فضیلت مسجد
خانه های خداوند در روی زمین
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
بر شما باد به رفتن مساجد، زیرا مساجد خانه های خدا در روی زمینند هر که پاک و پاکیزه وارد آنها شود خداوند او را از گناهانش پاک گرداند و در زمره ی زائران خود قلمدادش می نماید. پس در مساجد نماز و دعا بسیار بگزارید.
عامل ساختن خانه در بهشت
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
هر کس مسجدی بسازد، خداوند برای او در بهشت خانه ای بسازد.
جایی از خانه ی خود را مسجد قرار دهید
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
علی علیه السلام اتاقی داشتند که در آن چیزی جز یک فرش و یک شمشیر و یک قرآن نبود و در آن جا نماز می خواندند و یا در آن به خواب و استراحت نیمروزی می پرداختند.
عامل قبولی نماز
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
مسجدها از حاضر نشدن همسایگان در خود به درگاه خدای تعالی شکایت کردند، خداوند عزوجل به آنها وحی فرمود: به عزت و جلالم سوگند که حتی یک نماز از آنان نپذیرم و عدالتی از آنان در میان مردم آشکار نکنم و رحمت من به آنان نرسد و همسایه ی من در بهشت نشوند.
سه چیز در نزد خداوند شکایت میکنند
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند:
سه چیز نزد خدای عزوجل شکایت کنند: مسجد خرابی که اهالیش در آن نماز نخوانند و دانشمندی که در میان عده ای نادان قرار گرفته باشد و قرآنی که در کنار طاقچه ها گذاشته شده و غبار رویش را گرفته باشد و کسی آن را نخواند.
در مکتب امام جعفر صادق علیه السلام - محمد حسین نوحه خوان
نماز شب
در میان نوافل ، «نماز شب جایگاه خاصی دارد و تاکید فراوانی کهدر آیات قرآن و احادیث در باره آنست ، به مراتب بیش از نمازهای دیگرمستحب است و به همین جهت ، اولیاء خدا بر آن مداومت و مواظبتداشتند و به تهجد و عبادت نیمه شب میپرداختند . تا آنجا که نماز شبرا خداوند ، بر بنده محبوبش حضرت محمد صل الله علیه وآله واجب ساخته و چنین فرمان داده بود :
«و من اللیل فتهجد به نافلة لک ؛ بخشی از شب را بعنوان نافله به تهجد بپرداز و سحر خیزی کن .
قرآن ، در توصیف کسانی که نیایشگران شب و اهل نماز شباند ، چنین میفرماید :
«و المستغفرین بالاسحار» ؛ استغفار کنندگان در سحرها «و الذین یبیتون لربهم سجدا و قیاما» ؛آنانکه در حال سجود و قیام ، برای خدا شب زندهداری میکنند .
«کانوا قلیلا من اللیل ما یهجعون »؛ مردان خدا ، مقدار کمی از شبرا میخوابیدند .
در آیه دیگر میخوانیم
: مردان خدا برای انجام نیایش سحرگاهان ونماز شب ، از بستر گرم فاصله میگیرند و به نماز شب مشغول میشوند ، پاداش آنان ، غیر از بهشت و حوریان و . . . چیزهایی است که خداوندبرایشان ذخیره کرده که موجب روشنی دیدگانشان است : «فلا تعلمنفس ما اخفی لهم من قرة اعین »
از این رو ، نماز شب ، مورد عنایت تمام انبیاء بوده و رسولخداچندین مرتبه حضرت علی را به نماز شب سفارش نموده و فرمود :
«علیکبصلاة اللیل ، علیک بصلاة اللیل ، علیک بصلاة اللیل ؛ بر تو باد ، نماز شب . (سه مرتبه)
و در حدیث است :
«شرف المؤمن صلاته باللیل ؛ شرف مؤمن به نماز شب اوست .
و امام صادق(ع)فرمود : در خانههایی که نماز شب خوانده میشود و قرآنتلاوت میگردد ، آن خانهها نزد آسمانیان ، همچون ستارهها درخشانند گذشته از آن ، سحرخیزی و استفاده از هوای مفید آن هنگام ، برایبدن ، نشاط آور است و در حدیث است که : «قیام اللیل مصحة البدن
شب زندهداری ، بدن را تندرست میکند .
