نكاتى درباره قربانى و اسرار آن
۱. حكمت انجام قربانى، تقرب و تعالى قربانى كننده و تقواى او به خداست؛ زيرا آنچه به خدا مى رسد، باطن و روح عمل است؛ لَنْ يَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَلا دِماؤُها وَلكِنْ يَنالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ.
بنابراين، قربانى آنگاه مقبول است كه با تقوا انجام گيرد و روح اين عملْ تقوا باشد؛ زيرا براساس آيه شريفه إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ [مائده:27]
همان طور كه هيچ عملى بدون تقوا پذيرفته نيست، عملى كه همراه تقوا بوده ليكن عامل آن در غير اين عمل، تقواى الهى را رعايت نمى كند، اگرچه از وى پذيرفته است، ليكن آن گونه كه شايسته است بالا نمى رود؛ زيرا خداوند عملى را مى پذيرد كه همه شئون عامل آن خواه در اين عمل، خواه در اعمال ديگر، بر پايه تقوا تنظيم شده باشد.
همان طور كه هيچ عملى بدون تقوا پذيرفته نيست، عملى كه همراه تقوا بوده ليكن عامل آن در غير اين عمل، تقواى الهى را رعايت نمى كند، اگرچه از وى پذيرفته است، ليكن آن گونه كه شايسته است بالا نمى رود؛ زيرا خداوند عملى را مى پذيرد كه همه شئون عامل آن خواه در اين عمل، خواه در اعمال ديگر، بر پايه تقوا تنظيم شده باشد.
۲. هر عملى كه به قصد قربت انجام گيرد قربانى است. چنان كه در حديث است كه زكات و نماز، قربانى مسلمانان است؛ «إنَّ الزَّكاهَ جُعِلَتْ مَعَ الصَّلاهِ قُرْباناً لأهْلِ الإسْلامِ».
۳. سرّ قربانى اين است كه حج گزار و قربانى كننده با تمسك به حقيقت ورع، گلوى ديو طمع را بريده و او را بكُشد. بنابراين، صرف ذَبْح گاو و گوسفند يا نَحْر شتر و رها كردن آن بدون توجه به سرّ قربانى، مايه تعالى حج گزار نيست.
۴. امام باقر (ع) فرمود: خداى سبحان قربانى كردن را دوست دارد؛ «إنَّ اللهَ عَزّ وَجَلَّ يُحِبُّ إطْعامَ الطَّعامِ وَإِراقَهَ الدِّماءِ». ممكن است يكى از حمت هاى آن بهره مندى گرسنگان و محرومان از گوشت قربانى باشد. گرچه در اين زمان از اين سنت الهى و برنامه جامع و سودمند، بهره بردارى صحيح و مطلوب نمى شود.
در حديث ديگرى كه اهتمام به قربانى در آن مشهود است، امام صادق (ع) فرمود: رسول اكرم در حجه الوداع، ۱۰۰ شتر با خود برده بودند. بيش از ۳۰ شتر را به اميرمؤمنان على (ع) بخشيدند كه آن حضرت همه را نَحْر كردند و رسول اكرم نيز بقيه شتران را قربانى كردند. اين حديث به گونه اى ديگر نيز نقل شده است.
در حديث ديگرى كه اهتمام به قربانى در آن مشهود است، امام صادق (ع) فرمود: رسول اكرم در حجه الوداع، ۱۰۰ شتر با خود برده بودند. بيش از ۳۰ شتر را به اميرمؤمنان على (ع) بخشيدند كه آن حضرت همه را نَحْر كردند و رسول اكرم نيز بقيه شتران را قربانى كردند. اين حديث به گونه اى ديگر نيز نقل شده است.
۵. آيه شريفه لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِى أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَهِ الأَنْعامِ [حج:۲۸]
افزون بر شمول سود صورى و منفعت معنوى امت اسلامى، ياد حق را هدفمعرفى فرمود: «أنَا ابْنُ مَكَّهَ وَمِنى، أنَا ابْنُ الْمَرْوَهَ وَالصَّفا».
بنابراين، كسى كه جان خويش را فداى خداى سبحان كند، از منا و عرفات و… ارث مى برد، زيرا هم زمين مال خداست و آن را به هركس بخواهد ارث مى دهد؛ إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ [اعراف:۱۲۸]
۵. آيه شريفه لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِى أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَهِ الأَنْعامِ [حج:۲۸]
افزون بر شمول سود صورى و منفعت معنوى امت اسلامى، ياد حق را هدف دانسته و مهم تر آنكه به جاى نام قربانى، ياد خدا را ذكر مى كند تا روشن شود كه هدف از «تضحيه» همانا «تسميه خداست»، نه صرف نَحر و ذَبْح. يعنى به جاى اينكه بفرمايد: «قربانى كنند»، مى فرمايد: «خدا را به ياد آورند كه آنها را از دام هاى حلال، مانند گوسفند، روزى داد»، به طورى كه هم اصل قربانى به نام حق آغاز گردد و هم همه نعمت هاى دامى در طول مدت زندگى براى همه انسانها به عنوان ياد خدا مطرح شود.
۶. سالار شهيدان امام حسين (ع) در سال ۶۰ هجرى به منا نرفت ليكن قربانى هاى گرانقدرى داد و نيز وجود مبارك خويش را فدا كرد تا مكه و منا بماند. از اين رو امام سجاد (ع) در شام خود را فرزند مكه و منا معرفى فرمود: «أنَا ابْنُ مَكَّهَ وَمِنى، أنَا ابْنُ الْمَرْوَهَ وَالصَّفا».
بنابراين، كسى كه جان خويش را فداى خداى سبحان كند، از منا و عرفات و… ارث مى برد، زيرا هم زمين مال خداست و آن را به هركس بخواهد ارث مى دهد؛ إِنَّ الأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ [اعراف:۱۲۸]
و هم زمينه كمال متعلق به اوست و به هركس بخواهد ارث مى دهد. بر اين اساس، همه شهدا و راهيان راه امام، وارثان عرفات و مشعر و منا و اسرار آن هستند.