مسافر
کبوترانه پریدید، خوش به حال شما
قفس چگونه نشد مانع وصال شما؟
همین که بال گشودید، آسمان لرزید
و عرشیان صله دادند در قبال شما
قسم به عشق، به نام نجیب آن سوگند
ندیده است کسی در مثل، مثال شما
میان آتش و خون، عاشقانه رقصیدند
که جاودانه رقم خورده بود فال شما
و ما نظاره گران عروج تان بودیم
چه عاشقانه عروجی، خوشا به حال شما
سفر! چه رسم قشنگی! سفر به عرش خدا
سفر به خیر! سفر خوش! سفر حلال شما!
الهام فرامرزی نیا
دشمنان و دفاع مقدس
از آنجا كه حكومت ایران آغاز خیزشی اسلامی و حركتی براساس باورهای اسلامی بود و بخش عظیمی از مردم كره زمین در این باورها مشترك بودند، همگی به نظام نوپای ایران چشم دوخته، برای رویارویی با قدرتها، شیوه جدیدی با مفاهیمی نو یافتند و آن مبارزه با استكبار براساس آموزههای دینی بود كه هر گونه سلطه كفار و بیگانگان، بر مسلمانان را نمیپذیرفت .
قدرتهای سلطه جوی جهانی با حركتی روبرو گشته بودند كه از جهتی یكی از بهترین كشورهای تحت سلطه آنان؛ ایران را از چنگالشان خارج كرده و از سوی دیگر راهی نو در مقابل مسلمانان جهان گشود، تا آنها نیز از سلطه، رهائی یافته، روی پای خود بایستند؛ از اینرو هم نظام سلطه برآشفت و هم مزدوران و دست نشاندگان آنان در سرزمینهای اسلامی بنیانهای حكومتهای پوشالی خود را لرزان و ناپایدار دیدند و تهدیدی بزرگ در كنار خویش احساس كردند .
بهترین گزینه برای مقابله با این پدیده نو ظهور، جنگی همه جانبه علیه نظام اسلامی بود .
دشمنان انقلاب اسلامی جنگی را طراحی و بر ملت ما تحمیل كردند كه بازیگر اصلی آن صدام جنایتكار بود .
صدام فردی قدرت طلب بود كه عشق كشور گشائی تمام وجودش را گرفته، از آن مهمتر نجات حكومت بعثی خود را در گرو این حمله میدید؛ زیرا مردم مسلمان و شیعه عراق از هر كشور دیگری در برابر امواج نورانی انقلاب تاثیر پذیرتر بودند .
جنگی نابرابر آغاز گشت و همه كشورهای جهان؛ اعم از شرق و غرب به یاری و تجهیز ارتش عراق پرداختند . آمریكا در معادلات، به طور واضح یك سوی جنگ بود . فرانسه، شوروی سابق، انگلستان، آلمان و . . . در حین جنگ پیش رفته ترین و مرگبارترین سلاحها را برای عراق ارسال كردند .
حاكمان جنایتكار كشورهای منطقه با توجه به رویكرد جدید و تمایل مسلمانان داخل كشورهایشان به قوانین اسلام و تفكرات جدید، راه را در مبارزه با حكومت ایران دیدند، به همین دلیل از جهات مختلف به پشتیبانی صدام پرداخته و حمایت از متجاوز در راس اولویتهای سیاسی، اقتصادی، تبلیغاتی آنان قرار گرفت؛ تا جائی كه بعد از هر عملیات جنگی، كاروانهای كمك از این كشورها به سوی عراق سرازیر میگشت و دلارهای نفت در اختیار صدام قرار میگرفت .
در سفری كه به عتبات عالیات داشتم، به یكی از نیروهای استخباراتی عراق - كه همراهمان بود - گفتم: چرا تا این حد مردم عراق فقیر و تهیدست شده اند؟ با صراحت، در عین حال مخفیانه به من گفت: به دلیل آنكه با شما نجنگیدیم . تعجب كردم، به او گفتم: با توجه به بودجههای سرسام آور جنگ، باید در زمان صلح وضعیت اقتصادی شما بهتر باشد . جواب داد: تا زمانی كه با شما میجنگیدیم، آنقدر كشورهای خلیج به ما امكانات میدادند كه مردم ما در رفاه كامل زندگی میكردند!!!
بالاخره جنگ با تمام فراز و نشیبهایش به پایان رسید و با الطاف الهی تثبیت و حفظ نظام اسلامی كه در راس اهداف دفاع مقدس بود، تحقق یافت . بیگانگان از كشور بیرون رانده شدند، توطئه همه كشورهای سلطه جو و حكومتهای مزدور منطقه شكست خورد، سازمان ملل رسما عراق را متجاوز و آغازگر جنگ معرفی كرد و . . . .
