بهار علی علیه السلام کنار فاطمه علیها سلام
امّا این زمین را خداوند متعال کنار بهاری مثل امیرمؤمنان (ع) قرار داد . چرا من از امیرمؤمنان (ع) تعبیر به بهار کردم ؟ همین امروز مفاتیح را بخوانید . در آخرش یک سلسله دعا است . سر صفحه ، به خط درشت نوشته است : دعا و زیارت ولیعصر (عج) . در زیارتهای امام زمان (عج) ، یک جملهاش این است : «اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَبِیعَ الْاَنَامَ ! »: درود بر تو ای بهار انسانها . امام زمان (عج) بالاتر است یا امیرمؤمنان (ع) ؟ پیغمبر (ص) میگوید : امیرمؤمنان (ع) ، برتر از فرزندانش است . حتی برتر از حسن و حسین (ع) : «اَبُوهُمَا خَیْرٌ مِنْهُمَا» . علی (ع) ، امامِ حسن بن علی و حسین بن علی (ع) ، و حسن و حسین (ع) ، مأمومِِ امیرمؤمنان (ع) هستند . وقتی امام زمان (عج) بهار انسانها باشد ، البته ، این بهار بودنش را از علی (ع) گرفته است .
نگاهی به مقام حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) - حسین انصاریان
تعریف جامع و مانع از فاطمه سلام الله علیها
این جمله را دقت بکنید ! این شکل از تعریف را میگویند ، جامع افراد و مانع اغیار . این تعریف ، یک تعریف منطقی است که یک عالِم در این عالَم به این تعریف نسبت به حضرت زهرا (س) ، راه وارد کردن ایراد را اصلاً ندارد . ما به هر کس هم که ایراد بر این تعریف داشته باشد ، با قرآن جواب میگوییم ، و یا فقط با روایات خودشان . این تعریف ، مانع اغیار و جامع افراد است ؛ یک تعریف علمی و منطقی : حضرت زهرا (س) ؛ یعنی انسانی که جامع تمام کمالات ملکی و ملکوتی و فاقد تمام عیبها و نقصها . او مصداق عینی این آیه است . شما هر چه حقیقت معنوی در این عالم میبینید، از ایشان ظهور کرده و هر چه نعمت اخروی است ، فردای قیامت در کنار ایشان بروز میکند . این را از جهت اخرویش ، سادهتر معنا کنم .
فاطمه (س) ، حبیبة حق است که این در روایات ما وارد شده است که دارای معانی عمیقی است که کمتر به آن توجه شده است . در قیامت بنابر روایات اصیلمان ، پروردگار عالم به حضرت زهرا (س) خطاب میکند : «یا حبیبتی ! » . این عکس آن جملة دعای کمیل است . در دعای کمیل ، امیرمؤمنان (ع) به خدا میگوید :
*. بخشی دیگر از متن مورد نظر روایت که امام باقر علیه السلام آن را از جابر بن عبد الله انصاری نقل میکند، چنین است : «قال رسول الله (ص): إذا کان یوم القیامة تقبل ابنتی فاطمة….فإذا النداء من قبل الله جلّ جلاله : یا حبیبتی و ابنة حبیبی! سلینی تعطی ، و اشفعی تشفعی، فوعزتی و جلالی لاجازنی ظلم ظالم. فتقول: إلهی و سیدی! ذریتی و شیعتی و شیعة ذریتی ، و محبی و محبی ذریتی. فإذا النداء من قبل الله جلّ جلاله: أین ذریة فاطمة و شیعتها و محبّوها و محبو ذریتها؟ فیقبلون و قد أحاط بهم ملائکة الرحمة ، فتقدّمهم فاطمة حتی تدخلهم الجنة.»