و در حدیث دیگری اضافه برآثار معنوی آن ، خاصیت دردزدایی برای آن بیان شده است : « . . . و مطردةالداء عن اجسادکم
نماز شب ، نشان عشق و محبت انسان به آفریدگار است و این علاقه ، انسان را از خواب ، جدا میکند و به راز و نیاز نیمهشب ، با محبوب وا میدارد ، و اگر آن عشق نباشد ، انسان با چه انگیزهای ، در تنهایی وتاریکی ، ازاستراحت دستبشوید و در خلوتی عارفانه ، به گفتگو بامعشوق بپردازد ؟
در یک حدیث قدسی از قول خداوند ، میخوانیم :
«کذب من زعم انه یحبنی فاذا جنه اللیل نام عنی ، الیس کل محب یحب خلوة حبیبه ؟ »
دروغ میگوید آنکه مدعی محبت من است ، ولی وقتی شباو را فرا میرسد ، میخوابد ، آیا مگر نه اینکه هر عاشقی ، خلوت با معشوقش را دوست دارد ؟ . . .
نماز شب ، توفیقی میخواهد که آنرا هم باید از خدا طلبید .
گاهی گناهان و دروغها ، سبب محرومیت انسان از نماز شب میگردد و شیرینی عبادت و نیایش ، از انسان گرفته میشود .
در حدیث است :
«ان الرجل لیکذب الکذبة فیحرم بها عن صلاة اللیل ؛گاهی کسی دروغ میگوید ، و به همین سبب از نماز شبمحروم میشود .
انسان ، با تداوم نماز شب و تهجد و عبادتهای شبانه ، میتواند به مقامیاز کمال و صفای نفس و قرب به خدا برسد که چشم و گوش و دستخدایی پیدا کند(جز حق نبیند ، جز حق نشنود و جز حق ، عمل نکند)وبه آنجا برسد که هر دعایی کند ، مستجاب گردد .
نماز جماعت ( برگرفته از پرتویی ازاسرار نماز آقای قرائتی ) - محسن قرائتی
دفاع از پرچم دين
قرآن كريم مي فرمايد:
«اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علي نصرهم لقدير. الذين اخرجوا من ديارهم بغير حق الا ان يقولوا ربنا الله و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض لهدمت صوامع و بيع و صلوات و مساجد يذكر فيها اسم الله كثيرا و لينصرن الله من ينصره ان الله لقوي عزيز » (حج / 39 و 40)
«به كساني كه جنگ بر آنان تحميل گرديده، اجازه جهاد داده شده است; چرا كه مورد ستم قرار گرفته اند و خدا بر ياري آن ها تواناست. همان ها كه از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اين كه مي گفتند: «پروردگار ما، خداي يكتاست!» و اگر خداوند بعضي از مردم را به وسيله بعضي ديگر دفع نكند، ديرها و صومعه ها و معابد يهود و نصاري و مساجدي كه نام خدا در آن بسيار برده مي شود، ويران مي گردد. و خداوند كساني را كه ياري او كنند، ياري مي كند; خداوند قوي و شكست ناپذير است.»
در زمان هاي گذشته در جنگ ها، برافراشتگي پرچم دليل بر برقراري لشكر بود و تا زماني كه علمدار علم را به دست داشت، مي گفتند: هنوز اين لشكر مضمحل نشده است. علم لشكر اسلام و جوامع اسلامي تنها و تنها مسجد است. تا زماني كه اين علم و پرچم برقرار باشد، حاكميت ارزش ها، دفاع از دين و پرستش خدا باقي است و اولين نتيجه اضمحلال و شكست مسلمين انهدام مساجد است.
