رنج اسارت...
امام سجاد علیه السلام در ماجرای کربلا، مصیبت جانگداز امام حسین علیه السلام و اصحاب با وفای آن حضرت را دید و بعد از آن رنج اسارت حرم اهل بیت علیهم السلام را تحمل نمود. اما با افشاگری در طول اسارت و گریه در مدینه در طول عمر گهربار خویش، پیام امام حسین علیه السلام را جاودانه ساخت. سرانجام در محرم سال 95 ه.ق در سن حدود 56 سالگی مسموم شده و به شهادت رسید
حقوق سگ بعنوان يک حيوان
اسلام دين تعادل و ميانه روي است. اين اعتدال و ميانه روي را به وضوح مي توان در دستورات اسلامي مشاهده کرد. هرچند در اسلام سگ حيواني نجس است، امّا اين سبب نشده تا حقوق او به عنوان يک حيوان، نقض شود. رعايت حقوق سگ به اين نيست که به آن دست بزني ، و او را مونس و هم بازي خود قراردهي! بلکه با رسيدگي به آب و غذايش و آزار نرساندن به او، حقوقش را رعايت کرده اي. همانطور که به رعايت حقوق ساير حيوانات و سيرکردن و رفع تشنگي آنها در روايات اسلامي تأکيد شده است.
پيشوايان و بزرگان مذهبي ما، با اينکه عقيده به نجاست سگ دارند، امّا ظلم به اين حيوان را روا ندانسته، حق و حقوقي براي آن قائل شده اند. با مطالعه در آثار دانشمندان اسلامي اين مساله به روشني قابل درک است.
در کتب فقهي آمده است: اگر شخصى، به مقدار وضو گرفتن آب داشته باشد، و بترسد که اگر با آن وضو بگيرد، دچار تشنگى شود، بر او واجب است که تيمم کند و آب را براي نوشيدن نگهدارد. صاحب جواهر(قدّس سرّه)، پس از نقل اين فتوا مى نويسد: «وکذا الحيوان اذا کان کذلک وان کان کلبا» (اگر از تشنگى حيوانى نيز بترسد، حکم همين است، گرچه آن حيوان، سگ باشد.)
شهيد ثانى در بحث اطعمه و اشربه کتاب مسالک، مى نويسد: «و لو کان للانسان کلب غير عقور جائع وشاة فعليه اطعام الشاة»؛ (اگر انسان، داراى سگ ـ بي آزارـ و گوسفندي گرسنه باشد، بر او واجب است تا گوسفند را آب و علف دهد.) يعني نجات گوسفند بر سگ اولويت دارد.
صاحب جواهر، در اين حکم به شهيد ثاني ايراد گرفته و مي گويد: « فيه منع، بل قد يقال باولوية الکلب لامکان ذبح الشاة بخلاف الکلب»؛ (حفظ جان سگ اولويّت دارد. زيرا مى توان گوسفند را سر بريد؛ ولى اين کار، در مورد سگ ممکن نيست.)
کلام اين دو فقيه، گوياى واجب بودن حفظ جان حيوان حتى سگ است، هرچند در اين مورد اختلاف بر سر اينست که حفظ حيات کداميک اولويت دارد.
اگر فقهاي اسلام در نظرات فقهي خود اينگونه حقوق حيوانات حتي سگ را در نظر مي گيرند، بخاطر اينست که سخنشان برگرفته از روايات معصومين(علیهم السلام) است .
نگهداری سگ در خانه
مساله نجس بودن سگ، غير از حرمت نگهداری از آن است .
نگهداری از سگ براي کساني که استفاده عقلايی از آن ندارند، کراهت شديد دارد؛ و در روايات، امري ناپسند دانسته شده است. بنابراين نگهداري سگ براي نگهباني و شکار، و سگي که امروزه مورد استفاده پليس و نيروهاي امداد مي باشد، مکروه نيست. (البته اين به معناي عدم نجاست اين سگ ها نمي باشد.)
