الهیات خون خدا در برابر الهیات مرگ خدا
خون خدا در عرفان اسلامی
تقریری از بیان استاد یداله یزدانپناه
قسمت آخر: نتیجهگیری (الهیات خون خدا در برابر الهیات مرگ خدا)
در نخستین نگاه، تأمل در معنای «ثارالله» و تفسیر عرفانی از آن، تلاشی صرفا تئوریک به نظر میآید، لیکن، در نگاهی دیگر، سخن از نحوۀ ارتباط میان حقتعالی و انسان کامل در مقام قرب نوافل و فرائض، کاری است معطوف به عمل در همین دنیا و ایجاد ارتباط با خداوند در زندگی اجتماعی و اینجهانی. هرچند انسان کامل در مسیر سلوک و تقرباش به خداوند، تعالی یافته و به مقام فنا و بقاء بعد از فنا دست مییابد، لیکن این تعالی بدان معنا نیست که او با فانی شدن در خداوند، از دسترس مردم و از زندگی دنیوی دور گشته و امکان ارتباطِ دنیوی با او ناممکن میشود، بلکه فانی و باقی شدن در حقتعالی، زمینه برای ارتباطی نو و البته عمیق با مردمِ دنیا فراهم میگردد. اساسا بدون چنین تقربی، امکانی برای ارتباطی اصیل و عمیق میان انسان کامل و خداوند، و بین خداوند و خلق او وجود ندارد. بدینسان، خونِ خدا و انتساب حقیقی خون به خدا، هرگز به معنای مرگ و حذف خدا از زندگی نیست (آنچنانکه در تئوری «مرگ خدا» در غرب مطرح است)، بلکه انتساب «ثار» به خداوند در تقرب به قرب فرائض و مقام قربین، نوعی از بسط خداوند در زندگی دنیوی و احیای آن در حیات زمینی است. برخلاف تئوری «مرگ خدا» که در آن خدای متجلی در عیسی مسیح کشته میشود و با کشته شدن او خدا از صحنۀ زندگی منفک میگردد (و به اصطلاح نیچه میمیرد) و در پی مرگ خدا، انسان نیز دچار مرگ و نیستی میشود، در اندیشه عرفانی و تئوری «ثارالله»، با مرگ و شهادت کسی مانند حسین بن علی، خدای او به میان مردم بازمیگردد، در بین آنها شور ایجاد میکند و به جامعۀ مرده و انسانهای افسرده، حیات و نشاطی دوباره میبخشد.
نکتۀ مهم اینکه، کارکردهای حاصل از قرب فرائض به تناسب جوارح مختلف انسان کامل تفاوت پیدا میکند. گاه ممکن است این تقرب در «چشم» انسان کامل تبلور یافته و «عین الله» گردد، گاه ممکن است این تقرب در «دست» آن ولی خدا ظاهر شده و «یدالله» تجلی یابد، و گاهی هم ممکن است خداوند در حالات روحی و روانی انسان کامل مانند غضب یا خرسندی او ظهور یابد. بی شک، عین، ید، غضب و غیره، هرکدام در مقام قرب فرائض، آثار حقانی خواهند داشت، لیکن همۀ آن آثار و لوازم یکسان نخواهند بود. «عینالله» بودن اقتضائاتی دارد که متفاوت است از «یدالله» بودن. همینطور «یدالله» بودن لوازمی متفاوت از «غضبالله» و یا «رحمتالله» دارد. حال، «ثارالله» بودن نیز اقتضائاتی منحصر به فرد دارد که متفاوت است از احکام و لوازم عینالله، یدالله و یا غیرتالله. در «ثارالله» نوعی از رثاء نهفته است که در «عینالله» چنین رثائی وجود ندارد. همینطور در «ثارالله» نوعی از شور و ثوره وجود دارد که در «یدالله» آن را نمیتوان یافت. همین جهات خاص در «ثارالله»، خون خدا را به لحاظ فرهنگی و تمدنی اهمیت بیشتری میبخشد و نقش اجتماعی آن را در مقایسه با دیگر امور منتسب به خداوند بیشتر میکند.