تاملی بر قانون جذب
آرزو
يكي از ويژگي هاي انسان آرزوخواهي وي مي باشد.به دليل اينكه انسان ، ذاتا در جستجوى كمال مطلق مي باشد . از اين جهت آرزوهاي او حد وحصري ندارد امام علي عليه السلام مي فرمايد: الأَمَلُ لا غايَةَ لَهُ آرزوها ، پايان ندارند.
اگر آرزوها به درستي مديريت شوند مي تواند ، عامل پيشرفت و حركت آدمي باشد . اگر آرزو از انسان گرفته شود ، جامعه بشر ، هيچ حركتى به سوى تكامل نخواهد داشت از اين رو ، پيامبر خدا ، آرزو را رحمتى مى داند كه خداوند متعال به جامعه بشر ارزانى داشته است
رسول اللّه صلى الله عليه و آله :إنَّمَا الأَمَلُ رَحمَةٌ مِنَ اللّه ِ لاُِمَّتي ، لَولاَ الأَمَلُ ما أرضَعَت اُمٌّ وَلَدا ، ولا غَرَسَ غارِسٌ شَجَر پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :آرزو، در حقيقت، رحمتى از جانب خداوند براى امّت من است. اگر آرزو نبود ، هيچ مادرى فرزندى را شير نمى داد و هيچ باغبانى ، نهالى نمى كاشت
قانون جذب به جاي اينكه براي انسان برنامه ريزي زندگي ياد دهد و همت او را بارور كند نتيجه اي جز آمال پروري ندارد. قانون جذب مردم را در آرزوهای بي پايان دنیایی فرومیبرد و آرزوهای دنیایی را در عمیقترین لایههای ذهنی و احساسی آنها درونی میسازد. این وضعیت نوعی احساس کاذب خوشی و کامیابی را ایجاد میکند که نتایج و پیامدهایی تباه کنندهای دارد
آرزوها در سه گام به دست میآیند، نخست خواستن: «به دنیا فرمان بده.» [46] دوم باور: «باور داشته باش که به خواستهات رسیدهای.» [47]سوم: تجسم: «احساس کن که به خواستهات رسیدهای» [48] احساس به فکر نیرو میبخشد. دنیا حسی است و تنها با تصور نمیتوانی خواستهات را به دست آوری. «پس از همین حالا احساس خوبی داشته باش.» [49] تحقق آرزوها به نیرویی که به آنها میدهی بستگی دارد، پس هرگاه به اندازة کافی به افکار خود انرژی بدهی تحقق خواهد یافت.
آن چه كه در آرزو مطرح است نامحدود بودن آرزوهاست و در اين ميان انسان با دستيابى بر آرزوهاى خود ، آرامش پيدا مى كند و اگر اين آرزوها درست مديريت نشود ، آرزومند ، سراب را آب مى پندارد و همه عمر ، در طلب سراب مى دود . مرگش فرا مى رسد ، امّا چيزى را مى خواهد كه بدان، دست پيدا نمى كند و اگر به چيزى كه خيال مى كرد در آرزوى آن است ، دست يافت ، مطلوب خود را در آن نمى بيند . لذا هيچ گاه در زندگى احساس راحتى و آرامش ندارد و به گفته امام على عليه السلام : مَن سَعى في طَلَبِ السَّرابِ طالَ تَعَبُهُ وكَثُرَ عَطَشُهُ . امَن أمَّلَ الرِّىَّ مِنَ السَّرابِ خابَ أمَلُهُ وماتَ بِعَطَشِهِ هر كه در طلب سراب بكوشد، زحمت او به درازا مى كشد و تشنگى اش افزون مى شود . هر كه سيرابى از سراب را آرزو كند ، به آرزويش نمى رسد و از تشنگى مى ميرد
به منظو مديريت آرزو ها ، ابتدا بايد ديد كه فطرت انسان در جستجوى چيست و آن گاه، آرزوهاى درست را از آرزوهاى نادرست جدا كرد . سپس با تمام توان براى رسيدن به آرزوهاى فطرى حقيقى و اجتناب از آرزوهاى كاذب كوشيد.