خداوند متعال دفاع از مسجد را به خود اما به وسيله مردم نسبت داده است. آن جا كه مي فرمايد: «و لولا دفع الله الناس بعضهم ببعض …» يعني، خداوند به وسيله مردم از مسجد دفاع مي كند. مردم موظفند با دشمنان بجنگند آن هم نه فقط براي جان، مال و حفظ حدود و ثغور فيزيكي كشورها بلكه براي حفظ مسجد كه اگر دفاع جانانه انسان هاي با ايمان نباشد، به فرموده قرآن مجيد، مسجد منهدم مي شود. آنچه در اين جا حائز اهميت است اين كه چگونه بايد از اين پرچم محافظت كرد؟ و راه هاي دست يابي به ضعيت بهتر مساجد كدام است؟ در ذيل به چند عامل اصلي براي نيل به هدف اشاره مي شود:
1- مديريت صحيح
شخصيت بزرگي گفته بود: اگر مديران هند را به هلند و مديران هلند را به هند ببرند، بعد از ده سال خواهيد ديد كه يك كشور اروپايي در آسيا داريد و يك كشور آسيايي در قلب اروپا. دليل آن اين است كه مديريت يك موضوع كليدي است. مديريت صحيح مي تواند از امكانات و نيروي انساني، بيشترين بهره برداري را بكند و مديريت نابجا مي تواند امكانات بسياري را نابود كند.
بايد تلاش كنيم تا از همين مقدار امكاناتي كه امروز در اختيار مسجد است، به بهترين و صحيح ترين شكل استفاده شود.
گاهي ديده مي شود يك مسجد آباد بسيار خوب به دليل نداشتن امام جماعت، مثل يك محل متروك است ولي اگر براي زمين يك مسجد، امام جماعتي توانا، مدير و مدبر پيدا شود، خودش هم امكانات و بودجه را جذب مي كند; هم ساختمان مي سازد; مسجدي ها را هم به مسجد مي آورد; نماز جماعتي درخور و عالي برپا مي كند و به اهداف ارزشمند مسجد مي پردازد.
2- تفكر براي بهبود مساجد
تفكر براي بهينه سازي وضعيت مساجد يكي از وظايف ائمه محترم جماعت و متوليان مساجد است. فراوان ديده مي شود كه افرادي به عنوان امام جماعت يا به عنوان ماموم به صورت عادي به مسجد مي روند و بر مي گردند اما به اين نمي انديشند كه براي بهبود وضعيت مسجد چه بايد كرد؟ بايد اين روحيه را در همه مرتبطين با مسجد ايجاد كرد كه دائما به فكر چاره انديشي براي رفع مشكلات و ايجاد تحول و بهينه سازي اوضاع مساجد باشند.
3- گردآوري و استفاده از تجربه ها
همه عوامل مؤثر در مسجد، تجارب بسيار ارزنده اي دارند ولي اين تجربه ها پراكنده است. بايد با برگزاري همايش ها و نشست هاي منطقه اي و سراسري، تجارب به دست آمده و پراكنده را جمع آوري و پس از دسته بندي، منتشر كرد تا همه دست اندركاران مسجد از تجربيات ديگران استفاده كنند. اعمال اين تجربه ها مي تواند در بهبود وضعيت مساجد بسيار مؤثر باشد.
4- ايجاد ارتباط سازماني بين حوزه و مسجد
حوزه ها با مسجد ارتباط فردي دارند. بدين صورت كه معمولا نيروها و پرورش يافتگان و مديران حوزه ها با عناويني چون مديريت مسجد، امامت جماعت، عضويت در هيئت امنا و … با مسجد مرتبطند اما ارتباط سازماني بين حوزه علميه و مسجد وجود ندارد. اگر ارتباط سازماني بين حوزه و مسجد ايجاد شود; يعني، سازمان مديريت حوزه، خود را مرتبط با اين پايگاه عظيم نشر فرهنگ دين بداند، بسياري از خلاءها و مشكلات موجود برطرف خواهد شد. اگر اين ارتباط تشكيلاتي باشد، طبعا حوزه آموزش هاي خود را به نحوي ساماندهي مي كند كه بتواند امام جماعت خوب تربيت كند. مثلا آداب معاشرتي را مي آموزد كه امام جماعت بتواند با مامومين، خوب ارتباط پيدا كند و رفتاري را آموزش مي دهد كه آن رفتارها در احياي مساجد تاثير بسزا داشته باشد.
5- تربيت روحاني براي مساجد
تربيت روحاني براي اداره مساجد و امامت جماعت از ضروريات امروز حوزه است. حوزه علميه قم بايد پس از گردآوري نظرات و تجربيات افرادي كه به نحوي در امور مسجد دخيلند، افرادي را تربيت كند تا شايستگي اجراي نظرات و حركت هاي جديد را براي احيا و رونق مساجد داشته باشند.
