زن، عرفان و پوشش
۱. از نظر عرفانی، تفاوتی بین زن و مرد در رسیدن به کمالات عرفانی، نیست؛ بلکه به تصریح برخی از بزرگان عرفان، به علت شدت انفعال و تأثّر، زنان، بهتر می توانند مسیر سیر و سلوک و عرفان را طی کنند و کامل شوند.
۲. جمال الهی و اسماء جمالی حق تعالی، در زنان، بیشتر تجلی کرده است و زن، مظهر اسم «الجمیل» حق تعالی است.
۳. اسماء رحمت و رأفت حضرت حق، در مادران بیشتر تجلی کرده است.
۴. مردها بيشتر با اسم «الظاهر» (پيداي) خداوند در ارتباطند در حالی که زن ها با اسم «الباطن» (پنهان) او مرتبطند؛ به تعبير ديگر، اسم «الظاهر» در مردها بيشتر تجلي كرده و اسم «الباطن» در زن ها بيشتر جلوه كرده است؛ مي توان چنين گفت اسم شريف «الباطن» در زن ها بيشتر غلبه دارد.
۵. چون اسم «الباطن» خداوند، مستور و پوشيده است و هر کسی نمی تواند با آن مرتبط شود مگر بعد از کسب شایستگی، حقيقت وجودي زن نيز بايد از اغيار و نامحرمان پوشيده باشد و چون بدن دنيوي زن، جلوه اي از حقيقت وجودي اوست، آن هم بايد مستور باشد تا ارتباطش را با حقيقت وجودي خود حفظ كند؛ لذا در آموزه هاي دين و قرآن كريم، ستر و پوشش (حجاب) تدوين و تشريع شده و به آن سفارش و تاكيد شده است. از این رو، ستر و پوشش مناسب از اغیار و نامحرمان، زن را با حقيقتش پيوند داده، او را الهی نگه می دارد.
تو گویی زبان حال ستر و پوشش (حجاب) این است که به دختران و زنان مي گويد: شما مطابق اسم «الجمیل» و «الباطن» حق تعالی، ایجاد شده اید، پس مواظب حقيقت خود باشيد؛ شما گوهر و مرواريدي هستيد كه هر كسي لياقت و شايستگي ديدنتان را ندارد، هر نااهلي نبايد از شما بهره مند گردد، تنها كسي مي تواند شما را ببيند و با شما ارتباط گیرد كه شايستگي (محرميت) يافته باشد.
۶. موقعي که زن از حجاب، در آمد و در جمع، پوشش مناسبی نداشت، وجهه حقي خود را کم رنگ کرده، وجهه خَلقي اش تقویت می شود. به همین جهت، از حقيقت خود (حق تعالی و اسم الباطن) فاصله می گیرد؛ وقتی چنين شد، امكان تكامل روحي، رشد معنوی و سیر عرفانی را از دست می دهد.
۷. از توضیحات فوق سرّ اين نكته نیز روشن مي شود كه اگر حضرت اميرالمومنين علي علیه السلام نبود، احدی لياقت و شايستگي همسري حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را نداشت؛ چرا که آن بانوی با عظمت، مادر انسانیت و مظهر کامل همه اسماء الله به ویژه، اسماء «الجمیل، الرحیم، الرئوف و الباطن» حق تعالی بود.
دکتر وحید واحدجوان (عضو هیأت علمی و مدیرگروه تخصصی اخلاق دانشگاه تهران)
مراتب درک ضیافت الهی
ماه مبارک رمضان ماه ضیافت الهی است. طبعاً هرکس وقتی به مهمانخانه بزرگی می رود، آن بزرگ به اندازه کرمش از میهمانان پذیرایی می کند. اما سخن در این است که هر میهمانی جایگاه خاص خودش را دارد و عقل حکم میکند اگر مهمان در مراتبی است که تحمل ضیافت های عالی و غذاهای عالی را ندارد میزبان هرچند که کریم است ولی به تناسب ذائقه مهمان از او پذیرایی کند.
