جرعه ای ازکلام امیر المومنین علیه السلام
راز بزرگ هستی
فانظر الی الشمس و القمر و النبات و الشجر و الماء و الحجر و اختلاف هذا اللیل و النهار… و تفرق هذه اللغات و الالسن المختلفات، فالویل لمن انکر المقدر و جحد مدبر زعموا انهم کالنبات ما لهم زارع… و هل یکون بناء من غیر بان او جنایه من غیر جان؟
به خورشید و ماه و روئیدنیها و درخت، آب و سنگ و رفت و آمد شب و روز و گونه گونگی لغات و گویشها بیندیش. پس وای بر آن کس که آفریدگار را منکر شود و مدیر و مدبر عالم هستی را نپذیرد. این چه گمان باطلی است که جهان را چونان گیاه خودرویی پنداشته اند که دست باغبان هستی بدان نرسیده است؟! چگونه قابل تصور است که بدون سازنده، ساختمانی پدید آید و یا جنایت و حادثه یی خودبخود و بدون انتساب به جنایتگر یا حادثه آفرینی شکل گیرد؟!
در جای دیگر با صراحت بیشتر میفرماید:
و لا خلق السموات و الارض و ما بینهما باطل. (ذلک ظن الذین کفروا فویل للذین کفروا من النار)
این چنین نیست که آفرینش آسمانها و زمین، باطل و بی حکمت باشد، این، پندار کوردلانی است که چشم خویش را از دیدن واقعیات بسته اند، پس وای بر کافران از آتش.
اگر انسان بر مرکب اندیشه و تفکر بنشیند و جهان آفرینش و آفاق بیکران را سیر نکند، چگونه میتواند از حقایق و زیباییها با خبر شود؟ و آیا دستگاه عظیم و اسراآمیز مغز خود را تعطیل نکرده است؟!
نه شبم نه شب پرستم که حدیث خواب گویم
چو غلام آفتابم همه ز آفتاب گویم
و اگر توسن اندیشه، فقط در سرزمین محدود مادیت به دور خود بچرخد، به پوچی و بن بست نخواهد رسید؟!
چه زیباست سخن امام که رمز زندگی و سعادت را تفکر و اندیشه میداند.
و لو فکروا فی عظیم القدره و جسیم النعمه لرجعوا الی الطریق و خافوا عذاب الحریق… الا ینظرون الی صغیر ما خلق کیف احکم خلقه و اتقن ترکیبه و فلق له السمع و البصر و سوی له العظم و البشر…؟
و اگر مردم در عظمت توانایی خداوند و نعمت انبوه او بیندیشند به راه سعادت بازخواهند گشت و از عذاب سوزان بیم خواهند داشت.
چرا مردم نمی اندیشند و مخلوقات کوچک و ظریف آفرینش- مورچه- را نمی بینند و در ترازوی اندیشه، سبک و سنگین نمیکنند؟!: که چگونه دست قدرت خدا، خلقت آن را محکم و متین قرار داده و ترکیب و جنبش آن را حساب شده و دقیق ساخته و برای آن، گوش و چشم گشوده و پوست و استخوان ترتیب داده است؟
در واقع راه زندگی، دورنمایی تاریک و پرسوال دارد و روندگان این راه سرنوشت ساز باید قبل از هر چیز هدف و مقصد خود را مشخص کنند و مشخص کردن هدف جز از راه اندیشه در مسایل زیربنایی، پدید نخواهد آمد.
از علی آموز … سلسله درسهای شناخت دین - مدرسه مکاتباتی نهج البلاغه