دختر
دختر! ای زیبای هستی!
شاهکار آفرینش!
ای چراغ پر فروغ کلبه های تار
ای ز تو، پیوند انسانها چنین محکم
ای یگانه آیت پاکیزه چون شبنم
گوهری هستی تو پر قیمت
بدان قدر خودت را نیز ای خواهر
رسالت های خودت را نیز ای خواهر
رسالت های انسان ها ز فردا را تویی مادر
تو میباید به گیتی عرضه بنمایی
بسان بوعلی سینا، نصرالدین طوسی ها
و مردان بزرگ دیگر گیتی
که در راه نجات توده مردم به پاخیزند
تو خود باید ز هر پستی بپرهیزی
روان خویش را با زیور عفت بیارایی
بدور از این همه تقلید مدها و تباهی باش
به کار عفت و شمر و حیا پرداز
که ولگردی فضیلت نیست
که به تقوا مایه فخر است
و می باید به سوی دانش و دین رفت
که ایمان بهترین حامی است
بگوش ای خواهرم در راه پاکی ها
که تو، یک غنچه پاکی
نمی باشد کنون هنگام پژمردن!
«جواد نعیمی»
کوه یا کاه
وقتی به برخی افراد گفته می شود: «حجاب خود را حفظ کن که مبادا پسران هرزه فریبت دهند!» می گویند: «من قوی تر از آنم که در دام هرزگان بیفتم. من حجاب و محدودیت نمی خواهم. من به خود اطمینان دارم!» مگر می شود انسان در میان آتش برود و خود را حفظ کند؟!
کوه یا کاه
بادهای سهمگینی می وزد
موج های خشمگین می خیز از دریا
در گذرگاه حیات و زندگانی
«کوه» خواهی بود؟ یا چون کاه؟
کوه اگر باشی، توانی ماند
روی در روی هزاران موج
سینه اندر سینه هر باد… هر طوفان
کاه، اگر باشی چه می دانی
خرمنی را در مسیر بادها بنگر
آنچه مانده گندم است و آنچه باد، آن را رباید کاه!
جواد محدثی، سلامی دوباره، ص 31.
پوشش ونگاه
خدای متعال درکتاب کریم خود می فرماید:
وَقُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَیحفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلایُبدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلا ما ظَهَرَ مِنْها، وَلْیَضرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ وَلایبدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلّا
لِبُعولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْآباءِ، بُعُولَتِهِنَّ اَوْ أَبْنائِهِنَّ اَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ اوْ إِخْوانِهنَّ أَوْ بَنِی إِخْوانِهِنَّ أَوْبَنیِ أَخَواتِهِنَّ أَوْنِسائِهِنَّ أَوْما مَلَکَتْ أَیمانُهُنَّ أَوِ التّابِعینَ غَیْرِ
أُوْلِی الْاِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِالطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُواعَلی عَوْراتِ الِنّساءِ وَلایَضرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَیاللهِ جَمیعاً أَیُّهَا المؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ. (سوره نور/ آیه 30)
و به زنان مؤمن بگو که چشمان خویش راببندند و شرمگاه خود رانگه دارند و زینتهای خود راجز آن مقدارکه پیداست آشکار نکنند و مقنعه های خود را تا گریبان فرو گذارند و زینتهای خود را آشکار نکنند جز برای شوهر خود یا پدر خود یا پدرشوهر خود یا پسر شوهر خود یا برادر خود یا پسر برادر خود یا پسر خواهر خود یا زنان همکیش خود یا بندگان خود، یا مردان خدمتگزار خود که رغبت به زن ندارند یا کودکانی که از شرمگاه زنان بی خبرند. و نیز چنان پای بر زمین نزنند تا آن زینت که پنهان کرده اند، دانسته شود. ای مؤمنان، همگان به درگاه خدا توبه کنید، باشد که رستگار کرد ید.
سبب نزول
کلینی از محمد بن یحیی، از احمد بن محمد، از علی بن حکم، از سیف بن عمیرة، از سعد اِسکاف، از ابوجعفر علیه السّلام روایت میکند که فرمود:
“یکی ازجوانان انصار با زنی ازاهالی مدینه روبرو شد؛ درآن زمان، زنان، مقنعه خود را پشت گوش می بستند، جوان به زن که از روبرو می آمد، آن قدر نگا ه کردکه زن از مقابل او گذشت و رفت. جوان درحالی که همچنان از پشت سر، آن زن را نگاه می کرد، وارد کوچه بنی فلان شد که ناگاه استخوان یا شیشه ای که دردیوار بود، صورت او را درید.
