ساز و کارهای تعلیم و تربیت در عصر ظهور
عصر ظهور، عصر شکوفایی و بالندگی انسان، در پرتو تعلیم و تربیت واقعی و رسیدن او به بصیرت اخلاقی است و آن با مکانیسم ها و شیوه های گوناگونی محقق می شود که مهم ترین آنها تربیت عقلانی است؛ یعنی، شکوفا کردن عقل و خرد آدمی (برای باور عمیق و ژرف نسبت به آموزه های دینی و عشق به مکارم اخلاقی) و نیز بالنده کردن فطرت و سرشت پاک آدمی و تزکیه نفس آلوده. در واقع چند مؤلّفه مهم اخلاقی ـ فکری در این نظام قابل شناسایی است.
1. انقلاب بزرگ فرهنگی و اخلاقی؛
2. بالابردن سطح دانایی و خرد ورزی انسان؛
3. ریشه کنی عوامل فساد و تباهی فرد و اجتماع؛
4. کمک گرفتن از عقل و خرد در جهت شناختمبدأ و معاد و نیکی ها و زشتیها؛
5. کمک به قدرت انتخاب گری مردم در جهت دادن به آنها برای تغییر وضع نابسامان خود؛
6. رشد توأم فکری و اخلاقی انسان (تزکیه و تعلیم مردم)؛
7. مهذب کردن اخلاق مردم و آشنا ساختن آنان با فضایل انسانی و… .
روشن است برای نجات انسان ها از گرداب ضلالت و جهالت و اصلاح جوامع و کاستن از مشکلات عدیده، باید سازوکارها و شیوه های مختلفی به کار گرفته شود و از ابزار و امکانات مناسبی استفاده گردد. در عصر ظهور از همة امکانات و مکانیسم های ممکن برای بهْسازی اخلاق و پاکزیستی انسان و ایجاد محیط سالم و متعالی بهره گرفته خواهد شد و این در پرتو عنایات الهی و شخصیت، قدرت و درایت ویژة امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ممکن خواهد بود. در این قسمت سازوکارها و مکانیسم های برگرفته از روایات و منابع دینی، ذکر می شود:
1. شکوفاسازی عقل فردی و جمعی
مهم ترین مکانیسم رسیدن به بصیرت اخلاقی، کمال فکری است؛ یعنی، توجه ویژه دین به شکوفا کردن عقل و خرد آدمی و بالا بردن سطح دانایی و روشن بینی او. پس نخستین و اساسی ترین مکانیسم، شکوفایی بعد فکری و عقلی انسان ها است.
عقل، پایه و اساس انسانیت، حجت باطنی خداوند، وسیلة فهم و دریافت معارف بنیادین اعتقادی و یکی از منابع استنباط احکام فقهی اسلام است. شکوفا سازی و تربیت این موهبت ارجمند الهی، رسالت تمامی ادیان آسمانی، به ویژه دین اسلام بوده است.
اسلام، به عقل و تعقل بسیار اهمیت داده و تربیت اخلاقی را به نوعی تربیت عقلانی و بازپروری قوة استدلال می داند. فلاسفه و متکلمان شیعی ـ از جمله شیخ طوسی، شیخ مفید، فارابی، بو علی سینا و… ـ بر این باورند که عقل آدمی، توان شناسایی حسن و قبح افعال را داراست و عقلی دانستن حسن و قبح را نیز به این معنا می دانند که عقل آدمی، می تواند در ابتدا به حسن و قبح عملی پی ببرد.
محتوای برخی از روایات، این است که اساساً زیربنای اخلاق، وابسته به عقل و خرد است؛ زیرا عقل است که آدمی را از ارتکاب اعمال زشت و رفتار ناپسند باز می دارد و او را به پاکی گزینی و روشنبینی ایمانی و اخلاقی دعوت می کند. به عبارت دیگر عقل همانند پیامبر بیرونی است که انسان ها را از ارتکاب اعمال زشت باز می دارد. امام علی (علیه السلام) می فرماید:
«العاقل من تورع عن الذنوب و تنزه من العیوب» ؛ «خردمند کسی است که خود را از گناهان بر حذر داشته، خود را از عیوب پاک سازد.»
و نیز: «العاقل من قمع هواه بعقله»؛ «خردمند کسی است که در پرتو عقلش، بر هواهای نفسانی پیروز گردد».
با توجه به سخنان امام علی (علیه السلام) عقل عبارت است از: نیروی تشخیص و ادراک حق و باطل در «قلمرو نظر» و خیر و شرّ در «قلمرو عمل» از یک سو و بازدارنده از اعمال گناه، و هدایت کننده به اعمال صالحه از سوی دیگر.