«حبیب» ؛ میگوید : «یَا حَبِیبَ قُلُوبِ الصَّادِقِینَ ! » . در قیامت خدا به زهرا (س) میگوید : ای حبیبة من . این عکس آن جمله است پیش خدا چه چیزی ارزش دارد ؟ این قیافه ، این بدن ، وزن بدن ؟ نخیر ، آنچه پیش پروردگار ارزش دارد ، فقط واقعیاتوجود انسان است که رنگ بینهایتش در خودش میباشد ؛ چون عبدی را متصل به خودش در صفات ، در فعل ، در اخلاق میبیند ، او میشود محبوب پروردگار : «یا حبیبتی ! » : حبیبة من ! تمام درهای بهشت بر روی تو باز است ، از هر دری میخواهی وارد شو . انگار ، خدا به زهرا (س) میخواهد بگوید ، این هشت بهشت ملک تو است . برو دختر با عظمت پیغمبر (ص) ! او به امر الله حرکت میکند . وقتی که بر دمِ درِ بهشت است ( حالا این دری که میگویم ، درِ اصطلاحی نیست ؛ این در ، مقام و مرتبه است) وقتی به آنجا میرسد ، برمیگردد به طرف محشر و میایستد .
حبیب با محبوبش گفت و گو میکند : دختر پیغمبر ! همة درها که اکنون بر روی تو باز است ، پس چرا نرفتی ؟
حضرت زهرا (س) میگوید : خدایا ! من دلِ تنها رفتن به آنجا را ندارم ؛ یعنی اگر بروم ، خوش نیستم .
خدا میگوید : پس با چه کسی میخواهی بروی ؟
میگوید : خدایا ! با هر که در دنیا از نظر قلب ، عمل و چشم ، با ما در ارتباط بوده ؛ قلبش محبّ ما بوده ، چشمش گریان برای من و بچههایم بوده ، عملش هم در حدّ خودش هماهنگ با من بوده است .
خطاب میرسد : من عددی برایت نمیگذارم ، هر کسی را میخواهی صدا کن .
آن وقت ، میلیونها نفر با یک ندای ای پیروان ما و محبین ما و گریهکنندگان بر ما ! من منتظر شما هستم که با شما به بهشت بروم ؛ بیایید ! و همۀ آنها راه میافتند .
اگر بگویید : پس دادگاههای ما چه میشود ؟ میگویم : گریهکن ، عاشق و فرد عامل که دادگاه فوقالعادهای ندارند . دادگاهی شدن را هم به شما میبخشند . چون مگر شما آلوده به گناهان کبیرهاید که نگهتان دارند ، یا آلوده به ربا ، شراب ، قمار ، ظلم بودهاید ، و یا حق را ناحق کردهاید که شما را نگه دارند ؟ ما لغزش داریم ، امّا این لغزشها کم است ؛ همانگونه که امیرمؤمنان (ع) در خطبة متقین در وصف آنان میگوید : «قَلِیلاً ذلَلُهُ» ، و اصلاً با رحمت و کرم خدا سازگار نیست که برای یک لغزش کم بگوید ، فرد را نگهش دارید ؛ زنجیرش کنید ؛ برایش دادگاه تشکیل بدهید . در دنیا دادگاهها این کار را نمیکنند ؛ به طرفین دعوا میگویند ، بروید از هم بگذرید ، آن وقت خدا برای لغزشِ کم ، سختگیری میکند ؟ !
فقط گریة خالی مُحبّی ، عاملی و گریهکنندهای ، خارِ لغزشها را میسوزاند و خاکستر میکند .
آن وقت همه راه میافتند . وقتی همه نزدیک بهشت آمدند ، فاطمۀ زهرا (س) میگوید ، شما وارد شوید ، من تا نفر آخرتان در بهشت نرود ، خودم نمیآیم ؛ یعنی شما در بهشت مهمانِ آثار آنهایی هستید که در وجودتان ظهور کرده ؛ یعنی هر کس از این امت در بهشت برود ، سر سفرة علی ، فاطمه ، حسن و حسین: نشسته است ، نگوید متعلّق به خودم است . اگر آنها نبودند ، ما نه به خدا راه داشتیم ، نه به بهشت . این هشت رکعت نمازی را هم که امروز به ما اجازه دادند بخوانیم والله قسم ، به خاطر گل روی فاطمه (س) به ما اجازه دادند ، ما خواندیم . این نماز ما هم متعلّق به گل روی زهرا (س) بود . آن روزة ماة رمضان ما هم متعلّق به اهلبیت : است . آن حج ما هم متعلّق به اهلبیت : است . این اشک چشمان ما هم متعلّق به اهلبیت : است . ما چیزی از خودمان نداریم ، آنها را در دنیا به ما کریمانه میپردازند و فردای قیامت هم به صورت بهشت همین پرداختها ظهور میکند .
