نماز اول وقت
از نشانه هاي عالمان رباني، اهميت دادن به نماز اول وقت است. امام صادق عليه السلام فرمودند:
“اخْتَبِرُوا إِخْوَانَكُمْ بِخَصْلَتَيْنِ فَإِنْ كَانَتَا فِيهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَةٍ عَلَي الصَّلَوَاتِ فِي مَوَاقِيتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِي الْعُسْرِ وَ الْيُسْرِ؛
برادران ديني خود را با دو خصلت بسنجيد! اگر اين دو علامت در آنها بود، [با آنان همراهي كنيد وگرنه هر چه مي توانيد، از آنان فاصله بگيريد! [آن دو نشانه عبارت است از:] 1
. محافظت بر نماز در وقت فضيلت آن؛
2. نيكي به برادران ديني در سختي و راحتي.”
عبد الکریم پاک نیا،مجله مبلغان شماره 91
دخالت مردم در امور سیاسی
سخنان ائمه و عرفا و بزرگان در مورد دخالت مردم در امور سیاسی
امام خمینی ره:
ما مکلفیم در امور سیاسی دخالت کنیم؛ در این ایام، که اعلان میکنند مسئله[انتخابات] را،آن اشخاصی که در حوزهها هستند، باید دست از کارها بردارند و راه بیفتند توی شهرها و دهات و روستاها و کمک کنند.
و اگر نکنند، فردا مسئولاند پیش خدا و اگر مسامحه کنند، فردا مسئولاند پیش خدا. مردم را دعوت کنند به دخالت در امور، به انتخاب صحیح، شماها مبلغ اسلام هستید…
آیت الله امام خامنه ای:
به هر کسی می خواهی رأی بدهی بده اما جواب خدا را هم باید آماده کنی.
اگر فردا خدا گفت: چرا به این رأی دادی؟ باید بگویی، این آدم دینداری بود، با تقوا بود،..خیانت نمی کرد،
اینها را باید بگویی، اگر نگویی آنوقت شما با تمام خیانتهایش شریک هستی. حالا باید بگردی و فردی با این مشخصات پیدا کنی و به او رأی بدهی…
آیت الله خوشوقت ره:
اگر کسی را دارای صفات تشخیص دادید،وظیفه دارید. چون اگر معرّفی نکنید، مردم اشتباه رأی میدهند. چون خیلیها به خصوص زنها، به خصوص در روستاها و شهرستانهای دور از پایتخت، غالباً این اشخاص را نمیشناسند.
بعضی افراد گمراه در آنجا با تبلیغات و وعدهها مردم را گول میزنند. اگر میدانید چه کسی خوب است، باید معرّفی کنید. این وظیفهی شماست.
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله:
هر کس خود را بر قومی مقدم بدارد (پیشوایی آنها را بر عهده بگیرد) در حالی که بداند در بین آن ملت فاضل تر (و شایسته تر) از او (برای آن کار) وجود دارد، آن شخص به خدا و رسول و جمیع مسلمانان خیانت کرده است.
حضرت علی علیه السلام:
هر که به کردار عده ای راضی باشد، مانند کسی است که همراه آنان کار را انجام داده باشد و هر کس به کردار باطلی دست زند او را دو گناه باشد، گناه انجام آن و گناه راضی بودن به آن.
حكمت نماز شب
از رسول خدا خطبه اي رسيده است كه آن حضرت پس از سفارشي اكيد به نماز و اثر مداومت آن در پاك شدن از گناهان، فرمود: «اي مردم هيچ بنده اي نيست جز آنكه ريسماني چند بر
[اعضاي] او گره خورده، پس چون ثلثي از شب گذشت فرشته اي نزد وي مي آيد و مي گويد: برخيز خدا را ياد كن كه صبح نزديك شده است. اگر حركت كرده برخيزد و خدا را ياد كند يك
گره از گره هاي او باز مي شود و اگر به پا خيزد و وضو بگيرد و به نماز بايستد همه گره ها گشوه مي شود تا اينكه با چشمي شاد و روشن وارد صبح شود».
معلوم مي شود گره هاي روز را نماز شب باز مي كند. امام حسن عسكري (عليه السلام) مي فرمايد:
«إن الوصول إلي الله سفر لا يُدرك إلا بامتطاء الليل، من لم يحسن أن يمنع لم يحسن أن يعطى»
سير الي الله و وصول به خداي سبحان سفري است مركوب راهوار آن، شب زنده داري است، براي كسي كه مشتاق لقاي حق است بهترين وسيله، شب زنده داري است.
همين بيان را به شكل ديگري امام صادق (عليه السلام) از اميرالمؤمنين (سلام اللهعليه) نقل فرموده كه: «نبّهْ بالتفكر قلْبك، وجافِ عن النوم جَنْبك، واتق الله ربّك»
با تفكر دلت را بيدار و آگاه كن و شب هنگام براي نماز شب برخيز و از خداي خويش بهراس. تفكر، دل را بيدار مي كند چون گاهي خواب بر دل عارض مي شود و انسان چيزي را درك نمي كند. علي (عليه السلام) مي فرمايد: به خدا پناه مي بريم از اين كه عقل بيارمد «نعوذ بالله من سبات العقل»
[حكمت عباداتْ - صفحه 116]
اقامه نماز
امام حسين (عليه السلام) در نامه اي به مردم كوفه نوشتند: «فإنّ السنّة قد أُميتت و إنّ البدعة قد أُحييت»
«سنّت رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) نابود شده و بدعتها رواج يافته است». آن حضرت (عليه السلام) با قيام خونين خويش احكام و حدود الهي را احيا، و نماز را اقامه كرد.