پس برای برخورداری از روحیات متعالی و اخلاقی در درجة اول باید به پرورش خرد و عقل پرداخت. طبیعی است وقتی علت، پرورده باشد، معلول نیز قوی تر واستوارتر به وجود خواهد آمد. امام صادق (علیه السلام) می فرماید:
«دعامة الانسان العقل و العقل منه الفطنة و الفهم الحفظ والعلم»؛ «ستون وجودی انسان، عقل است و هوشمندی و فهم و حفظ و دانش از عقل سرچشمه می گیرند».
وصول به کمالات اخلاقی در پرتو نیروی خرد و عقل امکان پذیر است و هر مقدار عقل دچار رکود گردد، به همان نسبت امکان رشد اخلاقی ممتنع خواهد بود. رسول خدا در روایتی می فرماید:
«انما یدرک الخیر کله بالعقل»؛ «همانا همه نیکی ها و کمالات در پرتو عقل عاید انسان می گردد».
البته آنچه در امر تربیت عقلانی از اهمیت برخوردار است، بذل توجه به پرورش عقل الهی است؛ چرا که انسان سعادتمند در مکتب اسلام، کسی است که علاوه بر تربیت یافتن در عقل معاش، عقل معاد نیز در وی رشد یابد. به نظر مرحوم نراقی، عقل برترین قوة وجود آدمی است و با پیروی از آن است که دیگر قوا تعدیل شده و به فضایل مربوط دست می یابند.
البته در عین حال که بر عقل تأکید فراوان شده، به تزکیه درون و تحولات درونی نیز توجه گشته است؛ یعنی در امر تربیت اخلاقی، باید به تحوّل و پاکی درونی نیز توجه داشت. قرآن هر گاه از هدایت بشر صحبت می کند؛ این هدایت، بیشتر هدایت درونی، قلبی و شهودی (الهامی و ایجابی) است. برای مثال در جایی می فرماید:
?و یزید الله الذین اهتدوا هدیً?؛ «خداوند هدایت آنهایی را که هدایت یافته اند، افزون خواهد نمود».
این شهود از منظر اسلام، به معنای تحولی درونی و باطنی است که فرد را به یک منشأ متعالی (خداوند) وصل می کند و آدمی را واجد دریافت الهامات و مکاشفات دینی و مذهبی می نماید.
در روایت بسیار قابل توجهی، به این بعد از کمال فکری و عقلی بشر ـ که در عصر ظهور در حد بالایی خواهد بود ـ اشاره شده است. امام باقر (علیه السلام) می فرماید:
«اذا قام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع به عقولهم و کملت به احلامهم» ؛ «وقتی قائم قیام کند، دست (عنایتش) را بر سر بندگان می نهد و بدین وسیله عقل آنها زیاد شده و فهمشان بالا می رود (کامل می گردد)».
علامه مجلسی در مراة العقول درباره این روایت می گوید:
«ضمیر در «یده» یا به خداوند بر می گردد و یا به قائم و در هر دو حال این سخن کنایه از بخشندگی و مهربانی، یا قدرت و تسلط می باشد و این دومی احتمالش بیشتر است».
به نظر می رسد این جمله، کنایه از تربیت امت اسلامی توسط امام قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می باشد و تعبیر از «رؤوس» (سرها)، به آن دلیل است که مردم سر را مرکز خرد و اندیشه می دانند و دست بر سر نهادن کنایه از اقناع و تربیت است و فرقی نمیکند که خداوند مربی باشد و یا مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛ زیرا قانون مهدوی، همان قانون الهی است و تربیت او، آیت تربیت پروردگار بلند مرتبه می باشد. بدین ترتیب نتیجة طبیعی و مطلوب تربیت ـ که عبارت از گرد آمدن عقل ها و تکامل اندیشه ها است ـ به بار می نشیند.
منظور از گرد همآمدن عقلها، توافق بر عقیده ای واحد و برنامة قانون واحد می باشد. آن طور که به سختی می توان، تصور کرد بین دو نفر که در تفکر کلی دولت جهانی مهدوی ذوب شدهاند، اختلافی درگیرد، به ویژه زمانی که امت و بشریت به درجه ای از کمال برسند که افکار عمومی آنها «معصوم» گردد و همنوایی و اتفاق در کارها بسیار آسان شود. مراد از تکامل اندیشه ها (کملت به احلامهم)، رشد یافتگی هر چه بیشتر انسان ها است. این تعبیر به جنبه خیرخواهانة انسان باز می گردد؛ همان جنبه ای که نخستین مرحلة آن عدالت فردی و بالاترین مرحلهاش «عصمت» است که جامعه بشری سرانجام به آن خواهد رسید.
