، که آن گروه فریاد میزدند : خانه ظالمان را بسوزانید ! این آتش ، امتداد همان آتشزدنی بود که پس از رحلت پیامبر ، در خانه زهرا«ع با آن سوخت و آتش کینههایی بود کهاز بنی هاشم و اهل بیت در سینهها داشتند . به یاد این حادثه ، در مراسم عاشورا در برخیمناطق رسم است که خیمههایی به نشان خیام اهل بیت بر پا میکنند ، ظهر عاشورا به آتشمیکشند ، تا احیاگر یاد آن ستمی باشد که روز عاشورا بر خاندان رسالت رفت .
آتش به آشیانه مرغی نمیزنند
گیرم که خیمه ، خیمه آل عبا نبود
فرهنگ عاشورا - جواد محدثی
تحلیلی جامعه شناختی از عزاداری امام حسین علیه السلام
یکی از شیوههای بسیار مؤثر تبلیغی، تشکیل جلسات «تذکر» درباره امری است که ترویج آن مورد نظر است. در این جلسات به طور عمده، از مکانیسم «کنش و یا واکنش متقابل دورانی استفاده میشود؛ بدین صورت که افراد گرد آمده، به وسیله «ذاکر» تحریک میشوند. این تحریک، واکنشی در افراد به وجود میآورد. این واکنش در «ذاکر» مؤثر میافتد و واکنش شدیدتری را موجب میشود. این واکنش شدیدتر، خود تحریکی مجدد نسبتبه آن افراد خواهد بود و باز واکنش و تحریکی دیگر. به این طریق، همواره بر شدت واکنش متناسخ آن افراد افزوده میشود و این همان است که از آن اینچنین تعبیر میشود: کنشهای متقابل و واکنشهای درونی اینچنین، به واگیری اجتماعی میانجامد.جلسات عزاداری امام حسین علیهالسلام را در این ارتباط میتوان مورد مداقه قرار داد. عزاداری امام حسین علیهالسلام از ابعاد گوناگون قابل بحث و بررسی است. بحمدالله، بسیاری از این ابعاد، توسط علمای دین تا حدودی مورد بررسی قرار گرفته است، اما در این بحث، بعدی که ذکر شد، مد نظر است.وقتی از این زاویه نیز در توصیههای ائمه اطهارعلیهمالسلام به تشکیل جلسات عزاداری امام حسین علیهالسلام نگاه کنیم این کار را بسیار حکیمانهمییابیم، به گونهای که موجب میشود بیش از پیش به این انوار طیبهعلیهم السلام ارادت ورزیم.یکی دیگر از شیوههای مؤثر تبلیغی، تعیین «اسوه برای مردم است. لازم است بیندیشیم که در عین اسوه بودن و هادی بودن همه ائمه اطهارعلیهمالسلام چرا امام حسین علیهالسلام به عنوان مصباح هدایت و کشتی نجات، مطرح میشود؟ چرا تربت مرقد او از ویژگی و حرمتبرخوردار است؟آیا غیر از این است که دقیقترین ابعاد یک اسوه، در امام حسین علیهالسلام تجلی تام یافته است.از دیگر شیوههای مؤثر، در مرحله نخست، جعل شعایر و در مرحله بعد، تثبیت و ترویج آن شعایر میباشد؛ زیرا در صورت انجام گرفتن این کار، آن ایده مطلوب، تثبیت و ترویجشدهاست.راه انداختن دستههای سینهزن و زنجیر زن، پوشیدن لباس سیاه، حمل پرچمهای رنگارنگ، علم، علامت و مانند اینها، همه برای زنده نگهداشتنفرهنگ عاشورا، امر ضروری است و مبارزه با اینها یا ناشی از اغراض سوء است و یا از کمال بیخبری و بیسلیقگی. آری، برخورد اصلاحی و تکمیلی و تحسینی از سوی فرزانگان آشنا با مذاق شرع، نه تنها صحیح است، بلکه لازم هم میباشد و اعتراض به مغرضان یا بیخبرانی است که با این شعایر بر خورد حذفی میکنند.