آنچه گفته شد ، معنای بلد طیّب بود : «وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ ُنَبَاتُه بِإِذْنِ رَبِّه» . باغبانی مثل خاتم انبیاء (ص) دانههای ملکوتی را به صورت قرآن در زهرا (س) قرار داد . خداوند این دانهها را با علم ، رحمت ، کرم ، لطف ، فضل و احسانش شکافت . چه گلهایی ، و چه محصولاتی ، از شکافته شدن این دانهها به وجود آمد . تمام نمازهای زهرا (س) و روزههای زهرا (س) همین : «یَخْرُجُ ُنَبَاتُه بِإِذْنِ رَبِّه» . بود . نباتها و روییدنیها گوناگون بود و یکی از روییدنیهای وجود این بلد طیب ، حسن ، حسین و زینب کبری : است . اینها درخت این زمینند . آنجا هم خدا باز مثل میزند : «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَافِی السَّماءِ» .
برای این که قوت بین دو زمین پاک را بتوانید اندازه بگیرید ، باز باید به قرآن مراجعه کنید . حضرت مریم (س) هم بلد طیّب بود . فقط یک عیسی (ع) از او به وجود آمد . عیسی (ع) هم هیچ فرزندی از او به وجود نیامد و در سنّ سی و سه سالگی ، او را به آسمانها بردند . امّا از زهرا (س) ، نُه امام معصوم به وجود آمد . قوت زمین و قدرت زمین را ببین !
نگاهی به مقام حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) - حسین انصاریان
میراث حضرت زهرا سلام الله علیها
حضرت زهرا (علیهاالسلام) شب ها را نماز می خواند تا نزدیک طلوع آفتاب و دعا به مومنین و مومنان می کرد؛ ذریه او هم این میراث را داشته اند.
(ریاحین الشریعة، ج۳، ص۶۱)
امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:
در دنیا کسی عابدتر از حضرت فاطمه (علیهاالسلام) نبود. آن قدر به عبادت می ایستاد تا پاهایش ورم می کرد.
(بحارالانوار، ج۴۳، ص۶۱)
نماز و عبادت فاطمه زهرا سلام الله علیها
نویسنده: عباس عزیزی
هم چون خردمندان با خدا مناجات کنید
ربَّنَآ إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیاً ینَادِی لِلإِیمنِ أَنْ ءَامِنُواْ بِرَبِّکمْ فَئَامَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَ کفِّرْ عَنَّا سَیئَاتِنَا وَ تَوَفَّنَا مَعَ الأَبْرَارِ (سوره آل عمران، آیه 193)
[ای ] پروردگار ما! در واقع ما (صدای) دعوتگری را شنیدیم که به ایمان فرا می خواند، که: «به پروردگارتان، ایمان آورید.» پس ایمان آوردیم.
[ای ] پروردگار ما! پس پیامد (گناهان) ما را برای ما بیامرز؛ و بدی های ما را از ما بِزُدای؛ و ما را با نیکان (و در زُمره آنان) بمیران.
نکته ها و اشاره ها
1. خردمندان نخست از خدا تقاضای بخشودن لغزش های بزرگ را می کنند و سپس درخواست پوشاندن و از بین بردن آثار گناهان کوچک را دارند.
2. خردمندان چند ویژگی دارند که عبارت اند از:
الف) آمادگی برای پذیرش حق، یعنی لبیک گفتن به ندای رهبران الهی؛
ب) طلب آمرزش از خدای متعال و پاک شدن از گناهان؛
ج) درخواست حُسن عاقبت خویش و مرگ با نیکان.
آموزه ها و پیام ها
1. هم چون خردمندان با خدا مناجات کنید و طلب آمرزش نمایید.
2. پاسخ مثبت دادن به منادیان الهی، نشانه ی خردمندی است.
3. خردمندان فرجام اندیش اند و برای مرگ خویش نیز برنامه ریزی می کنند.
4. مرگ با نیکان هدیه ای الهی است که باید آن را از خدا طلبید.
منبع: تفسیر قرآن مهر، جلد سوم، صفحه 387
حضرت زهرا (سلام الله علیها)، تبلور آزادی زن در اسلام
نویسنده:سید مهدی شمس الدین
آنچه در این مختصر مورد بحث است نکاتی در مورد جایگاه ویژه حضرت فاطمه زهرا (س) در اسلام به عنوان یک «زن» است، و از همین رهگذر است که می توان به دیدگاه مکتب مترقی و حیات بخش اسلام نسبت به زنان دست یافت، که قطعاً دیدگاهی جدید و همراه با پایه های حقوقی اصیل و قابل ارایه در جهان اندیشه و علم امروز می باشد.
