روز عرفه از نگاه امام خمینی ره
روز نهم ذی الحجه که حاجیان از ظهر تا غروب را در صحرای عرفات به عنوان یکی از اعمال حج تمتع وقوف می کنند و به راز و نیاز با خداوند متعال می پردازند . شرافت دیگر این روز ، به دلیل ورود دعای بلند و عرفانی سالار شهیدان ، حضرت حسین بن علی علیه السلام ، است که در عرفات و در کنار جبل الرحمه قرائت فرمود . این دعا دارای چنان مضامین بلند عرفانی است که در کمتر دعایی یافت می شود .
این دعا اکثر چیزهایی است که اکثر بینندگان از آن استفاده می کنند ، لکن در بین آن یک چیزهای دیگری هست که استفاده از او مشکل است حتی برای عرفان بزرگ (ایکون لغیرک الظهور) حتی اینکه (ما لیس لک ) این تعبیر غیر از این است که (هو المظهر) (( (ایکون لغیرک الظهور ما لیس لک ) )) یعنی ظهور همه از توست ، ظهور توست ، (( (متی غلبت حتی تحتاج الی دلیل ))) چه وقت غائب بوده ای ؟ هیچ وقت غائب نبودی ، از تو باید استدلال به دیگران بشود ، و نه از دیگران استدلال به تو و هکذا . این از نعمت های بزرگی است که برای بندگان خدا آمده است و هر کس به اندازه خودش از او استفاده می کند .
صحیفه نور جلد 18 ، (ص ) 105
ما باید مردم را با توحید آشنا کنیم ، علمای اعلام باید مردم را با توحید آشنا کنند ، با معارف الهی آشنا کنند ، الغیرک الظهور ما لیس لک - دعای عرفه حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه - متی غلبت حتی تحتاج الی ) چه قرآن هم همین است ، هر کدام یک زبانی دارد ، قرآن نازل شده تا این جا رسیده است و ادعیه ائمه ما علیهم السلام به حسب تعبیر بعض مشایخ (قرآن صاعقه ) است و هر چه مسائل بخواهید ، در ادعیه هست .
صحیفه نور جلد 19 ، ص 211
شما در مناجات حضرت ، در دعای عرفه حضرت سیدالشهدا ملاحظه می کنید که چه مسائلی در آن هست و ما ازش غافل هستیم .
صحیفه نور جلد 20 ص 189
ادعیه ائمه کتاب صاعد است ، همان قرآن است رو به بالامی رود جواب اوست تقریبا . کسی بخواهد بفهمد که مقامات ائمه چی است ، باید رجوع کند به آثار آنها ، آثار آنها ادعیه آنهاست ، ، مهمش ادعیه آنهاست و خطابه هایی که می خواندند ، مثل مناجات شعبانیه ، مثل نهج البلاغه ، مثل دعای یوم العرفه و اینهایی که انسان نمی داند که چه بگوید درباره آنها .
صحیفه نور جلد 2 ، ص 175
ایام در نگاه امام - مرکز مطالعات و تحقیقات سپاه
نیایش در عرفات؛بخش سوم
بصیرت در دین
«اللهمَّ اجْعَلْنی اخشاکَ کَانّی اراکَ وَاسْعِدنی بِتَقْویکَ وَلا تُسْقِنی بِمَعْصِیَتِکَ وَ (الی قوله علیه السلام) اجعَل لی یا الهی الدَّرَجةَ الْعُلیا فِی الآخِرةِ وَالاولی».
دعا و خواندن خدا به اسماء و صفات جمال و جلال، یکی از ارکان عبودیت و بندگی و توجه به کمال و یکی از وسایل مهم ترقی و سیر معنوی و سفر به عالم ملکوت و لاهوت است. و فاصلهای بین خواندن بنده و پاسخ خدا نیست، ولی بنده باید خود را برای گرفتن جواب، آماده نماید و بداند که در چه مشهد عظیم و مقام اعلایی قرار میگیرد و با گوش دل جواب خدا را بشنود و اگر از حال خود احساس کرد که جواب نگرفته است باید به اصلاح حال معنوی و اخلاقی خود بپردازد و موانع صدور جواب یا شنیدن جواب را رفع نماید.
در مورد حاجات مادی و دنیوی گاه- چنانکه از احادیث شریفهاستفاده میشود- سرعت اجابت، علامت استدراج و خذلان و تأخیر در اجابت و دادن حاجت، برای حضور بیشتر بنده درمشهد دعاست که از اعظم مشاهد است.
