ما و عاشورا در صحنه سیاسی
اگر حضرت امام حسین (ع) در راه پیمان خویش با خدا از هیچ دارایی حتی خانوادهاش دریغ ندارد، پس چرا ما باید حتی در مسائل دینی و شرعی چون نماز، زکات،خمس و غیره کوتاهی کنیم.مگر نه این که دین خدا و جامعه اسلامی پابرجا نمیشود، جز در سایه مردان و زنان پاک و فداکار که دستورات اسلام و اوامر الهی را احیا میکنند.در رأس اهداف نهضت حسینی (ع) باید از «اقامه عدل» یاد کرد. امری که بزرگترین هدف انبیا بوده است: (لقد ارسلنا بالبیّنات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط).مقام معظم رهبری در تفسیر این آیه معتقدند که انزال کتابهای الهی و ارسالرسل برای این بوده است که قسط و عدل در میان جوامع حاکم شود؛ یعنی نهادهای ظلمو زورگویی و فساد از میان برداشته شود.لذا رویکرد عدالت خواهانه و سمتگیری«اصلاح طلبانه» حرکت امام حسین (ع) با شرایط کنونی جامعه امروز ما مشابهت هایی دارد.امام حسین (ع) فرمود: «انما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدّی»نهضت احیاگری و بازگشت به اسلام ناب محمدی (ص) سرلوحه حرکت اصلاحی امام حسین (ع) بود.امروز در جامعه ما سخن از «قرائتهای متعدد» و «اصلاحات» بر سر زبانهاست.امری که یکی از پایههای شکلگیری نهضت اباعبدالله الحسین (ع) بود. امام حسین (ع) اصلاحات را تعریف کرد و برای آن راهکار ارائه نمود.مبارزه با رویکردی که خاندان بنی امیّه طی آن «امامت» را به «سلطنت» تبدیلکرده بودند و با عنوان قرائتهای مختلف و نمادهای متعدد، نماد راستین اسلام ناب محمدی (ص) ـ که وجود مبارک اباعبدالله الحسین (ع) بود ـ را اهتمام ویژهای به خرج داده بودند تا به حاشیه برانند.لذا امام حسین (ع) نهضت افشاگرانه و روشنگرانه خود را بر علیه یزید و سلطنت بنی امیه بر پا کرد و برای شفاف سازی مرز میان حق و باطل فرمود: «مثلی لایبایع مثله».او با عدم تمکین از بیعت با یزید فریاد ماندگار در تاریخ را برآورد که «هیهات مناالذلة».بدین سان حرکت عزت بخش و افتخار آفرین خود را که نمادی از اقتدار،ایستادگی و حق باوری بود، برای همیشه تاریخ به جهانیان آموخت.سوگمندانه باید گفت که امروزه در کشور جریانهای سیاسی و نحلههای فکری که در صدد احیای تفکر امثال یزید در استقرار سلطنت باشند، هستند.این به ظاهر مدعیان روشنفکری که به جامعه نخبگان و روشن فکران متعهد کشور خیانت میکنند، بر این باورند که «حکومت دینی» با شرایط و اقتضائات کنونی دنیا سازگار نیست. لذا باید در راستای «جهانی شدن» ما نیز «سکولاریسم»را در جامعه مستقر کنیم.برخی به ظاهر از این مدعیان اصلاحطلبی و مردم سالاری بر این باورند که اصلاحات بر اساس قرائت آنها ذوب شدن در سیطره استکباری است که امروزه «جهانی شدن» مترادف آن است. آنان به این نتیجه رسیدهاند که باید برای چنین کاری ساز و کار مناسب طراحی کرد و لذا دین، باید از صحنه اجتماعی رخت بر بندد و «دین فردی» و یا«دین حداقلی» جایگزین آن شود و از عرصه حکومت، جامعه و سیاست «دین زدایی»گردد.