ابتدا لازم است نظری داشته باشیم به دیدگاه های ملل و اقوام مختلف نسبت به زن، سپس مقایسه ای بین آن نظرها و بین دیدگاه اسلام داشته باشیم، تا این نکته مهم بر همگان روشن شود که: جایگاه زن در جامعه و آزادی های مشروع و معقول آن، و نیز احترام ویژه و فوق العاده ای که زنان در خانه و جامعه باید داشته باشند مطلب جدیدی نیست که بعضی ها خود را مبتکر آن می دانند بلکه این عین دیدگاه مترقی اسلام است که پانزده قرنپیش طرح و ارایه شده است و شواهد کافی نیز بر آن دلالت دارد.
اینک بنگرید دیدگاه اقوام و ملل را در ارتباط با جایگاه «زن.»
الف - آفریقا: در آنجا زن حکم کالا و ثروت داشت و خرید و فروش می شد برای کارهای سختی چون کشاورزی، شخم زدن و …
ب - هند: دختران را از پنج سالگی شوهر می دادند و حقی بر آن ها قایل نبودند.
ج- هند: چون شوهری از دنیا می رفت، همسرش را هم با او می سوزاندند.
د- چین و تبت: برای کاستن از قدرت راه رفتن زنان پاهای آن ها را در بدو ولادت در قالب آهنین می نهادند و تا سن پانزده سالگی او را با همان قالب نگه می داشتند و چون قالب را بر می داشتند پاها کوچک مانده بود و امکان راه رفتن زیاد وجود نداشت.
هـ- یونان: با آن که یونان را مرکز علم و فلسفه و حکمت دانسته اند اما هر زنی که دو بار دختر می زایید در دادگاه محاکمه و جریمه می نمودند، و اگر برای بار سوم باز هم فرزند دختر به دنیا می آورد، محکوم به اعدام می شد !
وـ حجاز: در حجاز و عربستان دختران را زنده به گور می کردند و این امری بسیار عادی و همگانی بود.
قرآن کریم هم در این امر گواهی داده است که چون به مردی خبری می دادند همسرش دختر زاییده رنگ می باخت و سیاه می شد و به شدت خشمگین می گشت، از شدت خجالت از مردم فاصله می گرفت و آن دختر را به نحوی نابود می کرد که شایع ترین کیفیت آن، زنده به گور کردن بود.
ز- جهان امروز: حتی در جهان متمدن امروزی نیز از وجود «زن» به عنوان ابزاری برای خوش گذرانی و شهوت رانی هوسبازان، و وسیله ای برای کسب درآمد بیشتر سرمایه داران، و دستاویزی برای تبلیغات اقتصادی و سیاسی فرصت طلبان استفاده می شود، و این اوج حقارت و ذلت برای زن است نه آزادی و عزت و کرامت!
و این ها همه در حالی است که فریاد جهان امروز در مورد آزادی هایی که به زنان داده و حقوق متقابل آنان با مردان، گوش فلک را «کر» کرده است و تبلیغات فریبنده در این زمینه غوغایی کاذب را در سطح جهان به راه انداخته، به طوری که بسیاری غافلانه می پندارند که درغرب امروز، بهشت موعود زنان فراهم آمده و آرمان عزتمند زن تحقق یافته است، در حالی که آنچه واقعیت دارد کاملاً غیر از آن است که در بوق های استکباری و منافع طلبانه القا می شود.
ما معتقدیم که فقط مکتب اسلام است که آن گونه که شایسته و بایسته است بر جایگاه رفیع زن تاکید نموده و خلقت زن و مرد را یکسان دانسته و با بیان یک کلمه «خلقنا» بر این امر مهر تایید زده است: «انا خلقناکم من ذکر و انثی». زن را مانند مرد دارای روح الهی و مسیری هموار برای ترقی می داند، به زن حق حیات و مالکیت و عهده داری مناصب مختلف می دهد، زن را شریک مرد و عامل بقای نسل بشری می داند.
اگر بخواهیم به صورتی روشن و فهرست وار به دیدگاه اسلام نسبت به زن اشاره کنیم باید چنین بگوییم که محورهای مختلفی مورد توجه شارع مقدس اسلام می باشد که بدین شرح است:
- خداوند خواست ارزش زن را عملاً به جهانیان بفهماند از همین رهگذر بود که ذریه و نسل پاک پیغمبر و برگزیدگان را در وجود دخترش قرار داد و چنین مقدر کرد که امامان و پیشوایان و رهبران دینی اسلام از نسل زهرای اطهر به وجود آیند.
- قرآن مجید آنقدر زن و مرد را به یکدیگر نزدیک و دارای حقوق مساوی می داند که از آنان به «لباس» تعبیر می کند و مرد و زن را لباس یکدیگر می داند: «هن لباس لکم و انتم لباس لهن» و این لباس است که شخصیت و آبرو به انسان می دهد،حافظ انسان از بدی هاست، و زشتی های انسان را می پوشاند.
در حقیقت اسلام زن و مرد را مکمل یکدیگر می داند و شریک زندگی و همسر و همراه در راه اداره خانواده یکی را مدیر داخلی و دیگری را مدیر خارج خانه می داند. و در عین حال باب مشورت و همفکری در تمامی امور را برای سلامت زندگی در پیش روی زن و مرد گشوده نگه داشته است.
- مهمترین مقامی که برای زن در نظر گرفته شده و از مختصات او است و مرد فاقد آن است این که بچه در رحم زن رشد می کند و ساخته می شود و حتی به بدنش روح دمیده می شود. یعنی رحم مادر مهبط روح است همان روحی که «قل الروح من امر ربی» و چون انسانیت انسان به روح او می باشد پس به وجود آمدن انسان در روح مادر محقق می شود. و خداوند متعال در قرآن مجید این مطلب مهم (یعنی نفخ روح در بدن کودک) را و این که او «احسن الخالقین » است را به محل رحم مادر مربوط کرد، نه به صلب پدر.
- آوردن زن توسط پیامبر (ص) در صحنه مباهله گویای ارزشمندی زن در مکتب اسلام است.
در آوردن زن آن هم شخصیتی مثل حضرت زهرا (س) که نمونه عالی و منحصر به فرد زن مسلمان است در یک چنین امر دینی و خطیر و سرنوشت سازی، بدین منظور بود که آن برداشت تنفرآور جاهلیت را از زن محو سازد، چه آنان برای زن هیچ گونه ارزش و منزلت قابل ذکری قایل نبودند بلکه برعکس زن را منبع شقاوت و بدبختی می دانستند که برای قبیله خود ننگ و عار به همراه دارد و مظنه خیانت است.
از این رو احدی تصور نمی کرد روزی شاهد باشد که زن در مساله حساس و سرنوشت ساز و حتی مقدسی مثل مباهله شرکت داشته باشد تا چه رسد به این که شریک مدعی و شریک در دعوت برای اثبات آن باشد (و نساء نا و نساءکم).
- این سخن نورانی امام راحل را فراموش نکرده ایم که فرمود: «از دامن زن، مرد به معراج می رود.»
یعنی عزت مرد در سایه زن است، حال چه مادر باشد و تربیت کند و چه همسر باشد و مرد را در بحران ها و دوراهی ها به بهترین راه هدایت کند.
ذکر یک نمونه تاریخی مناسب این مقام است:
وقتی قاصد امام حسین (ع) زهیر بن قین را برای یاری فراخواند و زهیر از رفتن امتناع کرد و گفت: بنا دارم با حسین روبه رو نشوم، این همسر او بود که او را از تحیر به در آورد و گفت: چگونه نشسته ای و پاسخ پسر پیغمبر (ص) را نمی دهی و … و بالاخره او را وادار به پاسخ مثبت دادن کرد. او رفت و یاری رسانی به حضرت را پذیرفت و کربلایی شد و با شهادت خود در روز عاشورا به فیض و سعادت بزرگ نایل گردید.
- جایگاه ویژه زن در تاریخ از دیدگاه وحی قابل توجه و بررسی است. در سوره های آل عمران، مریم، طه، انبیا، قصص، مجادله، ممتحنه، تحریم، و مسدآیاتی وجود دارد که در مورد جایگاه زن در تاریخ است. چون جایگاه زن در تاریخ را از دیدگاه وحی بنگریم، به زودی چنین نتیجه می گیریم که در نگاه وحی، زن را در تاریخ حضوری است جدی و تعیین کننده، اما به دور از خود نمایی.