این نتیجه در هر دو جنبة علمی و روانی، موجب پدید آمدن بینش و بیداری در دولت و جامعة مهدوی می شود؛ همان بینشی که در ژرفای آن، جز برای کسانی که در آن عصر زندگی می کنند، ممکن نیست و ما نیز تنها عناوین کلی آن را می شناسیم.
پس دست نهادن بر سر بندگان خدا، به معنای تربیت و اعتلای اندیشه ها و افکار و عواطف انسان ها است که اگر همراه با رشد اخلاقی و تزکیه و تربیت صحیح باشد در انسان «بصیرت اخلاقی» ایجاد می کند و او را به سرمنزل مقصود رهنمون می سازد.
پرورش خرد و اندیشة آدمی (تربیت عقلانی) و بالابردن سطح دانایی و بصیرت او، مکانیسمی تأثیرگذار و با ارزش در رشد و شکوفایی معنوی او است که بر اساس روایات در عصر ظهور محقق خواهد شد.
تعلیم و تربیت در عصر ظهور - رحیم کارگر
ادامه دارد…
علل و حکمتهای غیبت امام زمان
از آنجا که عالم براساس یک نظام علّی و معلولی اداره میشود لذا همه وقایعی که در آن به وقوع میپیوندند دارای علت و حکمت بهخصوصی هستند. در این راستا وقتی به منظور معلوم شدن علت غیبت امام عصر(عج) به بررسی روایات میپردازیم به روایات زیادی برمیخوریم که در ضمن آنها تصریح شده است که فلسفه واقعی غیبت آن حضرت برای بشر معلوم نیست. امّا در عین حال در تعدادی از روایات از حکمتهای غیبت سخن به میان آمده است. به عنوان مثال در بعضی از آنها (از اموری چون امتحان و آزمایش مردم، حفظ جان امام(ع) در امان ماندن از بیعت با ستمگران، فراهم شدن زمینه انجام وظایف و… به عنوان عوامل غیبت امام مهدی(ع) یاد میشود.در مجموعه روایتهایی که از حضرت علی(ع)، نقل شده است به برخی از حکمتهای غیبت اشاره شده است که از جمله آنهاست:
در امان ماندن از بیعت با ستمگران
بر طبق یک روایت، علیبن ابیطالب(ع) میفرمایند:موقعی که قائم [حضرت مهدی(ع)]، قیام کند بیعت کسی در گردن (ذمه) او نخواهد بود و به همین جهت است که تولد او به صورت مخفی صورت خواهد گرفت و بعد نیز وجود مبارکشان غایب خواهد شد.
مشخص شدن گمراهان
یکی از راههای تشخیص قوت ایمان و میزان پایبندی افراد به تعالیم اولیای الهی، عملکرد آنها در دوره غیبت رهبران الهی است. به عنوان مثال وقتی حضرت موسی(ع) به امر الهی حدود چهل روز برای مناجات در کوه طور اقامت کرد اغلب مردم به خاطر نداشتن ایمان و یقین کافی فریب سامری را خوردند و از آیین الهی دست کشیدند. در اشاره به این سنت الهی امام علیبن ابیطالب(ع) در روایتی پس از اشاره به وجود مبارک امام مهدی(ع) اضافه میکنند:آن حضرت از چشم مردم نهان خواهد شد تا مردمان گمراه از غیر گمراهان مشخص شوند.
ستم و ظلم مردم به خودشان
علی(ع) آنجا که از لزوم وجود حجت الهی در نظام هستی سخن میگویند به مسئله غیبت حجت الهی و علت آن با این تعابیر اشاره دارد:ای مردم! بدانید که زمین هرگز از حجت الهی خالی نمیماند. امّا پروردگار عالم مردم را به خاطر ظلم و ستمی که مرتکب میشوند و همینطور به جهت زیادهرویهایی که در حق خود انجام میدهند به زودی از دیدن حجت خودش [امام مهدی(ع)]، محروم خواهد ساخت.
