بهترین بستر برای دعوت به نماز...
نماز از بالاترین نعمت های خداوند است و شکر آن بر همه واجب است. نمازگزاری که دیگران را به نماز دعوت نمی کند، نه تنها حق این موهبت را ادا نکرده، بلکه وظیفه خود را نسبت به خانواده و اطرافیان انجام نداده است
مانند حضرت ابراهیم علیه السلام که در سوره مریم می فرماید: “وَ كانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ وَ كانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا". ایشان خاندان خویش را به نماز و زکات امر می کرد و پروردگارش از او خشنود بود. ما نیز اگر می خواهیم رضایت خدا را بدست آوریم، باید نماز را در خانواده خود احیا نماییم.
از سویی بهترین بستر برای دعوت به نماز و انس دادن دیگران با آن، خانواده است به ویژه اگر برای آن، یک برنامه چند ساله در نظر گرفته شود. بنابراین مجهز کردن والدین به معارف و مهارتهای دعوت فرزندان به نماز بسیار مهم می باشد.
وامر اهلک بالصلوة
? و امر اهلک بالصلوه ?
تنها دستور مشخصی که خداوند در قرآن در حوزه خانواده به صورت صریح بیان می کند تا خانواده ها نسبت به آن حساسیت نشان دهند و آنرا امر کنند، توصیه به نماز است و چون امری تدریجی است، دستور به صبر بر آن می دهد. عمل به همین یک امر خدا، برای تربیت فرزندان کافی است.
یکی از اشتباهاتی که در تربیت وجود دارد، این است که برای تربیت فرزند در خانواده توصیه های زیادی به انجام برخی کارها و نهی از برخی دیگر می شود و آن قدر دستورالعمل ها زیاد می شود که دستورالعمل اصلی خدا که توصیه به نماز است، به فراموشی سپرده شده یا اهمیتش کم می شود. وقتی عمل به این توصیه اقامه نماز به درستی انجام شود، همه چیز درست می شود ولی اگر همه را بجا آورد و بحث نماز به حاشیه برود؛ هیچ چیزی درست نمی شود.
اعطای درجات...
فضیلت علم
«يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتٍ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبير؛
خداوند از میان شما کسانی را که ایمان آورده اند، بالا می برد و کسانی را که به آن ها دانش عطا شده، درجاتی رفعت می بخشد و خداوند از آن چه می کنید، آگاه است.(مجادله:11)
تعبير به” درجات” (به صورت نكره و با صيغه جمع) اشاره به درجات عظيم و والايى است كه خداوند به اينگونه افرادى كه علم و ايمان را تواما دارا هستند مى دهد.
گرچه آيه در مورد خاصى نازل شده، ولى با اين حال مفهوم عامى دارد و نشان مى دهد آنچه مقام آدمى را نزد خدا بالا مى برد، دو چيز است: 1- ايمان 2-علم.
درجات انسان به اندازه ایمان اوست و درجات ایمان نیز به اندازه دریافت معارف و علوم ائمه علیهم السلام است،علم امام سرچشمه ایمان است( ائمه خزان علم الله هستند)، اگر انسان بتواند در نهر عظیم علم معصوم سیر کند و به معارف مکنون در قلب امام دست یابد، به درجات عظیمی دست یافته است و این مقام نسیب هر کسی نمی شود و فقط کسانی که مانند سلمان از اهل بیت شدند و از اهل این خانه « فی بیوت أذن الله أن ترفع…» شدند، اعطا می شود.
حدیث:
قال الصادق علیه السلام: من تعلم العلم و عمل به و علم لله دعی فی ملکوت السماوات عظیما فقیل: تعلّم لله و عمل لله و علم لله؛
هر کس برای خدا دانش بیاموزد و به آن عمل کند و به دیگران آموزش دهد، در ملکوت آسمانها به بزرگی یاد شود و گویند: برای خدا آموخت و برای خدا عمل کرد و برای خدا آموزش داد.
پاسخ به منکران معاد
ادله وقوع معاد
پاسخ به منکران معاد
«وَ هُوَ الَّذي يَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ يُعيدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَيْهِ وَ لَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلى فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيم»
اوست که مخلوقات را می آفریند سپس آنان را[ پس از مرگشان] باز می گرداند؛ و این [کار ] برای او آسان تر است، و برترین وصف ها در آسمانها و زمین ویژه ی اوست؛ و او توانای شکست ناپذیر و حکیم است.(روم:27)
توضیح:
از دیرباز مهم ترین دستاویز منکران معاد، بعید شمردن معاد بوده است. آنان همواره این اعتقاد را این چنین به سخره می گرفتند که چگونه ممکن است اجزای پوسیده و پراکنده ی بدن آدمی دوباره زنده شود و به حرکت دراید. قرآن بارها بر این منطق پوچ خط بطلان کشیده است. یکی از شیوه های رد این شبهه، یادآوری خلقت نخستین انسان هاست که علاوه بر این آیه، در ایات 79 یس،33احقاف،40 قیامت و…نیز آمده است. در این آیه خداوند به منکران می گوید که آیا کسی که این جهان عظیم را از هیچ آفریده، نمی تواند انسان ها را دوباره زنده کند؟ روشن است که بازآفرینی چیزی از ساخت و خلقت ابتدائی آن آسان تر است؛ البته این آسانی از منظر بندگان است و برای خداوند، کار آسان و سخت وجود ندارد.
حدیث:
امام سجاد علیه السلام: « العجب کل العجب لمن أنکر النشأة الأخری و هو یری الأولی؛ شگفتا شگفتا! از کسی که آفرینش نخست را می بیند و آفرینش دیگر را منکر است».
شکایت پیامبر صل الله علیه و اله از مهجورت قرآن
«وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً؛
پیامبر[در قیامت] می گوید: ای پروردگار من همانا قوم من این قرآن را متروک گذاشتند!»(فرقان:30)
توضیح
قرآن سرمایه ی معنوی مسلمانان و ودیعه ی ماندگار پیامبر اسلام است که بارها امتش را به تمسک به آن سفارش نمود، ولی با نهایت تاسف جوامع اسلامی این رکن مهم هدایت را وانهاده و به احکام و معارف آن عمل نمی کنند. قرآن هم در تلاوت و هم در حفظ، هم در تفسیر، هم در تدبر، هم در عمل و هم در برپا شدن احکام آن در جامعه و خلاصه در همه ابعاد آن مهجور واقع شده است. متاسفانه کم نیستند کسانی که روزها، ماهها و حتی سالها از عمرشان می گذرد ولی آیه ای از قرآن را تلاوت نکرده اند.
آیه ی فوق از شکایت پیامبر صل الله علیه و آله نسبت به گروهی از مسلمانان حکایت می کند که قرآن را به انزوا کشانده اند. نکته قابل توجه آن که در آیه مذکور پیامبر نفرموده است: امت من قرآن را رها کردند؛ بلکه می فرماید: امتم آن را در اختیار گرفته و به مهجوریت کشانده اند؛ یعنی گرچه در ظاهر به قرآن می پردازند ولی دستورات آن را بر زمین نهاده اند.
حدیث: امام صادق علیه السلام:
« ثلاثة یشکون إلی اله عزوجل؛ مسجد خراب لایصلی فیه أهله و عالم بین جهال و مصحف معلَّق قد وقع علیه الغبار لا یقرأ فیه؛ سه چیز است که[در قیامت] به درگاه خدا شکایت می کند:
1- مسجد ویرانی که اهلش در آن نماز نخوانند؛
2-عالمی که میان نادان ها باشد؛
3- قرآنی که غبار بر ان نشسته و خوانده نشود.