حکایات و داستان های تربیتی
توجه به كودك
گروهي از كودكان مشغول بازي بودند. ناگهان با ديدن پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه به مسجد ميرفت، دست از بازي كشيدند و به سوي حضرت دويدند و اطرافش را گرفتند. آنها ديده بودند پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ حسن ـ عليه السّلام ـ وحسين ـ عليه السّلام ـ را به دوش خود مي گيرد و با آنها بازي مي كند. به اين اميد، هر يك دامن پيامبر را گرفته، مي گفتند: «شتر من باش» .
پيامبر ميخواست هر چه زودتر خود را براي نماز جماعت به مسجد برساند، اما دوست نداشت دل پاك كودكان را برنجاند. بلال در جستجوي پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ از مسجد بيرون آمد، وقتي جريان را فهميد خواست بچهها را تنبيه كند تا پيامبر را رها كنند. آن حضرت وقتي متوجه منظور بلال شد، به او فرمود: «تنگ شدن وقت نماز براي من از اين كه بخواهم بچهها را برنجانم بهتر است. »
پيامبر از بلال خواست برود و از منزل چيزي براي كودكان بياورد. بلال رفت و با هشت دانه گردو برگشت. پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ گردوها را بين بچه ها تقسيم كرد و آنها راضي و خوشحال به بازي خودشان مشغول شدند.[1]
✍ بيان ✍
توجه به نياز و خواستههاي كودك از اصول اوليه تربيت است. آسانترين و پسنديدهترين راه، راضي كردن كودكان و همان روش متواضعانه پيامبر است كه علاوه بر تآمين نياز كودك، به آنها نوعي شخصيت ميبخشد.
——————
[1] . نفايس الاخبار، ص 286.
حکایات و داستان های تربیتی
گویند روزی شخصی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه ی مرغی گذاشت. عقاب با بقیه ی جوجه ها از تخم بیرون آمد و با آنها بزرگ شد. در تمام زندگیش، او همان کارهایی را انجام داد که مرغ ها می کردند؛ برای پیدا کردن کرم ها و حشرات زمین را می کند و قدقد می کرد و گاهی با دست و پا زدن بسیار، کمی در هوا پرواز میکرد.
سال ها گذشت و عقاب خیلی پیر شد، روزی پرنده ی باعظمتی را بالای سرش بر فراز آسمان ابری دید. او با شکوه تمام، با یک حرکت جزئی بالهای طلاییش برخلاف جریان شدید باد پرواز می کرد.
عقاب پیر بهت زده نگاهش کرد و پرسید: این کیست؟ همسایه اش پاسخ داد: این یک عقاب است؛ سلطان پرندگان، او متعلق به آسمان است و ما زمینی هستیم. عقاب مثل یک مرغ زندگی کرد و مثل یک مرغ مرد. زیرا فکر می کرد یک مرغ است.
این ما هستیم که زندگی خودمان را میسازیم. نگذارید محیط اطرف شما را دچار تغییرات اساسی کند. وقتي باران مي بارد همه ی پرندگان به سوي پناهگاه پرواز مي كنند؛ به جز عقاب كه براي دور شدن از باران در بالاي ابرها به پرواز در مي آيد.
مشكلات براي همه وجود دارد؛ اما طرز برخورد با آن است ﻛﻪ باعث تفاوت مي گردد. ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﻋﻘﺎﺏ بلند پرواز باش.
مواظب باشيد سَحَرتان را از دست ندهيد.
حجةالاسلام الاسلاموالمسلمین میرباقری:
مواظب باشيد سَحَرتان را از دست ندهيد.
اگر کسی میخواهد اهل دعا بشود يکی از شرايطش اين است که سعی کند اهل سحر و اهل خلوت با خدای متعال باشد و به هر قيمتی برنامهريزی کند که اين سحر و گنج الهی را دريابد.
اگر کسی سحر خوابيد، هر کاری هم در روز کند جبران سحر نمی شود؛ نه اينکه اگر کسی سحر خوابش برد بلند نشود و استغفار نکند! بلکه اگر در سحر خوابش برد بلند شود و زود استغفار کند.