مهمان های پروردگار در ماه مبارک رمضان، در یک نگاه کلان، در روایات اهل بیت و در دعاهای ماه رمضان به چهار گروه تقسیم می شوند: گروه اول کسانی هستند که می باید حدود فقهی و حدود شرعی ماه رمضان و ضیافت الهی را حفظ کنند؛ یعنی آنچه که مفطرات روزه است از خوردن و آشامیدن و سایر امور پرهیز کنند. اینها مهمانند و بهره می برند و خداوند در روایاتی که درباب رمضان است، می فرماید: الصوم لی و أنا اجزی به» آنها را خداوند خود پذیرایی میکند اما پذیرایی درخور آن مرحله. اما اگر همین مرتبه ازصوم همراه باشد با عصیان پروردگار، طبعا آن حلاوت و روح و معنویتی که روزه دار می باید از ضیافت الهی ببرد نخواهد برد. کما اینکه در کلمات اولیای الهی هست که «رُبَّ صائم حظه من صیامه الجوع و العطش»؛ چه بسیار روزه دارانی که روزه هستند اما به واسطه سایر امور بهره آنها از روزه جز گرسنگی و تشنگی چیزی دیگری نیست. اما گروه دوم؛ اینها کسانی هستند که نه تنها در هنگام روزه از گناهان بیّن و روشن اجتناب می کنند، بلکه حتی از حدود گناه هم اعتراض میکنند. حدود گناه یعنی آنچه که آنها را در معرض زشتی ها و خواطر شیطانی و خواطر نفسانی قرار می دهد، به عبارت دیگر روزه آنها نه در عالم دنیا، بلکه روزه آنها آنها را حتی در عالم مثال خودشان و خیال خودشان بالا می برد، خیال خودشان را از فکر درباره عصیان الهی کنترل میکنند. گروه سوم مرتبه عالی تری هستند؛ آنها کسانی هستند که نه تنها در عالم خیال، حتی عقل خودشان را هم و آن اعتقادات خودشان را هم ازعصیان الهی و زشتی ها پاک می کنند. خداوند در سوره مبارکه فاطر هنگامی که سخن از اعمال عبادی و امور پاک و پاکیزه در درگاه پروردگار سخن می فرماید، می فرماید: همه اعمال شما اعم از روزه و نماز و زکات و حج و سایر عبادات، همه ظرف تقوای شماست؛ «ً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ»، آنچه به سوی پروردگار عرضه میشود، مرتبه اخلاص و اعتقادات پاکیزه و در یک کلام، کلام طیبی است که خداوند فرمود:«إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ». بنابراین روزه گروه سوم پاکیزه قرار دادن اعتقاداتشان و به تعبیر پروردگار، آن کلام طیب است، آن اخلاصشان، صفایشان است. چنانکه امیرمومنان علی علیه السلام فرمود: روزه جسد و بدن، اعراض از منهیات پروردگار است؛ در خوردن و آشامیدن و سایر مفطرات روزه و روزه نفس، پرهیز از خواطر شیطانی، همانطور که عرض کردم روزه در عالم مثال. ولی روزه گروه سوم، روزه قلب است یعنی پاک کردن قلب از آنچه که خداوند نمی پسندد. اما روزه گروه چهارم، أخص خواص؛ روزه گروه چهارم عبارت است از امساک غیر حق و تمرکز در سراسر ماه به رضای الهی و پروردگار. اینکه انسان خودش را در تمام ماه در محضر حق و در توجه پروردگار بیند. این اولین و آخرین نگاه است به ضیافت الهی و به عبارت دیگر خود را اندازه زدن در مرتبه ضیافت خانه محبوب کل. به این ترتیب همه سخن در مقام و مرتبه مهمان در ضیافت خانه الهی رقم میخورد؛ کسانی که نگاهشان به این ضیافت خانه یا امساک از حدود فقهی و ظاهری روزه است و یا نگاهشان در امساک از منهیات در عالم خیال و گروه سوم پاک کردن قلب در درگاه پروردگار و گروه چهارم فقط و فقط توجه به پروردگار و خالی کردن دل از غیر حق.
