و تمام ایام زندگانی ام
۱. اَللّهُمَّ اِنّی اُجَدِّدُ لَهُ فی صَبیحَةِ یَوْمی هذا؛ خدایا من تجدید بیعت میکنم با او در صبح امروزم.
۲. ✨و ما عِشْتُ مِنْ اَیّامی؛ و تمام ایام زندگانی ام.
علاقه به امام در این دعا تازه به تازه است؛ زیرا میگوید: در این روز و در همه روزها.
گاهی کسی میگوید: «دوستت دارم» و دیگر خبری از او نمی شود؛ ولی گاهی یک کسی هر روز زنگ میزند که: «آقا دوستت
دارم». این دعا میگوید: مهدی جان، امروز و هر روز، بیعتم را تجدید میکنم.
۳. ✨عهْداً و عقداً و بیعةً.
ای امام زمان ما با تو عهد میبندیم؛ بالاتر از عهد، با تو گره میخوریم؛ بالاتر از گره، با تو بیعت میکنیم که هر چه که تو گفتی ما همان طور باشیم. گویی عهد، حداقل است و عقد، حد متوسط و بیعت، حد کامل ارتباط با امام است.
علاقه دراین دعا رو به رشداست؛ زیرا ابتدا میگوید: من با تو عهد میبندم؛ بالاتر از آن با تو گره میخورم و بالاتر از آن با تو بیعت میکنم. دو نفر ممکن است با هم عهد ببندند و وعده داشته باشند؛ اما به هم گره نخورند. «عقد» یعنی گره. ممکن است عهد باشد، عقد هم باشد؛ اما تسلیم نباشد.
۴. ✨لهُ فی عُنُقی؛ برای آن حضرت در گردنم.
علاقه در این دعا حتمی است؛ زیرا میگوید: این علاقه به گردن من است. چقدر خوب است که این علاقه تابلو شود! میگوید: «فِی رَقَبَتِی» یعنی به گردن من. ممکن است کسی علاقه داشته باشد، ولی افتخار نکند.
۵. ✨لا اَحُولُ عَنْها؛ که هرگز از آن سرنپیچم.
این فراز و جمله بعد، نشان ثبات قدم منتظر است. یکی از شاخصههای زندگی مهدوی، ایستادگی در مسیر حق و استواری بر صراط مستقیم در حوادث، جریانات و بروز فتنه هاست.
۶. ✨و لا اَزُولُ اَبَداً؛ و هرگز دست نکشم.
«حول» به معنای تغییر و تبدیل و «زوال» هم به معنای زائل شدن و از بین رفتن است.
این عبارت به این معناست که من در عهد و پیمان با امام زمانم، نه دچار دگرگونی میشوم که از درون تغییر کنم و نه به سبب سختیها و شرایط بیرونی، سست میشوم و از حرکت باز میایستم. همواره در این مسیر، ثابت و استوار باقی میمانم و دست ازعهدم بر نمی دارم؛ زیرا وفای به عهد، از ویژگیهای مؤمنان است.
نقش محبت در تعلیم و تربیت اسلامى
نقش محبت در تعلیم و تربیت اسلامى چیست؟
از جمله مسائلى که در مورد تعلیم و تربیت اسلامى مطرح است، مسئله محبت و نقطه مقابل آن، خشونت است. البته نقطه مقابل محبت، معمولاً بغض است، ولى اثر محبّت، احسان و نرمى است و اثر بغض، خشونت و سخت گیرى.
مى دانیم که بعضى ها به چشم انتقاد به تعلیم و تربیت اسلامى نگریسته و گفته اند که در اسلام آن چنان که باید و به قدر کافى، روى مسئله محبت و اثرش که نرمى و احسان است تکیه نشده است و اگر در اسلام، مسئله محبّت، احسان و نرمش در مقابل انسان ها مطرح است، در مقابل، مسئله دشمن داشتن انسان ها و خشونت به خرج دادن و به یک معنا، بدى کردن هم مطرح است.
باز مى دانیم، آن ها که زیاد روى محبت تکیه مى کنند، مسیحیان هستند. کشیش هاى مسیحى خیلى دم از محبّت مى زنند و مى گویند عیساى مسیح تنها به محبت دعوت مى کرد و در محبت هم میان اینکه افرادى که باید به آن ها محبت بشود، خدا پرست باشند یا نباشند، پیرو عیسى باشند یا نباشند [استثناء نمى کرد]، بلکه مى گفت به همه محبت کنید.
در یکى از کتاب هاى تاریخ ادیان و شاید در یک مقاله اى که ترجمه شده بود، خواندم که یک جمله است که در همه ادیان بزرگ دنیا آمده است، در مسیحیّت هست، در دین یهود هست، در دین زرتشت هست، در دین اسلام هست، در دین بودا هست و آن این است که «براى دیگران همان را دوست بدار که براى خود دوست مى دارى و همان را دشمن بدار که براى خود دشمن مى دارى.» ما به این مضمون در اسلام [روایات] زیاد داریم، مانند: «اَحبِب لِلنّاسِ ما تُحِبُ لِنَفسِکَ وَ اکْرَه لَهُم ما تَکرَهُ لِنَفسَکَ؛1 براى مردم آنچه را دوست بدار که براى خود دوست دارى و بد بشمار براى مردم آنچه را براى خود بد مى شمارى.
منابع:
1 .نهج البلاغه، نامه 3.
تعلیم و تربیت در اسلام، علامه شهید مرتضی مطهری(ره)، صص 352 و 353
.
یک ساعت از شبانهروز را برای خودت بگذار!