يک آقایی میگفت من نماز صبحم قضا شد، در همان بسترم که خوابيده بودم مرحوم آيت الله بهجت به من گفتند که بلند شو قرآن بخوان؛ عنايت کرديد! اينطور نيست که آدم اگر سحر را از دست داد پس بين الطلوعين را نيز از دست بدهد! يا العياذ بالله اگر بينالطلوعين خواب ماند، دم آفتاب هم بلند نشود نماز بخواند. ضرر را از هر کجا بگيريد نفع است.
ولی بدانيد هيچچيز جای سحر را نمی گيرد. سحر موضوعيت دارد.
پرسش و پاسخی از حضرت حق
وجود مبارک حضرت حق در یکی از آیات سوره ی مبارکه ی سجده پرسش زیر را مطرح کرده و به آن پاسخ می دهد .
أَفَمَن کَانَ مُؤْمِناً کَمَنْ کَانَ فَاسِقاً لاَ یَسْتَوُونَ )(1) .
آیا کسی که مؤمن است همچون کسی است که از فرمانِ ] خدای [ بیرون رفته ؟ ! هرگز برابر نیستند .
سبب این که خود به آن پاسخ می دهد این است که : غیر او به حقایقی که در این پرسش نهفته است آگاهی ندارد . و پس از آن در آیات دیگر ، تفسیر و توضیحی نسبت به آیه ای که حاوی پرسش و پاسخ است می آورد .
حضرت حق در این آیه ی شریفه می پرسد : آیا کسی که مؤمن است ، یعنی اعتقاد به خدا و قیامت دارد و دارای فضایل اخلاقی است و کارهای پسندیده انجام می دهد ، با کسی که از مدار طاعت حق بیرون افتاده ، و از فضای پاک انسانیت خارج شده ، و از حوزه ی امن خدا گریخته و به ناچار اسیر شیطان ها و دیوان و غولان و هوا و هوسشده ، و از اعتقاد به خدا و قیامت تهی گشته ، و به رذایل اخلاقی دچار آمده و به کارهای ناپسند روی آورده مساوی ویکسان است ؟
پاسخ می دهد : هرگز این دو نفر برابر و مساوی نیستند ; زیرا :مؤمن در اوج ارزش و فاسق در نهایت پستی است .
مؤمن مقرب حضرت حق و فاسق در دوری از درگاه دوست است .
مؤمن سزاوار پاداش و فاسق مستحق کیفر و عذاب است .
مؤمن اهل نجات و فاسق محروم از نجات است .
1 ـ سجده ( 32 ) : 18 .
زیبایی های اخلاق - حسین انصاریان
خردمند و بی خرد
امیرمؤمنان علی(علیه السلام) می فرماید:
اَلعاقِلُ یَعْتَمِدُ عَلی عَمَلِهِ وَالْجاهِلُ یَعْتَمِدُ عَلَی أَمَلِهِ(1)
خردمند بر سعی و عمل خویش تکیه می کند و بی خرد بر آرزوهای خویش.
شرح کوتاه
خردمندان افرادی مثبت و حقیقت جو هستند لذا همیشه هدف های بلند خویش را در وجود خارجی جستجو می کنند، و چون رسیدن به آنها بدون تلاش و سعی و کوشش ممکن نیست، همّت خویش را روی عمل خویش متمرکز می سازند، در حالی که جاهلان بی خبر در دریایی از آرزوها و اوهام غوطه ورند و گمشده های خود را تنها در عالم خیال می جویند، و چون دست یافتن به تخیّلات نیازی به کار و کوشش ندارد، گرایش های منفی در همه شئون زندگی آنها آشکار می گردد، همیشه به انتظار پیروزی های خیالی در فردایی که هنوز نیامده و شاید هیچ گاه نخواهد آمد دلخوشند، و بنابراین در زندگی تکیه گاهی جز آرزو ندارند.
1. غرر الحکم.
یکصد و پنجاه درس زندگی - آیت الله ناصرمکارم شیرازی