چرا از مناجات لذت نمي بريم؟
چرا از مناجات لذت نمي بريم؟
چه چيز موجب مي شود كه انسان دوست نداشته باشد با خدا مناجات كند؟ خدا خيلي جاها خودش فرموده كه اگر كساني، بعضي از ويژگيها را داشته باشد، من شيريني مناجاتم را از كام آنها برمي دارم، “لَا أُذِيقُهُ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِي"؛
روايتي از پيغمبر اكرم صلي الله عليه وآله است كه مي فرمايند: “قَالَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ إِذَا عَلِمْتُ أَنَّ الْغَالِبَ عَلَي عَبْدِيَ الِاشْتِغَالَ بِي نَقَلْتُ شَهْوَتَهُ فِي مَسْأَلَتِي وَ مُنَاجَاتِي"؛ خدا مي فرمايد كه اگر ديدم كه بنده ام اغلب اوقاتش را صرف من مي كند، به فكر من است، يعني به فكر اين است كه چه تكليفي دارد تا انجام بدهد، يا از چه نهي شده است كه اجتناب كند - ممكن است لحظات و ساعاتي رفتارهاي نامناسبي هم داشته باشد - تمايلات او را سوق مي دهم به طرف گفتگو و مناجات با خودم. به جاي اينكه تمايل به امور پست وحيواني داشته باشد، اصلا علاقه اش به اين جهت مي شود كه با خدا صحبت كند. اين لطفي است كه خدا به او مي كند. اگر كساني باشند كه بيشتر اوقات يا خداي نكرده همه اوقاتشان، فكر لذائذ دنيا باشند، فكر اين هستند كه چه غذايي لذيذتر است، چه جايي مناسب تر است، چه لباسي زيباتر، چه فيلمي لذتبخش تر است، مجالست با چه كسي شيرين تر است، چه پست و مقامي مي توانند به دست بياورند، خدا هم اجازه نمي دهد كه با او مناجات كنند.