آسانگیری، محکی خوب برای سنجش فرهنگ «۲»
شاید برخی بگویند ما همه این مراحل را هم طی میکنیم؛ اما وقتی که دختر و پسر در طول زندگی به مشکل بر میخورند، پسر به دختر میگوید تو روی دست مادرت مانده بودی که اینقدر آسان تو را به من داد، یا اینکه میگویند وقتی پسر دختر را آسان به دست آورد قدر او را نخواهد دانست.
در پاسخ به این شبهه باید گفت پسری که این اندازه فهم پایینی دارد، اگر سخت هم بگیريد چیز دیگری میگوید؛ یعنی پسری که آسانگیری را حمل بر بیارزشی میکند، سختگیری را هم حمل بر بازارگرمی میکند و در اختلافات به همسرش میگوید: «خوب است تحفهای هم نبودی که این اندازه در راه ازدواج با تو به ما سخت گرفتند». کسی که فهمش پایین است با سختگیری مشکل نیش و کنایهاش را نمیتوان حل کرد. باید درست انتخاب کرد. پسری را که فهم و درک او بالا است انتخاب کنید تا دیگر این مشکلات پدید نیاید.
این هم که میگویند اگر به آسانی دختر را به دست آورند، دیگر قدر او را نخواهند دانست حرف اشتباهی است. بسیاری از کسانی هم که به سختی دختر را به دست میآورند، با او دچار اختلافات جدی میشوند. برخی از اینها به شدت عقدهای و کینهای شده و از اینکه برای بدست آوردن چنین همسری که چنگی به دل نمیزند، این اندازه سختی کشیدهاند خود را بازنده میپندارند. همین احساس، آنها را آزار داده و نتیجه این آزار روحی هم در رفتار ایشان با همسر، نمایان میشود.
برشی از کتاب: نیمه دیگرم، ج۳، ص۱۲۴
محسن عباسی ولدی