در کتاب عدّة الداعی از جابر انصاری روایت کرده است که:
«قال النبی صلّی اللَّه علیه و آله: ان العبد لیدعو اللَّه و هو یحبّه فیقول لجبرئیل: اقض لعبدی هذا حاجته و اخرها فانی احب ان لا ازال اسمع صوته، و ان العبد لیدعواللَّه عز وجل و هو یبغضه فیقول: یا جبرئیل اقض لعبدی هذا حاجته و عجلها فانی اکره ان اسمع صوته»
یعنی: «رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: بندهای خدا را میخواند و آن بنده دوست میدارد خدا را یا او را خدا دوست میدارد، خدا به جبرئیل میفرماید: حاجت بندهام را برآور و آن را به تأخیر انداز؛ زیرا من میخواهم همواره صدای او را بشنوم. و بندهای خدای عزّوجل را میخواند و او را دشمن میدارد پس خدا به جبرئیل میفرماید: حاجت این بندهام را با تعجیل برآور؛ زیرا کراهت دارم صدایش را بشنوم».
چنانکه میدانیم دعا گاه متضمن درخواست و تقاضای حاجتی از مثلًا بیمار و مریض «یا شافی» و «یا سلام»میگوید.
فقیر «یا غنی» و جاهل «یا علیم» میگوید.
گناهکار «یا غفار» و «یا تواب» و «یا ستّار» میگوید.
در اینجا هم اگر چه حاجت بر زبان آورده نمیشود ولی معلوم است که بیماری که «یا شافی» میگوید، یا گمراهی که خدا را به اسم «یا هادی» میخواند حاجتشان شفا و هدایت است.
نیایش در عرفات - آیت الله شیخ لطف اللّه صافی گلپایگانی
نیایش در عرفات
نعمتهای الهی
«اللهمَّ انّی أرغَبُ إلَیکَ وَاشْهَدُ بالرُّبوبیَّة لَکَ مقراً بانک رَبّی وَالَیکَ مردّی (الی قوله) وصلّی اللَّه علیه خیرته محمد خاتمالنّبیین وآله الطّیبین الطّاهرین الُمخلصین وَسَلَّم».
این بخش- که بخش بزرگ از دعاست- متضمن معانی بزرگ توحیدی، تربیتی و اخلاقی است که باید در آن دقّت بسیار کرد. در عین حال به مسائل مهمی از علوم متعدد مثل تشریح، معرفة الاعضاء، فوائد الاعضاء، زیستشناسی، روانشناسی، جنینشناسی و غیرها نیز اشاره دارد.
این بخش در ابتدا عرض ابتهال و تضرع و زاری به درگاه حضرت باریتعالی و شهادت به ربوبیّت از برای اوست که همه مخلوقات را بر حسب حکمت و اقتضای ذوات آنها زیرپوشش قرار داده است. و تربیت اوست که ناقص را کامل و کامل را کاملتر مینماید. و پس از اقرار به معاد و اینکه بازگشت به سوی اوست، نعمتهای خدا را در پیدایش خود بر میشمارد و عنایات و تربیتهای مرحله به مرحله او را- که ما را در عوالم مختلف سیر میدهد تا به عالم دنیا میرساند- متذکر میگردد.
پس از طی این مراحل نیز این تربیتها و عنایات الهی است که دستگیر او میشود. روزی و غذای او را از شیر مادر مقرر میسازد و این همه مهر و محبت را برای او قرار میدهد و او را در این حال که کودک گهوارهای است از انواع خطرات حفظ مینماید تا زبانش به سخن باز میشود و رشد و نمو مینماید تا آن زمان که آفرینش او کامل میگردد، معرفت را به او الهام میفرماید.
و از اینجا با تربیتهای روحی و عقلانی، عقل و روح او بیش از پیش مدارج کمال و ترقی را میپیماید به عجایب حکمت خدا در عالم آگاه میشود و به آسمان و زمین و این همه مخلوقات کوچک و بزرگ زمین و آسمان و برّ و بحر با دیده بصیرت و عبرت مینگرد و به شکر خدا و یاد او متنبّه و ملتفت میشود. خدا به او میفهماند و او را متنبّه میسازد که باید شکر این همه نعمتها را بجا آورد و او را یاد نماید و به عظمت و بزرگی و تنزه از صفات نقص بستاید.