نماز گزاردن، به تنهايي براي زنده نگاه داشتن دين بسنده نيست. نماز خواندن، يك تعبير نارساي عرفي است. مكتبي كه نماز را ستون دين مي داند، دستورش نيز مطابق اين آموزه است. از اينرو، در آيات و روايات، همواره سخن از اقامه نماز است، نه خواندن آن؛ زيرا ستون برپا كردني است، نه خواندني. اگر نماز برپاداشته نشود، همه اجزاي دين فرو خواهد ريخت و اقامه نماز، به معرفت و خلوص و اداي آن در ابتداي وقت است. خصيصه عمود دين بودن نماز سبب شد تا در اذان و اقامه كه به مثابه دالان ورودي نماز است، با تعبير ويژه «حيّ علي الصلاة»، به نماز ترغيب شود و چنين تعبيري درباره عبادتهاي ديگر مانند روزه، حج… ديده نمي شود.
اگر پدران و مادران، همواره نماز را در اوّل وقت بخوانند و به آن اهميت دهند، فرزندان نيز به نماز گرايش مي يابند و نمازگزاران رياكاري كه «چون به خلوت مي روند، آن كار ديگر ميكنند» ،نقش دين در زندگي آنان بسيار كمرنگ است. اينان تنها نماز مي خوانند و هرگز آن را اقامه نمي كنند؛ زيرا نمي دانند كه مخاطب نمازشان خداست؛ خدايي كه پيش از انذار انسان از دوزخ، او را به شرم و حيا از خويش فرا ميخواند. در سوره «علق» كه در ابتداي بعثت نازل گرديده، چنين آمده است: آيا انسان گناهكار نميداند كه خدا كردار او را مي بيند؛ (أ لم يعلم بأنّ الله يري)
انسان نخست به حيا دعوت شده است تا در برابر نگاه خدا خويشتن را به گناه نيالايد و ترساندن از كيفر الهي در واپسين مرحله است؛ آنگاه كه هيچ تربيتي در انسان كارگر نمي افتد؛ زيرا «آخر الدواء الكى».
قرآن كريم، افزون بر فرمان اقامه نماز، همگان را به اقامه اصل دين فرا ميخواند. اين دستور، اختصاصي به مسلمانان ندارد، بلكه به منزله فرهنگ جهاني دين الهي به شمار ميآيد و همه موحّدان را دربر ميگيرد؛ (شرع لكم من الدين ما وصّي به نوحاً و الّذي أوحينا إليك و ما وصّينا به إبراهيم و موسي و عيسي أن أقيموا الدّين و لا تتفرّقوا فيه كبر علي المشركين ما تدعوهم إليه الله يجتبي إليه من يشاء )
خلاصه آنكه:
1. آنچه در قلمرو تاريخ طبيعي است، محكوم دگرگوني و زوال است. 2. آنچه صبغه فراطبيعي دارد، مصون از فناست. 3. سند اين دو قضيّه در متن آنها نهفته است؛ زيرا منطقه طبيعتْ صحنه جهش، حركت، برخورد و سرانجام، زوال است و ساحت فراطبيعتْ ميدان ثبات، تجرّد، دوام و خلود است؛ (ما عندكم ينفد و ما عند الله باقٍ)
چيزي كه براي وجه خداست از آسيب سيلان و حركت مصون است؛ (كلّ شيءٍ هالك إلاّ وجهَه)
فرصت را از دست ندهيم
قال امیر المومنین علیه السلام:
«اضاعه الفرصه غصه»
از دست دادن فرصت، مايه غم و انده است.
شرح:
عمر انسان كوتاه و زودگذر است، و فرصتهاى زندگى كوتاهتر و زودگذرتر از آن. هر روزى كه از عمر انسان مىگذرد، تعدادى از فرصتهاى زندگى او نيز براى هميشه از دست مىرود و نابود ميشود.
چون فرصتهاى زندگى، ديگر قابل بازگشت نيستند، بايد از هر فرصتى بهترين استفاده را بكنيم.
استفاده كردن از فرصت، يعنى اينكه هر كارى را در وقت مناسب انجام دهيم.
اگر فرصتى كه امروز، براى انجام كارى در اختيار ما است از دست برود، فردا، براى آن كار، فرصتى نخواهد بود. چون فرصتهاى فردا هم، مخصوص كارهاى ديگران است كه هر يك بايد در وقت خود انجام شود، و ديگر نمى توانيم كارى را كه فرصت انجامش امروز بوده، براى فردا بگذاريم، در آن صورت، كارهايى هم كه بايد در فرصتهاى فردا انجام شود، عقب مىافتد، و اگر كار به همين شكل پيش برود، تمام فرصتهاى روزهاى آينده ما نيز، تباه مىشوند و از دست مىروند.
پس هر كارى را، بايد در فرصت مناسب آن كار انجام داد، وگرنه ممكن است كه ديگر، هيچگاه فرصتى براى انجام آن پيدا نشود.
مثلا سنين كودكى و نوجوانى، فرصت مناسب تحصيل علم و آموختن دانش است. كس كه چنين فرصت مناسبى را از دست برهد، در سالهاى بعد، گرفتاريهاى زندگى، اشتغال به كار و تأمين معاش، رسيدگى به امور خانه و همسر و فرزندان، و دهها مسئوليت ديگر، به او اجازه و فرصت تحصيل نخواهد داد.
بهمين دليل است كه انسان بايد هر فرصتى را كه پيش مىآيد، غنيمت بشمارد و از آن بهترين استفاده را بكند. و گرنه، از دست دادن فرصت، مايه غم و اندوهى مىشود كه به هيچ قيمتى، قابل جبران نخواهد بود.