عهد با آیه
خداوند در این آیه (199 اعراف) از ما خواسته است که:
خطاهای دیگران را ببخشیم به کارهای پسندیده دعوت کنیم و از افراد نادان روی گردان باشیم.
برای عمل به این آیه در زندگی می توانیم:
همین الآن حداقل یک نفر که ما را ناراحت کرده است، ببخشیم. از دوستی که غیبتمان کرده یا ….
در جمع های خانوادگی یا دوستانه، رفتارهای مورد پسند عرف و شرع مثل احترام به بزرگترها و کمک به نیازمندان را ترویج دهیم.
اگر با فردی جاهل یا بی ادب مواجه شدیم، به جای مشاجره یا مقابله، با آرامش از او فاصله بگیریم.
راهی برای ساختن جامعه
مدارای پیامبرانه راهی برای ساختن جامعه
زندگی عرصه ای پر از تعاملات گوناگون است. گاهی با کسانی مواجه می شویم که رفتار یا گفتارشان به دور از ادب، عقلانیت یا انصاف است. ممکن است حرفهایی بزنند که دلگیرمان کند یا کارهایی کنند که خلاف شأن انسانی باشد. در چنین موقعیت هایی چگونه باید رفتار کنیم؟ آیا مقابله به مثل کنیم یا با گذشت و مدارا، راهی به سوی اصلاح باز کنیم؟
خداوند در آیه ی کریمه «خذ العفو وأمر بالعرف وأعرض عن الجاهلین»(اعراف:199)، سه دستور مهم به پیامبر اکرم می دهد که هر کدام کلیدی برای تعاملات اجتماعی و فردی هستند:
1- گذشت از حقوق شخصی: در مواجهه با خطاها و رفتارهای ناشایست دیگران، بهترین راه عفو و گذشت است. این گذشت نه تنها آرامش روحی می آورد بلکه فضای جامعه را نیز از تنش و دشمنی پاک می کند.
2- امر به معروف: گذشت به معنای بی تفاوتی نیست. در عین عفو باید به ارزشهای اخلاقی دعوت کنیم و دیگران را به کارهای پسندیده و معروف تشویق کنیم.
3- بی اعتنایی به جاهلان: گاهی بحث کردن یا مقابله با افراد نادان، فقط وقت و انرژی را هدر می دهد. بهترین کار، بی اعتنایی به رفتار ها و حرف های جاهلانه است.
این آیه الگویی کامل از رفتار پیامبرانه است. پیامبر اکرم (ص) در تمام زندگی خود نمونه ی عینی این دستورات بود. گذشت او از آزارهای قریش، هدایتشان به سوی حق و بی توجهی به جاهلان، به ساختن جامعه ای سالم و انسانی انجامید.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره می فرمایند: عاقل ترین مردم کسی است که بیشتر از همه با دیگران مدارا کند…. زیرا که مدارای در جامعه، آرامش را یک زندگی راحت را برای همه فراهم می کند. بر خلاف آن کسانی که دنبال سختگیری با این و آن هستند. که سر هر چیزی، سر هر نقطه ی کوچکی، سختگیری کردن، اذیت کردن، بگو مگو کردن این درست نقطه ی مقابل مدار است.
این سبک زندگی معجزه می کند. مثل حجت الاسلام ابوترابی که در زمان اسارت، هر چقدر نیروهای صلیب از شکنجه پرسیدند، هیچ سخنی نگفت. کاظم که خود بارها او را شکنجه داده بود، با حیرت نگاه می کرد. وقتی بعد از رفتنشان علت را پرسید، حاج آقا پاسخ داد: «آنها غیر مسلمانند و شما برادران شیعه ما. دستور دین ماست که احترام برادر دینی مان را حفظ کنیم». کم کم رفتار و سخنان حاج آقا، کاظم عبدالامیر مذحج را دگرگون کرد، بعد از جنگ او به ایران آمد، از همه اسرا حلالیت طلبید و چند سال بعد به قافله شهدای مدافع حرم پیوست.
رسم بزرگی
خداوند متعال در آیه 199 سوره مبارکه اعراف می فرماید:
«خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ»؛
«پیامبرا در برخورد با مردم از حقوق شخصی ات بگذر و به کارهای پسندیده دعوت کن و به نادان ها بی اعتنا باش»
قاعده های ساده
از توی کتابهای زبان بدن و مذاکره، هزار قاعده عجیب برای معاشرت هایش در آورده بود. می گفت جلوی آدم ها دست به سینه ننشین چون خیال می کنند گاردت را بسته ای. می گفت موقع حرف زدن بینی ات را نخاران چون فکر می کنند مثل پینوکیو دروغ می گویی. آن قدر در قانونهای من درآوردی مذاکره و زبان بدن غرق شده بود که قاعده های ساده را فراموش کرده بود. مردی که از مکه ظهور کرد و صدایش را به تمام دنیا رساند، نه زبان بدن عجیب و غریبی داشت و نه کسی را با فنون مذاکره فریب می داد.
