از جنگ اراده ها تا جنگ روایت ها
«يُرِيدُونَ لِيُطْفوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ، وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ * هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»(صف، ۹۸)
جنگ اراده ها
دنیایی که در آن زندگی می کنیم، در واقع میدان جنگ اراده ها است. دو تصمیم مهم در این عالم گرفته شده است.
یکی تصمیم و اراده خداوند که می خواهد پایان جهان را با ظهور ختم به خیر کند و دیگری اراده ای شیطانی که هیچ خیری در آن نیست و سرشار از شر است. اما خیر و شر دقیقاً به چه معناست؟ خیر یعنی آنچه به نفع تو است و شر یعنی آنچه به ضررت تمام می شود.
خداوند برای تحقق اراده خود، که اساساً به نفع ما است ساختاری به نام دین برای ما طراحی کرده است. تحقق این دین طبیعتاً با مدیریت ولایت ولی الله الاعظم ممکن می شود. از طرف دیگر کسانی که برای تحقق اراده شیطانی خودشان تلاش می کنند ساختاری به ضرر ما طراحی کرده اند زندگی تحت ولایت طاغوت امروز نظام سلطه سبک زندگی ای ارائه داده است که هدفش جلوگیری از تحقق اراده خداوند است. تمام تلاش آنها این است که اراده خدا با مدیریت ولایت الهی محقق نشود. ما به این تقابل می گوییم جنگ اراده ها.
قرآن این جنگ اراده ها را در یک آیه زیبا نشان می دهد، می فرماید: « یریدون لیطفوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ : أنان می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند»
در جنگ اراده ها چه کسی پیروز است؟
در این جنگ چه کسی پیروز خواهد بود؟ تو رو خدا بیابید. ببینیم خداوند چطور صحنه را برای ما روشن می کند.
خداوند می فرماید: «آنها می خواهند نور خدا را با فوت کردن خاموش کنند»، این حرف واقعاً خنده دار است.
تصور کنید کسی بخواهد خورشید را با فوت خود خاموش کند! ممکن است؟ این آیه نشان می دهد که خداوند چقدر اراده های شیطانی و طاغوتی را کوچک و بی اثر می داند. آیا ما هم مثل خدا این اراده ها را کوچک می شماریم؟
البته کوچک شمردن اراده های شیطانی به معنای دست کم گرفتن آنها با عدم برنامه ریزی برای مقابله نیست.
باید با قوت و قدرت علیه این اراده ها، بهترین برنامه ریزی و دقیق ترین طراحی ها را انجام دهیم. اما مسئله این است: ما چقدر این اراده ها را در برابر اراده خدا مؤثر می دانیم؟ بیشتر یا کمتر؟
ما در جنگ اراده ها پیروزیم، اما در جنگ روایت ها شکست خوردیم.
کنار جنگ اراده ها، جنگ روایتها هم وجود دارد. یعنی ما چقدر برای اراده ها وزن قائل می شویم؟ آیا وزن اراده خدا را بالاتر از اراده شیطان و طاغوت می دانیم خدا وکیلی؟ خدا چگونه جنگ اراده ها را برای ما روایت می کند؟ خداوند که حکیم و طراح کلمات و واقعیت های عالم است.
برای اینکه ضعف اراده شیاطین و طواغیت را به ما نشان می دهد، ببینید خداوند چگونه حرف می زند.
می فرماید: با فوت دهان می خواهند نور خدا را خاموش کنند. خداوند در این آیه اراده های شیطانی را مسخره می کند. می گوید زهی خیال باطل. تفاوت اراده من با اراده دشمنان این است؛ من نورم، نوری بالاتر از نور خورشید.
آنها با فوت دهان می خواهند این نور را خاموش کنند
سپس می فرماید: «والله متم نورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»؛ ولى خداوند نور خود را کامل می کند، هر چند کافران خوش نداشته باشند.
خداوند با قدرت می گوید: «چه تو بخواهی و دلت بخواهد و چه نخواهی من بقية الله الاعظم را آقا و سرور عالم قرار خواهم داد، حتی اگر کافران از این اراده من بیزار باشند!
جنگ روایتها روایت ما با روایت شیاطین؟
مسئله این است که ما چقدر این جنگ اراده ها و دست برتر خداوند را درست روایت کرده ایم؟ الآن مسأله در دهن بسیاری از مؤمنین اینطور نیست، متأسفانه بسیاری از مؤمنین به خاطر جنگ روایت ها، قدرت اراده خداوند را به درستی اینقدر قدرتمند نمی بینند. امروز در ذهن خیلی ها این طور جا افتاده که آمریکا هر کاری بخواهد می تواند انجام دهد. اما آیا ما که به بقیة الله الاعظم الله وصل هستیم یعنی به اراده و تصمیم خداوند برای حکمرانی امام عصر ، نباید باور داشته باشیم که این اراده برتر است؟
خداوند اراده شیاطین را کوچک و بی اثر می داند و اراده خود را قطعی و بی چون و چرا معرفی می کند. اما ما چقدر این روایت الهی را پذیرفته ایم و در مقابل چقدر فریب روایت شیاطین را خورده ایم؟
پاسخ به این سوال نشان می دهد که ما کدام روایت را پذیرفته ایم روایت خداوند از جنگ اراده ها با روایت شیاطین؟ شیاطین با رسانه ها و سینما، قدرت پوشالی خود را بزرگ نمایی می کنند و ما را فریب می دهند. آیا سینما و رسانه رسالتی جز روایت مبالغه آمیز از قدرت دشمنان دارند؟ روایت خدا چیست؟ اصلا من کاری به خودمان نداریم، این روایت خدا از جنگ ارادها و این ما؟!
