سیـّدحسن آقامیـری کیسـت و چه تفکـراتی دارد؟
زندگیـنامه؛
سیدحسن آقامیری خوانساری (زادهٔ ۱۷ اسفند ۱۳۵۸، تهران) روحانی ایرانی است که بیشتر به دلیل سخنرانیهای متفاوت با محوریت توحید و یکتاپرستی در ایران شناخته میشود.
این روحانی بنا به گفتهٔ خودش، به دلیل خاطرهٔ خوبی که در زمان کودکی از هیئت نزدیک محل سکونت خود داشت، و همچنین داشتن پدر روحانی، به هیئت و روحانیت علاقمند شد و به سمت تحصیلات دینـی در حوزه گام نهاد.
آقامیری سال ۱۳۷۵ وارد حوزه علمیه شد و سخنرانیهای خود را از سال ۱۳۸۰ آغاز کرد. ابتدا در ایام تبلیغی (ماههای محرم، صفر و رمضان) به روستاها میرفت تا اینکه بعد از مدتی سر از دانشگاهها درآورد و در جمع دانشجویان به ایراد سخنرانی پرداخت.
او از سال ۱۳۸۸ وارد هیئتهای قـم شد و از آن زمان تاکنون در نشستهای مذهبی در قم سخنرانی مینماید.
وی فیلمها و فایلهای صوتی سخنرانیهای خود را در مراسمهای مختلف به صورت عمده از طریق سایت “بیدارباش” منتشر میکند و بصورت زنده از طریق شبکههای اجتماعی اینستاگرام و تلگرام به بیان و تفسیر موضوعات دینی و اخلاقی میپردازد؛
همچنین دارای گروهی ویدیوئی به نام “بیدارباش” میباشد که سخنان ایـراد شده توسط وی را منتشر میکند. همچنین کانالی در یوتیوب تصاویر سخنرانیهای او را منتشر میکند.
رســـانـــه:
مجلهٔ “همشهری جوان” در سال ۱۳۹۵ او را به عنوان «روحانی سال» انتخاب کرد. این مجله در مصاحبهای با او نوشت: «سیدحسن آقامیری یکی از روحانیونی است که راه شهرت را جور دیگری طی کرد، از مسیر تلویزیون و تریبونهای مهم و مراسم شناخته شده به شهرت نرسید، بلکه از راه جوانان و فضای مجازی سری بین سرها پیدا کرد و بین قشر خاصی از جوانان محبوب شد.»
صفحهٔ اینستاگرام او چندین میلیون و کانال تلگرامی او نیز هزاران پیگیری کننده داشت. از همین روی و با توجه به فعالیت گستردهٔ او در شبکههای اجتماعی، مخالفین وی به او لقب «آخوند تلگرامی» دادهاند.
انتقادات تندی پس از لایو وی با یکی از خوانندگان زن به او وارد شد. آیتم طنـزِ “شیخ الاحلام” با سوژه کردن این موضوع به زبان طنز به نقد نظرات وی میپردازد.
محوریت سخنرانیهای آقامـیری:
از آنجا که محوریت سخنرانیهای حسن آقامیری همیشه تکیه بر صفتِ «رحمانیت» خداوند دارد و کمتر از عذاب الهی و جهنم سخن میگوید، باعث شده است که افراد زیادی بویژه از علمـا مخالف او باشند. علما و برخی صاحبنظران حوزه معتقدند او فقط بلد است خوب حرف بزند وگرنه اصلا حرفهای خوبی نمیزند؛ برای همین هم هست که برخی جوانان بویژه افراد بیقید و بند طرفدارش هستند.
بعنوان مثال آقامیری در یکی از سخنرانیهایش گفته بود: «… اهلبیت (ع) کار میکردند اما برخی تصور میکنند که اهلبیت(ع) دست به خاک میزدند طلا میشد و کاری انجام نمیدادند؛ در حالیکه اینگونه نیست. همه آنها شاغل بودند. در یکی از هیئتهای قم سؤال کردم که شغل حضرت ابوالفضل (ع) چه بود؟ هیچکس نمیدانست.
به آنها گفتم میدانید چرا نمیدانید؟ چون نمیدانید شغل من و امثال من چیست؛ چون اگر حضرت ابوالفضل (ع) شغل داشته باشد حاج آقاها هم باید شغل داشته باشند؛ بنابراین ابوالفضلِ ذهن شما باید بیکار باشد تا بیکاری ما [روحانیون] توجیه شود!»
در سخنرانی دیگری گفته بود: «یـه خدایی براتون درست کردن که ایستاده آدما رو آویزون کنه، بسوزونه، آب جوش بهشون بده بخورن. اینا چرندیاته بهتون میگن. یه مشت دری وری بهتون میگن!»