وقتی زن رفت، ناگاه متوجه شد که خون روی لباس و سینه اش ریخته است؟ با خود گقت، به خدا حتماً نزد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم می روم و ماجرا را توضیح می دهم. جوان نزد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم آمد، وقتی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم او را دید، پرسید: این چیست؟ جوان ماجرا را توضیح داد، جبرئیل دراین هنگام بر پیامبر چنین خواند:
قلْ لِلْمُوْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ اَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُو جَهُمْ، ذلِکَ اَزْکی لَهُمْ اِنّ اللهَ خَبیرٌ بما یصنعون
به مردان مؤمن بگو که چشمان خویش را ببندند و شرمگاه خود را نگه دارند. این برایشان پاکیزه تر است. زیرا خدا به کارهایی که می کنند آگاه است
حدود پوشش و نگاه در اسلام - محمد مهدی شمس الدین
در باره ریشه های بد حجابی
1.کسب موقعیت
انسان موقعیتطلب است و همواره میخواهد در میان مردم از جایگاهی درخور توجه برخوردار باشد.
چنین جایگاهی به دو صورت حقیقی و کاذب محقق میشود. موقعیت حقیقی در اثر تحصیل علم و فضایل اخلاقی به دست میآید، اما برخی زنان که فاقد این ارزشها هستند با نمایش زیباییها و جاذبههای طبیعی و ساختگی زنانه خود سعی در جلب توجه دیگران میکنند تا به کمبودهای باطنی خود پاسخ دهند. غافل از آنکه هرگز کسی نمایش زیباییهای زنانه را دلیل بر شخصیت و جایگاه ارزشی او نمیگیرد. بیحجابی، زن را صاحب فضیلت نمیکند بلکه از او عروسکی میسازد که با رشد و تعالی فاصلهها دارد ضمن اینکه موقعیتهای حاصل از تحرکات جنسی تنها نزد بیماردلانی به وجود میآید که خود کمترین اعتباری ندارند.
زن اگر محروم از فضایل و ارزشهای انسانی باشد اگر سراسر وجود خود را به طلا و زینتها و لباسهای فاخرتزیین کند ذرهای بر ارزش حقیقی او افزوده نخواهد شد چه اینکه هزار من تزیین و زیبایی به یک جو تقوا نمیارزد. تحصیل موقعیت جز از راه به دست آوردن زیباییهای باطنی و فضایل انسانی و کمک پروردگار عالم میسر نیست. ارزش زن بالاتر از آن است که خود را چراگاه چشمهای گرسنه نامحرمان سازد. او باید به فاطمه و مریم بیندیشد که فرشته با آنها سخن میگفت نه آنکه با حضور جاذبهدار و مهیج خود را مخاطب سخنان هرزگان سازد که از حقیقت خود فرو افتاده است.
2.ضعف ایمان
بیحجابی فقر فرهنگ دینی است. فرامین الهی و ازجمله حجاب اسلامی از سوی خدای تعالی به بشر ابلاغ شده است و عمل به آنها جز در پرتوی ایمان به پروردگار عالم که ریشه اصلی عمل است میسر نخواهد بود. بنابراین کسانی که از اعتقاد به خداوند در شک و تردید به سر میبرند و قلب آنها از ایمان به خداوند و محاسبه روز جزا به مقام اطمینان نرسیده است در عمل به دستورات الهی تسامح میورزند و تا زمانی که این مشکل اعتقادی برطرف نشود بهبودی حاصل نمیشود. چرا که ایمان به خدا مادر ارزشها است.