جایگاه دعای مجیر
دعای مجیر در ایام البیض ماه مبارک رمضان
این دعا در بین دعاها از جایگاه بلندی برخوردار است و از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده و دعایی است که جبرئیل برای آن حضرت هنگامی که در مقام ابراهیم مشغول نماز بودند آورد و کفعمی در بلدالامین و مصباح این دعا را ذکر نموده و در حاشیه آن به فضیلت آن اشاره کرده، از جمله اینکه:
هر که این دعا را در ایام البیض روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه رمضان بخواند گناهش آمرزیده میشود، هرچند به عدد دانههای باران و برگهای درختان و ریگهای بیابان باشد و خواندن آن برای شفای بیمار و ادای دین و بینیازی و توانگری و رفع غم و اندوه سودمند است.
و دعا این است:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سُبْحانَكَ يَا اللّٰهُ، تَعالَيْتَ يَا رَحْمٰنُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ. سُبْحانَكَ يَارَحِيمُ، تَعالَيْتَ يَا كَرِيمُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِير. سُبْحانَكَ يَا مَلِكُ، تَعالَيْتَ يَامالِكُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَا مُجِيرُ. سُبْحانَكَ يَا قُدُّوسُ، تَعالَيْتَ يَا سَلامُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَامُجِيرُ. سُبْحانَكَ يَامُؤْمِنُ، تَعالَيْتَ يَامُهَيْمِنُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَامُجِيرُ. سُبْحانَكَ يَاعَزِيزُ، تَعالَيْتَ يَاجَبَّارُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ يَامُجِيرُ. سُبْحانَكَ يَامُتَكَبِّرُ، تَعالَيْتَ يَامُتَجَبِّرُ، أَجِرْنا مِنَ النَّارِ…
رعایت آیین شوهرداری
نگاهی به اموزه های تربیتی در زندگی حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
۴- رعايت آيين شوهردارى
يكى از برنامه هاى تربيتى اسلام، آموزش آيين شوهردارى به بانوان مى باشد. اگر به آمار اختلافات خانوادگى و طلاق و ناهنجارى هاى خانوادهها توجه شود، بخش قابل توجهى از اين مشكلات به رفتارهاى بانوان و زنان و دختران جوان بر مى گردد و اين همه، به خاطر ناآگاهى و عدم توجه به حقوق شوهران، رعايت نكردن آداب معاشرت، عدم آگاهى از اصول شوهردارى در اسلام است. حضرت خديجه عليها السلام در ترويج آيين شوهردارى اسلامى و رعايت حقوق همسر، نهايت تلاش را به عمل مى آورد. حضرت خديجه عليها السلام با شيوه هاى مختلفى فضاى خانواده را آرام نگاه داشته و امنيت روحى و روانى را براى شوهر و فرزندان برقرار و زمينه را براى رشد فضائل اخلاقى فراهم مى آورد. در اينجا به برخى از روش هاى تكريم شوهر و همسردارى حضرت خديجه اشاره مى كنيم:
الف) ابراز محبت:
حضرت خديجه در فرصت هاى مناسب به همسر گرامى خويش ابراز علاقه و محبت مى كرد. او در قالب اشعارى زيبا درباره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله، مكنونات قلبى خويش را چنين ابراز مى دارد:
فلو اننى امشيت فى كل نعمة
ودامت لى الدنيا وملك الاكاسرة
فما سويت عندى جناح بعوضة
اذا لم يكن عينى لعينك ناظرة
«اگر تمام نعمت هاى دنيا و سلطنت هاى پادشاهان را داشته باشم و ملك آنها هميشه از آن من باشد، به نظر من به اندازه بال پشه اى ارزش ندارد زمانى كه چشم من به چشم تو نيفتد».