ما در جنگ اراده ها پیروز هستیم اما در جنگ روایتها شکست خورده ایم. رسانه های دشمن تنها رسالتشان این است که قدرت شیطان را مبالغه آمیز جلوه دهند. اما آیا ما توانسته ایم روایت خداوند از جنگ اراده ها را به خوبی منتقل کنیم؟ آیا در روایت دست برتر خداوند موفق بوده ایم؟
رفقا این سؤال را از خود بپرسیم: آیا ما اراده خداوند را برتر می دانیم با اراده شیاطین را؟ این پاسخ تکلیف ما را در جنگ روایت ها مشخص خواهد کرد.
چرا می ترسی عزیزم نترس
بعد از آنکه خداوند ضعف اراده های غیر خدا و قدرت اراده خود را برای ما روایت می کند، تیر خلاص را به قلب دشمنان و دلهای ضعیف می فرستد. خداوند می فرماید: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظهره على الدين كله ولؤكرة المشركون»؛ او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب کند هر چند مشرکان خوش نداشته باشند.
خداوند دست بردار نیست. در این آیه بار دیگر پیروزی خود را در جنگ اراده ها روایت می کند. می گوید: ببين من جهانی را به سوی ظهور می کشانم، جهانی را زیر و رو می کنم. حالا توی کافر و مشرک هر چه می خواهی تلاش کن و خودت را بکش اما این اراده من است که در عالم محقق خواهد شد. بساط تمام اراده های دیگر در این عالم جمع خواهد شد.
نقش رسانه در جنگ روایت ها سینمای مهدوی
واقعاً به قول قرآن نظام سلطه باید از شدت غم و غصه برود بمیرد، چرا که نمی تواند در برابر اراده خداوند بایستد.
حالا سؤال این است ما چقدر این روایت خداوند از پیروزی حق و حقیقت را برای فرزندان خودمان بازگو کرده ایم؟ چند فیلم ساخته ایم که نشان دهد آخر جهان را ما رقم می زنیم نه شما آمریکایی ها؟ دیدید هالیوود همیشه آخر جهان را همان طور که خودش دلش می خواهد روایت می کنند نه آن طور که در واقعیت است؟ چرا ما نمی توانیم روایت خودمان را از آخر جهان به فیلم تبدیل کنیم؟ مشکل چیست؟ سلبریتی کم داریم؟ چرا سلبریتی های آن طرف در خدمت جنگ روایتها قرار می گیرند، اما بسیاری از سلبریتیهای ما حتی به این موضوع فکر هم نمی کنند؟ امروز سینما می تواند بزرگترین خدمت را به جریان مهدویت کند. کافی است در جنگ روایت ها جنگ اراده ها را درست و دقیق توضیح دهد. هنر مهدوی یعنی همین.
ما اسیر ذهنیتهای خودمان هستیم، نه واقعیت ها آدمها بیشتر از آنکه اسیر واقعیت ها باشند، اسیر ذهنیت های خودشان هستند. همیشه یک فاصله بین واقعیت ها و ذهنیتهای ما وجود دارد. گاهی یک جامعه به اسارت ذهنیتهای غلط خود در می آید؛ اسیر ذهنی است. ذهنیت هایی که رسانه ها برای آن جامعه ساخته اند در حالی که واقعیت چیز دیگری است.
بیایید آزاد باشیم و اسیر نباشیم، برای رسیدن به واقع بینی باید اول آزاد شد. وگرنه علاقه های درونی ما ممکن است ما را به اسارت بکشد و نگذارد واقعیت ها را ببینیم. گاهی رسانه ها با کمک همین علاقه های سطحی درونی ما و جامعه مان را اسیر می کنند. آنها با ترکیب علاقه های سطحی تأکید بر برخی خواسته ها و تقویت علایق کم اهمیت واقعیت ها را پنهان می کنند و یک ذهنیت غلط درباره جامعه در ذهن ما شکل می دهند. نتیجه این ذهنیت غلط چیست؟ خود تحقیری، احساس ضعف و انکار واقعیت های وجودی خودمان و ما نمی توانیم.
امیر المؤمنین علی در نامه ۳۱ به امام حسن می فرماید: «لَا تَكُن عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرَا؛ مبادا اسیر دیگران باشی، حال آنکه خداوند تو را آزاد آفریده است!
جوان را دیده ای؟ یک روحیه آزاد منشانه دارد؛ زیر بار هر کسی نمی رود چقدر خوب است این روحیه را تا آخر عمر حفظ کند. مواظب باش تا آخر عمرت زیر بار هیچ کسی نروی هیچ ذهنیتی بر تو تحمیل نشود و اسیر هیچ ذهنیت غلطی درباره خودت نشوی آزاد بمان!