نقش خانواده در توسعه فرهنگ حجاب
برای دستیابی به اهداف تربیت دینی، توسعه فرهنگ تعالی بخش حجاب و عفاف اهمیت ویژه ای دارد. در حقیقت پویایی تربیت دینی در شرایط کنونی به پویایی روشها، نگرشها و برنامه هایی وابسته است که در سطح خانواده، نظامهای آموزشی و سیاستهای حاکم بر جامعه مطرح می شود و باید از حالت کلیشه ای و تحمیلی خارج شده و با روشهای علمی و صحیح ارایه شود.
داشتن پوشش مناسب نه تنها سبب امنیت خود فرد از آسیبهای مختلف است، بلکه سبب تحکیم خانواده، آرامش روانی افراد جامعه و افزایش امنیت در جامعه است.
برای توسعه فرهنگ حجاب در جامعه و اثربخشی شیوه های تربیتی مربوط به حجاب در دل و جان افراد، از یک سو باید رغبت و نیاز درونی نسبت به این مسأله در آنان ایجاد شود تا انگیزه کافی برای بروز رفتار سالم را داشته باشند و از سوی دیگر باید روشها و شیوه های تربیتی فعال و مناسب جانشین شیوههای غلط و منفعل تربیتی گردد.
در حال حاضر بعضی از خانواده ها از وضع پوشش ظاهری نوجوانان و جوانان خود رضایت ندارند و ظهور پدیده ها و رفتارهای نامناسبی در جامعه مانند بدحجابی و نداشتن پوشش مناسب زنان و مردان و یا رفتارهایی که به دور از حیا و وقار هستند سبب آزردگی خاطر بسیاری از افراد جامعه شده و به ثبات و استحکام خانواده ها لطمه وارد کرده است، بنابراین لازم است برای رفع این معضل تمهیداتی اندیشیده شود و از دیدگاههای گوناگون و توسط نهادهای مختلف جامعه که عهده دار این امر هستند برنامه ها و طرحهای مؤثری اجرا شود.
از دیدگاه روان شناختی شکل گیری هویت جنسی در کودکان از همان سالهای اولیه کودکی آغاز می شود. به همین دلیل کودک حتی از دو سالگی باید لباسهای مناسب جنس خودش را بپوشد. اگر دختر است لباس و ظاهر دخترانه او حفظ شود و اگر پسر است پوشش و ظاهر پسرانه داشته باشد تا دچار اختلال در هویت جنسی نشود. در مورد مسأله حجاب و ایجاد روحیه عفت و حیا نیز از همان سالهای اولیه کودکی باید این رفتارها با شیوه های مناسب آموزش داده شود تا در شخصیت کودک نهادینه شود و عادتهای مناسب نسبت به حجاب بتدریج در شخصیت او شکل گیرد، در این صورت در نوجوانی و جوانی تابع همان ارزشها عمل می کند و از هنجارها و ارزشهای سالم جامعه منحرف نخواهد شد.
کودکان آینه وار رفتارهای والدین را تقلید می کنند و الگوی عملی که خانواده ارائه می دهد مانند نحوه پوشش و حجاب مادر یا پدر، تأثیر عمیقی بر رفتار کودک دارد و در واقع پدر و مادر با ارائه اعمال و رفتار مناسب و به شکل غیرکلامی ارزشها و هنجارهای سالم را از همان ابتدا در شخصیت کودک ایجاد می کنند.به عنوان نمونه فریده مصطفوی فرزند حضرت امام خمینی(ره) در خاطرات خود می گوید: «امام(ره) ما را مقید می کردند معصیت نکنیم و مؤدب به آداب اسلامی باشیم. بخصوص مقید بودند ما حجاب شرعی را حفظ کنیم و در منزل حق هیچ گونه گناهی از جمله غیبت، دروغ، بی احترامی به بزرگترها و توهین به مسلمانان را نداشتیم. ما عملاً این درسها را از امام(ره) آموخته بودیم با این شیوه و روش بود که ما ارزشهای اسلامی را فرا گرفتیم و از نظر تربیتی خود ایشان برای ما الگو بودند، چون وقتی کاری را به ما می گفتند انجام ندهید و ما می دیدیم که خودشان آن کار را انجام نمی دهند، برای خانواده الگوی بسیار خوبی بودند.
راه های گسترش فرهنگ عفاف و حجاب - ناهید طیبی
سخن دانشمندان درباره پوشش
فرانتس فانون (جامعه شناس و فیلسوف فرانسوی)
هرچادری که دورانداخته شود ،ا فق جدیدی را که برای استعمار ممنوع بوده در برابر او می گشاید و پس از دیدن هر چهره بی حجاب ،امیدهای استعمار برای حمله ، ده برابر می شود.