خداوند متعال ، با دادن اين خصوصيت فطرى به انسان ، در حقيقت ، آموزگارِ آرزومندان خويش است و گويا به انسان مى گويد : گم شده تو منم . مطلوب و مأمول حقيقى تو منم . تو مرا كه كمال مطلق هستم ، مى خواهى و نمى دانى . همه آرزوها به من ختم مى شود و بدين جهت ، اهل معرفت به من عشق مى ورزند و نهايت آرزوهاى آنان ، بلكه بالاتر از آرزوى آنان منم . اگر با من پيوند برقرار كردى ، در دنيا و آخرت ، كامياب خواهى شد در قرآن كريم آمده است :
مَّن كَانَ يُرِيدُ ثَوَابَ الدُّنْيَا فَعِندَ اللَّهِ ثَوَابُ الدُّنْيَا و هر كس پاداش دنيا را بخواهد ، پاداش دنيا و آخرت ، نزد خداست هنگامى كه انسان ، هدف نهايى زندگى و برترين آرزوها را تشخيص داد ، همه خواسته ها و آرمان هاى او در جهت رسيدن به اين هدف قرار مى گيرد ؛ زيرا مى داند هر خواسته اى كه در جهت اين آرزوى بزرگ است ، درست و حق است و هر چه در جهت خلاف آن است ، نادرست و باطل است.
قدر شناسان نماز
امیر المومنین علیه السلام:
و قد عرف حقها رجال من المومنين الذين لاتشغلهم عنها زينه متاع و قره عين من ولد و لا مال، يقول الله سبحانه: رجال لا تلهيهم تجاره و لا بيع عن ذكر الله و اقام الصلوه و ايتاء الزكوه.
قدر و اهميت نماز را مرداني از مومنين ميدانند كه زينت كالاي دنيا و فرزندي كه نور چشم انسان است و مال و دارايي، آنها را به خود مشغول نمي دارد، چنانكه خداوند سبحان ميفرمايد: «مرداني هستند كه تجارت و داد و ستد دنيا، آنها را از ياد خدا و اقامه ي نماز و پرداخت زكات باز نمي دارد».
بسياري از مردم براي بدست آوردن مال دنيا و حتي رسيدگي بيش از حد به فرزندان و خانواده، نمازهاي واجب خود را سست مي خوانند و چه اين روشها ميتوانند بر مال خود بيفزايند، غافل از اين ه رزق و روزي و ثروت بدست تواناي خداست و حرص زدن و جان كندن نه تنها چيزي به آن مقدر نمي افزايد بلكه ممكن است چيزي هم بكاهد. اميرالمومنين عليه السلام در اين زمينه ميفرمايد: «لايترك الناس شيئا من امر دينهم لا ستصلاح دنياهم الا فتح الله عليهم ما هو اضر منه». مردم چيزي از كار دينشان (چون نماز) را براي بدست آوردن سود دنيا از دست نمي دهند مگر آن كه خدا پيش ميآورد بر آنها چيزي را كه از آن سود، زيانش بيشتر است.
منبع:نماز در نهج البلاغه
سبک شمردن نماز
پرسمان نماز
منظور از سبك شمردن نماز چيست؟
مقصود از سبك شمردن نماز، اهميت ندادن به آن است. يكي از مصداقهاي سبك شمردن نماز اين است كه شخص گاهي نماز را ترك ميكند و يا با نداشتن عذر شرعي، نماز را از اول وقت به تأخير مياندازد. همچنين با شتاب زياد نماز خواندن، ركوع و سجود را صحيح و درست انجام ندادن، قرائت و ذكرها را بدون توجه و غلط خواندن، شرايط نماز (مثل طهارت، قبله شناختن، وقت و ساتر داشتن و… ) را رعايت نكردن، با نزديك بودن مسجد و برگزار شدن جماعت، نماز را فرادا خواندن و… همه اينها از مصاديق سبك شمردن نماز است.
آيه «فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ الّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ» در مورد كساني است كه نماز را سبك ميشمارند؛ واي بر نمازگزاراني كه در نماز خود سهل انگاري و در نماز يا ديگر كارها ريا ميكنند و ديگران را از كار خير و كمك به مستمندان باز ميدارند.
