داستانک
ذرْنىِ وَ مَنْ خَلَقْتُ وَحِيدًا-وَ جَعَلْتُ لَهُ مَالًا مَّمْدُودًا - وَ بَنِينَ شهُُودًا - وَ مَهَّدتُّ لَهُ تَمْهِيدًا - ثمَُّ يَطْمَعُ أَنْ أَزِيدَ
مرا با كسى كه او را خود به تنهايى آفريده ام واگذار! - همان كسى كه براى او مال گستردهاى قرار دادم - و فرزندانى كه همواره نزد او (و در خدمت او) هستند، - و وسايل زندگى را از هر نظر براى وى فراهم ساختم! - باز هم طمع دارد كه بر او بيفزايم! (سوره مدثر – آيه ي 11 تا 15)
داستانك :
روزی پادشاهی بود در یک کشور ثروتمند و بزرگ اما پادشاه خوشحال نبود. روزی که از آشپزخانه دربار می گذشت دید که آشپز خوشحال و خندان است از او در مورد علت شادیش پرسید او گفت: چرا خوشحال نباشم خانه دارم زنی خوب دارم و از فرزندانم هم راضی ام چرا خوشحال نباشم .
پادشاه موضوع را به وزیر گفت و علت را از او جویا شد. وزیر گفت چون او وارد گروه 99 نشده است.
پادشاه به وزیر گفت گروه 99 چیست؟ گفت گروه 99 سکه. پس قرار شد که 99 سکه در کیسه ای در کنار خانه آشپز بگذارند. آشپز کیسه را برداشت و با دیدن سکه ها خوشحال شده آنرا شمرد 99 تا بود دوباره شمرد باز هم 99 سکه خیلی ناراحت شد سروصدا براه انداخت تا آن سکه دیگر را پیدا کند ولی خبری نبود.
از فردا تصمیم گرفت تا بیشتر کارکند تا آن سکه باقیمانده را بدست آورد شب ها تا دیر وقت کار می کرد و خسته به خانه می آمد و صبح بخاطر اینکه دیر از خواب بیدار شده بود با همه دعوا می کرد.
وزیر به پادشاه گفت: آری حال او هم وارد گروه 99 شده. افرادی که پول به اندازه کافی دارند اما بخاطر حرص و طمع به خود و زندگیشان سخت می گیرند.
اين داستان مانند انسانهايي است كه چند ماه پيش يك سكه خريده بودند و حالا كه سكه گران شده مي گويند ؛ كاش دوتا خريده بوديم . و آنكه 2 تا خريده مي گويد كاش 3 تا …
پاسخ بهتر در مقابل بخشش
انس بن مالك گوید:
«یكی از كنیزان امام_حسن_مجتبی (ع) شاخهی گلی را به آن حضرت اهدا كرد.امام (ع) آن گل را گرفت و به او فرمود:
«تو را در راه خدا آزاد كردم.»
من به حضرت گفتم:
«ای پسر رسول خدا ! آیا به راستی به خاطر اهدای یك شاخه گلِ ناچیز، او را آزاد كردید؟
امام (ع) فرمود:
«كَمالُ الْجُودِ بَذْلُ الْمَوْجودِ»
“نهایت بخشش آن است كه تمام موجودی (دارایی و هستی) خود را ببخشی”و آن كنیز از مال دنیا جز آن شاخهی گل را نداشت.
خداوند در قرآنش فرموده:
«وَ إذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّهٍ فَحَیّوا بِأحْسَنَ مِنْها اَوْ رُدُّوها.»
(سوره نساء، آیه ۸۶)
“هر گاه كسی به شما تحیّت گوید او را همان گونه و بلكه بهتر پاسخ دهید.”پاسخ بهترِ بخشش او، همان آزاد كردنش بود.»
مناقب آل ابیطالب،ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۸
مبارزات امام حسن عليه السلام پيش از دوران امامت
امام حسن عليه السلام فردى بسيار شجاع و با شهامت بود و هرگز ترس در وجود او راه نداشت. او در راه پيشرفت اسلام از هيچ گونه جانبازى دريغ نمى ورزيد و همواره آماده مجاهدت در راه خدا بود. امام حسن عليه السلام در جنگ جمل، در ركاب پدر خود امير مؤمنان عليه السلام در خط مقدم جبهه مى جنگيد و از ياوران دلاور و شجاع حضرت على عليه السلام سبقت مى گرفت و بر قلب سپاه دشمن حملات سختى مى كرد.
