لحظه ای درنگ در سوره مبارکه حمد(14)
سؤال ۱۴: چرا بجای «صراط»، واژههای «طریق و یا سبیل»، نیامده است؟
پاسخ:
«طریق» راهی است که باید آن را با تلاش و کوشش، کوبید و هموار نمود، چرا که از ریشه «طرق» بمعنی سخت کوبیدن میباشد حال آنکه راه خدا حقیقتش راهی است بسیار سهل و پر جاذبه که به رونده اش هر چه بیشتر شتاب میدهد، چرا که این راه، راه فطرت و سرشت الهی است: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ… ». (روم/ ۳۰) تلقّی سختی راه، از نفس امّاره انسان ناشی میشود که نمی خواهد بزیر اطاعت خدا و فرامین او در آید.
«سبیل» به معنی راه آسان است، لیکن با توجه به کاربردهای آن در قرآن بر خلاف صراط، به شکل جمع نیز بکار رفته است که نشان میدهد راهها بسوی خدا وجود دارد، لیکن همه آنها در صراط قرار دارند که همچون شاهراهی است که رونده اش را در خود فرو میکشد و به سیرش شتاب میدهد. راههای متعدد در مسیر خدا با توجه به شرایط مختلف فکری- روحی، خانوادگی و اجتماعی افراد مطرح است که هر کس از وضعیت خاصی، حرکت بسوی خدا را آغاز مینماید و تکالیفی خاص خویش، علاوه بر تکالیف مشترک مسلمانی را بر عهده دارد؛ پس سبیل به خصوصیات و خاستگاه فردی و اجتماعی مؤمنین نظر دارد، حال آنکه در صراط وجه اشتراک کلی مؤمنین و وحدت مسیر آنها مدّ نظر میباشد؛ از آنجا که محتوای سوره، بیان رؤس کلی و فهرست مسائل اساسی قرآن میباشد از این رو، مناسبت داشت که تعبیر «صراط» بکار گرفته شود. علاوه بر آن، در صورت عدم ذکر «صراط مستقیم»، نکته جاذبه راه، راست و با استقامت بودن راه که سالکش را به استقامت میکشاند و از کجی و انحراف، مانع میشود و او را بپای وا میدارد، از دست میرفت.