حوریان بهشتی و شوق دیدار فاطمه
سلمان فارسی میگوید:
با دعوت امام علی علیهالسلام به منزل فاطمه علیهاالسلام رفتم، تا آنحضرت مرا دید، فرمود:
قالت: یا سلمان جفوتنی بعد وفاة ابی
(ای سلمان! پس از وفات پدرم با من جفا کردی)
و آنگاه اجازهی نشستن داد و فرمود:
قالت: فمه اجلس و اعقل ما اقول لک، انی کنت جالسة بالامس فی هذا المجلس، و باب الدار مغلق، و انا اتفکر فی انقطاع الوحی عنا و انصراف الملائکة من منزلنا، فاذا انفتح الباب من غیر ان یفتحه احد، فدخل علی ثلث جوار لم یر الراؤن بحسنهن، و لا کهیئتین و لا نضارة وجوههن، و لا ازکی من ریحهن، فلما رایتهن قمت الیهن متنکرة لهن
فقلت: انتن من اهل مکة ام من اهل المدینة؟
فقلن: یابنت محمد لسنا من اهل مکة و لا من اهل المدینة، و لا من اهل الارض جمیعا غیر اننا جوار من الحور من دار السلام، ارسلنا رب العزة الیک یا بنت محمد انا الیک مشتاقات
فقلت: للتی اظن انها اکبر سنا ما اسمک
فقالت: اسمی مقدودة
قلت: لم سمیت مقدودة
قالت: خلقت للمقداد بن الاسود الکندی صاحب رسول الله
فقلت: للثانیة ما اسمک
قالت: ذرة
فقلت: و لم سمیت ذرة و انت فی عینی نبیلة
قالت: خلقت لابیذر الغفاری، صاحب رسول الله
فقلت: للثالثة ما اسمک
قالت: سلمی
قلت: و لم سمیت سلمی
قالت: انا لسلمان الفارسی مولی ابیک رسول الله
(بنشین و درست بیندیش در آن چه که برای تو بازگو میکنم.
دیروز در اینجا نشسته بودم و فکر میکردم که با وفات رسول خدا، وحی الهی از ما قطع گردید و از رفت و آمد ملائکه دیگر خبری نیست.
ناگاه در بستهی منزل باز شد و سه دختر وارد شدند که از نظر زیبایی و شادابی و خوش بویی بیمانند بودند و هیچ چشمی به زیبایی آنان ندیده است
از جایم برخاسته به سوی آنان رفتم، حال آنکه چندان خوش آیند من نبود.
پرسیدم: از زنان مکه یا مدینهاید؟
پاسخ دادند:
«ای دختر محمد صلی الله علیه و آله! ما از اهل مکه و مدینه و از مردم روی زمین نیستیم، از حوریان بهشتی و عاشقان دیدار تو هستیم که پروردگار ما را بسوی تو فرستاده است».
از آن یک که بزرگتر مینمود، پرسیدم، اسم تو چیست؟
جواب داد: «مقدودة»
گفتم: چرا مقدوده؟
گفت: برای زندگی با «مقداد بن اسود» آفریده شدهام.
از دیگری پرسیدم. نام تو چیست؟
گفت: «ذره»
گفتم: تو در دیدگان من بزرگ و نجیب میآیی، چرا ذره؟
گفت: برای همسری با «ابوذر غفاری» خلق شدهام
از سومی پرسیدم: تو چه نام داری؟
گفت: «سلمی»
پرسیدم: چرا سلمی نامیده شدهای؟
گفت: «خداوند مرا برای «سلمان فارسی» غلام پدرت آفریده است»
سپس حوریان بهشتی خرمایی تازه که خوشبوتر از مشک بود، به من بخشیدند.
سلمان فارسی میگوید:
از آن خرما مقداری بمن عطا فرمود:
خرماها را برداشته در کوچههای مدینه به طرف منزل میرفتم، به هر کس از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله میرسیدم، میپرسید، چه بوی عطر دلنشینی! آیا مشک با خود حمل میکنی؟. .
فرهنگ سخنان فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) - محمد دشتی
خزانِ بهار علی علیه السلام
خدا بهاری مثل علی (ع) را کنار زهرا (س) قرار داد و از نسیم این بهار است که نُه امام از این سرزمین سر بر آوردند و دنیا و آخرت را هر کدامشان به تنهایی روشن کردند . وقتی امام زینالعابدین (ع) گلوی بریده پدر بزرگوارش را روی خاک گذاشت ، فرمود : «اَبَتَا ! اَمَّا الدُّنْیَا ، فَبَعْدُکَ مُظْلِمَةٌ ؛ فَامَّا الآخِرَةُ ، فَبِنُورَ وَجْهَکَ مُشْرِقَةٌ . » هریک از امامان ، مُشْرِقِ آخرتند و جدا کردنشان از زندگی ، مُظْلِِم زندگی هر انسان جداشوندهای است .
بهار فصل خیلی زیبایی است ، هوای خیلی زیبایی دارد ،نسیمش حیاتبخش است ، بهار برای تمامی اهل دنیا زیباترین و با نشاطترین و صفابخشترین زمان است . هیچ بهاری در عالم ، بهار وجود علی (ع) نیست ، و به دلیل قرآن ، با شهادت زهرا (س) این بهار خزان شد . تمام گلهای این بهار پرپر شد ، تمام گلها ؛ چون گفتیم زهرا (س) انسان کاملی است و به دلیل آیات و روایات ، تعریف منطقی برای او آوردیم ؛ جامع همة کمالات و فاقد همة عیبها . پس میشود گفت ، امروز همة گلهای حیات علی (ع) ریخت ؛ تمام شاخههای سبز آن ، خشک شد . به این خاطر ، او به کنار بدنش برگشت و گفت : «لَا خَیْرَ بَعْدَکَ فِی الْحَیَاةِ . . . » زندگی دنیوی زهرا (س) دیگر تمام شد ؛ دیگر کسی علی (ع) را سر حال نخواهد دید . در نهجالبلاغه است و سید رضی (ره) آن را نقل کرده که علی (ع) رو به قبر پیغمبر (ص) گفت : من زهرا (س) را دفن کردم ، ولی یا رسولالله ! تا شب نوزدۀ رمضانی که شمشیر را بر فرق من بزنند و تا آن زمان ، سی سال طول میکشد ، من با این که امام معصومم ، همیشه اندوهگین هستم ، و دیگر ، شب بیگریهای برایم نخواهد بود ، و من در تمام عمرم ، مقداری از شبم را بیدار میمانم و گریه میکنم .
در این جا ، به سبک روضهخوانهای قدیم میخواهم چند بیت شعر بخوانم . حضرت علی (ع) به مردم مدینه نگفت که برای زهرا(س) گریه کنید . آنها ارزش آن را نداشتند و گریههایشان هم نجس بود ، بلکه خود کنار قبر ، رو به آسمانها کرد و گفت :
بر احوالم ببار ای ابر ! اشک از آسمان امشب
که من با دست خود کردم گُلم در گِل نهان امشب
حسن گریان ، حسین نالان ، پریشان زینبَیْن از غم
چـــه ســان آرام بــنمایم مـن این بیمادران امشب
زمیـــن ! بـا پیکــر رنجــیده زهــرا مـــدارا کن
که این پهلو شکسته بر تو باشد میهمان امشب .
نگاهی به مقام حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) - حسین انصاریان
بهار علی علیه السلام کنار فاطمه علیها سلام
امّا این زمین را خداوند متعال کنار بهاری مثل امیرمؤمنان (ع) قرار داد . چرا من از امیرمؤمنان (ع) تعبیر به بهار کردم ؟ همین امروز مفاتیح را بخوانید . در آخرش یک سلسله دعا است . سر صفحه ، به خط درشت نوشته است : دعا و زیارت ولیعصر (عج) . در زیارتهای امام زمان (عج) ، یک جملهاش این است : «اَلسَّلَامُ عَلَیْکَ یَا رَبِیعَ الْاَنَامَ ! »: درود بر تو ای بهار انسانها . امام زمان (عج) بالاتر است یا امیرمؤمنان (ع) ؟ پیغمبر (ص) میگوید : امیرمؤمنان (ع) ، برتر از فرزندانش است . حتی برتر از حسن و حسین (ع) : «اَبُوهُمَا خَیْرٌ مِنْهُمَا» . علی (ع) ، امامِ حسن بن علی و حسین بن علی (ع) ، و حسن و حسین (ع) ، مأمومِِ امیرمؤمنان (ع) هستند . وقتی امام زمان (عج) بهار انسانها باشد ، البته ، این بهار بودنش را از علی (ع) گرفته است .
نگاهی به مقام حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) - حسین انصاریان
تعریف جامع و مانع از فاطمه سلام الله علیها
این جمله را دقت بکنید ! این شکل از تعریف را میگویند ، جامع افراد و مانع اغیار . این تعریف ، یک تعریف منطقی است که یک عالِم در این عالَم به این تعریف نسبت به حضرت زهرا (س) ، راه وارد کردن ایراد را اصلاً ندارد . ما به هر کس هم که ایراد بر این تعریف داشته باشد ، با قرآن جواب میگوییم ، و یا فقط با روایات خودشان . این تعریف ، مانع اغیار و جامع افراد است ؛ یک تعریف علمی و منطقی : حضرت زهرا (س) ؛ یعنی انسانی که جامع تمام کمالات ملکی و ملکوتی و فاقد تمام عیبها و نقصها . او مصداق عینی این آیه است . شما هر چه حقیقت معنوی در این عالم میبینید، از ایشان ظهور کرده و هر چه نعمت اخروی است ، فردای قیامت در کنار ایشان بروز میکند . این را از جهت اخرویش ، سادهتر معنا کنم .
فاطمه (س) ، حبیبة حق است که این در روایات ما وارد شده است که دارای معانی عمیقی است که کمتر به آن توجه شده است . در قیامت بنابر روایات اصیلمان ، پروردگار عالم به حضرت زهرا (س) خطاب میکند : «یا حبیبتی ! » . این عکس آن جملة دعای کمیل است . در دعای کمیل ، امیرمؤمنان (ع) به خدا میگوید :
*. بخشی دیگر از متن مورد نظر روایت که امام باقر علیه السلام آن را از جابر بن عبد الله انصاری نقل میکند، چنین است : «قال رسول الله (ص): إذا کان یوم القیامة تقبل ابنتی فاطمة….فإذا النداء من قبل الله جلّ جلاله : یا حبیبتی و ابنة حبیبی! سلینی تعطی ، و اشفعی تشفعی، فوعزتی و جلالی لاجازنی ظلم ظالم. فتقول: إلهی و سیدی! ذریتی و شیعتی و شیعة ذریتی ، و محبی و محبی ذریتی. فإذا النداء من قبل الله جلّ جلاله: أین ذریة فاطمة و شیعتها و محبّوها و محبو ذریتها؟ فیقبلون و قد أحاط بهم ملائکة الرحمة ، فتقدّمهم فاطمة حتی تدخلهم الجنة.»
«حبیب» ؛ میگوید : «یَا حَبِیبَ قُلُوبِ الصَّادِقِینَ ! » . در قیامت خدا به زهرا (س) میگوید : ای حبیبة من . این عکس آن جمله است پیش خدا چه چیزی ارزش دارد ؟ این قیافه ، این بدن ، وزن بدن ؟ نخیر ، آنچه پیش پروردگار ارزش دارد ، فقط واقعیاتوجود انسان است که رنگ بینهایتش در خودش میباشد ؛ چون عبدی را متصل به خودش در صفات ، در فعل ، در اخلاق میبیند ، او میشود محبوب پروردگار : «یا حبیبتی ! » : حبیبة من ! تمام درهای بهشت بر روی تو باز است ، از هر دری میخواهی وارد شو . انگار ، خدا به زهرا (س) میخواهد بگوید ، این هشت بهشت ملک تو است . برو دختر با عظمت پیغمبر (ص) ! او به امر الله حرکت میکند . وقتی که بر دمِ درِ بهشت است ( حالا این دری که میگویم ، درِ اصطلاحی نیست ؛ این در ، مقام و مرتبه است) وقتی به آنجا میرسد ، برمیگردد به طرف محشر و میایستد .
حبیب با محبوبش گفت و گو میکند : دختر پیغمبر ! همة درها که اکنون بر روی تو باز است ، پس چرا نرفتی ؟
حضرت زهرا (س) میگوید : خدایا ! من دلِ تنها رفتن به آنجا را ندارم ؛ یعنی اگر بروم ، خوش نیستم .
خدا میگوید : پس با چه کسی میخواهی بروی ؟
میگوید : خدایا ! با هر که در دنیا از نظر قلب ، عمل و چشم ، با ما در ارتباط بوده ؛ قلبش محبّ ما بوده ، چشمش گریان برای من و بچههایم بوده ، عملش هم در حدّ خودش هماهنگ با من بوده است .
خطاب میرسد : من عددی برایت نمیگذارم ، هر کسی را میخواهی صدا کن .
آن وقت ، میلیونها نفر با یک ندای ای پیروان ما و محبین ما و گریهکنندگان بر ما ! من منتظر شما هستم که با شما به بهشت بروم ؛ بیایید ! و همۀ آنها راه میافتند .
اگر بگویید : پس دادگاههای ما چه میشود ؟ میگویم : گریهکن ، عاشق و فرد عامل که دادگاه فوقالعادهای ندارند . دادگاهی شدن را هم به شما میبخشند . چون مگر شما آلوده به گناهان کبیرهاید که نگهتان دارند ، یا آلوده به ربا ، شراب ، قمار ، ظلم بودهاید ، و یا حق را ناحق کردهاید که شما را نگه دارند ؟ ما لغزش داریم ، امّا این لغزشها کم است ؛ همانگونه که امیرمؤمنان (ع) در خطبة متقین در وصف آنان میگوید : «قَلِیلاً ذلَلُهُ» ، و اصلاً با رحمت و کرم خدا سازگار نیست که برای یک لغزش کم بگوید ، فرد را نگهش دارید ؛ زنجیرش کنید ؛ برایش دادگاه تشکیل بدهید . در دنیا دادگاهها این کار را نمیکنند ؛ به طرفین دعوا میگویند ، بروید از هم بگذرید ، آن وقت خدا برای لغزشِ کم ، سختگیری میکند ؟ !
فقط گریة خالی مُحبّی ، عاملی و گریهکنندهای ، خارِ لغزشها را میسوزاند و خاکستر میکند .
آن وقت همه راه میافتند . وقتی همه نزدیک بهشت آمدند ، فاطمۀ زهرا (س) میگوید ، شما وارد شوید ، من تا نفر آخرتان در بهشت نرود ، خودم نمیآیم ؛ یعنی شما در بهشت مهمانِ آثار آنهایی هستید که در وجودتان ظهور کرده ؛ یعنی هر کس از این امت در بهشت برود ، سر سفرة علی ، فاطمه ، حسن و حسین: نشسته است ، نگوید متعلّق به خودم است . اگر آنها نبودند ، ما نه به خدا راه داشتیم ، نه به بهشت . این هشت رکعت نمازی را هم که امروز به ما اجازه دادند بخوانیم والله قسم ، به خاطر گل روی فاطمه (س) به ما اجازه دادند ، ما خواندیم . این نماز ما هم متعلّق به گل روی زهرا (س) بود . آن روزة ماة رمضان ما هم متعلّق به اهلبیت : است . آن حج ما هم متعلّق به اهلبیت : است . این اشک چشمان ما هم متعلّق به اهلبیت : است . ما چیزی از خودمان نداریم ، آنها را در دنیا به ما کریمانه میپردازند و فردای قیامت هم به صورت بهشت همین پرداختها ظهور میکند .
آنچه گفته شد ، معنای بلد طیّب بود : «وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ ُنَبَاتُه بِإِذْنِ رَبِّه» . باغبانی مثل خاتم انبیاء (ص) دانههای ملکوتی را به صورت قرآن در زهرا (س) قرار داد . خداوند این دانهها را با علم ، رحمت ، کرم ، لطف ، فضل و احسانش شکافت . چه گلهایی ، و چه محصولاتی ، از شکافته شدن این دانهها به وجود آمد . تمام نمازهای زهرا (س) و روزههای زهرا (س) همین : «یَخْرُجُ ُنَبَاتُه بِإِذْنِ رَبِّه» . بود . نباتها و روییدنیها گوناگون بود و یکی از روییدنیهای وجود این بلد طیب ، حسن ، حسین و زینب کبری : است . اینها درخت این زمینند . آنجا هم خدا باز مثل میزند : «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَافِی السَّماءِ» .
برای این که قوت بین دو زمین پاک را بتوانید اندازه بگیرید ، باز باید به قرآن مراجعه کنید . حضرت مریم (س) هم بلد طیّب بود . فقط یک عیسی (ع) از او به وجود آمد . عیسی (ع) هم هیچ فرزندی از او به وجود نیامد و در سنّ سی و سه سالگی ، او را به آسمانها بردند . امّا از زهرا (س) ، نُه امام معصوم به وجود آمد . قوت زمین و قدرت زمین را ببین !
نگاهی به مقام حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) - حسین انصاریان
میراث حضرت زهرا سلام الله علیها
حضرت زهرا (علیهاالسلام) شب ها را نماز می خواند تا نزدیک طلوع آفتاب و دعا به مومنین و مومنان می کرد؛ ذریه او هم این میراث را داشته اند.
(ریاحین الشریعة، ج۳، ص۶۱)
امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود:
در دنیا کسی عابدتر از حضرت فاطمه (علیهاالسلام) نبود. آن قدر به عبادت می ایستاد تا پاهایش ورم می کرد.
(بحارالانوار، ج۴۳، ص۶۱)
نماز و عبادت فاطمه زهرا سلام الله علیها
نویسنده: عباس عزیزی