به جهت ستم به فرزندان علی
حضرت علی بن ابیطالب(ع)، در روایتی به مناسبتی از وقایع غیبت و پیشامدهای آن سخن میگویند و وقایع مربوط به آن دوران را به حوادثی که برای قوم حضرت موسی(ع) رخ داده است تشبیه و تصریح میکنند که سرگردانی و تحیر مسلمانان در زمان غیبت حضرت مهدی(ع) چندین برابر سختتر و بیشتر از دوران سرگردانی و تحیر قوم حضرت موسی(ع) خواهد بود. آنگاه در اشاره به علت این پیشامد میفرمایند:شما به خاطر ظلم و ستمهایی که بر فرزندان من خواهید کرد به این مسئله و سختیهای آن دچار خواهید شد.قابل ذکر است با وجود تصریح امام(ع) به این موضوع، مردم در اثر غرق شدن در دنیا و زخارف آن چند سال بعد از شهادت علی(ع)، امام حسن(ع)، و امام حسین(ع)، را به آن وضع رقّتبار به شهادت میرسانند و ائمه بعدی را نیز مسموم میکنند و در نتیجه اینکار وقتی نوبت به آخرین حجت الهی میرسد خداوند، ایشان را به خاطر لطفی که بر بندگان خود دارد (علیرغم ناسپاسی آنها) در پس پرده غیبت جهت هدایت مردم و حفظ نظام هستی ذخیره مینماید….
حفظ علامتهای هدایت
همانطور که در حکمت قبلی اشاره شد خداوند متعال به منظور تداوم هدایت مردم در برههای از زمان وقتی آنها قدر نعمت بینظیر الهی؛ یعنی امام معصوم(ع)، را فراموش میکنند بنابر مصالحی وجود مبارک او را در پس پرده غیبت قرار میدهد تا علاوه بر حفظ نظام عالم، نزول فیض و رحمت الهی از طریق وی به بندگان خدا تداوم پیدا کند و باب هدایت مردم به سوی خداوند همچنان باز باشد. امام علیبن ابیطالب(ع)، در این باره میفرماید:… خداوندحجتهای خود را به صورت آشکار یا پنهان یا حتی در حالی که خطر آنان را تهدید میکند (در حال ترس و نگرانی) در میان مردم حفظ خواهد کرد تا حجت و دلیلهای روشن و واضح (هدایت و رستگاری) از بین نروند.
غیبت امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) علل و آثار آن از دیدگاه امیرمومنان ( علیه السلام ) - صادق سید نژاد
فضایل ومناقب امیر المومنین
صبر حضرت علی علیهالسّلام چگونه بود؟
پاسخ: حضرت علی علیهالسّلام میفرماید: «صَبَرْتُ وَ فیِ الْعَیْنِ قَذی وَ فیِ الْحَلْقِ شَجی» صبر کردم مثل کسی که خار و خاشاک در چشم و استخوان در گلو داشته باشد، صبری که کودکان در آن جوان گشته و جوانان پیر و کهنسال و کهنسالان در آن میمُردند. [71].
علم امیرالمؤمنین علیهالسّلام در چه حدّی است؟
پاسخ: علم امامان علیهمالسّلام مخصوصاً امیرالمؤمنین علیهالسّلام حدّ و حصر ندارد و همین برای ما بس که پیامبراکرمصلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: «اَنَا مَدینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بابُها».
من شهر علم هستم و حضرت علی علیهالسّلام درب آن است. [72] و نیز فرمودند: تمام حکمت و دانش به ده جزء تقسیم میشود نُه قسم آن به امیرالمؤمنین علیه السّلام و یک قسم باقیمانده به همهی خلائق داده شده است. [73] و امیرالمؤمنین علیهالسّلام نیز میفرمایند: پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم هزار باب از علم به من آموختند که از هر کدام هزار درب باز میشود. [74].
رابطهی حضرت امیرالمؤمنین علیهالسّلام با حق چگونه است؟
پاسخ: قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم «یا عَلِیُّ إِنَّ الْحَقَّ مَعَکَ وَ الْحَقُّ عَلی لِسانِکَ وَ فی قَلْبِکَ وَ فی عَیْنَیْکَ»
یاعلی حق باتو است و بر زبان و قلب و چشمانت حق نمایان است، ای مردم بدانید علی علیهالسّلام امیر نیکوکاران است، هر که به او یاری کند یاری شده و هر که او را ذلیل کند ذلیل خواهد شد، حق با علی و تابع اوست، پس شما نیز از او پیروی کنید. [75].
جواز عبور از پل صراط به دست چه کسی است؟
پاسخ: پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: «إِذا کانَ یَوْمُ الْقِیامَةِ نُصِبَ الصِّراطُ عَلی شَفیرِ جَهَنَّمَ فَلا یُجاوِزُ إِلاَّ مَنْ کانَ مَعَهُ بَراءَةٌ بِوِلایَةِ عَلِیِّ بْنِ أَبیطالِبٍ علیهالسّلام»
هنگامی که روز قیامت میشود پل صراط به روی جهنّم نصب میشود و کسی از آن عبور نمیکند مگر اینکه با او امان نامهای از عذاب بولایت امیرالمؤمنین علیهالسّلام باشد.