قاعده هایش ساده بودند؛ از بدیهای مردم بگذر، به خوبی ها دعوتشان کن و از آدمهای خرده شیشه دار عبور کن.
مقصد کجاست؟
اما این مقصد و هدفی که خداوند برای ما طراحی کرده چیست؟ این هدف باید برای خودمان و فرزندانمان روشن و شفاف باشد. هر روز باید با یاد این هدف بزرگ از خواب بیدار شویم و هر قدمی که در زندگی برمی داریم، نسبت آن را با این هدف بررسی کنیم.
این مقصد بزرگ که حتما به آن می رسیم کجاست؟ قرآن به عنوان نقشه راه این مقصد را به ما نشان می دهد. یکی از آیاتی که مقصد و هدف خداوند را معرفی می کند، چنین می فرماید:
(وَتُرِيدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَيْتَةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ)(قصص: ۵)
ما می خواهیم بر مستضعفان زمین منت نهیم.
تو رو خدا ببینید خداوند چقدر دقیق و حساب شده سخن می گوید. می فرماید: «ما اراده کردیم.» این مسئله مسئله اراده خداوند است.
خدا تصمیم گرفته یعنی…..
اراده خداوند یعنی تصمیم قطعی او هیچ مانعی برای تحقق این اراده وجود ندارد. او فرموده است: (إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ)(یس: ۸۲)
فرمان او چنین است که هرگاه چیزی را اراده کند تنها می گوید: «باش» و آن فوراً موجود می شود.
برخی افراد قدرت اراده خدا را نادیده می گیرند. اما آقاجان اراده خداوند با اراده ما زمین تا آسمان فرق دارد.
اراده ما ممکن است به در و دیوار بخورد، اما اراده خداوند چطور؟ هیچ چیز نمی تواند مانع اراده او شود. با صدای بلند بگو هیچی!!
خداوند در اینجا اراده خود را به رخ ما می کشد و
می فرماید: «ببین عزیزم من اراده کردم. حواست هست؟ من وقتی چیزی را بخواهم حتماً محقق خواهد شد. تردید نکن.
حالا خداوند چه اراده کرده است؟ خداوند می فرماید: «ما اراده کردیم منت بگذاریم بر مستضعفان و می خواهیم آن ها را امامان زمین رؤسا و فرماندهان زمین قرار دهیم و می خواهیم آنها را وارث ثروت و قدرت زمین کنیم
خدا چه تصمیمی گرفته؟ شما بشوی وارث قدرت و ثروت. معنای آیه این نیست که خداوند فقط میخواهد مستضعفان زمین را نجات دهد، یعنی امامی برای آنها بفرستد که نجاتشان دهد بلکه خود مستضعفان در این مسیر نقش آفرین هستند. خداوند می فرماید: «ما میخواهیم بر مستضعفان منت بگذاریم و دو ویژگی به آن ها بدهیم؛ اول اینکه آنها را امام قرار دهیم! خداوند می خواهد مستضعفان «ائمه شوند؛ مدیران، فرماندهان و اداره کنندگان زمین نه اینکه فقط نجات یابند. بعد از آن می فرماید: (وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ) در اینجا خداوند دوباره واژه (نجعلهم) را تکرار می کند. چرا؟ برای تأکید. خداوند می توانست بگوید ما آنها را امامان و وارثین زمین قرار می دهیم اما با تکرار این واژه می خواهد بگوید: «من دو کار با شما مستضعفان انجام می دهم یکی اینکه شما را امامان زمین قرار می دهم و دیگر اینکه شما را وارثین زمین قرار می دهم.
البته یک کار سوم نیز هست که خداوند در این آیه از آن حرف نزده است، زیرا واضح است نجات مستضعفان پس از نجات این دو کار دیگر اتفاق می افتد.
وارثین یعنی چه؟
علامه طباطبایی در تفسیر این آیه می فرماید: وارثین یعنی وارثین قدرت و ثروت زمین، خداوند می خواهد مستضعفین را وارث این قدرت و ثروت کند.
وراثت و ارث به طوری که راغب گفته به معنای انتقال مالی است به تو بدون اینکه معامله ای کرده باشی و مراد از وراثت زمین، این است که سلطنت بر منافع، از دیگران به صالحان منتقل شود و برکات زندگی در زمین مختص ایشان شود و این برکات یا دنیایی است که بر می گردد به تمتع صالحان از حیات دنیوی و یا این برکات اخروی است که عبارت است از مقامات قربی که در دنیا برای خود کسب کردند. چون این مقامات هم از برکات حیات زمینی است هر چند که خودش از نعیم آخرت است» (ترجمه تفسیر المیزان ج ۱۲، ص ۲۶۶).