در این بخش از دعا از نعمت رسالتهای انبیا و نعمت درک و فهم دعوت آنها و عمل به آنچه موجب رضای اوست سخن به میان آمده است. و به نعمت انواع معاش و اموری که معیشت و زندگی به آن تقوّم دارد از غذا و لباس و غیره اشاره شده است. و ضمن اشاره به جهل و جرأت بشر بر خدا، خدا را میستاید که با این حال این انسان جری و جسور را دلالت مینماید به کارهایی که او را به خدا نزدیک نماید و توفیق به اعمالی عطا میکند که او را در نزد او وجیه و آبرومند سازد تا حدی که اگر همین بنده گستاخ دعا کند و بخواند او را، به او پاسخ میدهد و اگر از او سؤال و درخواست بنماید به او عطا میفرماید و خدایی که به همه، حق نعمت دارد و همه بر سر خوان نعمتهای غیرقابل احصای او نشستهاند.
و به اطاعت هیچیک از بندگانش نیاز ندارد او کمال مطلق و بینیاز مطلق استاطاعت بندگان از او که به هدایت و توفیق اوست وسیله کمال آنها و تشبّه به اخلاق کامله خداوند متعال است.
مع ذلک از اطاعت بندگان شکر مینماید و چون بندگان شکر او را بجا آورند نعمت را بر آنها زیاد میگرداند. همه اینها برای این است که نعمتها را بر بندگان زیاد گرداند و احسان و انعام خود را بر بنده اتمام فرماید و هم عجز و ناتوانی بشر را در درگاه کبریایی جلت الائه و عظمت نعمائه که اسماء و نامهایش مقدس و نعمتهایش عظیم است بیان میفرماید که کدام از نعمتهای او را میتوان از لحاظ عدد شماره و احصا کرد و به شکر کدامیک از انواع عطاهای او میتواند قیام و اقدام نماید.
و حال آنکه این نعمتها و عطاها بیشتر از آن است که شمارهکنندگان و حسابداران بتوانند احصا کنند یا اینکه علم حفظ کنندگان بتواند آنها را حفظ نماید و بر آنها محیط گردد. علاوه بر اینها آنچه را از من صرف کردی و برگرداندی از ضررها و سختیها بیشتراست از آنچه برای من از عافیت، راحتی و آسایش ظاهر است.
سپس به تمام وجود عجز و ناتوانی خود را از ادای شکر نعمتها بیان مینماید و شهادت میدهد به حقیقت ایمان، یقین و توحید خالص و باطن نهان ضمیر خود و به تمام اجزا و اعضای بدن خود و علایق گذرگاههای نور چشم و چینهای صفحه پیشانی و رخنههای گذرگاه نفس و پارههای نرمه گوش و مجراهای رسیدن آواز به گوش به الفاظی که بر زبان و لبهایش جاری میشود به گوش، دهان، دندان، سر، مو، عصب، رگ استخوان و … وبه تمام حرکات رکوعی و سجودی و به حال سکون و خواب و بیداری که اگر در طول اعصار و دور احقاب، هفتادها سال عمر کنم و کوشش و تلاش کنم که شکر یکی از نعمتهای تو را بجا آورم نخواهم توانست مگر به منّت تو و عنایت تو که خود بر من شکر جدید و جاودانی را واجب مینماید و ثنا و ستایش تازهای را لازم میکند.
نه من تنها که اگر تمام شمارهکنندگان بخواهند احصای نعمتهای تو را از گذشته، حال و آینده بنمایند از آن عاجزند، مگر نه این است که تو ای خدا در کتاب ناطق وحی صادق خودت فرمودهای:
«وَانْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّه لا تُحْصُوها»
که واضح است مخاطب به این خطاب الهی نه فقط ابناء بشر از حکما، فلاسفه و علمای هر علم و فن و دانشمندان جهانشناس و خواص و همه عوام است، بلکه شخص رسول اکرم- صلّیاللَّه علیه وآله وسلّم- و امیرالمؤمنین و فاطمه زهرا و سایر ائمه معصومین- علیهمالسلام- نیز در این خطاب واردند و از آن خارج نیستند، بلکه این ذوات مقدسه بیشتر از همه نامبردگان به عجز خود در برابر احصا و تعداد نِعَم الهی، معترف و آگاهند. و همین، جهت امتیاز و برتر بودن آن بزرگواران از همه اصناف و افراد است.
