یک اصل کلی در باره شکست انقلاب
امام علي عليه السلام رمز شکست انقلاب را چنین تشخیص میدهد:
«و اجتنبوا کل امر کسر فقرتهم و اوهن منتهم من تضاغن القلوب و تشاحن الصدور و تدابر النفوس و تخاذل الایدی»: .
در این بخش امام ابتدا به ضابطهی کلی شکست انقلاب اشاره میکند و میفرماید که اجتناب از آنچه که ستون فقرات یک ملت و یک جامعهی انقلابی را خرد میکند برای تداوم انقلاب ضروری است و سپس توضیح میدهد که:
شکنندهی ستون فقرات یک جامعه انقلابی عبارتست از «کینهورزی دلها، پشت کردن به یکدیگر و همیاری ننمودن».
بنابراین امام «اختلاف و کینهورزی گروهها و عدم همیاری» را به عنوان یک اصل کلی بر اساس تجربهی تاریخی خویش مانع از تداوم انقلاب و عامل شکست آن در شرائط مشابه تاریخی میداند.
در موارد دیگری از نهجالبلاغه نیز این اصل کلی موردتوجه است:
«ایم الله ما اختلف امه قط بعد نبیها الاظهر اهل باطلها علی اهل حقها الا ما شاء الله»:
«به خدا سوگند، میان هیچ امتی پس از پیامبرش اختلاف نیفتاد مگر اینکه اهل باطل بر طرفداران حق پیروز شدند مگر آنچه خدا خواهد».
در سخن دیگر امام، جامعه اسلامی را از تفرقه که هویت آن را تهدید میکند سخت برحذر میدارد و صریحا اعلام میکند که بر اساس یک قانون عمومی در گذشته و آیندهی جهان هیچ ملتی با تفرقه و اختلاف به سعادت و رفاه نرسیده و نخواهد رسید:
«ایاکم و التلون فی دین الله فان جماعه فیما تکرهون من الحق خیر من فرقه تحبون من الباطل و ان الله سبحانه لم یعط احدا بفرقه خیرا ممن مضی و لاممن بقی»:
«هشیار باشید! که- بوقلمونگونه، در آئین خدا رنگ به رنگ نگردید، که حفظ همبستگی و اتحاد در راه حق هر چند ناخوشآیند شما باشد، از اختلاف کلمه و جدائیطلبی در مسیر باطل که مورد پسند شما است، بهتر است و به طور قطع خداوند در گذشته و آیندهی جهان هیچ ملتی را با تفرقه، سعادت و رفاه نداده و نخواهد داد. .
در سخن دیگری امام تصریح میکند که قانون مذکور آنچنان عام و قطعی است که حق با «اختلاف» شکست میخورد و «باطل» با «اتحاد» به پیروزی میرسد، هر چند طرفداران حق از رهبری قاطعی چون علی علیهالسلام برخوردار باشند.
«والله لاظن ان هولاء القوم سیدالون منکم باجتماعهم علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم»:
«به خدا سوگند که گمان میکنم به همین زودی آنان «ارتش معاویه» بر شما چیره میشوند، چرا که آنان در باطل خود اتحاد وهمبستگی دارند و شما در حق خود دچار تفرقه و اختلاف هستید».
در سخن دیگری میفرماید:
«الزموا السواد الاعظم فان یدالله علی الجماعه و ایاکم و الفرقه، فان الشاذ من الناس للشیطان، کما ان الشاذ من الغنم للذئب»:
«از سواد اعظم و تودهی مردم جدا نشوید که دست خدا با جماعت است و از تفرقه و جدائیطلبی اجتناب کنید که جداشدهی از مردم در دام شیطان است، چنانچه گوسفندی که از گله جدا میشود طعمهی گرگ است» .
آنچه در این دو بخش از سخنان امام (ع) جالب توجه و قابل تامل است اینست که امام عامل پیروزی و رفاه و سعادت و تداوم انقلاب را، داشتن ارتش قوی و یا فرهنگ غنی و یا اقتصاد سالم و امثال این امور نمیداند و همچنین عامل شکست جوامع انقلابی را ضعفهای سیاسی و یا فرهنگی و اقتصادی معرفی نمیکند بلک در یک جمله فلسفهی پیروزی و تداوم انقلاب را «اتحاد» و راز شکست را «اختلاف» ذکر میکند.
بدیهی است که امام نمیخواهد نقش قدرت نظامی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را در پیروزی و تداوم انقلاب و یا در شکست آن نفی کند، بلکه مقصود، بیان نقش بنیادی و اصیل «اتحاد» و «اختلاف» در تداوم و شکست انقلاب و بیان یک اصل کلی و سنت آفرینش در رابطه با پدیدههای تاریخی است و اینکه با «وحدت کلمه» هیچ نیروئی تاب مقاومت در برابر جامعهی انقلابی را ندارد و با «اختلاف کلمه» هیچ نیروئی نمیتواند از شکست اجتنابناپذیر جامعه و استثمار آن جلوگیری کند.
این نظریهی امام در تاریخ معاصر ایران تجربه شد و جهان دید که چگونه ملت قهرمان بپاخاستهی ایران با دست خالی ولی با وحدت کلمه و ایمان به خدای تعالی در برابر تمام ابرقدرتها ایستاد و بر مدرنترین تجهیزات نظامی عصر حاضر پیروز شد.
رمز تداوم انقلاب در نهج البلاغه - محمد محمدی ری شهری