زندگی مهدوی درسایه دعای عهد
۱. اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الاِمامَ الْهادِیَ الْمَهْدِیَّ الْقائِمَ بِاَمْرِک؛
در این فراز به پنج ویژگی حضرت مهدی علیه السلام اشاره شده است که به تبیین و توضیح این عناوین ذکر شده میپردازیم:
مولی
«مولی» از ماده (و ل ی) اشتقاق یافته است. این واژه از پر استعمال ترین واژههای قرآن کریم است که به صورتهای مختلفی به کار رفته است. معنای اصلی این کلمه، سرپرست است و سایرمعانی با توجه به قرینه استفاده میشود. امام مهدی علیه السلام مولای ماست؛ او ولایت دارد و سرپرست ماست.
امام
خداوند متعال او را امام قرار داده است. امام تنها راهنما نیست؛ بلکه امام است. تنها سرپرست نیست؛ بلکه امام است؛ یعنی کار و عبادت، خوردن و جنگیدن، سکوت و فریادش برای ما الگو و درس است.
امام به گفتهها و نظریه ها، عینیّت میبخشد. امام، طرح ذهنی اسلام را به حقیقت خارجی، تصوّر را به واقعیّت، و خیال را به حقیقت تبدیل میکند و بیان میکند که اسلام، تنها اسم بی مسمّا نیست.
امام با آن صفات و افکار و اعمال، همه جا و در همه وقت و برای همه افراد، امام است؛ چنانکه ابراهیم علیه السلام اکنون نیز امام است. چه جالب تعبیری است و چه نیکو مقامی است و چه زیبا واژه ای است کلمه «امام»!
این کلمه به قدری بار و محتوا دارد که هرگز لغات دیگر از قبیل معلم، مرشد، هادی، مبلغ و واعظ چنین معنایی را ندارند؛ زیرا همه لغات دلالت بر آموزش و ارشاد میکند؛ نه حرکت و پیشوایی؛ ولی امام یعنی کسی که خود میرود و عملًا پیشواست و دیگران از او پیروی میکنند.
هادی
تنها کسی که جریان هدایت به دست اوست خاتم الاوصیاء حضرت مهدی علیه السلام است. خداوند متعال به خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم در سوره رعد، آیه ۷ میفرماید:
إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِکلِّ قَوْمٍ هادٍ؛
[ای پیامبر! ] تو فقط بیم دهنده ای و برای هر قومی، راهنمایی است.
با آنکه دیگر هیچ پیامبری مبعوث نمی شود، خداوند حجت خود را بر همه مردم تمام میکند و هرگز زمین از حجت خالی نمی ماند (وَ لِکلِّ قَوْمٍ هادٍ). در تفاسیر مجمع البیان و کنزالدقائق، حدیث آمده است که مراد از «هاد» امامان معصوم علیهم السلام هستندو اکنون امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تنها هدایت کننده عالم از سوی خداوند متعال است.
مهدی
یکی از القاب مشهور امام زمان «مهدی» است. مهدی به معنای هدایت یافته و هدایت گر است. در واقع، او تجلّی واقعی «هدایت و راهنمایی» انسانها در مهم ترین برهه از تاریخ بشری است. آن حضرت، همه انسانها را به اوج کمال و تعالی رسانده، از غرقاب ضلالت و فساد، نجات خواهد داد.
در روایتی آمده است:
انّما سمّی القائِمُ مَهدِیاً لأنّه یهدی إلی أمر مضلول عنه… ؛
… قائم را بدان سبب، مهدی گویند که مردم را به امری که گم کرده اند، هدایت میکند.
امام صادق علیه السلام نیز فرموده است:
لأنّه یهدی الی کلِّ أمر خَفی؛
به دلیل اینکه به تمام امور پنهان، هدایت میشود.
بنابراین امام دوازدهم میتواند همگان را به قله رستگاری و ایمان رهنمون شود؛ چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت علی علیه السلام فرمود:
لقب مهدی بر او گذاشته شده است؛ چون مردم را به سوی خداوند، هدایت میکند.
