مهدویت در اندیشه شهید مطهری
مهدويت يك فلسفه بزرگ جهاني است؛ چون اسلام يك دين جهاني است؛ چون تشيع به معناي واقعي اش يك امر جهاني است. وقتي قرآن ميفرمايد:
(و لقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادي الصالحون)
صحبت از زمين است؛ نه صحبت از اين منطقه و آن منطقه و اين قوم و آن نژاد.
اولاً: اميدواري به آينده است كه دنيا در آينده نابود نمي شود زندگي سعادتمندانه بشر آن است كه در آينده است. دوّم: آن دوره، دوره عقل و عدالت است. شما ميبينيد يك فرد سه دوره كلي دارد: دوره كودكانه كه دوره بازي و افكار كودكانه است؛ دوره جواني كه دوره خشم و شهوت است و دوره عاقله مردي و پيري كه دوره پختگي و استفاده از تجربيات، دوره دور بودن از احساسات و دوره حكومت عقل است. اجتماع بشري نيز همين است؛ بايد سه دوره را طي كند؛ يك دوره، دوره اساطير و افسانهها و به تعبير قران دوره جاهليت. دوره دوم، دوره علم است، ولي علم و جواني، دوره حكومت خشم و شهوت، محور گردش زمان ما يا خشم است يا شهوت.
آيا دوره اي نخواهد آمد كه آن دوره حكومت، نه حكومت اساطير باشد و نه حكومت خشم و شهوت؟ دوره اي كه واقعاً معرفت و عدالت، صلح و صفا و انسانيت و معنويت، حكومت كند؟ مگر ميشود كه خداوند اين عالم را خلق كرده باشد و بشر را به عنوان اشرف مخلوقات آفريده باشد، بعد بشر دوره بلوغ خود نرسيده يك مرتبه تمام بشر را زير و رو كند!