همچنین در برخی سخنرانیهایش وجود جهنـم و عذاب الهی (که در قرآن به صراحت برای ظالمین بیان شده) را انکار میکند!
و امـا کلام آخــر ؛ حسـن آقامیـری تنهـا نیست! پشـت پردهٔ حامیان تفکرِ “اسلام رحمانی” سازمان جاسوسی انگلستان است!
یک تیم پنجـاه نفـره کلیپهای صوتی و تصویری حسن آقامیری را میساختند و در سایت بیدارباش و پیج اینستاگرام او قـرار میدادند.
هدف انگلیس از ترویج تفکـر غلطِ “اسـلام رحمـانی” چیست؟!!
اسلام رحمانی یک نوع تفکر و برداشت غلط از اسلام است که در آن جنگ و جهاد با کفار ، شهادت طلبی، مقاومت در برابر کفار و مشرکین، جهنم و عذاب گنهکاران را حـذف میکند و یکطرفه به اسلام نگاه میکند!
عجیب نیست که دختران بیحجاب و پسران مشروبخور و عیاش پای منبر افرادی چون حسن آقامیری جمع میشدند و کلیپهایش را در اینستاگرام لایک میزدند. چون این جماعت هم عاشق همین نوع نگاه به اسلام هستند. اسلامی که کاری به عیاشی و ولگردی آنان نداشته باشد!
همهٔ اینها هم در ماه رمضان یکمرتبه زخم معده میگیرند و روزه گرفتن برایشان ضرر خواهد داشت!!!
در تفکر اسلام رحمانی به دختران جوان میگویند چه کسی گفته بیحجـابی گناه است و چه کسی گفته خداوند بخاطر چند تـار مـو شما را عذاب میکند؟!!!
دختر جوان هم ذوق زده شده و میگوید چه برداشت قشنگی از دین دارید. من عاشق منبر آقامیری هستم. دین حقیقی همین است!!! چکار به حجاب من دارند؟!!! من آزادم….
به پسر جوان هم میگوید امام رضا(علیه السلام) ساقـیِ جـوان خمـار بود. جوان هم می گوید چه عجب !!! اهل مشروب می شود و تمام آیات و احادیث مربوط به حـرام بودن شـراب را مسخره می کند! امثال حسن آقامیری اینگونه تیشه به ریشه اسلام می زدند!!!
در تفکر انحرافی اسلام رحمانی، جهاد با کافـران، خشونتطلبی نامیده می شود و سربازان مدافع حرم و رزمندگان اسلام را افرادی تنـدرو و خشونت طلب معرفی می کنند. در این تفکر غلط ، تعظیم و تکریم کافران و تسلیم شدن در برابر مشرکان میشود فضیلت و رحمانیت!!!
این نوع تفکر اسلامی را ترویج میکند که شبیه مسیحیت فعلی است. یعنی مشروب خوردن، برهنگـی، تجاوز جنسی، ترک عبـادت و انجام گناه، با نگاه به مهربانی خداوند!!!
او به روش سوفیسطایی گاه از سخنان به ظاهر درست و معقول به استنباطی باطل میرسد! گاه راست و غلط را در هم میآمیزد و ذهن انسان را گمراه می کند!
حکومت یزید و معاویه را باطل میخواند وسعی میکند حاکمیت جمهوری اسلامی را به حکومت انها تشبیه کند زیرا ایادی انگلیس و یا شیطان مترود و مردود این را از او می خواهند!
خیانت حسن آقامیـری و حامیان تفکر اسلام رحمانی در آینـده بیشتر مشخص خواهد شد. و پشتپردهٔ این جریان انحرافی نمایان خواهد شد. لذا آگاه باشید و آگاهی دهید.
اخذ از کانال مبارزه با فرقه های انحرافی
عرصه فعالیت دین تمام مسائل فردی و اجتماعی بشر است...
رهبر انقلاب، در دیدار اخیر: از سوی قدرتهای سیاسی مادّی اصراری وجود دارد بر اینکه اسلام را در عمل فردی و عقیدهی قلبی منحصر کنند. آنچه اسلام مطرح میکند، این است که عرصهی فعّالیّت این دین، تمام گسترهی زندگی بشر است؛ از اعماق قلب او تا مسائل اجتماعی و سیاسی، باید تلاش کنیم نظر اسلام را دربارهی خودش تبیین و ترویج کنیم. ۱۴۰۰/۸/۲
لولاک، تشریف برش، تاج " لعمرک" برسرش...