از جمله شیوههای قابل ملاحظه، تعیین مکانهایی برای انجام دادن مناسک ویژه میباشد تا افراد با رو آوردن به آن مکانها و انجام آن مناسک، تجدید عهدی با اعتقاد و ایده مطلوب کرده باشند و با این کار، دلها هرچه بیشتر با آن ایده گره بخورد.در این ارتباط، توجه به روایاتی که حاوی مضامین ذیل است، مفید به نظر میرسد:«حرم سیدالشهداعلیهالسلام مزار انبیا و ملائکه است. «زیارت سیدالشهداعلیهالسلام را ترک نکنید». «زیارت سیدالشهدا علیهالسلام موجب برآورده شدن حوایج دنیوی و به دست آوردن ثوابهای اخروی و استکمالات معنوی میشود». برای تکمیل این بحثبه نظر میرسد تذکر دو مطلب ضروری باشد:1- ممکن است تصور شود نفوذ در عقیده عمومی عملی ناپسند است و تغییر آن را باید نوعی خیانتبه مردم تلقی کرد؛ اما این تصور هیچ اساسی ندارد و حقیقت، آن است که صرف نفوذ در عقیده عمومی و تغییر آن را نه میتوان خوب شمرد و نه بد. این بدان بستگی دارد که ببینیم نفوذ به چه قصدی و تغییر از چه چیز به چه چیزی است.(دقتشود.)2- بعضی عقیده دارند که اصلا برخورد تبلیغاتی امر پسندیدهای نیست، بلکه باید فقط با روشهای برهانی، مردم را به تشخیص حق از باطل موفق ساخت. هرچند بررسی انتقادی این سخن مجال دیگری میطلبد، اما اجمالا در حد اعلان موضع باید یادآور شویم که:اولا، هرگز روشهای برهانی در سطح عمومی جامعه، ما را از برخوردهای تبلیغاتی مستغنی نمیکند و باید گفت: هریک به جای خویش نیکوست.ثانیا، حتی فرزانگان و خواص جامعه نیز نیازمند تبلیغات حساب شده و فنیاند تا علاوه بر تشخیص حق، انگیزه کافی برای عمل بر طبق آن داشته باشند این مطلب دقیق و لطیف، مربوط به فلسفه اخلاق و روانشناسی تربیتی است و باید همانجا مورد بحث قرار گیرد که صرف اقناع عقلی نمیتواند محرک انسان به سوی عمل باشد؛ اگرچه ظاهر رای افلاطون مقابل این است.این بحث را با ذکر فرازهایی از بیانات رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینیقدس سره به پایان میبریم:«در آن وقت، یکی ازحرفها که هی رایجبود میگفتند: ملت گریه؛ برای اینکه مجالس روضه را از دستشان بگیرند. این که همه مجالس روضه را آن وقت تعطیل کردند، آن هم به دست کسی که خودش در مجالس روضه میرفت و آن بازیها را در میآورد، قضیه مجلس روضه بود یا از مجلس روضه آنها یک چیز دیگر میفهمیدند و آن را میخواستند از بین ببرند؟» «امروز ما به مجالس تعزیه و روضه بیشتر از سابق احتیاج داریم.» «زنده نگهداشتن عاشورا یک مساله بسیار مهم سیاسی - عبادی است. عزاداری کردن برای شهیدی که همه چیز را در راه اسلام داد یک مساله سیاسی است. یک مسالهای است که در پیشبرد انقلاب اثر بسزا دارد. ما از این اجتماعات استفاده میکنیم. «مجالس عزا را با همان شکوهی که پیشتر انجام میگرفت و بیشتر از آن، حفظ کنید و اهل منبر - ایدهمالله تعالی - کوشش کنند در این که مردم را سوق بدهند به مسائل اسلامی و مسائل سیاسی اسلامی، مسائل اجتماعی اسلامی و از روضه دستبرندارید که ما با روضه زنده هستیم.»
تحلیلی جامعه شناختی از سنت عزاداری امام حسین علیه السلام - اکبر میرسپاه