اما یادت باشد اگر خداوند اراده کرده که این اتفاق بزرگ بیفتد این اراده بدون تو محقق نمی شود. درست است که من اراده کرده ام ولی تو برای تحقق اراده من باید تو در این نقشه الهی نقش خود را ایفا کنی
چقدر پای کار ظهور هستی؟
خداوند می فرماید من جهانی را به سوی ظهور می کشانم
اما تحقق این اراده به تو بستگی دارد.
اراده خداوند با سپاهی از آسمان محقق نمی شود.
بلکه اراده تو باید وسط بیاید، تو تصمیم بگیری، وارد میدان شوی و اراده خدا را محقق کنی اگر این کار را انجام دهی زمین و آسمان نیز به کمک تو خواهند آمد.
خداوند می فرماید: «وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ)(فتح: ۴و۷)؛ سپاه آسمان و زمین برای من است. اما برای تحقق اراده من که ظهور است تو باید وارد میدان شوی.
من جهانی را به سوی ظهور می کشانم اگر هستی بسم الله! اگر نیستی کار من خداوند لنگ تو نیست. اما اگر می خواهی نقش آفرین باشی، حالا به تو خواهم گفت چگونه؟
هدف چیست؟
هدف چیست؟
نقشه راه کجاست؟
(وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ) (قصص:۵)
همه چیز در طراحی خداوند حساب شده است. او هم هدف را طراحی کرده و هم نقشه راه را مشخص کرده است. پس ما نیز در زندگی خود باید ابتدا هدف بزرگی که خداوند برای ما تعیین کرده است، بشناسیم. سپس باید نقشه راه رسیدن به این هدف بزرگ را بیابیم تا بتوانیم در این نقشه راه نقش خود را به درستی ایفا کنیم و به سوی هدف حرکت کنیم.
اما توقع خداوند را هم می دانید که فقط حرکت فردی نیست، او از ما توقع دارد که جامعه مان را نیز به حرکت در آوریم. خداوند می خواهد که حرکت تو جامعه را نیز در این نقشه راه به سمت هدف بزرگ هدایت کند. وقتی جامعه را در مسیر نقشه خداوند حرکت دهی خودت نیز هدایت خواهی شد.
*نظام استکباری هم در نقشه راه خدا اجازه غلط کردن دارد نه بیشتر
پیش از آنکه هدف و نقشه راه خود را بشناسیم و نقشمان را پیدا کنیم باید باور داشته باشیم که خداوند طراحی دقیقی برای عالم دارد و سر این موضوع با هم حرف بزنیم. اگر این باور وجود نداشته باشد، ممکن است فکر کنیم عالم هرج و مرج است یا خدای نکرده کار عالم از دست خدا خارج شده است.
اما طراحی خداوند چنان عجیب و دقیق است که حتی دشمنانش نیز در پازل نقشه او دشمنی میکنند.
خداوند نظاره گر است و به نظام استکباری نگاه میکند تا ببیند امروز برای رسیدن ما به آن هدف آن نظام چه غلطی می تواند بکند و تنها به اندازه ای به او میدان میدهد و اجازه می دهد که در مسیر تحقق هدف الهی لازم باشد؛ نه بیشتر.
اگر ما در نقشه راهی که خداوند ترسیم کرده است. حرکت کنیم هر اتفاق خوشایند یا نا خوشایند، هر تلخی یا شیرینی که در زندگی ما رخ می دهد، بی تردید ما را یک قدم به هدف نزدیک تر میکند. حتی اگر به ظاهر عقب گرد به نظر برسد این عقب گرد در واقع مقدمه ای است برای یک پرش بلندتر به جلو.
**رهایی از یأس و ناامیدی مهمترین فایده نگاه به طراحی خدا در هدف و نقشه راه
وقتی بدانید یک هدف واقعی حتمی و قطعی دارید و یک نقشه راه درست و دقیق برای رسیدن به این هدف طراحی شده است دیگر یأس و ناامیدی جایی در دل شما نخواهد داشت. پس اولین و شاید مهمترین فایده این آگاهی که خداوند برای کل بشریت یک نقشه کلان طراحی کرده است، رهایی از یأس و ناامیدی است.
البته طبیعی است که مسیر رسیدن به این هدف ناهموار باشد؛ بالا و پایین داشته باشد. اما این مسیر ناهموار بی تردید شما را به مقصد خواهد رساند. تنها باید حواستان باشد نقش من در این نقشه راه چیست؟ نقش ما در این نقشه راه چیست؟ باقی کارها را به او بسپارید.
نه زمان رسیدن به مقصد را تعیین کنید و نه اگر دیر یا زود شد، مأیوس شوید.