پيش از شروع جنگ نهروان نيز، به دستور پدر، و به همراه عمار ياسر و تنى چند از ياران اميرمؤمنان عليه السلام وارد كوفه شد و مردم كوفه را جهت شركت در اين جهاد دعوت كرد.
او وقتى وارد كوفه شد كه هنوز ابو موسى اشعرى يكى از سران حكومت غاسب قبلى بر سر كار بود و با حكومت عادلانه اميرالمؤمنين عليه السلام مخالفت نموده و از پشتبانى مردم در مبارزه آن حضرت با پيمان شكنان جلوگيرى مى كرد، با اين حال امام حسن عليه السلام توانست با وجود كارشكنى هاى ابوموسى و همدستانش، بيش از نه هزار نفر را از شهر كوفه به ميدان جنگ بفرستد.
همچنين امام حسن عليه السلام در بسيج عمومى نيروها و گسيل داشتن ارتش اميرمؤمنان عليه السلام براى جنگ با سپاه معاويه، در جنگ صفين، نقش مهمى به عهده داشت و با سخنان پر شور و مهيّج خويش، مردم كوفه را به جهاد در ركاب اميرمؤمنان عليه السلام و سركوبى خائنان و دشمنان اسلام دعوت نمود.
فلسفه ی ترس از مرگ
شخصی از امام حسن علیه السلام پرسید: چرا من از مرگ میترسم؟
امام حسن علیه السلام فرمود:
ترس تو از مرگ بدین جهت است که تو مالت را «در دنیا» پس انداز کرده ای و اگر آن را پیش فرستاده بودی «در راه خدا انفاق کرده بودی» شادمان میشدی که بدان بپیوندی.
و در حدیث دیگری آمده است:
یکی از دوستان حضرت، پر رو و شوخ طبع بود. امام علیه السلام از او پرسید: حالت چطور است؟. گفت: در حالی هستم که نه خودم میخواهم، نه خدا میخواهد و نه شیطان میخواهد. حضرت فرمود: چگونه؟.
گفت: خدا دوست دارد که من مطیع او باشم و نه عاصی که من چنین نیستم. شیطان میخواهد که من نسبت به خدا فقط عاصی باشم نه مطیع، این هم نیستم. و من هم میخواهم که هرگز نمیرم، ولی میمیرم. در همین حال، شخص دیگری که در آنجا حاضر بود، گفت: ای پسر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چرا ما از مرگ کراهت داریم؟
امام حسن علیه السلام فرمود:
زیرا شما آخرتتان را خراب کرده و دنیای تان را آباد کرده اید، به همین دلیل شما کوچ از آبادی به ویرانی را دوست ندارید.
تحقق حاکمیت الهی اهل بیت با ظهور حضرت مهدی
یکی از برکات ظهور حضرت مهدی (عج) تحقق حاکمیت الهی اهل بیت علیهم السلام بر جهان خواهد بود. امام حسن علیه السلام درباره ی این مطلب که از آن به انتظار فرج تعبیر میشود، فرمودند:
این کار که چشم به راه آینده و منتظر ظهورش هستید، درست نیست، مگر زمانی که برخی از شما از برخی دیگر بیزاری جوید و بعضی بعض دیگر را لعنت کند و برخی در صورت برخی دیگر آب دهان بیاندازد و حتی برخی شهادت بر کفر بعض دیگر دهند. گفتم: چه خیری در این هست؟ فرمود: همه ی خیر در این است، در این زمان است که قائم ما بر میخیزد و تمام اینها را از میان بر میدارد.
و در حدیث دیگری آمده است: امام حسن علیه السلام به سفیان بن ابی لیلی درباره ی تحقق حاکمیت آل پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
ای سفیان، مژده ات باد، چه آن که دنیا نیکوکار و تبهکار را در برگیرد «و آنان را به خود مشغول کند» تا آنگاه که خداوند امام حق از آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را برانگیزد.