در بعضي از روايات آمده است که خانه ای که در آن سگ است، ملائکه وارد نمي شوند. اين کراهت سبب مي شود که حتي نماز خواندن در چنين خانه اي مکروه باشد. ما در اينجا به بيان روایتی که به نحوي بر کراهت نگهداري سگ در خانه اشاره دارند، مي پردازيم:
«وَ قَالَ الصَّادِقُ(علیه السلام): لَا تُصَلِّ فِي دَارٍ فِيهَا کَلْبٌ إِلَّا أَنْ يَکُونَ کَلْبَ صَيْدٍ، وَ أَغْلَقْتَ دُونَهُ بَاباً، فَلَا بَأْسَ، وَ إِنَّ الْمَلَائِکَة لَا تَدْخُلُ بَيْتاً فِيهِ کَلْبٌ وَ لَا بَيْتاً فِيهِ تَمَاثِيلُ وَ لَا بَيْتاً فِيهِ بَوْلٌ مَجْمُوعٌ فِي آنِيَة»؛
امام صادق(علیه السلام) فرمود: نماز مگذار در خانه ای که در آن سگ است مگر اينکه سگ صيد باشد، و دربی برويش بسته شود، در اين صورت اشکالي ندارد …
فلسفه نجاست سگ...
همانطور که اصل نجاست سگ از روايات و احاديث معصومين(عليهم السلام) ثابت مي شود، براي اطّلاع از فلسفه اين حکم نيز، بايد به سراغ روايات معصومين(علیهم السلام) برويم.
با بررسي احاديث در مي يابيم که علت و فلسفه اين حکم ذکر نشده است. و تنها به طور مطلق بيان کرده اند که بايد از آن پرهيز و اجتناب شود. امّا بايد توجه داشت که عدم ذکر حکمت و فلسفه نجاست، دليل بر نداشتن حکمت براي تشريع اين حکم نيست. يکي از مسلّمات احکام اسلامي اين است که احکام شرع، تابع مصالح و مفاسد واقعي است. اگر مصالح و مفاسد نبود، نه امري بود و نه نهي و نه حکم به نجاست و طهارت. پس همانطور که امام رضا(علیه السلام) در سخني شيوا بيان فرموده، هر جا ديديم از طرف شارع مقدّس عملي واجب گرديده، مي فهميم در آن عمل، مصلحتي است که به دست آوردن آن مصلحت، مطلوب است؛ اگر چه از آن آگاهي نداشته باشيم. همچنين اگر خداوند يا پيامبر(صلی الله علیه وآله) و معصومان(علیهم السلام) از عملي نهي نموده اند، يا به خاطر مفسده و ضرري است که اجتناب از آن لازم است و يا بخاطر مصلحتي است که در ترک آن عمل مي باشد. چنانکه قوم يهود از ماهيگيري در روز شنبه نهي شدند تا در اين روز که روز تعطيلي آنها بود، دست از صيد بکشند و به مراسم عبادتِ آن روز بپردازند. آري، خداوند بخاطر مصلحتِ عبادت، آنها را از ماهيگيري نهي کرد، و لازم نيست بگوييم خوردن ماهي ها در آن روز ضرر داشته که موجب اين حکم شده است. در مساله نجاست سگ نيز همين گونه است؛ لازم نيست ما به دنبال ضرري مثل بيماري و امراض خاصّي باشيم، شايد مصلحت ديگري در کار است که سبب اين حکم شده است و ما از آن بي اطّلاعيم. قرآن در بيان علّت محروم ساختن يهوديان از برخي حلال ها، چنين مي گويد: «فَبِظُـلْمٍ مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ طَيِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَن سَبِيلِ اللّهِ کَثِيرًا؛ بخاطر اعمال ناشايست قوم يهود، قسمتي از چيز هاي پاک و پاکيزه را، بر آنها تحريم کرديم». مسلّماً علّت تحريم در اينجا، وجود امراض يا بيماري خاصّي نبوده است.
