لذت انس
با خدا بودن :تا به حال فکر کرده اید چرا «نی» می نالد و ناله او حزن خاصی دارد؟ شعر معروف «بشنو از نی»، حقایق بسیاری را در بر دارد . ناله «نی» ، ناله جدایی و فراق است : بشنو از نی چون شکایت می کند از جدایی ها حکایت می کند ناله نی ، ناله غریبی و تنهایی است . خانه نی ، نیستان است و نی ، چون از خانه خود و از جمع نی ها دور افتاده است ، نالان است: کز نیستان تا مرا ببریده اند از نفیرم مرد و زن نالیده اند سینه نی ، مالامال از اشتیاق وصل و بازگشت به اصل خویش است و از این روست که سوز فراق و اشتیاق دیدار را در ناله آن می توان حس کرد: سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق هر کسی کو دور مانْد از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش. مولوی ، این تمثیل را برای تشریح وضعیت انسان بیان کرده است و چه تمثیل زیبایی : نی ، چون از اصل خویش دور افتاده است ، دلی آتش گرفته و آهی سوزان دارد . انسان نیز چنین وضعیتی دارد . انسان از دیار خاک نیست . در برهوت مادیت و در این خاکستان ، تنها و بی کس است ، سرگشته و حیران است ، دلش آرام ندارد و بهانه کسی را می گیرد : «من ملک بودم و فردوس برین جایم بود» . ریشه انسان ، آن جایی است که روح را در آن دمیدند . روح انسان از هر چه باشد ، به همان چیز ، تمایل پیدا می کند و فقط این گونه است که آرام می گیرد . خداوند از روح خود در انسان دمیده است : «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی» و لذا تا به او وصل نشود ، آرام نمی گیرد . راز مناجات انسان و سوزناکی ناله های عاشقانه او همین است ؛ اینها ناله هایی از درد فراق و شوق وصال است. یکی از نیازهای اساسی انسان ، نیاز به خداست . تا خدا در زندگی انسان نباشد ، آن زندگی ، بی معنا خواهد بود ، و زندگی بی معنا ، سرد و بی روح است . اگر همه امکانات ، فراهم باشد ، ولی خدا در زندگی نباشد ، زندگی ، خسته کننده و ملال آور خواهد بود؛ زیرا خداوند ، اصل و ریشه انسان است و قطع ارتباط با ریشه ، موجب پژمردگی و افسردگی می شود . از این روست که خداوند می فرماید : «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا . و هر کس از یاد من روی گرداند ، زندگی سختی خواهد داشت» . خداوند ، بهترین مونس و همدم انسان است . با او انسان ، احساس آرامش می کند . زندگی با خدا زندگی لذّت بخش و شادی آفرینی است . قرآن کریم می فرماید: «أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ . آگاه باشید که با ذکر خدا دل ها آرام می گیرد» . یاد خداوند ، سینه ها را جلا می دهد و به قلب ها آرامش می بخشد . امام علی علیه السلام در این باره می فرماید: یاد خدا مایه جلای سینه ها و آرامش دل هاست . کسانی که در پی زندگی لذّت بخش هستند ، نباید از ارتباط با خدا غافل شوند . نماز ، یکی از جلوه های ذکر خداست. از زندگی بدون نماز و دعا و مناجات نباید انتظار یک آرامش واقعی و پایدار داشت . به واقعیت ها باید توجّه کرد . انسان ، موجودی است الهی که روح خداوند را با خود دارد و روح ، اساس حیات انسانی است . این روحِ جدا افتاده ، نیاز به ارتباط با منبع خود دارد و بدون این ارتباط ، افسرده و پژمرده می گردد . این ، واقعیتی است انکارناپذیر که بی توجّهی به آن ، هیچ چیز را تغییر نمی دهد . ارتباط با خداوند ، شرینی زندگی است و کسی که شیرینی یاد خدا را بچشد ، از او روی گردان نمی شود . امام سجاد علیه السلام در مناجات نهم از مناجات پانزده گانه خود می فرماید : کیست که حلاوت محبّت تو را چشید و دیگری را به جای تو برگزید؟! و کیست که نزد تو اُنس گرفت و روی از تو برگرفت؟! به آسمان نیز سری بزنیم و خدا را نیز به یاد آوریم . خداوند، بزرگ ترین و مهم ترین نیاز انسان است . بدون ارضای این نیاز، نمی توان به لذّت زندگی دست یافت . با خدا بودن ، عامل اساسی رضایت از زندگی است.
هنر رضایت از زندگی - عباس پسندیده
تقلید از الگوهای غربی در تولید و مصرف
امروزه، بسیاری از ارزشها و هنجارهای اجتماعی از رسانه به خانوادهها و افراد جامعه منتقل میشود. رسانهها در جامعهپذیری و جهتدهی افکار عمومی، نقش بسزایی دارند. در سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی، رسانه وظیفهای سنگین بر عهده دارد و باید از تمام ظرفیتهای خود برای پیشبرد این شعار راهبردی استفاده کند.
هر جامعه برای اینکه بتواند در زمینه اقتصادی پیشرفت کند، به داشتن همبستگی و خودباوری ملی نیاز دارد و تا این خودباوری ملی به وجود نیاید، نمیتوان انتظار داشت در زمینه اقتصادی نیز پیشرفتی صورت پذیرد.
دو مقوله مهم مصرفگرایی و تولیدگرایی، باید با هم و همراه هم حرکت کنند، که اگر چنین باشد، به توسعه پایدار خواهیم رسید، اما متأسفانه این روزها شاهدیم که خوی مصرفگرایی به صورت مستقیم و غیر مستقیم در کشورمان در حال ترویج و تبلیغ است و گوی سبقت را از تولیدگرایی ربوده است. تأسفبارتر اینکه مصرفگراییِ جامعه ما به سمت مصرف کالاهای داخلی حرکت نمیکند، بلکه دستهای پیدا و پنهانی در کار است و میخواهد مصرفگرایی را بر مدار کالاهای غیر ایرانی رواج دهد که این مسئله به محصولات مشابه داخلی آن ضربه میزند و حتی سبب ورشکسته شدن بسیاری از کارخانههای تولیدی و بیکاری قشر عظیمی از کارگران میشود.
امروز، دست استکبار جهانی در کار است تا شیوهای از مصرفگرایی را در جامعه امروز ایران رواج دهد که صرفاً مردم را به سمت مصرف کالاهای خارجی سوق دهد. برای مثال، به خوبی شاهدیم تبلیغات خرید تلویزیونهای غیر ایرانی بسیار بیشتر از تلویزیونهای ساخت وطن است یا اگر به در ودیوارهای شهرها نگاه کنیم یا صفحات تبلیغات و آگهی روزنامهها و رسانه ملی را ببینم، متوجه میشویم درصد زیادی از حجم این تبلیغات، به کالاها و اجناس غیر ایرانی اختصاص دارد. از طرفی هم همین کالاهای غیر ایرانی از خدماتدهی مناسب پس از فروش برخوردار است و دفاتر نمایندگیشان در سراسر کشور به وفور تبلیغ و اعلام میشود، اما کمتر کسی از دفاتر فروش همان محصول از نوع تولید داخلی باخبر است و اصولاً از نحوه خدمات پس از فروش، کیفیت محصولات و قیمت کالاها، اطلاعات چندانی در دست نیست و اطلاعرسانی جامع و کاملی در این زمینه صورت نمیگیرد.
استفاده از وسایل اثرگذار بر ذهن انسان برای کالاهای تولیدشده غربی و در نتیجه، اقدام به خرید و مصرفشان، اثری بسیار ویرانگر بر تعادل روانی مردم جوامع مختلف میگذارد و از خود بیگانگی و روان پریشیهای گوناگونی را در لایههای بسیار گستردهای از مردم پدید میآورد. الگوی مصرف اسرافکارانه، در آز و طمع برخی جوامع انسانی ریشه دارد و علاوه بر آلودگیهای زیست محیطی، در تأمین زندگی، بخش بزرگی از بشر، مشکل ایجاد کرده است. از این رو، کنکاش و بررسی ابعاد مختلف مصرف کالاهای غربی و پرداختن به راهکارهای مقابله با آن، ضمن بررسی چرایی و چگونگی ترویج این فرهنگ ناسالم، ضروری مینماید.
در دنیای جدید، کالاها و اشیا از شکل سنّتی خود (که به عنوان ابزاری برای رفع نیازها به کار میرفتند) خارج شدهاند و مصرف کالا و خدمات، دیگر تنها ارضای یک دسته از نیازهای زیستی نیستند، بلکه کالاها و مصرفشان به عنوان نماد و نشانهای بر منزلت و شخصیت اجتماعی و ابزاری برای نشان دادن منزلت اجتماعی مورد توجه مصرفکننده قرار میگیرند. درجهان امروز، مصرف وسیلهای هویتساز معرفی شده و مصرفکننده با مصرف و نمایش دادن کالاهای تحت تملکش، درصدد خلق و حفظ هویت خویش است. در واقع، او به سمت الگوی مصرف هویتبخش و مصرف متظاهرانه روی آورده است. این فرهنگ دنیای جدید، که مصرف را معیار و ملاک شخصیت و کالا را وسیله هویتبخشی در نظر گرفته، خود موجب افزایش مصرف و پدید آمدن نوعی مسابقه مصرف در میان افراد جوامع شده است. بیشک، تبلیغات تجاری با هدف معرفی کالا و خدمات، از ضرورت های عصر حاضر است، اما متأسفانه اینگونه تبلیغات با بهره گرفتن از برخی شگردها و پارهای مضامین و محتواها، موجبات گسترش تقلید از الگوهای مصرفگرایی غربی را در جامعه بهوجود آورده است.
نظام سرمایهداری کنونی غرب، با توجه به تولیدات انبوهی که در پرتو پیشرفت صنعتی بهدست آورده، اکنون نیازمند بازار مصرف است و حیات خود را در گروی مصرف انبوه میبیند و همواره میکوشد، برای رسیدن به مقاصد خود، الگوی مصرف انبوه را در سطح جهان پیاده کند. امپریالیسم غرب برای نهادینه کردن این الگو و کشانیدن جوامع مختلف به سمت مصرفزدگی، خود را نیازمند ایجاد احساس نیاز و ضرورت در جوامع مختلف در مورد مصرف بیشتر و مصرف کالاهای تجملی و بیفایده میبیند. از این رو، میکوشد با دگرگون کردن یا از میان بردن ارزشهای مخالف مصرفگرایی و جانشین کردن ارزشهای مصرفگرایانه، این احساس نیاز را به وجود بیاورد. غرب سعی میکند، با تضعیف و تخریب ارزشهایی نظیر قناعت، زهد، سادهزیستی، ترجیح آخرت بر دنیا و…، ارزشهای مورد نظر خود را مانند دنیاطلبی، تکاثر، تفاخر، لذتطلبی، ظاهرگرایی و…، که همگیتأمینکننده اهداف اوست، نهادینه کند. نظام مغربزمین برای نهادینه کردن این ارزشها از شیوههای مختلفی، مانند تبلیغ و اشاعه مدگرایی، بزرگ و موفق جلوه دادن اشراف و ثروتمندان و… بهره میگیرد. البته گاهی خود جوامعِ هدف نیز در این مسیر، امپریالیسم جهانی را همراهی و این شیوهها و تخریب ارزشهای حقیقی را آگاهانه و ناآگاهانه دنبال میکنند.
یکی از ابعادی که میتواند در ترویج مصرفگرایی در جامعه اثر بگذارد، تقلید از کالاهای غربی در تولید و مصرف است. اگر خانوادهها در مصرف کالاهای مورد نیاز خود از کالاهایی استفاده کنند که غربی باشند، سبب میشود، تقاضا برای مصرف کالاهایی که شبیه کالاهای غربی است، در بازار به وجود بیاید و این امر سبب میشود، روز به روز فرهنگ مصرف کالاهای غربی در جامعه بیشتر شود و فرهنگ غربی به داخل خانوادهها و جامعه نفوذ کند.
اگر در جامعه احساس نیاز به مصرف کالاهای غربی تشدید شود، مخالفت کردن دولت و سیاستگذاران با این احساس نیاز امری بسیار دشوار خواهد بود. بنابراین، باید پیش از اینکه این احساس نیاز در جامعه به وجود بیاید، مسئولان کشور و همچنین رسانه برای پیشگیری از آن تدابیر لازم را انجام دهند. اگر ملتی خواست به خودکفایی اقتصادی، استقلال فرهنگی و پیشرفت علمی برسد، موانع و مشکلات سخت را پشت سر میگذارد و به اهداف خود میرسد.
رسانه و نقش خانواده در تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی - حسین رئیسی
پرداخت مالیات وحمایت از سرمایه ملی
واژه مالیات از کلمه مال گرفته شده و در اصطلاح علم اقتصاد، مالیات عبارت از بخشی از درآمد، ثروت، فروش یا بخشی از هر نوع پایه حقوقی دیگر است که دولت از اشخاص حقیقی و حقوقی دریافت میکند.
مالیات در تاریخ با تشکیل حکومت گره خورده است. در این کره خاکی، هر زمانی که حکومت یا سازمان مدیریت اجتماعی آغاز شده، مالیات نیز به نوعی وجود داشته است؛ زیرا هیچگاه در تاریخ نمیتوان حکومتی را یافت که از شهروندان خود یا اقوام و ملتهایی که احیاناً بر آنان چیره میشدند، به مفهوم کلی کلمه مالیات نگرفته باشد. اصل مالیات در تاریخ وجود داشته، اما نحوه وصول آن تغییر میکرده است. در گذشته در بیشتر نقاط جهان، مقدار آن بسته به اراده حاکمان، تعیین میشده است.
در جهان امروز، دولت، یکی از سازمانهای مهم، بزرگ و انکارناپذیر است. دولتها وظایف مهمی چون امنیت، آموزش، بهداشت و دادرسی را بر عهده دارند که اجرای تمام این وظایف به بودجههای کلان نیاز دارد که تأمین این هزینهها از مالیات صورت میپذیرد.برای مثال، در کشورهایپیشرفته در سال 1996، از 5/28 درصد در ژاپن تا 6/56 درصد در سوئد در نوسان بوده است؛ یعنی مثلاً در ژاپن، مالیات دریافتی دولت معادل 5/28 درصد نسبت به تولید ناخالص ملی بوده است؛ در صورتی که در ایران در سال 1380، مالیات معادل 5 درصد نسبت به تولید ناخالص ملی را تشکیل داده است.
کمبود سهم مالیات در اداره کشور ما ناشی از وجود کالای نفت است، در صورتی که این سهم میتواند تا 45 درصد افزایش یابد.
سه نوع مالیات وجود دارد که عموماً از اهداف درآمدی، تثبیتی، تخصیصی و توزیعی برخوردارند.
الف) اهداف درآمدی؛ برای ایجاد درآمد و تأمین هزینههای مربوط به دولت استفاده میشود.
ب) اهداف توزیعی؛ در صورت کارآمد بودن نظام مالیاتی، مالیات از صاحبان درآمد گرفته و برای حمایت از فقرا و کمدرآمدها هزینه میشود.
ج) هدفگذاری تثبیتی؛ برای تثبیت نرخ تورم یا کاهش آن استفاده میشود. در صورت وجود تورم در جامعه، دولت میتواند با افزایش مالیات بر مصرف، تقاضای کل جامعه را کم کند و از تورم بکاهد یا در حالت رکود اقتصادی در جامعه، با کاهش مالیات بر مصرف (حتی در برخی برههها با دادن یارانه بر مصرف)، مردم را به خرید کالاها و خروج از رکود تشویق کند.
د) اهداف تخصیصی؛ دولت با وضع مالیات، مردم را به مصرف برخی کالاها سوق میدهد. مثلاً با افزایش مالیات بر مصرف کالاهای زیانبخشی مثل سیگار، سبب کاستن از تولید و مصرف این نوع کالاها خواهد شد.
گفتنی است، مالیات در صورتی میتواند مفید باشد که از سه اصل کارآمدی، اقتصادی بودن و عادلانه بودن تبعیت کند، وگرنه نمیتواند به اهداف خود برسد و اثر معکوسی نیز بر اقتصاد میگذارد.
خانواده باید با پرداخت به موقع مالیات، از سرمایه ملی حمایت کند. خانواده با آموزش صحیح فرزندان در مورد پرداخت مالیات و فواید آن، در رشد و توسعه کشور نقش جدی ایفا میکند. والدین خانواده در مدیریت اقتصادی که در خانواده اعمال میکنند، باید این مسئله مهم را مورد نظر قرار دهند و توجه داشته باشند که پرداخت به موقع مالیات میتواند به رشد و پیشرفت اقتصاد ملی کمک شایانی کند. همچنین باید به کودکان فواید پرداخت به موقع مالیات را آموزش دهند. رسانه نیز میتواند به کمک خانواده بیاید. مسلّماً بسیاری از خانوادهها، از مزایای پرداخت به موقع مالیات و اثر آن بر اقتصاد ملی چندان آگاه نیستند. رسانه باید با آموزش این مزایا به خانوداه، این خلأ اطلاعرسانی را پر کند.
رسانه و نقش خانواده در تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی - حسین رئیسی
گلستان خانواده
یکی دیگر از قلم روهای اُنس و صمیمیّت برخوردای از خانواده خوب و شایسته است که خود به دو بخش تقسیم می شود :
1. همسر خوب
2 . فرزند صالح
امکانات خوشبختی(هنر تدبیر)
هنر تدبیر :صرف تأمین امکانات ، برای خوش بختی و احساس لذّت از زندگی ، کافی نیست ، بلکه نیمی از ماجراست ؛ نیمه دیگر آن ، چگونگی استفاده انسان از روزی است . یکی از ضرورت های زندگی موفّق ، مهارت استفاده از روزی است . این ، همان چیزی است که در ادبیات دین از آن با نام «تدبیر» یاد می شود . امام علی علیه السلام می فرماید: سامان زندگی در تدبیر است . و در کلام دیگری می فرماید : قوام زندگی در نیکْ تقدیر کردن است و ملاک آن ، نیکْ تدبیر کردن. اگر عنصر تدبیر را از زندگی برگیریم ، همانند محصول ارزشمندی است که آفت گرفته باشد . امام علی علیه السلام می فرماید: آفت زندگی ، بد تدبیر کردن آن است . بد تدبیر کردن ، کلید فقر است. به همین جهت ، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تهدید نگران کننده برای آینده امت اسلامی را «سوء تدبیر» می داند : من برای امّتم از فقر نمی ترسم ؛ ولی از سوء تدبیر ترسانم. اندازه موفّقیت به اندازه مهارت در تدبیرگری است ، نه میزان درآمد . درآمد اندک همراه با حسن تدبیر ، بهتر از درآمد زیاد همراه با بی تدبیری است . امام علی علیه السلام وقتی مهارت های زندگی را به فرزند خود آموزش می دهد ، می فرماید: خوب تدبیر کردن همراه با روزیِ به اندازه ، برای تو کارآمدتر از روزی زیاد همراه با اسراف است . امام علی علیه السلام در کلام دیگری به نکته مهم دیگری اشاره کرده ، می فرماید: یکی از ویژگی های مال ، «پایداری» آن است . هرچه مال ، پایدارتر باشد ، بهره بیشتری به انسان می دهد و رونق بیشتری به زندگی می بخشد . شرط پایداری مال نیز خوب تدبیر کردن آن است . امام علی علیه السلام در این باره می فرماید: حسن تدبیر ، مال اندک را رشد می دهد و سوء تدبیر ، مال فراوان را نابود می سازد . اگر به اهمیت تدبیر ، خوب توجّه شده باشد ، معنای جمله آغازین (که گفتیم دارایی و درآمد ، نیمی از ماجراست) ، به خوبی روشن می شود . خداوند ، روزی می دهد؛ اما این نیمی از ماجراست ؛ نیمه دیگر آن، مهارت انسان در مصرف کردن آن است . بر همین اساس است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از تدبیر و تقدیر ، به عنوان نیمی از زندگی یاد کرده است: تدبیر کردن ، نیمی از زندگی است . اندازه نگه داشتن ، نیمی از زندگی است .