«دشمنشناسی» یکی از مؤلفههای بزرگ نهضت حسین (ع) بود. امروزه درجامعه ما جریانهایی هستند و متأسفانه، کسانی که به دلیل اهمال و مسامحه برخی مسئولان و نهادها، در ارکان نظام نفوذ کردهاند و سخن از وجود دشمن خارجی را «توهم توطئه» میپندارند.«دنیا گرایی خواص» یکی از بسترهای مهم شکلگیری نهضت امام حسین (ع) که منجر به شهادت امام (ع) گردید.«خواص» با قرار دادن موقعیتهای سیاسی - اجتماعی ویژه به خود و بعضاً بامباهات پیشینه مبارزاتی خود در گذشته «خواهان امتیاز ویژه» از حکومت بودند.دنیاطلبی و اشرافی گری آنان از یک سو و نیاز به «گلادیاتورهای بزرگ» برای حضور در «بزنگاههای تاریخ» داشت، موجب شد که بسیاری از «خواص» ابتدا به نهضت امام حسین (ع) بپردازند و او را از این کار بازدارند.آن گاه که این حربه مؤثر نیفتاد، برای رسیدن به ثروت، مقام و شهرت برای قرار گرفتن در اردوگاه باطل از یکدیگر سبقت میگرفتند.برخی برای اثبات مراتب جان نثاری بیشتر به یزید در پرتاب تیر به خیمه سالار شهیدان، خود پیشگام شدند.شرایط امروزی ما اگر نه همه مولفهها، بسترها، و زمینههای نهضت حسینی (ع) رادارا نمیباشد، اما در مواردی مشابهت فراوان دارد.امروز مشاهده میگردد که اپوزیسیون ضد انقلاب، منافقین، سلطنت طلبان خارج نشین همراه با استکبار جهانی و در رأس آن آمریکای جنایتکار «تمامیت ارضی»،«کیان»، «هویت»، «آرمانها» و «انقلاب، نظام، امام و رهبری» را نشانه گرفتهاند. و با به کارگیری بنگاههای سخن پراکنی و با تکیه بر امپراتوری رسانهای خود، بسیج گستردهای برای «خاموش کردن صدای حق» میباشند.صد افسوس که غافلان و مرعوبان داخلی نیز در یک همگرایی حیرت آور دراردوگاه دشمن قرار گرفتهاند و هزاران افسوس که باز «خواص» و آن هم از نوع «گلادیاتورها» در این صف نقش آفرینی میکنند.در شرایطی که مبارزه اقتصادی، رانت خواری و مقابله با تبعیض، فساد و فقر با تحقق هدف بزرگ «عدالت» به عنوان رویکرد عصر سوّم انقلاب اسلامی نور امیدی را دردل همگان بر افروخته است. باز همین خواص هستند که به صورت مختلف در کار و راهاین کار بزرگ مانع تراشی میکنند و برخی از آن به عنوان «بازی» و «شوخی» یادمینمایند.امروز کسانی از «حاکمیت دوگانه» در ساختار حکومتی ایران سخن میگویند و لزوم عبور از هر آن چه که مانع باشد را بیان میکنند، ایشان همان کسانی هستند که با نظریه «فتح سنگر به سنگر»، «فشار از پایین و چانه زنی از بالا» به انحصارطلبی رویآوردند و پس از آن که بازار شعارهای آنها رو به خاموشی گرایید عبور از «خاتمی»، «عبور از قانون اساسی» و امروز «عبور از نظام» را در قالب نظر به حاکمیت دوگانه تئوریزهمیکنند.این همان اقدامی است که موجب خوشحالی آمریکا و سردمداران کاخ سفید گردید و خانم آلبرایت وزیر خارجه اسبق آمریکا گفت:
«شاگردان خوب من اصلاحات را در ایران دنبال میکنند».برای جلوگیری از این گونه انحرافها باید گفت عنصر «امر به معروف و نهی ازمنکر» را به عنوان یک فریضه الهی باید زنده کرد و با دنیا گرایی خواص به شدت مقابله نمود و هیچ گونه سازش و مسامحهای را در این مسیر نپذیرفت.