یکی از اصحاب رسول خدا به نام ابو سعید خدری گوید به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم عرض کردم: پدر و مادرم به فدای شما! منظور از امان نامهای که فرمودید چیست؟ فرمودند: اینکه بگوید خدایی جز خدای یکتا وجود ندارد و محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم رسول و فرستادهی خدا و علی علیه السّلام امیرمؤمنان و وصی و جانشین اوست. [76].
یوم الانذار چه رابطهای با امیرالمؤمنین علیهالسّلام دارد؟
پاسخ: روزی است که پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم خویشان نزدیک خود را دعوت کردند و خود را معرفی به پیامبری کردند و فرمودند: هر کس اول از همه به من جواب مثبت داد، وزیر و وصی و جانشین من بعد از من میباشد که فقط امیرالمؤمنین علیهالسّلام سه بار جواب مثبت دادند در این هنگام پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند:
«یا عَلی اَنْتَ وَزِیری و وَصیِّی وَ وارِثی وَ خَلِیفَتی مِنْ اَهْلی» [77].
حدیث برادریِ حضرت علی با رسول خدا علیهمالسّلام چگونه است؟
پاسخ: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم میان اصحاب خود برادری و اُخُوَّت برقرار کردند به جز امیرالمؤمنین علیهالسّلام.
حضرت علی علیهالسّلام گریان نزد رسول اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم آمده و عرض کردند: یا رسول الله صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم میان اصحابتان برادری قرار دادید و مرا با احدی برادر نکردید.
حضرت فرمودند: «أَنْتَ أَخی فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ»
شما در دنیا و آخرت برادر من هستید. [78].
حلقهی دَرِ بهشت چگونه است؟
پاسخ: دَرِ بهشت حلقهای از یاقوت سرخ دارد که با طلا زینت شده و هر دفعهای که به صدا در میآید یا علی میگوید. [79].
با دست ولا درب جنان کوبیدم
از حلقهی در نام علی بشنیدم
یعنی که خدای دو جهان میگوید
دربَست جنان را به علی بخشیدم
چه موقع حضرت علی علیهالسّلام پای مبارک بر دوش پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم نهادند؟
پاسخ: ابنمغازلی در کتاب مناقب خود روایت کرده که پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم در روز فتح مکّه به امیرالمؤمنین علیهالسّلام فرمودند: یا علی، آیا این بت را بر بام کعبه میبینی حضرت علی علیهالسّلام عرض کردند: بلی یا رسول اللَّه.
پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: من تو را بر دوش خود حمل میکنم تا آن را پایین بیاوری.
امیرالمؤمنین علیهالسّلام عرض کردند: یا رسول اللَّه من شما را حمل میکنم. حضرت فرمودند: اگر قبیلهی ربیعه و مُضَر بخواهند پارهای از تن مرا حمل کنند در حالی که من زنده باشم نمیتوانند. و لکن علی جان تو بایست (تا من تو را بالا ببرم).
راوی میگوید: پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم دستان مبارک خود را به دو ساق پای امیرالمؤمنین علیهالسّلام زده و آن حضرت را از زمین بلند کردند.
به طوری که سفیدی زیر بغلهای مبارکشان ظاهر شد. و امیرالمؤمنین علیهالسّلام را بر روی دوش مبارک خود گذاردند و سپس فرمودند: یا علی چه میبینی؟
امیرالمؤمنین علیهالسّلام عرض کردند:
میبینم که خداوند متعال مرا به واسطهی شما شرافت داده به طوری که اگر بخواهم دستانم را به آسمانبکشم به راحتی میتوانم.
پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: یا علی! آن بت را بر زمین افکن. امیرالمؤمنین علیهالسّلام آن بت را برداشته و بر زمین افکندند.
در این هنگام رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم خود را از زیر پای امیرالمؤمنین علیهالسّلام کنار کشیدند و امیرالمؤمنین علیهالسّلام بر روی زمین افتاده و پس از آن خندیدند. رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: یا علی برای چه خندیدی؟
امیرالمؤمنین علیهالسّلام عرض کردند: یا رسول اللَّه من از بالای بام کعبه بر روی زمین افتادم ولی هیچ آسیبی به من نرسید. رسول خدا صلّیاللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: چگونه به تو آسیبی برسد در حالی که پیامبر خدا تو را بالا برد و جبرئیل امین تو را پایین آورد. [80].
وقتی برای پیامبراکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم پرندهی بریان شده آوردند حضرت چه دعائی کردند؟
پاسخ: فرمودند: خدایا! امام متّقین و امیرالمؤمنین و محبوبترین خلقت را برسان تا با من هم غذا شود همان وقت امیرالمؤمنین علیهالسّلام تشریف آوردند و با پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم هم غذا شدند. [81].
