منطق رساي امام زین العابدین علیه السلام در شام
مردم شام، پايتخت يزيد، قلبهاشان آكنده از كينه و دشمني آل علي (عليه السلام) بود. تبليغات زهرآگين، سالها قلب و جانشان را از حقايق دور كرده و از آنان پيكرهاي بي تپش ساخته بود كه با هيچ آواي حقي آشنايي نداشتند و آن روز كه فردي از سلاله ي پيامبر (صلي الله عليه وآله) وارث تمامي خوبي ها، بر شهرشان گام گذاشت، بر منبر مسجد جامع دمشق قرار گرفت، و گلواژههاي حقيقت را نثارشان كرد، شور و حالي در جمع پيدا شد و همانجا نام علي (عليه السلام) دلهايي را به خويش جذب كرد. به گونه اي كه يزيد مجبور شد مسووليت شهادت ابي عبد الله (عليه السلام) و يارانش را به عبيد الله زياد نسبت دهد. همان شيوه ي مكرآميزي كه سردمداران كفر هنگام خشم حق طلبان انجام ميدهند و همين حماسه به شكلي ديگر در كاخ يزيد مطرح شد و يزيد در رويارويي با امام زين العابدين (عليه السلام) پرسيد: حاضري با فرزندم خالد كشتي بگيري؟ حضرت فرمود: «كاردي را به او بده و كاردي را به من، آنگاه با هم مبارزه كنيم. » يزيد از آن همه قدرت روحي امام شگفت زده شد و گفت: حقا كه فرزند علي بن ابي طالب هستي!