قائم
یکی از مهم ترین و مشهورترین القاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف «قائم» است. از آن رو که آن حضرت دربرابر کجیها و کاستیهای اسفناک سیاسی، اجتماعی و اقتصادی موجود قیام کرده، برضد ظالمان و مفسدان وارد عمل خواهد شد، به آن حضرت قائم گفته میشود. از طرفی در این مدت طولانی، آن حضرت آماده انقلاب جهانی و مبارزه است و همیشه در حال انتظار برای قیام به سر میبرد.
امام صادق علیهما السلام فرموده است: «سمّی القائم لقیامه بالحق؛ قائم نامیده شده است، به سبب اینکه قیام به حق خواهدکرد».
در روایت دیگری از امام جواد علیه السلام نیز سؤال شد: «چرا او را قائم مینامند؟ » امام فرمود:
لأنّه یقوم بعد موتِ ذکرِه و ارتدادِ أکثرِ القائلین بأمامته؛
چون پس از آن قیام میکند که از یادها رفته است و بیشتر معتقدان به امامتش [از اعتقاد به او] برگشته اند.
بنابراین منتظران باید بدانند یکی از آسیبهای فراروی آنان غفلت از امام است و احتمال میرود افرادی که معتقد به امام زمان هستند، دچار فراموشی از حجت حی شوند.
زنان با حجاب خود مانع از مزاحمت افراد مریض می شوند.
منظور از آیه 59 سوره احزاب، حفظ عفت و پاکدامنی زنان است/ زنان با حجاب خود مانع از مزاحمت افراد مریض می شوند.
حجت الاسلام والمسلمین مهاجر میلانی، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده، به ارائه مقاله و نظریه خود در رابطه با آیه شریفه 59 سوره احزاب پرداخته و سپس آیت الله اشکوری دام عزه، مدرس عالی حوزه علمیه قم این نظریه را مورد نقد و بررسی قرار دادند.
شش دیدگاه مهم در رابطه با آیه 59 سوره احزاب وجود دارد
حجت الاسلام و المسلمین مهاجر میلانی با بیان اینکه 6 دیدگاه مهم در رابطه با این آیه شریفه وجود دارد، خاطرنشان کرد: یک دیدگاه که منسوب به آیت الله بروجردی و زمخشری است، بر لزوم ستر صورت زنان دلالت دارد و در دیدگاه دیگری از ابن عباس، جلباب چیزی مانند خمار است و این آیه لزوم پوشاندن سر و پیشانی را مورد توجه قرار داده و نیازی به پوشش همه صورت نیست.
ایشان در ادامه افزودند: دیدگاه سوم متعلق به آیت الله زنجانی است که ایشان معتقدند در صورت وجود اذیت و آزار اجتماعی، پوشاندن صورت لازم است و در غیر این صورت اینگونه نیست؛ دیدگاه چهارم نیز از سوی آیت الله طباطبایی و طبرسی مطرح شده که در آن لزوم ستر سینه و گردن عنوان شده است.
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده دیدگاه پنجم را منسوب به شهید مطهری و آیت الله فاضل لنکرانی دانسته و گفتند: این بزرگواران معتقدند که زنان باید عفت خود را حفظ نمایند و لباس و رفتار آنها به گونه ای باشد که قلوب مریض را به سمت خود متوجه نسازند، دیدگاه ششم از محقق داماد نیز بیان می کند که آیه شریفه، از جمله آیات ارشادی است و الزامی ندارد و اگر زنان می خواهند مورد اذیت قرار نگیرند می توانند حجاب داشته باشند.
حجت الاسلام و المسلمین مهاجر میلانی با بیان اینکه در برخی منابع اهل سنت، مفسران اولیه شأن نزولی در مورد این آیه شریفه مطرح کرده اند مبنی بر اینکه زنان آزاده برای تفاوت با کنیزان باید جلباب بر سر داشته باشند تا مورد اذیت واقع نشوند، گفتند: این شأن نزول که در میان مفسران اولیه مطرح شده است، از لحاظ سندی مشکل داشته و به لحاظ عقل فطری و روح آموزه های دینی نیز قابل اثبات نیست، ضمن اینکه در تمامی روایات شیعی شأن نزولی برای این آیه شریفه وجود ندارد.