مرتبه یقین امیرالمؤمنین علیهالسّلام به چه حدّ است؟
پاسخ: حضرت علی علیهالسّلام فرمودند:
«لَوْ کُشِفَ الْغِطاءُ مَا ازْدَدْتُ یَقیناً» [82] اگر پردهها کنار رود به یقین من افزوده نمیشود کنایه از این که یقین واقعی در وجود امیرالمؤمنین علیه السّلام به کمال خود رسیده است.
چه خصلتهایی از حضرت علی علیهالسّلام آرزوی عمر بن الخطاب لعنة اللّه علیه بود؟
پاسخ: خود عمر میگوید: سه خصلت به حضرت علی علیهالسّلام داده شد که هرگاه یکی از آنها از برای من بود من آن را بهتر از شتران سرخ مو میپسندیدم، پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم دخترش را به او داد و از او دارای فرزند شد، همهی درهای خانههایی که به مسجد باز میشد بست و و در خانهی او را به جای گذاشت و سوّم اینکه روز جنگ حُنَیْن پرچم پیرزوی را به او داد. [83].
ارجاعات:
[71] نهجالبلاغه: خطبهی سوّم «معروف به شقشقیّه».
[72] بحارالانوار: ج 40، ص 204.
[73] ترجمهی امام علی بن ابیطالب: ج 42، ص 384.
[74] کنزالعمال: ج 6، ص 392.
[75] مناقب خوارزمی: ص 77 و 111.
[76] مأة منقبة: ص 62، بحارالانوار: ج 39، ص 201.
[77] تاریخ طبری: ج 2، ص 62، بحارالانوار: ج 18، ص 181.
[78] صحیح ترمذی: ج 2، ص 299.
[79] امالی صدوق: ص 684.
[80] بحارالانوار: ج 38، ص 86.
[81] مناقب ابنمغازلی: ص 156.
[82] بحارالانوار: ص 209.
[83] ذخائر العقبی: ص 77.
[84] مناقب خوارزمی: ص 63، بحارالانوار: ج 41، ص 169، کشف الغمّة: ص 44، فرائد السمطین: باب 38، ینابیع المودّة: ص 140.
[85] مأة منقبة: ص 177، بحارالانوار: ج 26، ص 229، کفایة الطالب: ص 252، فرائد السمطین: ج 1، ص 19، میزان الاعتدال: ج 3، ص 467، امالی صدوق: ص 119.
صد و ده پرسش پیرامون امیرالمومنین علی بن ابیطالب ( علیهما السلام ) - حسن رضا جزایری
شیعیان امیر المومنین
شیعیان از نظر امیرالمؤمنین علیهالسّلام چه کسانی هستند؟
پاسخ: حضرت علی علیهالسّلام میفرمایند:
«شیعَتی مُتَوَثِّقُونَ اَنْ لایُوادُّونَ مَنْ حادَّ اللّهَ وَ رَسَوُلَهُ وَلَوْ کانُوا آبائَهُمْ اَوْ اَبْنائَهُمْ وَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ بَغَیْرِ حِسابٍ» [62] شیعیان من ثقه و مورد اطمینانند زیرا کسی را که دشمن خدا و رسولش باشد دوست نمیدارند، حتّی اگر آن دشمن خدا و رسول پدر یا فرزند آنها باشد و شیعیان من بدون حساب به بهشت وارد میشوند.
خیرالبرّیه چه کسانی هستند؟
پاسخ: پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: بهترین مردم علی علیهالسّلام و شیعیان آن حضرت میباشند که در روز قیامت در حالی وارد عرصهی محشر میشوند که از خدا راضی، خدا هم از آنان راضی است در آن روز دشمنان او خشمگین وارد محشر شده به زور به جهنم داخل میشوند و به همین دلیل هر جا علی علیهالسّلام میرفتند مردم میگفتند: «جاءَ خَیْرُالْبَرِیِّةِ» آمد بهترین مردم. [63].
خصلتهای شیعیان امیرالمؤمنین علیهالسّلام از چه قرار است؟
پاسخ: پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمودند: یا علی! به شیعیان و دوستانت بشارت بده به ده خصلت:
1- همگی حلالزادهاند 2- ایمانی نیکو و عالی دارند 3- خدا آنان را دوست دارد 4- قبرهای آنها وسیع است 5- نور آنها اطرافشان را روشن میکند 6- فقر از آنان به دور است و قلبهایشان بینیاز 7- خداوند دشمنانشان را نابود میکند 8- از خوره و پیسی در امانند 9- گناهان و معاصی آنان محو و نابود میشود 10- در بهشت با من میباشند و من با آنها، پس خوشا به حالشان و جایگاه بلند و رفیعشان. [64].