سیستم خود دفاعی مورچه، اعجاز قرآن
در كنار معجزات كلامی قرآن، كه حضرت محمد صل الله علیه و آله به واسطه آن مشركان را به مبارزه طلبید و از آن ها خواست كهیك آیه مانند آن بیاورند و آن ها نتوانستند، قرآن كریم در برگیرنده معجزات علمی زیادی است كه خداوند برای حضرت محمد (ص)آنها را بیش از هزار سال پیش آشكار كرد.این معجزات امروزه كشف شده اند و باعث تقویت ایمان ایمان آورندگان شده است و اثباتی برای الهی بودن قرآن كریم است.
خانم Wadea Omrany كشف جدیدی علمی در قرآن كرده است. ایشان می گویند كه ما در سوره نمل آیه 18كشف جدید علمی كرده ایم. این معجزه جدید چیزی است كه مورچه در آیه 18 گفت و علم امروز نحوه ارتباط مورچه ها با یكدیگر را كشف كرد خصوصا زمانی كه یك خطر محل زندگی مورچه ها را تهدید می كند.
ما تلاش می كنیم جملاتی كه مورچه در قرآن كریم به زبان آورد را توضیح دهیم و سعی می كنیم آنچه را كه او گفت با كشفیات جدید علمی ربط دهیم و مدرك پیشی گرفتن قرآن كریم به علم امروزی را رو می كنیم كه این حقایق را بیش از هزار سال پیش بیان كرد.
مورچه ها از ارتباط شیمیایی در موقعیت های اخطار و دفاعی و همچنین زمانی كه تبادل سریع اطلاعات نیاز باشد و نیز زمانی كه با خطری مواجه باشند استفاده می كنند.
خداوند در سوره نمل آیه 18 می فرماید:
“حتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ یَا أَیُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا یَحْطِمَنَّكُمْ سُلَیْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ “
تا چون به دره مورچه ها رسیدند، مورچه ای گفت: ای مورچه ها به لانه هایتان وارد شوید، مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان كنند و خود آگاه نباشند.”
در آیه بالا مورچه خطر قریب الوقوعی كه در كمین مورچه ها است را در طی چهار مرحله متوالی به شرح زیر می گوید:"ای مورچه ها” این اولین اعلام خطری است كه توسط مورچه داده می شود تا توجه دیگر مورچه ها را به سرعت جلب كند. مورچه های دیگر با گرفتن این پیام صبر می كنند تا دیگر پیام ها را توسط همان مورچه دریافت كنند.
“به لانه هایتان وارد شوید” در این جا گوینده پیام، جملاتش را با دیگر پیام ها ادامه می دهد و به مورچه های دیگر می گوید كه چه كار باید بكنند. ما این رابطه را كه توسط علم امروزی كشف شده در قسمت دوم این نوشته می بینیم ( كه در ارتباطات بین مورچه ها است.)
” مبادا سلیمان و لشگرش پایمالتان كنند” در این جمله مورچه دلیل این خطر را به مخاطب خود می گوید و این آن چیزی است كه ما امروزه توسط بررسی علمی اثبات می كنیم.
“و خود آگاه نباشند” مورچه ها، به عنوان عكس العملی در مقابل خطر قبلی، یك نوع دفاع مشخصی از خود بروز می دهند. در این چند جمله آخری، مورچه به مخاطبان خود می گوید كه به منبع خطر حمله نكنید زیرا خطر از یك دشمن واقعی نیست- زیرا سلیمان و همراهانش از وجود لانه مورچه ها در سر راه خود خبر ندارند و قصد حمله به آن را نیز ندارند بنابراین مورچه ها آنها را خطر واقعی نمی دانند.
در كلمات آخر، مورچه پیام رسان، همراهانش را از رسیدن سلیمان با خبر كرد و این چیزی است كه ما به صورت علمی و از طریق بررسی رمز های شیمیایی ارتباطی مورچه ها توضیح می دهیم.
ما ترتیب دستورات مورچه ها را كه به چهار مرحله تقسیم می شد- چهار مرحله شامل عبارات ها و علامت ها- نشان دادیم. علم در این زمینه چه می گوید؟ این مقاله را بخوانید:
مورچه ها از ارتباط شیمیایی در موقعیت های اخطار و دفاعی و همچنین زمانی كه تبادل سریع اطلاعات نیاز باشد و نیز زمانی كه با خطری مواجه باشند استفاده می كنند.
