چگونگي رفتار با مردي كه دست بزن دارد
شناسايي رفتارهاي حساسيت بر انگيز: خانم ها توجه داشته باشند ممكن است خودتان با رفتارهاي اشتباه، حساسيت هاي همسرتان را بيشتر كرده ايد. مي توانيد با شناسايي رفتارهايي كه حساسيت همسرتان را بيشتر مي كند و باعث عصبانيت او مي شود، تا حد امكان از آن ها جلوگيري كرد.
خود داري از پنهان كاري هاي مصلحت آميز: در همه حال با شوهرتان صادق باشيد واز پنهان كاري هاي مصلحت آميز خود داري كنيد هر چند ممكن است راست گوييتان در كوتاه مدت موجب افزايش نا آرامي بين شما شود امام سرانجام مناسب تري خواهيد داشت.اين نكته به شدت به همسران افراد متعصب توصيه مي شود.لازم به ذكر است كه پنهانكاري و برملا شدن واقعيت پس از مدتي باعث افزايش بد بيني با همان تعصب هاي بي جاي مرد خواهد شد و مشكلات بيشتري در پي خواهد داشت.
به خواسته هاي غير منطقي عمل نكنيد:
به بعضي خواسته هاي غير منطقي شوهرتان عمل نكنيد. توجه داشته باشيد اگر شما به خاطر حفظ زندگي مشترك، حاضر باشيد هر خواسته غير منطقي شوهرتان را انجام دهيد، اين روال به تدريج طبيعي مي شود و ممكن است روزي از اين وضعيت خسته شويد كه امكان تغيير تا حد زيادي كاهش يافته باشد. البته لازم به ذكر است نبايد با لجبازي و رفتارهاي به دور از ادب از انجام خواسته هاي شوهرتانسرباز زنيد بلكه با گفتگو در يك موقعيت مناسب، مي توانيد او را قانع كنيد كه خواسته اش منطقي نيست.
چرايي سبك زندگي
براي دست يافتن به چرايي مطرح شدن سبك زندگي در جامعه بايد دو بعد داخلي و خارجي را مورد توجه قرار داد.
در بعد خارجي نكاتي قابل توجه است؛ نخست اينكه در جهان غرب براي تحليل رفتارهاي اجتماعي و فرهنگي از مفاهيمي مانند طبقه استفاده مي كردند. به گونه اي كه تمام رفتارهاي سياسي و رفتارهاي مصرفي مانند راي دادن، كتاب خواندن، موسيقي گوش دادن، لباس پوشيدن و مانند آن در قالب طبقه تحليل مي شد.
مراحل حافظه
حافظه مراحلي دارد.اولين مرحله را، «رمزگرداني» گويند. هر ماده اطلاعاتي كه در خارج از حافظه قرار دارد واجد ويژگي هاي خاصي است. اين ويژگي ها شامل خصوصيات فيزيكي(مثل شكل، رنگ، اندازه) يا ويژگي هاي معنايي(مثل صفات، ارزش، مفاهيم) است.يادگيرنده براي ورود يك ماده اطلاعاتي به حافظه، بايد در ابتدا آن را به رمزي قابل قبول تغيير دهد.
مثلا واژه كتاب را مي توان با واژه هاي مختلف به حافظه سپرد؛ از يك جهت مي توان با توجه به ويژگي هايي همچون اندازه و حجم كتاب، واژه كتاب را به رمز تبديل كرد، از طرف ديگر مي توان ويژگي هاي مشترك مصاديق مختلف كتاب ها را شناسايي كرد و آنگاه با تشكيل يك مفهوم واژه كتاب را به رمز تبديل كرد.
با ذكر مثالي ديگر از به رمزگرداني هاي مختلف به صورت واضحتر اشاره مي شود؛ فرض كنيد فردي مي خواهد به دوستش تلفن بزند. او مي تواند به چند شيوه عمل كند .شيوه نخست و ناكارآمدترين آن اين است كه يكبار شماره را ببيند وبا تصويري كه از آن شماره در ذهن دارد بلافاصله تماس بگيرد.شيوه بعدي اين است كه به محض ديدن اعداد، ارقام آن را به اطلاعات معنا داري همچون شماره شناسنامه، شماره منزل رمزگرداني كند. آنگاه به تماس با دوستش اقدام كند.
رمزگرداني به دو شيوه فوق ويژگي هايي دارد. مهمترين آن اين است كه استفاده از شيوه نخست، فراموشي سريع را به دنبال دارد. به عبارت ديگر، اگر فرد مورد نظر در مرتبه نخست قادر به برقراري ارتباط نباشد يا توجه وي به رخداد تازه جلب شود، تصويري كه از شماره تلفن در ذهن دارد محو مي شود.در نتيجه مجددا بايد آن اعداد را ببيند؛ اما به كارگيري شيوه دوم به شدت شيوه اول مشكل آفرين نيست. به عبارت ديگر اگر اعداد مورد نظر با توسل به اعداد معنا داري، كه از قبل در حافظه بوده است، رمزگرداني شود، به راحتي از حافظه محو نمي شود.