بنابراين در پس هر نهي و امري، مصلحت و مفسده اي است، که گاهي اوقات به خاطر اطلاعات اندک علمي، به مفاسد و مصالح آن پي نمي بريم. البته در عين حال پذيرش آن از روي تعبّد، منافاتي با عقلانيت ندارد. همانطور که ما بدون اين که از پزشک در مورد خصوصيات داروها سؤالى نماييم، به دستوراتش عمل مى کنيم، و هيچ کس بخاطر اين عمل، ما را به ناداني محکوم نمي کند. زيرا ما به علم و دانش و تخصّص پزشک اعتماد کرده ايم و مى دانيم که او جز معالجه و بهبود ما منظور ديگرى ندارد. احکام و مقرّرات دينى هم، نسخه هايى است که پيامبران الهى و پيشوايان دينى از طرف خدا براى بشر آورده اند و جز سعادت و خوشبختى بشر منظور ديگرى ندارند.
البته ما نمى گوييم کسى نبايد از فلسفه احکام سؤال کند و يا به دنبال تحقيق و جستجو نباشد. سخن ما اينست که هرگز نبايد انتظار داشته باشيم که با معلومات محدود بشرى به تمام اسرار و فلسفه احکام دست يابيم، زيرا اين احکام از مبدئى سرچشمه گرفته است که تمام علوم و دانشهاى وسيع امروز، در برابر علمش قطره اي بيش نيست.
بنابراين، اگر ما تلاش کرديم، ولى مطلب قابل توجّهى به دست نياورديم، هرگز نمى توانيم آن حکم را ناديده بگيريم و يا بگوييم: اين حکم هيچ فايده و مصلحتى در بر ندارد. زيرا «عدم درک فلسفه و مصلحت حکمي، غير از آن است که مصلحت و فلسفه اي نداشته باشد». چه بسا عدم ذکر فلسفه بعضي احکام، خود فلسفه و هدفي داشته باشد، و اراده شده است بندگان مطيع و فرمان بردار از بندگان غيرمطيع شناخته شوند. چنانکه خداوند در ماجراي تغيير قبله مي فرمايد:
«و ما آن قبله اى را که قبلا بر آن بودى ، تنها براى اين قرار داديم که افرادى که از پيامبر پيروى مى کنند، از آنها که به جاهليت باز مى گردند مشخص شوند».
به عبارت ديگر حکم نجاست سگ از اعتباريات است که شارع مقدس آنرا نجس قرار داده و احکامي بر آن مترتب کرده و اين بدين معنا نيست که لزوماً بايد در تکوين نيز نجاست عيني خاصّي (مانند نوعي ميکروب يا بيماري لاعلاجي) همراه اين حيوان باشد بلکه مصالح و مفاسد ديگري مي تواند منشا اين اعتبار باشد.
با اين حال عده اي از سر دلسوزي سعي دارند با فلسفه چيني، پذيرش احکام الهي را تسهيل کنند.
نجاست انواع سگها
در نجاست سگ فرقی بين انواع آن نيست، و حکم همه سگ ها يکی است.
گروهی تصور کرده اند فقط سگهايي نجس هستند که از نگهداری آنها، نهي شده است، مثل سگهاي ولگرد ، امّا سگهاي نگهبان و سگ شکاري يا سگهايي که امروزه توسط پليس و گروه هاي امداد بکار گرفته مي شوند، پاک هستند. اين تصور صحيح نمي باشد، انواع سگ ها ـ چه شکاري و چه سگ چوپان و… ـ نجس هستند و آب دهان و تمامي بدن آنها نجس است. اين مطلب نيز از روايات معصومين(علیه السلام) استفاده مي شود:
1. «عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) عَنِ الْکَلْبِ السَّلُوقِيِّ فَقَالَ إِذَا مَسِسْتَهُ فَاغْسِلْ يَدَکَ».
محمد بن مسلم از امام صادق(علیه السلام) در مورد سگ سلوقي (يک نوع سگ شکاري معروف) سوال کرد. حضرت فرمود: چنانچه او را لمس کرده اي، دستت را بشوي.