آیا شیعیان امیرالمؤمنین علیهالسّلام به جهنّم داخل میشوند؟
پاسخ: صفوان بن مهران گوید: به امام صادق علیهالسّلام عرض کردم:
شنیدهام که شما فرمودهاید: «شیعیان ما اهل بهشتند». در حالی که گروهی از آنها گناهکارند و مرتکب اعمال ناشایست شده، شراب میخورند و اهل دنیا هستند.
حضرت فرمودند: آری! این عده هم اهل بهشتند، شیعهی ما از دنیا نمیرود مگر اینکه به درد و مرضی مبتلا شده یا مغروض گشته یا همسایه و یا همسر بد نصیب او میشود، پس اگر مرگ او فرا رسید و هنوز از گناهانش پاک نشده بود خدا سکرات مرگ او را افزون میکند و پاک و پاکیزه از دنیا میرود. گوید عرض کردم: پس حق الناس و رد مظالم چه میشود؟ فرمودند: خداوند متعال حساب مردم را در روز قیامت به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین علیهالسّلام میسپارد، پس هر کس از شیعیان ما حقّی از مردم بر گردن داشتهباشد ما از خمس اموالش حساب کرده، گناهان بین او و خدا را نیز میبخشیم و احدی از شیعیان ما داخل جهنم نمیشود. [65].
در روز قیامت شیعیان امیرالمؤمنین علیهالسّلام را چگونه صدا میزنند؟
پاسخ: همهی مردم را به اسم مادرانشان صدا میزنند ولی شیعیان امیرالمؤمنین علیهالسّلام را به اسم پدرانشان صدا میزنند زیرا دوستان امیرالمؤمنین علیهالسّلام همه حلال زادهاند و حلال زادگان را به اسم پدرانشان میشناسند. [66].
ارجاعات:
[62] حِلْیَةُ الأبرار: ج 2، ص 123.
[63] بشارة المصطفی: ص 122، شواهد التنزیل: ج 2، ص 157.
[64] اعلام الدین: ص 450، الزّهد: ص 86، خصال: ج 2، ص 430، روضة الواعظین: ص 346، مشکاة الانوار: ص 79.
[65] الروضة فی الفضائل: ح 185، بحارالانوار: ج 68، ص 114.
[66] بحارالانوار: ج 68، ص 76.
صد و ده پرسش پیرامون امیرالمومنین علی بن ابیطالب ( علیهما السلام ) - حسن رضا جزایری
قرآن و امیرالمؤمنین
قرآن چه ارتباطی با امیرالمؤمنین علیهالسّلام دارد؟
پاسخ: امیرالمؤمنین علیهالسّلام میفرمایند: علم گذشته و آینده در قرآن است و علم قرآن کاملاً در سورهی حمد و علم سورهی حمد کاملاً در بسم اللّه الرحمن الرحیم و علم بسم اللّه کاملاً در باء میباشد و من نقطهی زیر باء بسم اللّه الرحمن الرحیم هستم.
قرآن مجید بالاتر است یا امیرالمؤمنین علیهالسّلام؟
پاسخ: قالَ رَسُولُ اللَّهِ صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم: «إِنّی تارِکٌ فیکُمُ الثِّقْلَیْنِ کِتابَ اللَّهِ وَ عَلِیَّ بْنَ أَبی طالِبٍ علیهالسّلام وَ اعْلَمُوا أَنَّ عَلِیّاً لَکُمْ أَفْضَلُ مِنْ کِتابِ اللَّهِ لاَِنَّهُ مُتَرْجِمٌ لَکُمْ عَنْ کِتابِ اللَّهِ تَعالی» [43] ای مردم من دو چیز گرانبها در بین شما به امانت میگذارم.
1- کتاب خدا
2- علیّ بن ابیطالب علیه السّلام و بدانید که علیّ بن ابیطالب علیهالسّلام بالاتر از قرآن است، زیرا او مترجم و بیان کنندهی قرآن میباشد (و با این بیان توطئهی افرادی که میگفتند: قرآن برای ما بس است و نیازی به اهل بیت علیهمالسّلام نداریم، خنثی شد).
قرآن مجید از نظر حضرت علی علیهالسّلام چند قسمت است؟
پاسخ: قالَ عَلِیٌّ علیهالسّلام: «اَلْقُرْآنُ أَرْبَعَةُ أَرْباعٍ: رُبْعٌ فینا وَ، رُبْعٌ فی عَدُوِّنا وَ رُبْعٌ فَرائِضُ وَ اَحْکامٌ، وَ رُبْعٌ حَلالٌ وَ حَرامٌ وَ لَنا کرائِمُ الْقُرْآنِ». [44].
