خودشناسی و خداشناسی (معرفة النفس)
از آنجا که دانشمندان علم اخلاق، هدف نهایی این علم را تهذیب نفس و خوشبختی و سعادت انسان میدانند و رسیدن به این هدف امکان ندارد جز از راه خودشناسی، از این رو، توجه شما را به اهمیت این موضوع از دیدگاه اسلام جلب میکنیم.
نفس انسان از بعد ملکوتیاش نفخه الهیه است که در سیر صعود، به مقام نفس مطمئنه و راضیه و مرضیه میرسد و تا آنجا بالا میرودکه به مرتبه «قاب قوسین او ادنی» مشرّف میشود، چنان که قرآن میفرماید: «ثُمَّ دَنی فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْأَدْنی»
سپس نزدیک شد و بسیار نزدیک شد تا [در مقام تمثیل] فاصله او به اندازه دو کمان یا کمتر بود.
و از بعد ناسوتیاش تا آنجا سقوط میکند که میفرماید:
«….أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ…..»؛ آنها همچون چارپایانند بلکه گمراهتر…..
و آنقدر پست میگردد که میفرماید: «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ » ؛سپس او را به پایینترین مرحله باز گرداندیم.
خلاصه، این مجموعه به ظاهر کوچک بحدّی بزرگ و وسیع است که جمیع عوالم وجود را در خود جمع کرده است.
نکته لازم
در اینجا ذکر این نکته لازم است که انسانها در وجدان ناخود آگاه خویش از این معرفت (خودشناسی) کما و بیش بهره مندند که فرمود: «فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها »
ولی اکثریت مردم در وجدان خود آگاه از آن غافلاند که: «وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ »
یعنی: بیشتر مردم آگاهی به وجدان و احساس فطری خویش ندارند، و به اصطلاح علم به علم ندارند. بدیهی است آنچه موضوع تکلیف و منشأ ثواب و عقاب است معرفت تفصیلی و آگاهانه است، و به عبارت دیگر، آنچه مهم است آگاهانه در این راه گام نهادن و خویشتن خویش را بازیافتن است تا از این راه خدا را بشناسی و به مسؤولیتهای انسانی و الهی راه یابی. آری، این گونه معرفت است که در آیات و روایات در تحصیل آن تأکید اکید و غفلت از آن موجب خسران ابدی شمرده شده است و تنها عبادت مقبول و مفید، عبادتی است که توأم با عرفان و آگاهی باشد و این عبادت است که به انسان و موجودات عاقل اختصاص دارد.
روایات خودشناسی
همان گونه که یاد آورد شدیم برای اهمیّت خودشناسی تعبیرات جالب و تکان دهندهای از ائمه معصومینعلیهم السلام رسیده است که برخی از آنها از نظرتان میگذرد.
پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
«کسی که خود را شناخت، خدای خود را شناخته است».
و حضرت علیعلیه السلام فرمود:
«برترین معرفت آن است که انسان نفس خود را بشناسد».
در انجیل آمده است که خدای متعال فرمود:
«ای انسان! خود را بشناس تا خدای خویش را بشناسی»
تو که از نفس خود زبون باشی
عارف کردگار چون باشی
ای شده در نهاد خود عاجز
کی شناسی خدای را، هرگز
در مورد این شناخت، هر کس راهی را برگزیده است. فیلسوفان با عصای استدلال و برهان فلسفی و عقلی به میدان شناخت گام نهاده و به مراحلی از معرفت راه یافتهاند، روان شناسان از طریق تجربه با ابعادی از آن آشنا شدهاند، عارفان از طریق ریاضت و مکاشفه حقایقی را کشف نمودهاند، زاهدان و عابدان از طریق زهد و عبادت مدارجی را طی کردهاند، مجاهدان و جانبازان از طریق جهاد و ایثار و فداکاری به مراتبی والا رسیدهاند، نیکوکاران از طریق خدمت به بندگان خدا در وادی تقرّب و معرفت گام نهادهاند و خلاصه هر کس از هر راهی به دنبال گمشدهاش میگردد که فرمود: «وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثِیراً »
…به هر کس که حکمت و معرفت دادند از خیر فراوانی برخوردار شده است…
حضرت علی علیه السلام فرمود: «حکمت و معرفت گمشده مؤمن است».
از رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است:
«داناترین شما نسبت به خدا کسی است که به نفس خود داناتر باشد».
در حدیث دیگری از آن بزرگوارمیخوانیم: «آگاهترین شما نسبت به خدا کسی است که به نفس خود آگاهتر باشد».
از این رو، امیرالمؤمنینعلیه السلام سرانجام کسانی را که در این وادی گام ننهند و به خودشناسی نپردازند هلاکت قطعی دانسته و میفرماید:
«آن کس که قدر خود را نشناخت هلاک خواهد شد».
بنابراین، کسی که برای رسیدن به خودشناسی گامی بر ندارد و توجّهی به آن نداشته باشد برای خویش ارزشی قائل نشده است.
در جای دیگر امیرمؤمنان علیعلیه السلام برترین شناختها را شناخت نفس میداند.
آنگاه شگفتی خود را از کسی که دنبال خودشناسی نمیرود چنین ابراز میدارد:
«در شگفتم از کسی که گمشدهاش را میجوید، در حالی که نفس خود را گم کرده و در جست و جوی آن نیست».
و نیز میفرماید: «شگفتا کسی که خود را نمیشناسد، چگونه پروردگار خویش را میشناسد!».
اخلاق عملی - محمد رضا مهدوی کنی
دروغگو را بهتر بشناسیم؟
افراد دروغگو معمولا از نظر نوع رفتاری با یکدیگر شباهت بسیاری دارند که دانستن برخی از خصوصیات به ما کمک میکند که تا حدودی انسان دروغگو را بشناسیم برخی از علائم و روشهایی که باعث شناخت دروغگو میشود عبارتند از:
1- چشمان کسانی که دروغ میگویند یا بازتر از حد معمول است یا دائما چشمهای آنان به نقاط مختلف حرکت
می کند. در عین حال آنها معمولا از نگاه مستقیم به شما احساس ناراحتی میکنند و سعی میکنند
مستقیما به شما نگاه نکنند.
2- گاهی اوقات افراد دروغکی بخشی از صورت یا دهانشان را هنگام حرف زدن میپوشانند.
3- وقتی از آنها سوال میشود دماغ یا گوششان را به حالت عصبی میخارانند.
4- فرد دروغگو معمولا هنگام حرف زدن حرکت اضافی زیادی از خود بروز میدهد.
5- در هنگام حرف زدن زیاد تپق میزنند و اشتباهات فراوان گفتاری را سعی میکنند به گونه ای بپوشانند.
6- آنها همیشه کلی گویی میکنند و بارها این کلیات را تکرار میکنند و با این کار تلاش میکنند تا خودشان را قانع کنند.
7- آنها سعی میکنند به گونه ای گیج و مبهم سخن بگویند و با اینکار به شما اجازه نمیدهند تا حرفهای آنان را تجزیه کنید.
8- هنگامی که سعی دارید در مورد موضوع مورد بحث از آنها سوال کنید بلافاصله موضوع بحث را عوض میکنند.
9- حتی سوال شما را متوجه شوند چنین وانمود میکنند که سوال شما را نشنیده اند و با این کار به بحث خاتمه میدهند.
10- اگر میخواهید مطمئن شوید مه او دروغ گفته است چند روز بعد راجع به موضوعی که در مورد آن دروغ گفته است از او سوال کنید تا برایتان یک داستان با مطالب متفاوت تعریف کند.
11-اگر قدری به صحبت آنها شک دارید شما را متهم به بی اعتمادی میکند و خیلی سریع با این کار به بحث
خاتمه میدهد.
12- آدم های دروغگو معمولا پر حر ف هستند و در مورد هر چیزی اظهار نظر میکنند.
13- افراد دروغگو معمولا کسانی هستند که در زندگی شخصی یا خانوادگی دچار مشکل هستند. پس در مورد حرفهای چنین افرادی بیشتر دقت نمایید.
14- تن صدای افراد دروغگو در هنگام دروغ گفتن معمولا بالاتر از حد طبیعی است.
15- خنده های بی دلیل و بی گاه در هنگام صحبت کردن یکی دیگر از علائم افراد دروغگو است
16- آدمهای دروغگو همیشه سعی میکنند حرفهای زیبا و جذاب به زبان بیاورند و با این کار میخواهند امکان کشف حقیقت را از ما سلب کنند.
نکته پایانی این که اگر چه که شاید افراد دروغگو در کوتاه مدت بتوانید حقیقت را از دیگران پنهان کنند اما زمان باعث خواهد شد که همیشه افراد دروغگو رسوا شوند و هیچ گاه حقیقت پنهان نخواهد ماند، اگرچه شاید مدت زمان طولانی پنهان بماند
دانستنی های زندگی - حسین غزالی اصفهانی
زندگی در عصر امام مهدی علیه السلام
طبق روایات رسیده و اعتقادات ما عصر امام مهدی علیه السلام از بهترین زمانها برای انسانها در روی کره زمین است. و این غلط نیست که عصر آن گرامی را عصر نور و عصر علم و عصر عدالت بشماریم. در عصر آن بزرگوار فقر و حرمان از اجتماع بشری خارج می شود، دلها از حزن و غم بیرون می رود و زندگی جهنمی تبدیل به نعمت و آرامش می شود و دیگر اثری از ظلم و ظالم دیده نمی شود، در آن ایام اسلام دینی جهانی می شود و همه گوینده لا اله الا الله و محمد رسول الله و علی ولی الله می باشند. خلاصه یک تحول و انقلابی عمیق و ریشه دار انجام می گیرد که همه چیز را تغییر می دهد. احکام شرعی قطعی می شود: یکی از چیزهایی که سعادت و نیکبختی جامعه بشری را تضمین می کند قوانین حاکمه در اجتماع است و خصوصا قوانین قضاء و احکام شرعیه است. در عصر امام زمان علیه السلام این خصوصیت وجود دارد که قوانین قطعی و لازم الاجراء است چرا که حضرت مهدی روحی له الفداء بر خلاف انبیاء و اجداد طاهرینش علیهم السلام مامور به باطن است یعنی آن گرامی به علم و اطلاع خویش به حوادث و وقایع حکم می کند و منتظر شاهد و ادله ای ادعاء را ثابت کند نمی ماند. و از آنجا که طبق روایات فراوان و متواتر باید زمین به دست مبارک آن حضرت پر از عدل و داد شود و از ظلم و جور پاکیزه گردد چاره ای جز این نیست که امام علیه السلام با علم خویش عمل کند و در غیر این صورت ممکن است انسانی مرتکب جنایت و آدم کشی شود و هیچ کس از جرم او مطلع نگردد و خون طرف مقتول پایمال شده و قصاص نشود چنانکه در تاریخ زندگانی بر فراوان رخ داده، بنابر این چنین چیزی با یملا الارض قسطا و عدلا منافات دارد. امام صادق علیه السلام می فرمود: اذا قام قائم آل محمد علیه السلام حکم بین الناس بحکم داود، لا یحتاج الی بینه، یلهمه الله تعالی فیحکم بعلمه. زمانی که قائم آل محمد علیه السلام قیام کند بین مردم به حکم داود حکم می نماید، احتیاج به اقامه دلیل ندارد، خداوند تبارک و تعالی به او الهام می کند و امام علیه السلام به علم خود حکم می نماید.
کشف اسرار قرآن و معارف اسلام: همان طور که از حدیث امام باقر علیه السلام استفاده شد فجمع بها عقولهم و کملت احلامهم عصر حضرت مهدی علیه السلام عصر علم و فکر است آن هم دور از هر شائبه نیرنگ و فریب، علمی که مستقیما از کانال وحی و از طریق خاندان عصمت و طهارت علیهم السلام رسیده است. آنچه از اضافات در تفاسیر قرآن و کتب فقهی موجود است کنار گذاشته شده و فقط به تفاسیر روایت شده از ائمه علیهم السلام پرداخته خواهد شد. در عصر امام زمان علیه السلام علم صحیح در هر خانه ای وارد می شود و کانونهای تحصیل و تدریس برای مردان و زنان همه جا تشکیل می گردد تا آنجا که امام باقر علیه السلام می فرمود: توتون الحکمه فی زمانه حتی ان المرئه لتقضی فی بیتها بکتاب الله و سنه رسوله صلی الله علیه و آله در دوران حضرت مهدی علیه السلام حکمت به شما داده خواهد شد در حدی که زن در خانه خودش نشسته باشد و از روی کتاب خدا و سنت رسول خدا صلی الله علیه و آله قضاوت کند. یکی از مسائل مهم جامعه انسانی ما مشکل اقتصادی و آنچه اطراف آن دور می زند از قبیل کمبود مواد غذایی و بی عدالتی در توزیع است. شک نیست اکثر جرائم و جنایاتی که در دنیا رخ می دهد به خاطر فقر و ضعف اقتصادی است و همین طور نزاع های خانوادگی و امراض و بیماریهایی که مخصوصا در مناطق فقیر نشین عالم در اثر سوء تغذیه بوجود می آید همگی از آثار فقر است. ولی در عصر مهدی سلام الله علیه فقر ریشه کن می شود همچنان که جد بزرگوارش رسول خدا صلی الله علیه و آله وعده داده است. ابشروا بالمهدی… و یقسم المال صحاحا بالسویه… حتی انه یامر منادیا ینادی: من له حاجه الی؟ فما یاتیه احد الا رجل واحد یاتیه فیساله. مژده باد به مهدی علیه السلام که او مال و ثروت را عادلانه و مساوی بین مردم تقسیم می کند تا اینکه امر می فرماید منادی ندا دهد که آیا محتاجی هست که به من رجوع نماید؟ کسی رجوع نمی کند مگر یک نفر و سپس امام مهدی علیه السلام امر می فرماید که به سراغ کلید دار بیت المال رود، آن مرد نزد خزانه دار حضرت می رود و می گوید من رسول حضرت مهدی علیه السلام برای تو هستم تا به من مال و ثروت بدهی، او پاسخ می دهد که در اختیار بگیر عطای حضرت را، آن قدر به او می دهد که قدرت حمل آن را ندارد.
سیره عملی اهل بیت علیهم السلام: حضرت امام مهدی حجه بن الحسن عجل الله فرجه الشریف - کاظم ارفع
ازدیاد روزی
دستور العمل آیت الله بهجت(ره) برای ازدیاد روزی
کسی که می خواهد روزی اش فراوان شود، این ذکر را بسیار بگوید و در آغاز و پایان آن هم، یک صلوات بفرستد:
( اللهم أَغنِنی بِحَلالِِکَ عَنِ حَرامِکَ، وَ بِفَضلِکَ عَمَّن سِواک) خدایا! مرا به وسیلۀ حلالت از حرام خویش بی نیاز کن، و با فضل و بخشش خودت، از هر چه غیر خودت بی نیاز ساز!)
گوهرهای حکیمانه:14
آداب مهمانی
در مثل های زیبای فارسی است که: «رسیده، رسیده خورد»، یا اینکه: «مهمان، هر که باشد، در خانه هر چه باشد». ۱
چیزی به نام «حفظ آبرو» یا «حیثیت»، برای برخی چنان تکلف آور و مشقت بار است که برای آن خود را به زحمت های بسیار دچار می کنند و به هر قیمتی شده از مهمان پذیرایی می کنند، مبادا که آبرویشان برود. البته توقعات نابجای برخی مهمانان هم در این مساله دخالت دارد.
رفت و آمدهای هزینه ساز و خرج تراش و تکلف آور، سبب کاهش دید و بازدیدها و مهمانی ها و موجب قطع رابطه ها یا کاهش و سردی آن می گردد.
درسی از امیر مؤمنان علیه السلام بیاموزیم:
مردی حضرت علی علیه السلام را به خانه دعوت کرد. حضرت فرمود: به سه شرط می آیم. آن مرد پرسید: آن شرایط چیست ؟ امام پاسخ داد:
یکی اینکه از بیرون خانه چیزی برایم تهیه نکنی.
دوم آنکه آنچه را در خانه داری، پنهان و ذخیره نسازی (هر چه داری بیاوری).
سوم آنکه به خانواده ات اجحاف و فشار وارد نیاوری.
مرد گفت: باشد، می پذیرم.
حضرت قبول کرد و مهمان خانه او شد.۲
این حدیث، درسهای عظیم و نکات ظریفی را بیان می کند. بعضی ها به خانواده و همسر خویش زحمت بسیار می دهند و تهیه بساط و مواد یک سفره و پخت و پز را به او تحمیل می کنند تا یک مهمانی آبرومند برپا شود. زحمتش را خانم می کشد، ولی پزش را آقا می دهد. این نوعی ستم به خانواده است و روا نیست که از سوی مرد انجام گیرد.
در مهمانی رفتن، هم مهمان نباید متوقع باشد که برای او چنین و چنان کنند و به «ماحضر» - هر چه که موجود است - قانع باشد، و هم صاحبخانه خرجی را بر خود و رنجی را بر عیال، تحمیل نکند.
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: «مهمان تا دو شب مورد اکرام و پذیرایی قرار می گیرد. اگر شب سوم فرا رسید، دیگر او از اهل خانه محسوب می شود، هر چه که بود، می خورد.» ۳
نیز از آن حضرت روایت است:
«به خانه دیگری چنان وارد نشوید و مهمانی نروید که چیزی نداشته باشند تا خرج و انفاق کنند.» ۴
این برای حفظ آبرو و عزت صاحبخانه است که نزد مهمان شرمنده و سرافکنده نشود.
در ضرب المثل های فارسی است که: «مهمان دیروقت (یا: ناخوانده) خرجش به پای خودش است.»
۱. امثال و حکم، دهخدا، ج ۴، کلمه مهمان
۲. بحارالانوار (چاپ بیروت)، ج ۷۲، ص ۴۵۱، حدیث ۴
۳. وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۴۵۶
۴. وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۴۵۶