ب) طرح غيرمستقيم خواسته ها
بدون شك هر زنى از شوهر خويش انتظارات و توقعاتى دارد. اين در خواست هاى معقول زن، اگر در محيطى محبت آميز و همراه با حفظ حريم هاى اخلاقى باشد، امرى پسنديده تر و جذاب خواهد بود. اگر اين خواستهها به صورت غيرمستقيم انجام گيرد، در تحكيم روابط خانوادگى و افزايش محبت تاثيرى فوق العاده خواهد داشت. حضرت خديجه عليها السلام خدمات زيادى را در خانه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله انجام داده و صدمات فراوانى متحمل شده بود، از اين رو به صورت طبيعى مى توانست انتظارات و توقعاتى را نيز از آن حضرت داشته باشد، اما او هيچ گاه خواسته هاى شخصى خويش را به صورت مستقيم بيان نمى كرد بلكه سعى مى كرد آنها را به عنوان يك پيشنهاد و يا خواهش غير مهم و در كمال ادب و احترام مطرح نمايد.
حضرت خديجه در آستانه وفات خويش هنگامى كه وصيت هاى خود را بيان مى كرد، آنها را در قالب يك گفت و گوى صميمانه و محبت آميز مطرح نمود. وى خطاب به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله عرض كرد: «يا رسول الله! چند وصيت دارم، البته من در حق تو كوتاهى كردم، مرا عفو كن. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: هرگز از تو تقصيرى مشاهده نكردم. تو نهايت درجه تلاش خود را به كار گرفتى و در خانه من زحمات و مشكلات زيادى را متحمل شدى و تمام دارايى خود را در راه خدا مصرف كردى. حضرت خديجه عليها السلام عرض كرد: يا رسول الله! مى خواهم خواسته اى را توسط دخترم فاطمه به شما برسانم و شرم دارم آن را مستقيما بازگو نمايم.
پيامبر از منزل خديجه بيرون رفت. آن گاه خديجه دخترش فاطمه را صدا كرد و به او گفت: عزيزم! به پدر بزرگوارت بگو كه مادرم مى گويد: من از قبر هراسناكم، دوست دارم مرا در لباسى كه هنگام نزول وحى به تن داشتى كفن كرده و در قبر بگذارى. فاطمه عليها السلام به نزد پدر آمده و پيام مادرش را رساند. پيامبر صلى الله عليه و آله آن لباس را براى خديجه فرستاد. هنگامى كه فاطمه عليها السلام آن را آورد، نشاط زايدالوصفى وجود خديجه را فرا گرفت. آنگاه حضرت خديجه با دلى آرام چشم از جهان فرو بست. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مشغول تجهيز و غسل و حنوط وى شد، هنگامى كه خواست خديجه را كفن كند، حضرت جبرئيل امين نازل شد و گفت: يا رسول الله! خداوند سلام مى رساند و مى فرمايد: كفن خديجه به عهده ماست و آن يك كفن بهشتى خواهد بود. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله اول با پيراهن خود و از روى آن با كفن بهشتى خديجه را كفن كرد.
ج) دلجويى و دلدارى همسر
خانواده كانون آرامش و راحتى بخش هر انسانى است. مردى كه در بيرون خانه با هزاران مشكل و گرفتارى رو به روست و گاهى در راه رسيدن به هدف و كسب روزى حلال سخنان ناروا شنيده و لطمات روحى و جسمى زيادى را متحمل مى شود، انتظار دارد كه كسى از وى دلجويى كرده و حرف دلش را شنيده و با كلمات شفابخش و برخوردهاى آسايش آفرين مرهم گذار دردهاى انباشته در دل او باشد.