3.زیباییطلبی
برخی دختران و زنان میل دارند به صورتی زیبا نزد دیگران حضور یابند و با توجه به اینکه حجاب دینی زیباییهای آنها را پوشش میدهد سعی در ناقص کردن حجاب خود دارند. به همین منظور بخشی از موهای سر و گردن خود را به نمایش میگذارند و سعی در پوشش لباسهایزننده چند رنگ و یا بسیار شاد دارند و زواید تزیینی مختلفی را در پوشش خود مورد استفاده قرار میدهند و یا از کفشهای پاشنه بلند استفاده میکنند تا نوع قرار گرفتن بدن و راه رفتن آنها تحریکآمیز و زیباتر شود و طنین یکنواخت آن توجه دیگران را جلب کند و با وسواس خاصی گلوبند، دستبند، حلقه و النگوی خود را همواره به نمایش میگذارند و به هر شیشه و آیینهای که در بین راه برخورد میکنند قیافه خود را مشاهده میکنند تا در صورت لزوم، زیبایی خود را حفظ کنند و غافلند که سادگی زن، خود نوعی زیبایی ارزشی را به همراه دارد و پوشیدگی، زیبایی و ظرافت بدن او را در برابر آفتاب، سرما و آلودگیهای جوی بهتر حفظ میکند. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: صیانه المراه انعم الحالها و ادوم لجمالها
پوشیدگی برای زن سودمندتر و زیبایی او را پایدارتر میسازد.
آنها باید بدانند که به نظر روانشناسان زنان و دخترانی که در انتخاب لباس و رنگهای متنوع در برابر مردان حساسیت میورزند از نوعی بیماری برخوردارند و کوشش در خودنمایی و رفع نقایص ظاهری آنها به منظور جلب دیگران به طفلی شباهت دارد که میخواهد با گریه و فریاد توجه پدر و مادر را به خود جلب کند. این در حالی است که حجاب در جمال آنها نقش مؤثری دارد. ضمن اینکه متانت، بزرگواری، تمرکز حواس حضور طبیعی آنها در جامعه را سلب نمیکند و عمر گرانمایه آنها را از پوچی بهدور میدارد.
4.ازدواج
عدهای از دختران، خودنمایی و سپس ارتباط با نامحرم را پلی برای رسیدن به ازدواج میپندارند. آنها گمانبردهاند که اظهار زیباییهای زنانه میتواند جوانان را به آنها راغب کند به همین خاطر موهای خود را به نمایش میگذارند و با پوشیدن لباسهای جاذبهدار در تحصیل شوهر حرکت میکنند. غافل از اینکه جوانان با همه خوشروییهایی که با دختران دارند هرگز به ازدواج با آنها تن نخواهند داد. بیتقواترین مرد جامعه برای ازدواج خود به دنبال عفیفترین دختر میرود. همه جوانان دوست دارند دختری را برای همسری خود گزینش کنند که برای یک مرتبه طرح دوستی و خوشگذرانی با جوان دیگری نداشته است و اسرار و زیباییهای جسمانی خود را تابلوی نامحرمان نکرده باشد. جوانان بیتقوا از دختران خودنما برای لذتهای موقتی و تفریحات زودگذر خود استقبال میکنند. اما هیچگاه آنها را به همسری شرعی و قانونی خود نمیپذیرند و به تعبیری دیگر دختران خودنما در چشمها جا دارند و زنان پوشیده در دلها مأوا گرفتهاند.
بنابراین بدحجابی و حرکتهای خلاف عفت چشمانداز خوبی برای ازدواج ندارد و اگر ازدواجی به خاطر جاذبههای جنسی صورت پذیرد از بنیان محکمی برخوردار نخواهد بود. راه ازدواج در رعایت تقوا و درخواست از خداوند و توسل به پیامبر(ص) و اهل بیت او است.
4. ضعف حیا
ضعف این صفت از سستی اعتقاد به مبدأ و معاد سرچشمه میگیرد و بیحجابی از مصادیق بارز بیحیایی است که از ضعف ایمان ناشی میشود.
امام صادق(ع) فرموده است: ایمان ندارد کسی که حیا ندارد.
پیامبر اکرم(ص) فرموده است: خدا حیا و پوشیدگی بندگانش را دوست دارد.