نماز و آموزه های مکتب عاشورایی امام حسین ( علیه السلام ) - جمعی از نویسندگان
قاطعیت حسین
یکی از صفات بارز و سجایای اخلاقی حسین علیهالسلام اراده قوی و عزم راسخ و تصمیم قاطع آن بزرگوار است که این خصلت را از جد گرامی خویش حضرت محمد بن عبدالله (ص) به ارث برده است که پیامبر عظیمالشأن اسلام با این قاطعیت بود که توانست مسیر تاریخ و مفهوم زندگی و معیار ارزشها را عوض کند و یک تنه در برابر همه قدرتهای شیطانی که میخواستند از گفتن کلمه الله جلوگیری کنند ایستاد و به عموی بزرگوار خود که پیشنهاد مشرکان را بر او عرضه نمود که: محمد اگر حکومت میخواهد او را بر خود حاکم میکنیم و اگر هدفش ثروت است آن قدر ثروت به او بدهیم که ثروتمندترین قریش گردد و اگر هدفش همسر است بهترین دختران قریش را به او تزویج میکنیم پاسخ داد: و الله لو وضعوا الشمس بیمینی و القمر بیساری علی ان اترک هذا الأمر ما ترکته اموت او یظهره الله. «به خدا قسم اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپم قرار دهند که از راهم برگردم هرگز چنیننخواهم کرد تا آن که در راه رسیدن به هدفم جان دهم یا آن که خدا مرا پیروز گرداند».حسین هم با همین قاطعیت در برابر قدرت و حکومت استبدادی اموی ایستاد و بدون هیچ تردید اعلان کرد: من با یزید بیعت نمیکنم و با یاران اندک خود به میدان جهاد قدم نهاد تا حق را آشکار و باطل را نابود سازد.حتی در برابر ارتش نیرومند حکومت اموی هدف خود را تکرار و برنامهاش را به همگان اعلام کرد: لا اری الموت الا سعادة و الحیات مع الظالمین الا برما.مرگ را جز سعادت و زندگی با ستمکاران را جز ملامت نمیبینم.حسین عزیز برای رسیدن به هدف مقدسش با تمام افراد خانواده و یاران باوفایش به سوی میدان مجد و شرف حرکت کرد و به گفتهها و انتقادات بیحد دوستان که خلاف تصمیم قاطعش بود اعتنائی نکرد و راه رسیدن به فتح و پیروزی از طریق شهادت را به امت اسلامی نشان داد و خود نیز در این مسیر به شهادت رسید .
حسین (ع) نفس مطمئنه - محمد علی عالمی دامغانی
حسین و کمک به مستمندان
حسین و کمک به مستمندان
ابنشهرآشوب در مناقب از شعیب بن عبدالرحمن خزاعی روایت میکند پس از شهادت امام حسین علیهالسلام اثری در پشت آن حضرت دیده شد که مربوط به آلات و ادوات حربی (از قبیل شمشیر و تیر و نیزه) نبود لذا از امام سجاد علیهالسلام پرسیدند که این اثر چیست؟امام زینالعابدین (ع) فرمود: پدرم انبان محتوی نان و آذوقه بدوش میکشید و به خانههای یتیمان و درماندگان و بینوایان میبرد و این اثری که در پشت آن حضرت دیده شده از آن است
حسین (ع) نفس مطمئنه - محمد علی عالمی دامغانی
دو هدف اساسی در قیام وانقلاب حسینی...
از مجموعه فرمایشهای امام حسین (ع) با افراد، از معاویه گرفته تا دیگران، در ارتباط با قیام و نهضت حسینی و مکاتباتی که حضرت داشته و خطبههایی که خوانده و بالأخره وصیتنامهای که نوشته است دو چیز به دست میآید؛ یعنی حرکت ایشان برای این دو موضوع است که البته در آینده رابطه آن دو را هم میگویم.
اینکه انسان هیچگاه نباید به اثم و عدوان کمک کند. نگاه کنید وقتی معاویه با حضرت صحبت میکند، حضرت به او میگوید که این تعریفهایی که از یزید کردی دروغ است؛ من این را تأیید نمیکنم. چرا؟ چون تأییدِ این، کمک به اثم و عدوان است. «1» در پاسخ به ولید هم حضرت همین را فرمودند. اینکه میفرمایند بیعت نمیکنم، یعنی تأیید نمیکنم.