اما پس از جنگ
هنگامی كه جنگ پایان یافت و دشمنان از نابودی نظام در چند روز و چند هفته یا چند ماه ناامید گشتند، همت خود را بر جنگ تبلیغاتی و فرهنگی معطوف كردند و در استراتژیهای تبلیغاتی خویش، تهاجم به ارزشهای نظام از جمله ارزش دفاع از دین، استقلال و هویت دینی، در دستور كار قرار گرفت . برخی هم با تئوریزه كردن این تهاجم، آنان را با سخنان شبه فلسفی یاری دادند .
آنان با تكیه بر امپریالیسم رسانهای خویش این مطلب را القاء كردند كه به طور كلی نیازی به این جنگ نبود و مسئولین میتوانستند از طریق مجامع جهانی به استیفای حقوق بپردازند، جنگ به جز شهادت عده زیادی از جوانان و مردان و زنان كشور و مجروح و معلول گشتن مردم ثمری نداشت .
و برخی از مطبوعات جیره خوار داخلی و مزدوران بیگانه، همین مطلب را در داخل كشور از زوایای مختلف القاء كردند .
آنان هیچگاه تجربه تلخ و ذلت بار فلسطین را مطرح نمیكردند كه در مقابل دیدگان جهانیان هر روز جنایت تازهای در این سرزمین رخ میدهد و مجامع جهانی در حالی كه غالبا اسرائیل را جنایتكار معرفی میكنند، كوچكترین ارمغانی برای فلسطین نداشتهاند .
گروه الاحوازیة
گروه #الاحوازیه چه گروهی است؟
? گروه الاهوازی که نام خود را معرب می نویسند: “گروه الاحوازیه"، مسئولیت حمله تروریستی اهواز را بر عهده گرفته است
?گروه الاهوازی که در سال های اخیر برنامه ریزی های متعددی برای ناامن کردن اهواز را به اجرا گذاشته و در جریان اعتراضات مردمی نیز نقش مهمی در به خشونت کشیدن این اعتراضات دارد، می خواهد از طریق بی ثبات کردن منطقه، زمینه را برای جدایی خوزستان از ایران فراهم کند. همان اقدامی که صدام با حمله به ایران سعی کرد آن را به ثمر برساند اما شکست خورد.
?اکنون گروه الاهوازی با کمک بازماندگان رژیم بعثی عراق و کمک مالی مستقیم دولت های عربی در منطقه برای جدایی خوزستان از ایران برنامه ریزی کنند. ریشه اصلی گروه های تجزیه طلب خوزستان به حزب «تضامن الدیمقراطی الاهواز» برمی گردد که نسخهای انگلیسی برای برخی افراد تروریست موسوم به «خلق عرب مقیم اروپا» محسوب می شود.
?رهبران این گروه ها هرچند داعیه دفاع از خلق عرب دارند اما مانند داعش، تعصبات دینی و قومی و تندروی های تروریستی را مورد تاکید قرار داده و اکنون می خواهند با حمله به کشورمان و عملیات تروریستی، زمینه را برای تضعیف اقتدار ایران فراهم آورند. در دو سال اخیر، داعش صدها عملیات تروریستی در خاک ایران را طرح ریزی کرده که مهمترین آنها سال پیش با حمله به مجلس و حرم مطهر امام خمینی به اجرا درآمد.
?تجزیه طلبان وهابی الحوازی که مقر اصلیشان در انگلستان و در شهر لندن است در تشکیلات رهبری کننده آنها انجمن دوستی ایران و انگلیس وجود دارد و با سناریوی انگلستان درصدد هستند که بخشهایی از خوزستان را تجزیه کنند و در همین رابطه، تحرکاتی را در جنوب ایران آغاز و درگیری های مسلحانه ای را ایجاد کرده اند.
?این تجزیه طلبان که خود را بنام “الاحوازی” معرفی کرده اند با تمسک به قوم گرایی عربی که امروزه توسط انگلستان و امریکا برای ایجاد تفرقه در کشورهای مخالف استکبار رواج داده شده است اعتقاد دارند که از سال ۱۹۲۵ میلادی، فارس ها منطقه الاحواز را اشغال کرده و اکنون فارس ها بایستی به اشغال اهواز پایان دهند.
?این گروه جدایی طلب که مرکزیت فعالیت خود را در شهر لندن قرار داده اند شهرهای خوزستان را به نام اختصاری جدایی طلبانه مانند شهر آبادن را “عبادان” و خرمشهر را “محمره” و شهر شادگان را “فلیحه” نامیده اند.
