«خون خدا» در عرفان اسلامی
(تقریری از بیان استاد یداله یزدانپناه)
قسمت اول
در میان دماء مقدس شهداء، خونهایی که از انبیاء و ائمه معصومین علیهمالسلام بر زمین ریخته، جایگاه معنوی و وجودیِ متفاوتی از خون دیگر شهدا در تاریخ داشته است، و درمیان خون انبیا و اولیاء نیز، خون شهید کربلا حسینبنعلی علیهالسلام به لحاظ وجودی و عرفانی یگانه بوده، و پیامدهای فرهنگی، دینی، و اخلاقیِ منحصر به فردی را بوجود آورده است. جایگاه وجودی خون انسان کامل و ویژگیهای برین و بی مثال آن برآمده از تقرّب انسان به خداوند است که موجب میشود خونِ انسان کامل تعالی پیدا کند و بدانسان تغییرات موثری را در انسان، جامعه، و تاریخ بوجود آورد.
پرسش اصلی در این بحث نیز معطوف به نحوۀ تعالی خون انسان کامل و خدایی شدن آن خون (ثارالله) است تا معلوم گردد که آیا «ثارالله» و انتساب خون به خدا، تعبیری مجازی است یا عبارتی است حقیقی، و اگر انتساب خون به خدا، امری حقیقی و نه از سر مجاز میباشد، آنگاه مفهوم و معنای آن در عرفان اسلامی چه میتواند باشد و چگونه میتوان امری مادی و محدود مانند «خون» را به حقیقتی مطلق و فرامادی (خدا) نسبت داد؟ آنچه در این بحث خواهد آمد، نخست تفسیر مفهوم «ثارالله»، با تأکید بر بحث «قرب فرائض» و «قرب نوافل» در عرفان خواهد بود تا با استفاده از «قرب فرائض»، انتساب «خون» را به «خدا» به صورت حقیقی بیان کنیم و این نحوه از انتساب را موجب نقص و محدودیت در ناحیۀ خداوند ندانیم. پس از بیان اینکه تعبیر «ثارالله» متضمن نوعی ارتباط حقیقی («فنا» به مثابه «شدن») میان انسان کامل و خداوند است، به دو عنصر نهفتۀ دیگر در تعبیر «ثارالله» اشارهای خواهیم کرد و ارتباط «حماسه» و «رثاء» را با «خون» مورد بحث و تأمل قرار خواهیم داد. در خاتمه نیز سعی خواهیم کرد که به ابعاد عملی و کارکردهای معاصر چنین موضوعی به ظاهر انتزاعی بپردازیم و تضاد نظریۀ «خون خدا» را با تئوری سکولار «مرگ خدا» در دنیای امروز گوشزد نماییم.
نویسنده: حبیب الله بابایی