رحم و محبّت
روزی رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله نشسته بود و یکی از فرزندانشان را روی زانوی خود نشانده و می بوسید و به او محبّت می کرد .
در این هنگام مردی از اشراف جاهلیت خدمت رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله رسید و به آن حضرت عرض کرد :
من ده تا پسر دارم و تا حال هنوز هیچکدامشان را برای یک بار هم نبوسیده ام . پیامبر صلی اللّه علیه و آله از این سخن چنان عصبانی و ناراحت شدند که صورت مبارکشان برافروخته و قرمز گردید ، آنگاه فرمود :
من لا یَرحم لا یُرحم ، آن کس که نسبت به دیگری رحم نداشته باشد خدا هم به او رحم نخواهد کرد . و بعد اضافه نمود :
من چه کنم اگر خدا رحمت را از دل تو کنده است .
حکایتها و هدایتها در آثار شهید مطهری - محمد جواد صاحبی