روش برخورد با دنیا
جامه کهنه و وصله دارى بر تن حضرت دیده شد، سبب پرسیدند، فرمود: به خاطر آن دل خاشع مى شود، و نفس خوار مى گردد، و اهل ایمان به آن اقتدا مى کنند. دنیا و آخرت دو دشمن متفاوتند، و دو راه مختلف، پس کسى که دنیا را دوست داشت و مهرش را به دل جاى داد آخرت را دشمن داشت و با آن دشمنى نمود. دنیا و آخرت به منزله مشرق و مغربند، و رونده بین آن دو هرمقدار به یکى نزدیک شود از دیگرى دور مى شود، این دو در ناسازگارى باهم به مانند دو هوو مى باشند.
حکمت 103
وظیفه ما در برابر احکام خدا
امیرالمومنین علی(ع): خداوند واجباتى را برعهده شما گذاشته، آن را ضایع نکنید، و حدودى را مقرّر فرموده از آن تجاوز ننمایید، و از امورى نهى نموده حرمت آن را از بین نبرید، و مسائلى را بر شما تکلیف نکرده و آنها را از روى فراموشى وانگذاشته پس خود را نسبت به آنها در زحمت نیندازید.
حکمت 105
تویی دستگیر
#شعر_توحیدی
#مثنوی
ای همه هستی ز تو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده…
آنچه تغیّر نپذیرد تویی
وآنکه نمردهست و نمیرد تویی…
هر که نه گویای تو خاموش به
آنچه نه یاد تو فراموش به…
روشنی عقل به جان دادهای
چاشنی دل به زبان دادهای…
از پی توست این همه امّید و بیم
هم تو ببخشای و ببخش ای کریم
چارۀ ما ساز که بی یاوریم
گر تو برانی به که روی آوریم!…
وین چه زبان این چه زباندانی است؟
گفته و ناگفته پشیمانی است…
در صفتت گنگ فرو ماندهایم
من عَرَفَ الله فرو خواندهایم…
چون خجلیم از سخن خام خویش
هم تو بیامرز به اِنعام خویش…
یار شو ای مونس غمخوارگان
چاره کن ای چارۀ بیچارگان
قافله شد، واپسی ما ببین
ای کس ما، بیکسی ما ببین
بر که پناهیم؟ تویی بینظیر
در تو گریزیم، تویی دستگیر
جز درِ تو، قبله نخواهیم ساخت
گر ننوازی تو، که خواهد نواخت؟
دست چنین پیش که دارد، که ما
زاری از این بیش که دارد، که ما
درگذر از جرم که خواهندهایم
چارۀ ما کن که پناهندهایم…
نظامی گنجوی
مهدی موعود، بهار دلها و جان ها
#بهار_به_طعم_خدا
با آمدن «بهار»، طبیعت بی جان و مرده، حیات دوباره مییابد و روح طراوت و خرمی بر آن دمیده میشود. با آمدن بهار، اشک شوق از چشمهها و رودها جاری میشود و دشت و صحرا با صدها رنگ زینت مییابد. موج سبز حیات از هر روزن خاک دریایی میشود و سرود خوش آهنگ هستی، در دشت و چمن به گوش میرسد. خواب از چشمان خمار درختها و گیاهان زدوده میشود و با عطر شکوفه و شوق نسیم، خاطره سرما و خزان فراموش میگردد. قلب دردمند پرندگان با رویش جوانهها تسکین مییابد و آزردگی خاطر پروانههای مهجور و محبوس، با طنازی گل بر طرف میشود. گل خنده، بر سیمای ابرها و بادها، نشانده میشود و با ترانههای باران و قطرات شبنم، هر وجودی به شعف در میآید. حریر سبز طبیعت، پرده بر منظره غم بار دل مردگیها میکشد و شکوه دوباره زندگی، رویش، شکوفایی، اعتدال و سرزنده بودن را به نمایش در میآورد.
امام مهدی نیز بهار« انسانها و جامعه ها»، « دلها و دین ها» و« اندیشهها و خردها» است. وجود بشر و اجتماع، از او حیات دوباره میگیرد و رونقی بسزا در جهان میافتد. با آمدن او حتی طبیعت نیز نه یک بهار؛ بلکه هزاران بهار را در یک آن میبیند. دگرگونی شگفت آوری در زمین و زمان مشاهده میشود: «نور» سراسر گیتی را فرا میگیرد ؛ «عدل» بر سریر عزت و عظمت مینشیند؛ «عقل» شکوفاتر از گلها میشود؛ «دین»، احیا شده و رونق میگیرد؛ «جامعه» اصلاح و پاکسازی میگردد؛ «انسان» لباس کرامت و معنویت میپوشد؛ «حق» بر کرسی حکومت و سیاست باز میگردد؛ «کمال» در سر منزل مقصود بشر قرار میگیرد؛ «هدایت» چو خورشید فروزان بر جانها میتابد؛«بصیرت» هنر فرزانگی و برازندگی میشود؛ «صلح» آرامش خاطر هر جنبنده ای را فراهم میسازد ؛«ایمان» انسانها را محبوب خالق میکند؛«اخلاق» برکات آسمان و زمین را جلب میکند و….
?بهار و مهدویت،ص۱۰۸
بهار جان ها، مهدي زهرا عليهم السلام
تازگي، نو و جديد شدن از ديگر ويژگيهاي بهار است، كه جان را صفا ميبخشد:
بهار جان ها، مهدي زهرا نيز، با تازگي توام است، جاهليتها را زدوده و اسلام را از نو بنا مينهد. امام صادق (ع): يصنع كما صنع رسول اللّه يهدم ما كان قبله كما هدم رسول اللّه امر الجاهليه و يستأ نف الاسلام جديدا بعد ان يهدم ما كان قبله. او چون پيامبر عمل ميكند، چنان كه پيامبر آن چه در قبل بوده را از بين برده، جاهليت را نابود ساخته و اسلام را بنا نهاد، او نيز گذشته را نابود و پس از ريشه كن ساختن بدعت ها، اسلام را از نو پياده ميكند. امام جواد (ع): يقوم بامر جديد و سنه جديده و قضاء جديد. . امر، سنت و قضاي جديدي را اقامه ميسازد.
تنها بهار، ص۲