?«خالد عبدیان» که از عناصر شناخته شده تشکیلات دوستی اهواز و انگلیس است در ادعایی دروغین می گوید، دولت ایران اقدام به جداسازی عرب های خوزستان از خاک و آشیانه شان می کند و زمینهای آنها را به زور تصاحب کرده و آنها را از شهر اهواز خارج می کند. این گروه برای ایجاد شکاف میان مردم و جمهوری اسلامی و تحریک مردم با دروغ ادعا می کند که جمهوری اسلامی ایران نیز مانند رژیم شاهنشاهی ایران قصد دارد که اقوام عرب را در منطقه خوزستان جدا نماید. این گروه دیروز پیش از حمله تروریستی در مراسم رژه نیروهای مسلح، آتش سوزی عمدی در هورالعظیم به راه انداختند.
منطق رساي امام زین العابدین علیه السلام در شام
مردم شام، پايتخت يزيد، قلبهاشان آكنده از كينه و دشمني آل علي (عليه السلام) بود. تبليغات زهرآگين، سالها قلب و جانشان را از حقايق دور كرده و از آنان پيكرهاي بي تپش ساخته بود كه با هيچ آواي حقي آشنايي نداشتند و آن روز كه فردي از سلاله ي پيامبر (صلي الله عليه وآله) وارث تمامي خوبي ها، بر شهرشان گام گذاشت، بر منبر مسجد جامع دمشق قرار گرفت، و گلواژههاي حقيقت را نثارشان كرد، شور و حالي در جمع پيدا شد و همانجا نام علي (عليه السلام) دلهايي را به خويش جذب كرد. به گونه اي كه يزيد مجبور شد مسووليت شهادت ابي عبد الله (عليه السلام) و يارانش را به عبيد الله زياد نسبت دهد. همان شيوه ي مكرآميزي كه سردمداران كفر هنگام خشم حق طلبان انجام ميدهند و همين حماسه به شكلي ديگر در كاخ يزيد مطرح شد و يزيد در رويارويي با امام زين العابدين (عليه السلام) پرسيد: حاضري با فرزندم خالد كشتي بگيري؟ حضرت فرمود: «كاردي را به او بده و كاردي را به من، آنگاه با هم مبارزه كنيم. » يزيد از آن همه قدرت روحي امام شگفت زده شد و گفت: حقا كه فرزند علي بن ابي طالب هستي!
پرتویی از مبارزات امام سجاد: رويارويي با عبيد الله
رويارويي با عبيد الله
اهل بيت حسيني (عليه السلام) اگر چه اسير شدند; اما هيچ گاه ذليل نشدند. آنان با عزت ايماني و شهامت علوي، از خون شهيدان به خوبي پاسداري كردند و به رغم خفقان حاكم بر جامعه، دفاعيه ي الهي و دشمن شكن خود را، حتي در درون كاخهاي ستمگران، قرائت نمودند. زماني كه امام زين العابدين (عليه السلام) وارد كوفه شد، خطبه اي بليغ ايراد كرد، به گونه اي كه پشيماني سراپاي وجود كوفيان را فرا گرفت. آنگاه كه در كاخ، عبيد الله زياد، روياروي او قرارگرفت با منطق رسا بطلان سخنان او را آشكار ساخت. عبيد الله در آغاز نام امام را پرسيد. گفته شد كه او «علي بن الحسين» است. عبيد الله گفت: مگر خدا علي بن الحسين را نكشت؟ بر خلاف انتظار و توقع او امام زين العابدين (عليه السلام) فرمود: او برادر من بود كه مردم او را كشتند. پس از اينكه عبيد الله گفت; بلكه خدا او را كشت، حضرت اين آيه را قرائت كرد. «خداوند جانها را به هنگام مرگ ميگيرد و همين طور جانهاي انسانها را به هنگام خواب». به اين موضوع اشاره كرد كه همه امور از قدرت الهي سرچشمه ميگيرد. اما تو و سپاهيان يزيد به گناه و ظلم او را به شهادت رسانديد. عبيدالله با شنيدن اين جواب خشمگين شد و تصميم به كشتن امام گرفت; حضرت زينب (سلام الله عليها) به دفاع برخاست. و آنگاه كه امام زين العابدين (عليه السلام) از عمه اش خواست تا آرام بگيرد، رو به عبيد الله زياد كرد و فرمود: مرا به كشتن تهديد ميكني. «اما علمت ان القتل لنا عاده و كرامتنا الشهاده» مگر نمي داني كشته شدن در راه خدا سيره و شعار ما و شهادت مايه ي كرامت و ارجمندي ما است؟