حضرت علی علیهالسّلام میفرمایند: قرآن بر چهار بخش نازل شده یک قسمت آن دربارهی ما اهل بیت است و یک قسمت دربارهی دشمنان ماست و یک قسمت از آن فرائض و احکام و یک قسمت از آن بیان حلال و حرام است و آیات ارزشمند قرآن مختصّ به ما اهل بیت است.
منظور از امام مبین در آیهی شریفهی «وَ کُلُّ شَیْءٍ أَحْصَیْناهُ فی إِمامٍ مُبینٍ» چیست؟
پاسخ: وقتی این آیهی مبارکه نازل شد عمر و ابابکر از پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم سؤال کردند: آیا آن امام مبین تورات است؟ فرموند: نه. پرسیدند: آیا انجیل است؟
فرمودند: نه.
عرضه داشتند: آیا قرآن است؟
حضرت فرموند: نه.
اینجا بود که امیرالمؤمنین علیهالسّلام وارد شدند آن وقت رسول گرامی اسلام صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند:
این آقا آن کسی است که در او علم هر چیزی است. [45].
منظور از مؤمن در آیات قرآن مجید چه کسی است؟
پاسخ: پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: خداوند آیهای نازل نکرده که در آن «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا» باشد مگر اینکه حضرت علی علیه السّلام امیر و سیّد آنهاست. [46].
به غیر از فرمایشات پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم در رابطهی با خلافت امیرالمؤمنین علیهالسّلام بزرگترین دلیل بر خلافت حضرت چیست؟
پاسخ: آیهی مباهله [47] که محدّثین و مفسّرین اهل سنّت تصریح کردهاند که وقتی این آیه نازل شد، پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم تنها کسی را که همراه خود به میعادگاه بردند فرزندانشان حسن و حسین و دخترشان حضرت فاطمهی زهرا و حضرت علیّ بن ابیطالب علیهمالسّلام بودند بنابراین منظور از ابناءنا حسنین علیهماالسّلام و منظور از نساءنا حضرت فاطمهی زهرا سلام اللّه علیها و منظور از انفسنا تنها امیرالمؤمنین علیهالسّلام بودند و احادیث فراوانی در این زمینه نقل کردهاند، [48] پس هنگامی که نفس چیزی وجود داشته باشد سراغ غیر آن نمیروند.
کیفیّت نزول آیه ولایت چگونه بود؟ و کدام آیه است؟
پاسخ: وقتی پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم دیدند که امیرالمؤمنین علیهالسّلام در حال رکوع نماز به فقیر انگشتر خود را هدیه فرمودند دست بر دعا برداشته و عرض کردند: خدایا برادرم موسی از تو تقاضا نمود هارون را وصّی و جانشین او قرار دهی و تو استجابت فرمودی من هم از تو میخواهم علی علیهالسّلام را وزیر و وصّی و جانشین من قرار دهی، راوی گوید: هنوز دعای پیامبر تمام نشده بود که آیهی ولایت [49] یعنی آیه 60 سوره مبارکهی مائده نازل شد، که میفرماید:
«اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسَوُلُهُ وَ اَلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکوةَ وَ هُمْ راکِعُونَ»
«بدرستی که ولی و صاحب اختیار جان و مال شما تنها و فقط خدا و رسول خدا است و آنکسانی که ایمان آوردند آنها که نماز را بپا میدارند و در حال رکوع زکات میدهند.
وصیّت امیرمومنان علیهالسّلام دربارهی قرآن چه بوده است؟
پاسخ: فرمودند: «اَللَّه اللَّه فِی الْقُرآنِ، فَلایَسْبِقَنَّکُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُکُمْ». [50] یعنی اینکه خدا را بیاد آورید، درباره قرآن، نکند غیر مسلمین به قرآن عمل کنند و از شما سبقت گیرند.
پاورقی:
[43] ارشاد القلوب: ص 378.
[44] تفسیر فرات کوفی: ص 46.
[45] مشارق انوارالیقین: ص 55.
[46] تفسیرالمیزان: ج 1، ص 252.
[47] سورهی آل عمران: آیهی 61.
[48] تفسیر درّالمنثور: ج 4، ص 38، صحیح مسلم: ج 2، ص 360، صحیح ترمذی: ج 2، ص 300،مسند احمد حنبل: ج 1، ص 185، تفسیر ثعلبی: ص 95.
[49] حدیقة الشیعة: ص 46.
[50] نهجالبلاغه: نامهی 47.
صد و ده پرسش پیرامون امیرالمومنین علی بن ابیطالب ( علیهما السلام ) - حسن رضا جزایری