با توجه به مثالهاي فوق دو نوع رمزگرداني مطرح مي شود: رمزگرداني حسي و رمزگرداني معنايي. براي رمزگرداني اطلاعات از هر دو رمز مي توان استفاده كرد، اما در شرايط معمولي كارآمدي رمز معنايي به مراتب بيشتر از رمزگرداني حسي است. هميشه رمزگرداني حسي ناكارآمد نيست. در برخي مواقع عوامل خاصي بر ماده اطلاعاتي مورد نظر حاكم است كه حتي رمزگرداني حسي هم، ممكن است پايدار بماند. فردي كه براي اولين بار به حج مي رود و كعبه را مي بيند، شايد تصوير كعبه تا آخر عمر در حافظه وي باشد. يا كسي كه بعد از سال هاي زيادي صداي يكي از نزديكان براي اولين بار مي شنود ويژگي هاي فيزيكي آن صوت در حافظه پايدار مي ماند.
توضيح ديگر پيرامون انواع رمزگرداني، تقسيم آن به دو نوع رمزگرداني ارادي و غير ارادي است. در رمزگرداني ارادي فرد با خواست و اراده خودش و با هوشياري به رمزگرداني اطلاعات مورد نظر مي پردازد. نمونه اي از اين نوع رمزگرداني مثالي است كه پيشتر درباره برقراري تماس تلفني بيان شد. در اين قبيل موارد فرد مي داند كه اطلاعات مورد نظر بايد به حافظه سپرده شود تا بعدا بتواند از آن ها استفاده كند. به عبارت ديگر، با قصد و نيت قبلي به رمزگرداني اطلاعات مي پردازد؛ اما در رمزگرداني غير ارادي فرد از رمزگرداني، هيچ آگاهي ندارد و اصلا تلاشي براي انجام آن نمي دهد. عليرغم فقدان آگاهي و نبود تلاش فرد، ماده اطلاعاتي مورد نظر به رمز تبديل و در حافظه نگهداري مي شود. امروزه، عقيده براين است كه بسياري از اطلاعات موجود در حافظه به اين شيوه وارد حافظه مي شود.
حافظه
اندرسون(1995) حافظه را به اين صورت تعريف مي كند: «حافظه ثبت نسبتا پايداري است كه زير بناي يادگيري است».
مهمترين واژه اي كه در تعريف فوق اهميت دارد واژه «ثبت» است. اين واژه بيانگر تغييراتي است كه با يادگيري رخ مي دهد و ثبت و ضبط مي شود. در تعريف فوق حافظه ظرف منفعلي است كه صرفا مظروف(اطلاعات)خودش را حفظ مي كند.به همين دليل تعريف فوق مورد انتقاد دو گروه از محققان قرار گرفته است. گروه اول روان شناسان فيزيولوژيك اند.كساني كه با ديدگاه عصب شناسي به مطالعه حافظه پرداخته اند. از نظر اين دسته از محققان حافظه به تغييرات هورموني و عصبي اطلاق مي شود. در نتيجه فراتر از ثبت صرف اطلاعات است.
منتقدان بعدي روان شناسان شناختي اند. اين دسته اعتقاد دارند كه حافظه محل پردازش اطلاعات است. حفظ اطلاعات صرفا يك مرحله از مراحل حافظه است.همواره عواملي بر نحوه پردازش اطلاعات حكمفرماست، به طوري كه تاثير گذاري آن ها، حافظه را شكل مي دهد. روان شناسان شناختي بر اين باورند كه عوامل پردازش آنقدر اهميت دارند كه تاثير گذاري آن با مراتب بيشتر از محرك هاي خام بيروني است.
ادامه دارد…
حافظه
تعريف حافظه از قرن ها پيش مد نظر بوده است.قديمي ترين آن به ديدگاه افلاطون بر مي گردد. او حافظه را به قفس پرندگان تشبيه كرده است؛ ورود پرنده جديد به قفس به مثابه ورود اطلاعات جديد در حافظه است. گرفتن يك پرنده از قفس همانند به ياد آوردن اطلاعات جديد از حافظه است. جدا از دو مرحله ورود و خروج، مرحله مياني وجود دارد كه پرنده در قفس نگهداري مي شود. اين مرحله همانند حفظ اطلاعات در حافظه است. هرچند تبيين افلاطون از حافظه ساده به نظر مي آيد، اما در واقع به سه مرحله حافظه اشاره دارد. همچنانكه در ورود، نگهداري و گرفتن پرنده در قفس احتمال خطا وجود دارد، در حافظه هم چنين خطايي ممكن است رخ دهد(آيزنك و كين،2000).
تعريف حافظه به تشبيه هايي همچون تشبيه فوق را اصطلاحا تعريف با كمك استعاره مي گويند. در روان شناسي جديد هم از اين قبيل استعاره پردازي ها وجود دارد.
ادامه دارد…