تفسیر واژه «ادنا» و جهت گیری آیه، دو علت عمده در اختلاف تفاسیر آیه 59 سوره احزاب
ایشان علل و اسباب اختلاف در این شش دیدگاه را عمدتا متوجه تفسیر دو واژه «ادناء» و «علیهن» عنوان کرده و گفتند: لغت شناسان قدیمی تر توضیح شفافی از این دو واژه ارایه نکرده اند؛ ادناء اگر مقرون به حرف اِلی باشد فقط به معنای نزدیک کردن است، اما اگر با حرف جر عَلَیَّ استفاده شود، فهم و معنای روشنی از آن ارایه نشده است.
حجت الاسلام مهاجر میلانی در ادامه افزودند: تحقیق میدانی گسترده ای که در این رابطه انجام داده ایم به ویژه در منابع قدیمی و نزدیک به عصر جاهلیت و حدود ده قطعه اشعار فصیح، تقریبا روشن است که واژه «ادنا» با «علی» به معنای پوشش است.
ایشان با بیان اینکه یک علت اختلاف دیگر در دیدگاه علما و فقها در تفسیر این آیه شریفه، جهت گیری آیه و این مساله که آیا هدف از نزول آیه پوششی یا غیرپوششی است، خاطرنشان کردند: برخی معتقدند که حجاب مطرح شده در این آیه مخفی کردن یک شیء پوشیده شده است و برخی اعتقاد دارند که این نوع حجاب، یک نوع نشانه گذاری و تمایز میان شیء نمادین از شیء بی نشان است.
ایشان دیدگاه آیت الله زنجانی در رابطه با جلباب را مورد توجه قرار داده و گفتند: ایشان معتقدند که جلباب به طور متعارف روی سر زنان بوده و هنگامی که دستور برای آویزان کردن جزیی از جلباب برای پوشاندن نازل شده است، قطعا ستر صورت منظور است؛ اما لزوما نمی توان این معنا را از آیه شریفه استخراج کرد، زیرا معنای واژه «ارخاء» تا بالای ابرو نیز دلالت می کند و از سوی دیگر مشخص نیست که آیا جلباب حتما روی سر زنان بوده است یا خیر.
منظور از آیه 59 سوره احزاب، حفظ عفت و پاکدامنی زنان است
حجت الاسلام و المسلمین مهاجر میلانی با بیان اینکه به قرینه ذیل آیه شریفه، آیه در مقام حجاب پوششی نیست و منظور حفظ عفت و پاکدامنی است، تصریح کرد: اگر منظور از حجاب اخفاء شیء پوشیده شده باشد، وسیله پوشش مطرح نیست، اما اگر پوشش نشانه تمایز باشد، می تواند نوع پوشش نیز مطرح باشد که در این آیه از قرآن، جلباب مطرح شده است؛ همچنین نمی توانیم بگوییم آیه فقط ارشادی است و الزامی ندارد.
عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده در ادامه افزودند: در رابطه با آیه حجاب سوره نور و آیه حجاب سوره احزاب، آنچه حکم پوشش را صراحتا بیان می کند، آیه شریفه سوره نور است و بر اساس فتوای مشهور فقها، زن نباید از لباسی که تنگ است و یا حامل پیام خاصی است، استفاده کند حتی اگر تمامی بدن او را بپوشاند.
ایشان در پایان با بیان اینکه چون اندازه و محدوده خاصی برای جلباب مطرح نشده است، هر کس در محیط خود آنچه را مشاهده کرده به عنوان جلباب برشمرده است، خاطرنشان کردند: آیه شریفه سوره احزاب می گوید علاوه بر اینکه زن باید خود را بپوشاند، باید از حجاب جلباب گونه ای هم استفاده کند که مصداق امروزی آن پارچه ای است که زنان و مردان افغانی و پاکستانی آن را روی دوش خود می اندازند و در جامعه ما نیز می توان مانتویی که تنگ نباشد را از معنای جلباب به دست بیاوریم.