به تعبیری دیگر، زنان بزرگ در تاریخ حضور داشته اند اما خودنمایی نکرده اند.
در نگاه قرآن، سلسله جنبانان بزرگترین جریان تاریخ، شماری زنان گمنام بوده اند.
مهمترین محورها «زن و مادری» و «زن و سیاست و حکمرانی» است که مورد توجه قرآن کریم قرار دارد.
- در آینده درخشان جهان که از آن اسلام است جایگاه خاصی برای زن در نظر گرفته شده است در این زمینه به یک روایت بسیار مهم که بشارتی بزرگ است برای جامعه زنان مسلمان اشاره می کنیم. امام صادق(ع) در حدیث طولانی در مورد امام زمان (عج) و ظهور آن حضرت فرموده اند: یاران (و صاحبان پرچم) او سیصد و سیزده نفرند که پنجاه نفر آن ها زن می باشند.
- نکته مهم این که به برکت انقلاب شکوهمند اسلامی که به رهبری امام خمینی (ره) - که اتفاقاً میلاد با سعادتشان مقارن با سالروز ولادت مادرشان فاطمه زهراست و این خود نشانی از ارتباط عمیق جسمی و روحی بین او و آن بانوی مکرمه دارد-به پیروزی رسید و قریب سه دهه است که بر تارک جهان می درخشد، زن ایرانی به جایگاه اصیل اسلامی خود نزدیک می شود و جامعه بانوان کشور در صدد رهبری خردمندانه و برخاسته از دین نسبت به زنان روشنفکر و آگاه و اندیشمند جهان است.
در نظام مقدس اسلامی ما، به زنان آنگونه نگریسته شده که اسلام می خواهد: - برابری در بسیاری از امور با مردان - هدایت و اداره خانه - تربیت صحیح فرزندانی که در عرصه جنگ و سازندگی اعجاز آفریدند- حضور در صحنه های اجتماعی کشور - عهده داری مناصب مهم سیاسی کشور در قوای مقننه، مجریه و قضاییه - حضور فعال در محیط های علمی و آموزشی- پیشرفت فنی و علمی و نوآوری ها و ابتکارات و اختراعات - عهده داری مناصب کلیدی فرهنگی، و تاثیرگذاری بر فرهنگ جامعه - دخالت فعالانه در همیاری های اجتماعی - حضور جدی در صحنه های ورزشی و …
این ها همه و همه نمایانگر نقش بانوان مسلمان در سرنوشت جامعه است که جایگاه زن مسلمان را از دیدگاه اسلام روشن می سازد.
اما مهمتر از همه این است که اگر الگوی حرکتی زنان جامعه ما حضرت زهرا (س) است، باید به این نکته اساسی توجه نمود که زن چون گوهری گرانبها باید در پوشش حجاب و عفت مستور بماند تا از سوء استفاده هوسبازان نابخرد در امان باشد و با فراغت خاطر بتواند به فعالیت هایش ادامه بدهد و آن گونه که شایسته او است نقش آفرین باشد.
اصولاً رمز موفقیت زن مسلمان نسبت به سایرین همین است که در اسلام شرط اساسی حضور بانوان در جامعه همانا رعایت عفاف دینی و متانت شخصی دانسته شده است، و تردیدی نیست که مساله حجاب بر خلاف تصور برخی از روشنفکران بی خبر از محتوای کتاب و سنت - ریشه ای قرآنی دارد و سنت نیز بر آن گواه است، و در نظر عقلای عالماگر به دور از تعصبات به قضیه بنگرند، حجاب مصونیت است نه محدودیت.
و بسیار بجا و مناسب است که در پایان این مقاله اشاره ای داشته باشیم به بیانات رهبری که چادر را بهترین حجاب و نشانه ملی و ریشه سنت و ایرانی بودن ما دانستند.
و در تاریخ نیز بر حجاب چادر در مورد حضرت زهرا (س) و سایر اسوه های دینی در جامعه بانوان اسلامی اشاره و بعضاً تصریح شده است.
عفت فاطمی ، الگوی فاطمی - نرگس قدیری