حکمت ها و اندرزها در کلام استاد مطهری
یک ساعت از شبانهروز را برای خودت بگذار!
بزرگان همیشه توصیه مىکنند هر مقدار کار زیاد دارى، در شبانهروز یک ساعت را براى خودت بگذار. ممکن است شما بگویید من هیچ ساعتم براى خودم نیست، تمام اوقاتم براى خدمت به مردم است. نه، اگر تمام ساعات انسان هم وقف خدمت به خلق خدا باشد، در عین حال انسان بىنیاز از اینکه یک ساعت را براى خودش بگذارد نیست.
یک ساعت یا بیشتر در شبانهروز را انسان واقعاً براى خودش بگذارد؛ یعنى در آن لحظات برگردد به خودش، خودش را هرچه هست از خارج بِبُرد، به درون خودش و به خداى خودش باز گردد و در آن حال فقط و فقط او باشد و خداى خودش و راز و نیاز کردن و مناجات با خداى خودش و استغفار کردن.
خود استغفار یعنى محاسبة النفس کردن، حساب کشیدن از خود. حساب کند در ظرف این 24 ساعت من چه کردم؟ فوراً براى او روشن مىشود که فلان کارم خوب بود، خدا را شکر مىکند؛ فلان کار را خوب بود نمىکردم، تصمیم مىگیرد دیگر نکند و استغفار مىکند.
استاد مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، ص۲۲۷
برنامه های اجتماعی حکومت امام زمان
ج. برنامه اجتماعی
یکی از ابعاد اصلاح ساختار جامعه بشری، پرداختن به برنامههای اجتماعی است. در حکومت دادگستر بزرگ عالم، برای سامان بخشی اجتماع، برنامههایی بر اساس تعالیم قرآن و سنّت اهل بیت علیهم السلام در نظر گرفته شده است که به سبب اجرای آنها محیط زندگی، زمینه ای آماده برای رشد و تعالی افراد خواهد بود. در جهانی که تحت حاکمیت الهی است خوبیها ترویج میشود و از بدیها نهی میگردد و با بدکاران برخورد قانونی میشود و نیز حقوق اجتماعی افراد به مساوات پرداخت میشود و عدالت اجتماعی به معنی واقعی آن پیاده میگردد.
بجاست به روایات مراجعه کنیم و جلوه ای از آن دنیای زیبا را مشاهده کنیم:
۱. احیاء و گسترش امر به معروف و نهی از منکر
در حکومت جهانی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فریضه بزرگ امر به معروف و نهی از منکر به صورت گسترده به اجرا گذاشته خواهد شد. همان واجبی که قرآن کریم بر آن تأکید ورزیده و آن را از ویژگیهای امت اسلامی به عنوان برگزیده امتها شمرده است. [۱]
همان امری که به سبب آن همه واجبات الهی اقامه میگردد [۲] و واگذاشتن آن عامل اساسی در هلاکت و نابودی خوبیها و رشد و زیادی بدیها در اجتماعات بوده است.
و از بهترین و والاترین مراتب امر به معروف و نهی از منکر آن است که رئیس حکومت و کارگزاران آن امر کننده به خوبیها و بازدارنده از زشتیها باشند.
امام باقر علیه السلام فرمود:
«اَلْمَهدی وَ اصْحابُهُ… یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ ینْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ ؛
مهدی و یاران او… امر به معروف و نهی از منکر میکنند. »
—————
[۱]: . سوره آل عمران، آیه ۱۱۰.
[۲]: . در سخنی از امام باقر درباره این واجب آمده: «ان الامر بالمعروف والنّهی عن المنکر… فریضة عظیمة بها تقام الفرائض» یعنی «امر به معروف و نهی از منکر… واجبی است که به سبب آن همه واجبات اقامه میگردد».
چرا امام زمان غایب شد؟
#پرسش- و- پاسخ- مهدوی
چرا امام زمان غایب شد؟
این مسأله را با یک مثال توضیح میدهم: اگر مسئولان اداره برق در منطقه ای لامپی را نصب کردند؛ ولی مردم آن را شکستند و مسؤولان لامپ دوم و سوم تا یازدهم را نصب کنند؛ ولی باز هم مردم تمام یازده لامپ را در چند مرحله بشکنند؛ این کار آنها نشان میدهد که قدر نور را نمی دانند؛ بنابراین باید با سعی و تلاش خود نوری کم؛ ولی با هزینه ای سنگین تهیه کنند تا شاید ارزش واقعی برق پی ببرند. ماجرای امام زمان نیز هم این گونه است. خداوند برای مردم یازده چراغ هدایت و امام معصوم معین کرد و احادیث فراوان از زبان مبارک پیامبر، نام و مشخصات آنها را بیان نمود؛ ولی تمام یازده امام را یا با زهر یا با شمشیر به شهادت رساندند. خداوند نیز دوازدهمین چراغ هدایت را در پس پردة غیب نگاه داشت تا زمانی که جامعه، انواع حکومتها را تجربه کند و به این باور برسد که هیچ گروهی با شعارها و انواع سیاستهای گوناگون، توان ایجاد و گسترش عدالت واقعی را ندارد و در نتیجه مردم آن چنان به ستوه آیند که تشنة واقعی برقراری عدالت و عاشق مردی الهی بشوند تا با رهبری او، همة باطلها و مستکبرین از بین بروند و بندگان صالح خدا به قدرت برسند. آری؛ درک حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و گسترش عدالت نیازمند زمینه سازی است.
?جهت نما (40 پرسش و پاسخ مهدوی)