این اخطار معمولا توسط صدور علامت های شیمیایی دفاعی مشخص می شود. غده های دفاعی مسئول ایفای نقش اخطار و دفاع هستند. به عنوان مثال مورچه استرالیایی رادر نظر بگیرید. وقتی این مورچه ها با خطر مواجه می شوند، قطرات كوچكی را از غده دفاعی خود ترشح می كنند ،این یك فرمان برای دیگر مورچه ها است تا فرار كنند و با شاخك های خود ارتعاشی ایجاد كنند كه به معنای قرار گیری در موقعیت خطر است.
اولین ماده كه توسط مورچه ها شناسایی می شود aldehyde hexanal است و باعث جلب توجه و علاقه آنها می شود. در نتیجه شاخك های خود را تكان می دهند و بالا می برند تا دیگر بوها را نیز بگیرند.
وقتی كه آنها hexanol( اولین پیغام به شكل الكل بود) را دریافت می كنند موقعیت خطر به خود می گیرند و در تمامی جهت ها می دوند تا منبع مشكل را پیدا كنند. زمانی كه undécanoneدریافت كنند، مورچه ها را به سمت منبع خطر می برد و آنها را تحریك می كند تا تمام اشیا خارجی را گاز بگیرند. سپس در نهایت وقتی كه به هدف نزدیك تر می شوند butyloctenal را تشخیص می دهند كه پرخاشگری و آمادگی آنها را برای قربانی كردن خود افزایش می دهد.
این مقاله می گوید كه ارتباط شیمیایی مهم ترین روش ارتباط در زمان خطر و گزارش دادن این خطر است. در این فرایند مورچه ها انواع مختلف این مواد كه هر كدام رمز تفاوتی دارد و بیانگر نوع خاصی از صحبت كردن است را استفاده می كنند. اگر انتشار موادی كه توسط مورچه ای كه آن خطر را اعلام كرد تعقیب كنیم می بینیم كه كاری می باشد كه مورچه مورد اشاره در آیه 18 سوره نمل آن را انجام داده.
موادی كه مورچه در موقعیت هایی مثل این از بدن خود ترشح می كند به چهار دسته تقسیم می شوند كه هر كدام زبان و علامت مخصوص به خود را دارند.
مراحل پی در پی عكس العمل مورچه ها:
خطر از خود ترشح می كند. و آن را می توان به عنوان آژیر خطر دانست. مورچه ها با دریافت این ماده شروع به جمع شدن در یك نقطه می كنند و منتظر رسیدن بقیه علامت ها می شوند و این شبیه اولین مرحله است كه توسط مورچه در جمله “ای مورچه ها” گفته شد.
سپس مورچه دومین ماده شییایی hexanol را ترشح می كند.
با دریافت این ماده مورچه ها شروع به دویدن در تمامی جهت ها می كنند تا منبع این ماده را پیدا كنند. مورچه ای كه ماده شیمیایی را ترشح می كند باید مسیری را كه بقیه مورچه ها از آن كنار بروند معین كند و این كاری است كه مورچه حضرت سلیمان انجام داد و از بقیه مورچه ها خواست كه وارد لانه هایشان بشوند و گفت: “به لانه هایتان وارد شوید"و این دستوری از گوینده است و به بقیه می گوید كه به طرف لانه هایشان بروند. بنابراین باید مسیر را مشخص كرده باشد و این شبیه هدایت مورچه ها می باشد.