دوم، مسأله امر به معروف و نهی از منکر است. یکوقت میگویی این را تأیید نمیکنم- که این همان بخش اوّل بود- امّا یک وقت میگویی نه تنها تأییدش نمیکنم، بلکه تا آنجا که میتوانم در حدّ خودم جلویش را هم میگیرم.
پس در قیام حسینی دو موضوع اساسی و دو هدف اصلی مطرح است، البته برای بقاء اسلام؛ چون حضرت فرمودند که سنّت مُرد و این روش و آخر این حرکت معنایش این است که در مرور زمان باید فاتحه اسلام را بخوانیم ؛ وَ عَلَی الإِسْلَامِ السَّلَام.
چون حضرت آیندهنگر بودند و میدانستند که حرکت معاویه و یزید در نهایت به اینجا میرسد که دیگر از اسلام خبری نباشد. لذا فرمودند این حرکت را تأیید نمیکنم و تا آنجایی که بتوانم در مقابل آنها میایستم. بنابر این اگر آن دو هدف را در یک قالب اصطلاحی فقهی بریزیم، هدف اوّل مسأله «عدم تعاون به اثم و عدوان» است و هدف دوم، مسأله «امر به معروف و نهی از منکر» است. چون اوّل فرمود بیعت نمیکنم و بعد هم بحث ایستادگی در مقابل آنها را مطرح فرمودند.
البته موضوع بحث ما همین مسأله «عدم تعاون به اثم و عدوان» است که خودش یک بحث مستقل است
و بهخصوص این بحث از نظر سازندگیاش جنبه عملی قوی دارد؛ چون بعضی مباحثی که ما مطرح میکنیم، ثقل و نقش علمیاش زیاد است و بعضی مباحث هست که نقش عملیاش قویتر است. این بحث «تعاون» از آن مباحثی است که نقش عملیاش قوی است. بله، بحثهای علمی هم دارد؛ امّا نقش عملیاش خیلی قویتر است. یعنی انسان در زندگیاش در هر یک از چهار محیطی که هرکسی معمولًا با آن سر و کار دارد، چه محیط خانوادگی، چه محیط تحصیلی، چه محیط شغلی و چه محیط رفاقتی، عملًا با این بحث مواجه میشود. به همین دلیل است که میگویم نقش سازندگی و جنبه عملی این بحث خیلی قوی است و البته مسائل شرعی زیادی هم در آن مطرح میشود.
سلوک عاشورایی : منزل اول : تعاون و همیاری - مجموعه قیام و انقلاب امام حسین ( علیه السلام ) - مجتبی تهرانی
لذت بخشش
پیغمبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) فرمود:
إذا قَدَرْتَ عَلی عَدُوِّکَ فَاْجعَلِ الْعَفْوَ شُکْراً لِلِقُدْرَةِ عَلَیْهِ(1)
هنگامی که بر دشمنت پیروز شدی، عفو و بخشش را (زکات) این پیروزی قرار بده.
شرح کوتاه
از نظر اسلام هر نعمت و موهبتی - بدون استثنا - زکات دارد و زکات قدرت عفو است. پیروزی های ظاهری در صورتی ریشه دار خواهد شد که دل دشمن از کینه شستشو گردد، و ریشه اصلی مخالفت قطع شود، و این موضوع راهی بهتر از پرداختن زکات قدرت یعنی عفو ندارد، در این هنگام است که او از دل و جان منقلب می گردد، و دشمن دیروز دوست امروز می شود و پیروزی از نظر ظاهر و باطن تکمیل می گردد، امّا به عکس کسانی که به هنگام قدرت دست به انتقامجویی می زنند نهتنها از یک فضیلت بزرگ انسانی محروم شده اند بلکه پیروزی خود را نیز به خطر می افکنند.
1. از کتاب سخن محمّد(صلی الله علیه وآله).
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی