خزانِ بهار علی علیه السلام
خدا بهاری مثل علی (ع) را کنار زهرا (س) قرار داد و از نسیم این بهار است که نُه امام از این سرزمین سر بر آوردند و دنیا و آخرت را هر کدامشان به تنهایی روشن کردند . وقتی امام زینالعابدین (ع) گلوی بریده پدر بزرگوارش را روی خاک گذاشت ، فرمود : «اَبَتَا ! اَمَّا الدُّنْیَا ، فَبَعْدُکَ مُظْلِمَةٌ ؛ فَامَّا الآخِرَةُ ، فَبِنُورَ وَجْهَکَ مُشْرِقَةٌ . » هریک از امامان ، مُشْرِقِ آخرتند و جدا کردنشان از زندگی ، مُظْلِِم زندگی هر انسان جداشوندهای است .
بهار فصل خیلی زیبایی است ، هوای خیلی زیبایی دارد ،نسیمش حیاتبخش است ، بهار برای تمامی اهل دنیا زیباترین و با نشاطترین و صفابخشترین زمان است . هیچ بهاری در عالم ، بهار وجود علی (ع) نیست ، و به دلیل قرآن ، با شهادت زهرا (س) این بهار خزان شد . تمام گلهای این بهار پرپر شد ، تمام گلها ؛ چون گفتیم زهرا (س) انسان کاملی است و به دلیل آیات و روایات ، تعریف منطقی برای او آوردیم ؛ جامع همة کمالات و فاقد همة عیبها . پس میشود گفت ، امروز همة گلهای حیات علی (ع) ریخت ؛ تمام شاخههای سبز آن ، خشک شد . به این خاطر ، او به کنار بدنش برگشت و گفت : «لَا خَیْرَ بَعْدَکَ فِی الْحَیَاةِ . . . » زندگی دنیوی زهرا (س) دیگر تمام شد ؛ دیگر کسی علی (ع) را سر حال نخواهد دید . در نهجالبلاغه است و سید رضی (ره) آن را نقل کرده که علی (ع) رو به قبر پیغمبر (ص) گفت : من زهرا (س) را دفن کردم ، ولی یا رسولالله ! تا شب نوزدۀ رمضانی که شمشیر را بر فرق من بزنند و تا آن زمان ، سی سال طول میکشد ، من با این که امام معصومم ، همیشه اندوهگین هستم ، و دیگر ، شب بیگریهای برایم نخواهد بود ، و من در تمام عمرم ، مقداری از شبم را بیدار میمانم و گریه میکنم .
در این جا ، به سبک روضهخوانهای قدیم میخواهم چند بیت شعر بخوانم . حضرت علی (ع) به مردم مدینه نگفت که برای زهرا(س) گریه کنید . آنها ارزش آن را نداشتند و گریههایشان هم نجس بود ، بلکه خود کنار قبر ، رو به آسمانها کرد و گفت :
بر احوالم ببار ای ابر ! اشک از آسمان امشب
که من با دست خود کردم گُلم در گِل نهان امشب
حسن گریان ، حسین نالان ، پریشان زینبَیْن از غم
چـــه ســان آرام بــنمایم مـن این بیمادران امشب
زمیـــن ! بـا پیکــر رنجــیده زهــرا مـــدارا کن
که این پهلو شکسته بر تو باشد میهمان امشب .
نگاهی به مقام حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) - حسین انصاریان