تربیت ناقص...
یکی دیگر از موانع تسهیل در امر ازدواج تربیت ناقص است. ما در شیوهی تربیتی خود باید تجدیدنظر کنیم. تربیت درست آن است که فرزند ما همراه با بلوغ جنسی آرامآرام آماده ادارهی یک زندگی شود.
ما در همین سه چهار دهه گذشته میبینیم دخترها در سنین پانزده شانزده سالگی ازدواج میکردند و از عهده اداره یک زندگی هم برمیآمدند. نسل بشر در این چند دهه تغییر چندانی نکرده است؛ آن چه تغییر کرده نوع تربیت است. دختران در آن زمان تنها به فکر درسخواندن نبودند؛ بلکه در آستانهی بلوغ بهصورت رسمی بازوی مادر در خانه بودند و حتی دخترانِ بزرگتر در نگهداری بچهها و تر و خشک کردن آنها به مادر کمک میکردند.
پسران حداکثر در آستانهی بلوغ آرامآرام بهدنبال کار میرفتند و بهویژه تابستانها بهصورت جدّی کار میکردند. وقتی هم که از سربازی برمیگشتند کاملاً مستقل زندگی میکردند. از اساتید دانشگاه که سنّی از آنان گذشته بپرسید تا به شما بگویند بسیاری از اینها در حالی تحصیل میکردند که بدون اتّکا به خانواده سرِ کار هم میرفتند و زندگیشان را با درآمد خود اداره میکردند. اینطور نبود که کار کردن مانع درس خواندنشان باشد؛ اما الان بسیاری از پدران و مادران به اسم دلسوزی اجازه بزرگ شدن را به بچهها نمیدهند.
بنده نمیگویم نباید از فرزندان حمایت کرد؛ اما نباید حمایت والدین مانع بزرگ شدن فرزندان شود؛ بلکه باید این حمایت زمینه را برای آموزش مهارتها و تجربیات فراهم کند.
برشی از کتاب : نیمه دیگرم، ج۳، ص۲۵
محسن عباسی ولدی
ناآشنایی با قواعد زندگی مشترک...
زندگی قواعدی دارد که باید آنها را آموخت. این قواعد را باید پیش از ازدواج یاد گرفت. امروزه اوضاع فرهنگ زندگی مشترک در جامعه ما چندان مناسب نیست. ما در کجای مسیر آموزشی خودمان توانستهایم به این مهم بپردازیم؟ واقعاً در کجای نظام آموزشی ما برنامهای هدفمند و کاربردی در اینباره وجود دارد؟
وقتی در بسیاری از طلاقها به دنبال عامل اصلی میگردیم، به همین عامل؛ یعنی ناآشنایی با قواعد زندگی مشترک بر میخوریم. روند تربیتی در جامعه ما به گونهای است که سوادها به همراه سنها بالا میرود؛ ولی سرعت رشد فهم از زندگی مشترک و تعاملات اجتماعی و همچنین اخلاق زندگی به هیچوجه با رشد سواد و سن تناسب ندارد. مشاوران محترمی که هرروز با مشکلات خانوادهها دستوپنجه نرم میکنند، حرف مرا خوب میفهمند.
دختر و پسر ما ازدواج کرده؛ اما نمیداند با جنس مخالف خود به عنوان همسر چگونه باید برخورد کند؛ هنوز از عهده مدیریت اختلافات خود با همسرش بر نمیآید؛ شیوه ابراز محبت به همسرش را بلد نیست. بیپرده باید گفت که حتی در قشر تحصیلکرده هم به وفور این مشکل را میبینیم. ما اگر فقط سن ازدواج را پایین بیاوریم؛ بدون اینکه جوانانمان آماده زندگی مشترک باشند، خدمت چندانی به جامعه نکردهایم.
برشی از کتاب : نیمه دیگرم، ج۳، ص۲۳
محسن عباسی ولدی
fatehan.net
شاخص معنویت حقیقی...
فتوای امام خمینی(ره) دربارۀ انتخاب رئیس جمهور
«قضیه سپردن یک مملکتی است بهدست کسی که اگر ناباب از کار درآید صدمه به اسلام میزند. جمهوری اسلامی را از بین میبرد. این یک مسئلۀ حیاتی است برای شما، برای اسلام و مسلمین. آسان این را نگیرید که ما دخالت نمیکنیم. یک دسته بگویند ما دخالت نمیکنیم از باب اینکه امر سیاسی است، به ما چه؟ این امر سیاسی به همه مربوط است… در قضیۀ رئیسجمهور تعیین رئیسجمهور یکی از چیزهایی است که بر همۀ مسلمانهای ایران، بر همۀ مکلّفهای ایران واجب است.»
(صحیفۀ امام/ج۱۵/ص۱۷)
اهانت و توهین نامزدها...
رهبر انقلاب: هر وقتی نامزدها در مناظرات تلویزیونی روش اهانت و توهین و تهمت و تخریب طرف مقابل و ترساندن مردم از رقیب را دنبال کردند، کشور به نحوی ضرر کرد. ۱۴۰۰/۳/۶