دیدن در برخورد با زن محجبه ، یک طرفه است ، و طرف مقابل نمی تواند او را ببیند؛ و زنی که دیده نمی شود ، تسلیم نمی گردد و خود را عرضه نمی کند. خروشچف (رئیس جمهور پیشین شوروی)
لطف زن ، به با حجاب بودن اوست . اصولاً طبع هرانسانی طالب کشف تنوع هاست .وقتی زنان به شکل امروزی بی حجاب باشند ، چیزی برای جلب توجه مرد باقی نمی گذارند . هر چیزِ با اهمیتی هر گاه چندین بار رویاروی قرار گیرد، اهمیت خود را از دست می دهد . این موضوع در تحکیم روابط زناشویی ، نقش بسیار مهم ومؤثری دارد. ویل دورانت (مورخ معروف)
چهار زن از دست شیطان رهیدند
از آن جایی که شیطان قسم خورده همه فرزندان آدم را گمراه نماید و هر گروهی را با نقشه ای از راه بیرون کند. و تا کنون انجام داده و بعداً هم انجام خواهد داد، یکی که برای او خیلی هم آسان می باشد طایفه زنان اند. روزی آن ملعون پیش رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) آمد، حضرت از او چند چیز پرسید و او هم همه را پاسخ داد. یکی از آنها این بود: رفیقان توکیانند؟ پاسخ داد:
1) دروغگویان
2) غمازّان
3) زنان.
پرسید: دام توچیست؟ گفت: زنان. به واسطه اینان مردان را از راه مستقیم بیرون می برم و خود ایشان را با مکر و حیله و دل سوزی به کارهای ناشایسته وادار می کنم و به این وسیله جهنمی می نمایم. فرمود: چه تعداد از زنان از تو فرمان برداری می کنند و تابع تو هستند؟ گفت: یا رسول اللّه (صلی الله علیه و آله ) آنقدر زیادند که نمی توان شماره کرد و به حساب آورد. ممکن است از هزاران زن فقط یکی از من اطاعت نکند و بقیه گوش به فرمان من هستند و مایه دل گرمی و امید من به آنان است.
آن حضرت پرسید: تا به حال بر چند زن غالب نشدی و نتوانستی بر آنان چیره شوی؟ عرض کرد: تا به حال بر چهار زن دست نیافتم و آنان زنان نمونه بوده اند.
نخست آسیه، زن فرعون، عمری در خانه فرعون که ادعای خدایی میکرد زندگانی نمود و یک لحظه به خدای خود کافر نشد و فرعون را به خدایی نپذیرفت. مطیع پیغمبر زمان خود حضرت موسی (علیه السلام ) بود و در پایان هم به دست فرعون به شهادت رسید. دوم مریم، مادر حضرت عیسی(علیه السلام ) که از روز تولد در بیت المقدس بود و از اول تا آخر عمرش به عبادت خداوند متعال به سر می برد و دست نامحرمی به وی نرسیده خداوند از لطف و عنایت خود بدون شوهر، حضرت عیسی (علیه السلام ) را به او عنایت کرد.
سوم خدیجه، همسر تو. آن زنی که همه دارایی خود را به تو سپرد و همه را وقف اسلام و هدف شماکرد. در لحظات دشوار از اسلام و مکتب تو پشتیبانی کرد.
چهارم که از همه آنان بهتر وگرامی تر است، دخترت فاطمه (علیها السلام ) می باشد. در همه دنیا زنی به خوبی و شایستگی و ایمان و علم و اخلاق او نیامده است.
زیباترین صدف - محمد صادق مسعودی منش
فلسفه حجاب
فلسفه حجاب امر مکتوم وپنهانی نیست زیرا:
1. بر هنگی زنان که طبعاً پیامدهایی همچون آرایش و عشوه گری و امثال آن همراه دارد، مردان مخصوصاً جوانان را در یک حال تحریک دائم قرار می دهند؛تحریکی که سبب کوبیدن اعصاب آنها و ایجاد هیجان های بیمارگونه ی عصبی وگاه سر چشمه امراض روانی میگردد. مگر اعصاب انسان چقدر می تواند بار هیجان را بر خود حمل کند؟ مگر همه ی پزشکان روانی نمیگویند هیجان مستمر عامل بیماری است؟
مخصوصاً توجه به این نکته که غریزه جنسی نیرومندترین و ریشه دارترین غریزه آدمی است و در طول تاریخ سر چشمه حوادث مرگبار و جنایات هولناکی شده، تا آنجا که گفتهاند “هیچ حادثه مهمی پیدا نمی کنید مگر آنکه پای زنی در آن در میان است. “! آیا دامن زدن مستمر از طریق برهنگی به این غریزه و شعله ور ساختن آن بازی با آتش نیست؟ آیا این کار عاقلانه ای است؟ اسلام می خواهد مردان و زنان مسلمان روحی آرام و اعصابی سالم و چشم وگوشی پاک داشته باشند و این یکی از فلسفه های حجاب است.
2.آمارهای قطعی و مستند نشان می دهدکه با افزایش برهنگی در جهان طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی در دنیا بطورمداوم بالا رفته است چرا که “هر چه دیده بیند دل کند یاد” و هر چه دل در اینجا یعنی هوس های سرکش بخواهد به هر قیمتی باشد به دنبال آن می رود و به این ترتیب هر روز دل به دلبری می بندد و با دیگری وداع میگوید…
در محیطی که حجاب است (و شرایط دیگر اسلامی رعایت می شود) دو همسر تعلق به یکدیگر دارند و احساسات آنها و عشق و عواطفشان مخصوص یکدیگر است ولی در “بازار آزاد برهنگی ” که عملاً زنان به صورت کالای مشترکی (لا اقل در مرحله غیر آمیزش جنسی) در آمده اند. دیگر قداست پیمان زناشویی مفهومی نمی تواند داشته باشد و خانواده ها همچون تار عنکبوت به سرعت متلاشی می شوند و فرزندان بی سرپرست می مانند.
3.گسترش دامنه فحشاء و افزایش فرزندان نامشروع، از دردناکترین پیامدهای بی حجابی است، نمیگوییم استعمار ننگین و مسائل سیاسی غرب در آن موثر نیست، بلکه میگوییم یکی از عوامل موثر آن مسئله برهنگی و بی حجابی محسوب می شود. با توجه به اینکه فحشا و از آن بدتر فرزندان نامشروع سر چشمه انواع جنایتها در جوامع انسانی بوده و هستند. ابعاد خطرناک این مسئله روشنتر می شود.
هنگامی که می شنویم در انگلستان، در هر سال (طبق آمار) پانصد هزار نوزاد نامشروع به دنیا می آید و هنگامی که می شنویم
جمعی از دانشمندان انگلیسی در این رابطه به مقامات آن کشور اعلام خطر کرده اند نه به خاطر مسائل اخلاقی و مذهبی بلکه به خاطر فحشاء زنان و بی حجابی و بی بند و باری است، مطالعات دانشمندان تربیتی نیز نشان داده، مدارسی که در آن دختر و پسر با هم درس می خوانند و مراکزی که مرد و زن در آن کار می کنند و بی بند و باری در آمیزش آنها حکمفرماست کم کاری، عقب افتادگی “درس یا کار” و عدم مسئولیت به خوبی مشاهده شده است.
4. مسئله “ابتذال زن ” و “سقوط شخصیت او” در این میان نیز حائز اهمیت فراوان است، هنگامی که جامعه زن را با اندام برهنه بخواهد طبیعی است روز به روز تقاضای آرایش بیشتر و خودنمایی افزونتر از او دارد و هنگامی که زن را از طریق جاذبه جنسی اش وسیله تبلیغ کالاها و دکور اتاق های انتظار و عاملی برای جلب جهان گردان و سیّاحان و مانند اینها قرار بدهد. در چنین جامعه ای شخصیت زن تا سر حد یک عروسک یا یک کالای بی ارزش سقوط می کند و ارزش های والای انسانی او بکلی بدست فراموشی سپرده می شود و تنها افتخار او جوانی و زیبایی و خودنمایی اش می شود و در چنین جامعه ای چگونه یک زن می تواند با ویژگی های اخلاقی اش، علم و آگاهی و دانایی اش جلوه کند و حائز مقام والایی گردد؟!
به راستی درد آور است که درکشورهای غربی و غربزده و در کشور ما قبل از انقلاب اسلامی، بیشترین اسم و شهرت و آوازه و پول و درآمد و موقعیت برای زنان آلوده و بی بند و باری بود که اصلاً حجاب خود را رعایت نمی کردند و به نام هنرمند و هنر پیشه معروف شده بودند و هر جا قدم می نهادند گردانندگان این محیط آلوده برای آنها سر و دست می شکستند و قدمشان را خیر مقدم می دانستند!
شکر خدا را که آن بساط برچیده شد و زن از صورت ابتذال سابق و موقعیت یک عروسک فرنگی وکالای بی ارزش خارج شد و شخصیت خود را باز یافت، حجاب بر خود پوشید اما بی آن که منزوی شود در تمام صحنه های مفید و سازنده اجتماعی حتی در صحنه جنگ با همان حجاب اسلامیاش ظاهر شد.
زیباترین صدف - محمد صادق مسعودی منش
حجاب در کلام شهیدان
باسمه تعالی
این وصیت نامهها انسان را میلرزاند و بیدار میکند» - امام خمینی(ره)
«و تو ای خواهر دینیام: چادر سیاهی که تو را احاطه کرده است ازخون سرخ من کوبندهتر است.» (شهید عبدالله محمودی)
«خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادرسیاهتان و تقوایتان میکشید.» «حجاب تو سنگر تو است، تو از داخلحجاب دشمن را میبینی و دشمن تو را نمیبیند.»(سردار شهید رحیم آنجفی)