حافظه
اندرسون(1995) حافظه را به اين صورت تعريف مي كند: «حافظه ثبت نسبتا پايداري است كه زير بناي يادگيري است».
مهمترين واژه اي كه در تعريف فوق اهميت دارد واژه «ثبت» است. اين واژه بيانگر تغييراتي است كه با يادگيري رخ مي دهد و ثبت و ضبط مي شود. در تعريف فوق حافظه ظرف منفعلي است كه صرفا مظروف(اطلاعات)خودش را حفظ مي كند.به همين دليل تعريف فوق مورد انتقاد دو گروه از محققان قرار گرفته است. گروه اول روان شناسان فيزيولوژيك اند.كساني كه با ديدگاه عصب شناسي به مطالعه حافظه پرداخته اند. از نظر اين دسته از محققان حافظه به تغييرات هورموني و عصبي اطلاق مي شود. در نتيجه فراتر از ثبت صرف اطلاعات است.
منتقدان بعدي روان شناسان شناختي اند. اين دسته اعتقاد دارند كه حافظه محل پردازش اطلاعات است. حفظ اطلاعات صرفا يك مرحله از مراحل حافظه است.همواره عواملي بر نحوه پردازش اطلاعات حكمفرماست، به طوري كه تاثير گذاري آن ها، حافظه را شكل مي دهد. روان شناسان شناختي بر اين باورند كه عوامل پردازش آنقدر اهميت دارند كه تاثير گذاري آن با مراتب بيشتر از محرك هاي خام بيروني است.
ادامه دارد…