شعری از فیلسوف و فقیه مدقق آیت الله حاج شیخ محمد حسین غروى اصفهانى معروف به کمپانى، در ولادت حضرت ختمی صلى الله علیه و آله:
عنـقــای طـبعم یـاد کـرد از قـلـّه قـاف قـِـدَم/روح القدس امداد کرد در هر نفس در هر قدم
کردم به آسـانی صعود ازعـالم غـیب و شهود/تا « قابَ قـوسـین » وجود٬ تا حدّ اقلیم عدم
گشتم چو از خود بى خبر نخل امیدم داد بر/زد آفتاب عقل سر،حتى إنجلّت عنّى الظلم
دیدم بعین حق عیان ، در مجمع روحانیان/ما لیس یحکیه البیان، ما لیس یحویه القلم
از نغمه خیل ملک ٬ خندان و رقصان نه فلک/ذرات عالم یک به یک در سلک عشرت منتظم
شـادان زماهی تا بـه ماه ازمـژده میلادشـاه/شاهـنـشه انـجـم سپـاه فرمـانـده لـوح وقلم
فیض نخستین٬ عقل کلّ٬ ختم نبیین و رسل/اربـاب انـواع و مثـل انـدر درش کــمـتـر خـدم
رفرف سوار راه عشق زیبا نگار شاه عشق/شاه فـلک خرگـاه عـشق سلطـان اقـلیم هـمم
عقل العقول الواسعه شمس الشموس الطالعه/بدر البدور اللامعه کشّاف استار الغمم
دیباچه ایجاد او ، سر حلقه ارشاد او/میزان عدل و داد او، حرف نخست اوّل رقم
بـزم حـقـیقـت طور او، شمع طـریقـت نور او/یـک آیـه از دسـتـور او، مجــمـوعـه کــلّ حکم
تورات و انجیل و زبور، رمزی از آن دستور نور/نور کلامـش در ظهور، بر فرق کیـوان زد عـلـم
خال و خطش ام الکتاب، لعل لبش فصل الخطاب/رفتار او معجز مأب ، گفتار او محیى الرمم
لولاک، تشریف برش، تاج ” لعمرک" برسرش/از ذره کـم تـر در درش، فـرّ فـریـدون جـاه جـم
گردون و مـهر و ماه او، خـاک ره خـرگاه او/درگـاه عـالی جـاه او ،پـشـت فـلک را کـرده خـم
سرشار شد دریای عشق، یا ابر گوهرزای عشق/چـون درّه بـیضای عـشـق، تـابــیـد از کـان کـرم
از محفل غیب مصون،شد شاهد هستى برون/یا از رواق کاف و نون، قد اشرق المجلى الاتم
لا هوت حىّ لم یزل، از مطلع حسن ازل/بالحق و الصدق نزل ، ناسوت شد باغ ارم
شـد نقـطه حسن نگـار، پرگـار وحـدت را مدار/ توحید را کرد استـوار ، زد نقش کثرت را به هـم
عالـم سراپا نور شـد، رشک فـضای طور شـد/ ام الـقـری مـعـمـور شـد، از مـقـدم صدر أمـم
بشـکسـت طاق کـسروی، بنیاد ایمان شـد قـوی/دسـت قــوای مـعـنـوی، شــد فـاتـح مـلـک عــجـم
آئــــیــنـه آئـیـن او، جــــــام حــقــایـق بـیــن او/جـمع الـجوامع دیـن او ،شـد خـیـر ادیـان لاجـرم
گنج معارف را گشود، سرّ حقیقت را نمود/افشاند هر درّى که بود، عمّ البرایا بالنعم
در بـارگـاه قـرب حق، بر ما سوا بودش سبـق/بگذشت از هفتم طبق، وز عرش اعظم نیز هم
چون همّتش بالا کشید، تا بزم أو أدنى کشید/عقل از تصوّر پا کشید ، فى مثله جفّ القلم
آدم صفى الله شد، تشریف آن درگاه شد/نخلیکه خاطر خواه شد، بهر ثمر شد محترم
طوفان عشقش دل گرفت، از نوح تا ساحل گرفت/در سایه اش منزل گرفت ، تا شد ضجیع ابن عم
مـوسی کـلـیـم طور او ، دیـدار او مـنظـور او/عیسی یکی گنجور او ، او روح بخش و روح دم
از ماه کنعـانی مـگـو، کـایـن جا نـدارد آبـرو/شد در ره عشقش فرو ،صد یوسف اندر چاه غم
سر خیل اهل الله او، سرّ دل آگاه او/عالم رعیّت شاه او،بشنو ز من بى بیش و کم
شاها گدای این درم، وز جان و دل مدحتگرم/هرگز از این در نگذرم، خواهی بگو لا یا نعم