امام صادق علیه السلام در کلام رهبری(مد ظله العالی)
خطوط اصلی زندگی امام صادق (علیه السلام) چنین است:
1- تبلیغ و تبیین مسأله امامت شیعی.
2- بیان و تبلیغ احکام دین و تفسیر قرآن به روش اهل بیت علیهم السلام.
3- ایجاد تشکیلات سیاسی ـ ایدئولوژیک به صورت مخفی.
4- هدایت پنهانی جنبش های نظامی علویان.
5- فعالیت سیاسی به صورت بیان توصیه ها،گفتارها ونگارش نامه ها و ذکر شعرهایی خاص.
آمیختگی سه مفهوم (رهبری سیاسی) و (آموزش دینی) و (تهذیب روحی) در امامت ناشی از آن است که اسلام در اصل این سه جنبه را از یکدیگر تفکیک نکرده و به عنوان برنامه ای چند بعدی بر انسان عرضه کرده است و به این جهت شیعه عقیده دارد که امام باید از جانب خدا تعیین شود. کمیت شاعر نامدار و بسیار هنرمند و یکی از معروف ترین چهره های شیعیو شهید گرایشهای تند علوی در یکی از چندین قصیده معروف خود در توصیف أئمه اهل بیت علیهم السلام آنان را سیاستمدارانی می داند که برخلاف حاکمان مسلط زمان سرپرستی و زمامداری انسانها را با چوپانی گوسفندان و چارپایان یکسان نمی سازند. سخن اصلی امام صادق(علیه السلام) مانند دیگرامامان شیعه عبارت از امامت بود وبرای اثبات این واقعیت تاریخی قاطعترین مدرک روایات فراوانی است که در آن امام صادق (علیه السلام) ادعای امامت را به روشنی و صراحت بیان کرده است. مردی از اهل کوفه به خراسان رفت و مردم را به ولایت جعفر بن محمد (علیه السلام) دعوت کرد. جمعی پاسخ مثبت گفتند و اطاعت کردند و گروهی سرباز زدند و منکر شدند و فرقه ای احتیاط کردند و دست نگه داشتند… یکی از احتیاط کنندگان به مدینه و ملاقات امام صادق(علیه السلام) رفت. آن حضرت با لحنی اعتراض آمیز فرمود: اگر تو اهل ورع و احتیاط بودی چرا در فلان مکان که فلان عمل هوس بازانه و شهوانی را انجام می دادی احتیاط نکردی؟! فقه جعفری در برابر فقه رسمی آن روزگار فقط یک اختلاف عقیده ساده نبود بلکه دو مفهوم انتقاد آمیز نیز داشت: نخست آنکه اثبات می کرد دستگاه حکومت از آگاهی دینی بی بهره است و نمی تواند امور فکری مردم را اداره کند و دیگر آنکه نشان می داد تحریف های بسیاری در فقه رسمی برای جلب نظر حکام جور نفوذ کرده است و نیز امام صادق (علیه السلام) با تفسیر قرآن به روشی غیر از روش عالمان درباری عملاً به معاوضه با حکومت برخاست وتمام تشکیلات مذهبی و فقاهت رسمی را تخطئه کرد. وجود تعابیری چون (باب)، (وکیل)، (صاحب سر)، (مستودع سر) در روایات امام صادق(علیه السلام) و نیز در تاریخ نشان می دهد که آن حضرت تشکیلاتی سیاسی، ایدئولوژیک را به صورت پنهانی هدایت می کرد. مثلاً محمد بن سنان (باب) امام صادق (علیه السلام) و زراره و برید و محمد بن مسلم و ابوبصیر (مستودع سر) آن حضرت و معلی بن خنیس وکیل آن بزرگوار بود.
امام صادق علیه السلام از منظر آفتاب - محمد خردمند