پوشش و حیا تفکیک ناپذیرند و تا جلوهای از حیا در زنی وجود داشته باشد، پوشش او نیز با جدیت مراعات میشود. زنانبا حیا کسانی هستند که با پوشش کامل خود از نمایش بدن، موهای سر و زینتهای خود شرم میورزند. پاکی قلب زنان خودنما به سخن ستمکاری شبیه است که لاف ترحم بلند کرده است. زنانی که اسرار زیباییهای جسمانی خود را به نمایش گذاردهاند، پرده بین خود و خدا را دریدهاند. کامیاب کردن چشمهای گرسنه نامحرمان کمترین ساز ش با پاکی و نجابت ندارد و عفیفبودن زن بدحجاب از القائات بیاعتبار شیطان است. بدحجابی از آفات پاکدامنی به شمار میرود و اساساً زنان پاکدامنی که از موقعیت سالم روحی برخوردارند از گناهان جنسی پرهیز دارند و بیحجابی یک انحراف جنسی است.
امیرالمؤمنین(ع) فرموده است: کسی که پاکدامنی پیشه کند گناهانش کم و در نزد خدا منزلتی عظیم دارد.
بیحیایی زنان و دختران جوان غالباً از دوستان بیحیا، فیلمهای مبتذل، جهل به ارزش والای عفت و حیا و فرهنگ اقوام و خانواده بهویژه روحیه مادر و پدر سرچشمه میگیرد و بیشرمی بسیاری از دختران از برهنگی آنها به هنگام حضور در جامعه در سالیان قبل از تکلیف ناشی میشود.
مسایل اخلاقی و تربیتی از ظرافتی خاص برخوردارند و از پایینترین سنین عمر کودک شکل میگیرند. این اشتباه بزرگ است که به مسایل تربیتی مربوط به شرم و حیای دختران تا 9 سالگی توجه نشود آنگاه با رسیدن زمان تکلیف از آنها خواسته شود تا یکباره در خود انقلاب کنند و مسیر چند ساله خود را عوض کنند. امور تربیتی انقلاببردار نیست بلکه حقایقی هستند که باید به تدریج شکل گیرند. حجاب یک فرهنگ است که از سالیان قبل از تکلیف باید مورد توجه و ممارست قرار گیرد.
بدحجابی یک بیماری است ! - جمعی از نویسندگان
حیا
چون حضرت موسی(علیه السلام) مرد قبطی را به قتل رساند ،فرعونیان نقشه کشیدند موسی را به قتل برسانند ؛ موسی (علیه السلام) از مصر خارج شد و هشت (یا سه) روز در راه بود تا به دروازه شهر مدین رسید و سختی های بسیار کشید و برای رفع خستگی زیر درختی که چاهی کنارش بود ، آرمید . او مشاهده کرد که دو دختر برای آب کشیدن از چاه منتظرند تا چوپانان آب گیرند بعد نوبتشان شود . به آن ها فرمود : من برای شما آب می کشم ؛ و آنان از هر روز زودتر آب را به خانه آوردند . پدر این دو دختر (حضرت شعیب (علیه السلام)) پرسید : چطور امروز زودتر آب آوردید و گوسفندان را آب دادید ؟ آنان قصه ی آن جوان را نقل کردند . شعیب فرمود : نزد آن مرد بروید و او را نزد من آورید تا پاداش کارش را به وی بدهم . دختران ، نزد موسی (علیه السلام) آمدند و درخواست پدرشان را گفتند . موسی (علیه السلام) هم بی درنگ به خاطر خستگی و گرسنگی و غریب بودن ، قبول کرد . دختران به عنوانراهنما ، جلو راه می رفتند و موسی (علیه السلام) به دنبال آنان می رفت و نگاه می کرد از کجا می روند . چون هیکل و بدن آنان از پشت ، نمایان بود ، حیا و غیرت ، به او اجازه نمی داد به آنان نگاه کند ؛ پس فرمود : من جلو می روم و شما پشت سر من بیایید ؛ هرکجا دیدید اشتباه می روم ، راه را به من نشان دهید (یا سنگریزه ای جلوی پای من بیندازید تا راه را تشخیص بدهم) ؛ زیرا ما فرزندان یعقوب به پشت زنان نگاه نمی کنیم . وقتی نزد حضرت شعیب (علیه السلام) آمدند و جریان را گفتند ،شعیب نیز به خاطر پاداش کار ، نیروی جسمانی ، حیا ، پاکی و امین بودن ، دختر خود (به نام صفورا) را به ازدواج حضرت موسی (علیه السلام) درآورد .
فلسفه حجاب ( بررسی آثار و فوائد حجاب اسلامی ) - رضا سعیدی
ا