آنها بیشتر از آنچه همه خود را به خدا محتاج و در درگاه او فقیر میبینند، خود را فقیر و نیازمند مییابند که این درک فقر به او از اعظم مقامات انسان است. هرکس درکش بیشتر باشد به او نزدیکتر و حضورش زیادتر است.البته این نکته نیز قابلتوجه است که چنان نیست که فقر آنها با دیگران علیالسواء باشد با این تفاوت که درک دیگران از فقرشان مانند آنها عمیق و وسیع نیست، بلکه در واقع فقر آنها به خدای متعال از دیگران بیشتر است چون هر موجودی و هر کسی به اندازه استعداد و صلاحیت خود به خدا فقیر و محتاج است؛ یعنی میتواند از الطاف و عنایات حق بهرهمند شود که:
گر بریزی بحر را در کوزهایچند گنجد قسمت یکروزهای
ظرفیت و گنجایش افراد مختلف است؛ یک جنبده است که نیاز به یک قطره آب دارد، یکی هم هست که یک کوزه آب هم او را سیراب نمیکند. هر قدر تشنگی بیشتر باشد احتیاجبه آب زیادتراست.
آب کم جو تشنگیآور به دستتا بجوشد آبت از بالا و پست
بر این حساب است که نبات از جماد احتیاج بیشتر دارد و حیوان از نبات محتاجتر است؛ چون استعداد او بیشتر است و انسان از حیوان برتر است و دعوت انبیا و ائمه- علیهمالسلام- از اشخاص و افراد بر این حساب بوده است که در حدیث است:
«انّا معاشر الأنبیا، أمرنا أن نکَلّم النّاس عَلی قَدرِ عُقُولِهِم»
با همه، همه مطالب را نمیفرمودند و همانطور که به ما دستور دادهاند خودشان نیز همانگونه عمل میفرمودند. به ما دستور دادهاند که:
«حدثوا الناس بما یفهمون ولا تحدثوهم بما لایفهمون اتریدون ان یکذب اللَّه و رسوله».
باری در پایان این بخش که ما اندکی از مطالب بسیار بلند و انسانساز آن را حتی به قدری که خود میفهمیم نگفتیم و باید گفت که ما همچنان در اول بیان و درآغاز سخن ماندهایم و نمیدانیم از کجا شروع و در کجا به پایان برسانیم، امام- علیهالسلام- زبان به حمد الهی میگشاید و خدا را به صفات سلبیّه و منزّه از شریک و فرزند و صاحب اختیار و مداخلهگر در کار داشتن یاد کرده به قرآن مجید و استدلال خداوند که میفرماید:
«لَوْ کانَ فیهما الِهَةٌ الّا اللَّه لَفَسَدتا»
بعد از اینکه حضرت استشهاد به آیه فوق مینمایند، سپس به بعضی از صفات ثبوتیه اشاره کرده و این بخش را با حمد خدا و صلوات بر محمد و آل طاهرین صلوات اللَّه علیهم اجمعین ختم میفرماید اللهمَّ عظم اجورنا بمصابنا بسیدنا ابی الاحرار و سیدالشهداء علیهالصلاة والسلام.
نیایش در عرفات - آیت الله شیخ لطف اللّه صافی گلپایگانی
برنامه های جاویدان
امام صادق(علیه السلام) فرمود:
إنَّ الله لَمْ یَبْعَثْ نَبیّاً إِلاَّ بِصِدقِ الْحَدِیْثِ وَ أَداءِ الأَ مانَةِ(1)
خداوند به تمام پیامبران دستور داد که مردم جهان را به راستگویی و ادای امانت دعوت کنند.
شرح کوتاه
یک جامعه سالم متکی به سرمایه های مختلفی است که از همه مهم تر، سرمایه اطمینان و اعتماد عمومی است:
اعتماد بر گفتار، اعتماد بر عمل، و بزرگترین دشمن این سرمایه نفیس دروغ و خیانت است.
در جوامعی که دروغ و خیانت رواج می یابد همه از هم می ترسند، همه احساس تنهایی می کنند، همه باید تمام سنگینی بار زندگی را به تنهایی تحمل نمایند و این همان اجتماع تنهایان است.
به همین دلیل دعوت به راستگویی و امانت جزء برنامه همه پیامبران الهی بوده است.
1. نقل از کتاب سفینة البحار.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی
اعمال روز ترويه
روز ترويه (حركت امام حسين عليه السلام از مكّه، در سال (60 ه . ق.)
1 - غسل مستحب: كه در تمام روز، غسل اين روز را مي توان انجام داد.
2 - روزه: ثواب روزه اين روز، كفاره شصت سال است.