من یک بانوی ایرانی مسلمانم
ﺍﺯ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﭘﺪﺭﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﯿﺸﺪ هرچه خریده بود اول به ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﻭ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺳﻔﺎﺭﺵ پیامبر ﺍﺳﺖ …
ﺍﻭﻝ ﻣﺮﺍ ﻣﯿﺒﻮﺳﯿﺪ ﺳﭙﺲ به ﺳﺮﺍﻍ ﺑﺮﺍﺩﺭﻡ ﻣﯿﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺳﻨﺖ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺠﺎ ﺑﯿﺎﻭﺭﺩ …
ﻃﺒﻖ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﻗﺪﻡ و سعادتمند ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﭼﻮﻥ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ گل ﺧﻄﺎﺏ ﻣﯿﮑﺮﺩ چرا که از امامش علی ( ع)آموخته بود که زن ریحانه است نه قهرمان…
وقتی ازدواج کردم، وظیفه ی سنگین جهاد از دوش من برداشته شد و دادن یک لیوان آب به همسرم اجر جهاد در راه خدا را برایم داشت…
خداوند برایم حق مهریه و نفقه قرار داده تا استقلال مالی داشته باشم و دستم جلو هیچ کس دراز نباشد…
از طرفی ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﻋﻤﺮ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﻖ ﻭ ﻫﻨﺮ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻡ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻏﺪﻏﻪﯼ ﺍﻣﺮﺍﺭ ﻣﻌﺎﺵ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻦ ﻭﻇﯿﻔﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﺩﻥ ﭘﺪﺭ ﯾﺎ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﻧﻬﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺣﻖ ﻣﻬﺮﯾﻪ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺑﻔﻬﻤﺎﻧﺪ ﺍﺭﺯﺍﻥ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﮐﻪﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﻫﻮﺱ ﮐﻨﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﺪ ﻋﻮﺿﻢ ﮐﻨﺪ…
پدرم همیشه مواظب بود تا دلم نشکند و آزاری نبینم چراکه پیامبرش گفته است:
زنان مانند بلور اند حساس و شکننده.آنها را نیازارید…
وقتی مادر شدم خدای مهربان از محبت و عشق خودش در من دمید تا نسل آینده بشر را تربیت کنم و به پاداش آن بهشت ﺭﺍ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﻢ قرار داد…
ﺩﯾﻪ ﯼ ﭘﺪﺭ ﻭﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻣﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻮﻗﻌﯽ ﮐﻪ اگر_ﺑﻪ ﻧﺎﺣﻖ_ﺩﯾﮕﺮ ﻧﺒﻮﺩﻧﺪ ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺗﺎﻣﯿﻦ ﻣﺎﻟﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﺎﻓﺎﺕ ﺷﻮﺩبه مسلمان بودنم افتخار میکنم که پیامبرش گفته است :
چه فرزند خوبی است دختر ،پرمحبت، کمک کار، مونس و همدم، پاک و علاقه مند به پاکیزگی(ﻣﻌﻨﯽ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﻫﺒﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﻡ)ﺣﺎﻟﻢ ﺍﺯ فمنیسمی ﺑﻬﻢ ﻣﯿﺨﻮﺭﺩ که ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﻣﺮدان ﻣﺴﺎﻭﯼ ﻗﻠﻤﺪﺍﺩ ﻣﯿﮑﻨﺪ.
ﻣﻦ تساوی ای ﺭﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺻﺒﺢ ﺗﺎ ﺷﺐ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﻪ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ بدوم ﮐﻪ ﺳﺮ ﻣﺎﻩ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺪﺭﻥ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﺭﺍ بگیرم
من ریحانه ام،جایگاهم فراتر ازین حرفهاست
من یک زنم …
خالقم سوره ای به نامم نازل کرد!
من یک زنم…
خالقم طواف نساء را واجب کرده که بدون آنحتی حج ات قبول نیست.
من یک زنم….
خالقم به تو دستور داده که حجراسماعیل را نیز طواف کنی،جایی که یک زن،هاجر ،در آن دفن است.
من یک زنم…
و خالقم گفته باید هفت بارپا در جای پای یک زن،هاجر ،بگذاریو آن قدر سعی کنیتا خدایت تو را بپذیرد.
من زنم….
بهشت زیر پای مادر است…
روح انسان از درون من به او دمیده میشود…
هر روز پاسداری من از کودکم،ثوابی عظیم دارد.
اگر یک ساعت همسرم، با محبت و انس با من باشد،و به من خدمتی کندبرای او برابر با هزار سال عبادت است..
سرشت و صفات انسان هااز شیر من است…
عفت منسرمایه الهی من است.
منچرک نویس هیچ احساسی نمیشوم
من همان زنمکه نجابتم،قیمتم را از یک دنیا بالاتر می برد.
من عاشق سوره کوثرم…سوره اي كه گواهي ميدهد نسل پيامبر نسلي است كه از سلاله يك زن است.