حضرت خديجه چنين همسرى براى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله بود. مشركان با سخنان توهين آميز و اعمال وقيحانه اى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را ناراحت مى كردند و از اين ناحيه مشكلات فراوانى پيش روى پيامبر اكرم بود، اما همه اين گرفتارىها به وسيله خديجه عليها السلام جبران مى شد. او شخص پيامبر و مشكلات آن حضرت را آگاهانه درك مى كرد و بدين جهت در پيشرفت اهداف آن حضرت تلاش مى نمود و سخنانش را تصديق مى كرد و او را از تمام غمها و غصهها مى رهانيد.
علامه سيد شرف الدين در اين مورد مى نويسد: «او مدت ۲۵ سال با پيامبر صلى الله عليه و آله زندگى كرد بدون آنكه زن ديگرى در زندگى او شريك شود و اگر در حيات باقى مى ماند، پيامبر باز هم شريك ديگرى انتخاب نمى كرد. او در تمام طول زندگى زناشويى شريك درد و رنج پيامبر صلى الله عليه و آله بود، زيرا با مال خود به او نيرو مى بخشيد و با گفتار و كردار از او دفاع مى نمود و به او در مقابل عذاب و درد كافران كه در راه رسالت و اداى آن نصيبش مى كردند تسلى مى داد. او به همراه على عليه السلام هنگام نزول نخستين وحى آسمانى به پيامبر صلى الله عليه و آله، در غار حرا بود».
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در مورد همسر گرامى خويش مى فرمايد: «خديجه زنى بود كه چون همه از من روى مى گردانيدند او به من روى مى كرد و چون همه از من مى گريختند، به من محبت و مهربانى مى كرد و چون همه دعوت مرا تكذيب مى كردند به من ايمان مى آورد و مرا تصديق مى كرد.
در مشكلات زندگى مرا يارى مى داد و با مال خود كمك مى كرد و غم از دلم مى زدود».
خديجه آنچنان در روح و جان همسر بزرگوارش تاثير گذاشته بود كه مدتها بعد از رحلت حضرت خديجه عليها السلام، هرگاه حضرت رسول صلى الله عليه و آله گوسفندى را ذبح مى كرد، مى فرمود سهمى هم به دوستان خديجه بفرستيد، زيرا من وست خديجه را هم دوست مى دارم.
۵- برترين معيارهاى انتخاب همسر
هر جوانى در زندگى خويش نياز به ازدواج دارد و ازدواج در اسلام، يك امر مقدس و عبادت محسوب مى شود. دختر و پسرى كه مى خواهند به سوى امر مقدس ازدواج قدم بردارند، اولين گام را از خود دوستى به سوى غيردوستى بر مى دارند، آنان با امضاى پيمان مقدس زناشويى از دايره خودخواهى بيرون رفته و با وارد شدن به مرحله جديدى از زندگى، بخشى از كمبودهاى خود را جبران مى كنند كه از جمله آنها مى توان به بقاى نسل، رسيدن به آرامش و سكون، تكميل و تكامل، تامين نياز جنسى، سلامت و امنيت اجتماعى و تامين نيازهاى روحى و روانى اشاره كرد. اما در اين ميان مهم ترين دغدغه هاى هر دختر و پسر جوان كه در آستانه ازدواج قرار مى گيرد، برترين معيارها و ملاك هاى ازدواج در انتخاب همسر آينده اش مى باشد. حضرت خديجه عليها السلام به عنوان الگوى دختران و زنان مسلمان در مورد انتخاب حضرت محمد صلى الله عليه و آله به عنوان همسر آينده خويش ملاكها و اصولى را مطرح مى كند كه از گفت و گوى وى با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله معلوم مى شود. خديجه هنگام پيشنهاد ازدواج با رسول خدا صلى الله عليه و آله به وى گفت: به خاطر خويشاونديت با من، بزرگواريت، امانتدارى تو در ميان مردم، اخلاق نيك و راست گوئيت، مايلم با تو ازدواج كنم.
ارزش اين انتخاب خديجه آنگاه نمايان مى شود كه بدانيم او در آن هنگام، موقعيتى عالى و ممتاز در جامعه خود داشت و تمام امكانات و زمينهها براى ازدواج وى با هر يك از جوانان نامدار و ثروتمند قريش فراهم بود.
منبع: نگاهی به آموزه های تربیتی در زندگی حضرت خدیجه سلام الله علیها، عبدالکریم پاک نیا
توجه به نیازهای عاطفی فرزندان
نگاهی به اموزه های تربیتی در زندگی حضرت خدیجه (سلام الله علیها)
۳- توجه به نيازهاى عاطفى و خواسته هاى فرزندان
مهرورزى و محبت به كودكان و رفع نيازهاى معنوى و عاطفى فرزندان، يكى ديگر از اصول تربيتى اسلام مى باشد. حضرت خديجه به عنوان يك مادر دلسوز و مربى آگاه در اين مورد حساسيت ويژه اى داشت. ماجراى زير بيانگر اين ويژگى حضرت خديجه مى باشد. در ايام بيمارى خديجه كه به مرگ وى انجاميد، روزى اسماء بنت عميس به عيادتش آمد، او خديجه را گريان و ناراحت مشاهده كرد و به او دلدارى داده و گفت: تو از بهترين زنان عالم محسوب مى شوى، تو تمام اموالت را در راه خداوند بخشيدى، تو همسر رسول گرامى اسلام هستى و بارها تو را به بهشت بشارت داده است. با اين همه چرا گريان و نگران هستى؟ خديجه عليها السلام فرمود: اسماء! من در فكر اين هستم كه دختر هنگام زفاف نياز به مادر دارد تا نگرانىها و اسرارش را به مادر بگويد و خواسته هايش را به عنوان محرم اسرار مطرح نمايد، فاطمه عليها السلام كوچك است، مى ترسم كسى نباشد كه متكفل كارهاى وى در هنگام عروسى شود و برايش مادرى كند. اسماء بنت عميس گفت: اى بانوى من! نگران نباش من با تو عهد مى كنم كه اگر تا آن موقع زنده ماندم به جاى تو براى فاطمه مادرى كنم و نيازهاى روحى و عاطفى وى را برطرف نمايم. بعد از وفات خديجه عليها السلام هنگامى كه شب زفاف حضرت فاطمه عليها السلام فرا رسيد، پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: همه زنها از اتاق عروس خارج شوند و كسى در آنجا باقى نماند. همه رفتند، اما پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله متوجه شد كه هنوز اسماء بنت عميس در اتاق باقى مانده است. فرمود: آيا نگفتم همه زنان بيرون روند؟ اسماء گفت: چرا يا رسول الله من شنيدم و قصد مخالفت با فرمايش شما رانداشتم، ولى عهد من با خديجه مرا بر آن داشت كه در اين جا بمانم؛ چون با خديجه پيمان بستهام كه در چنين شبى براى فاطمه مادرى كنم. حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله با شنيدن اين سخن به گريه در آمد و فرمود: تو را به خدا سوگند براى اين كار ايستاده اى؟ اسماء عرض كرد: آرى. پيامبر صلى الله عليه و آله دست به دعا برداشته و براى اسماء بنت عميس دعا كرد. همچنين حضرت خديجه در مورد آينده دختر خردسال خويش خطاب به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دغدغه هايى را به اين ترتيب بيان نمود: يا رسول الله! اين دختر من - با اشاره به حضرت فاطمه عليها السلام - بعد از من غريب و تنها خواهد شد. مبادا كسى از زنان قريش او را آزار برساند، مبادا كسى به صورتش سيلى بزند، مبادا كسى صداى خود را بر روى او بلند كند، مبادا كسى با او رفتارى تند و خشن داشته باشد.