پاداش عظیم ابرار
در آیات گذشته بعد از آن که انسانها را به دو گروه"شکور"و"کفور” یا"شکرگزار"و"کفران کننده"تقسیم کرد، اشاره کوتاهی به مجازات و کیفر سخت کفران کنندگان آمده بود، آیات مورد بحث به سراغ پاداشهای شکر گزاران و ابرار (نیکان و پاکان) میرود، و نکات جالبی در این زمینه یادآوری میکند.
*** در آیات مورد بحث به ذکر اعمال و اوصافی که"ابرار"و"عباد اللّٰه"دارند، پرداخته با ذکر پنج وصف دلیل استحقاق آنها را نسبت به این همه نعمتهای بی مانند توضیح میدهد.
می فرماید: “آنها به نذر خود وفا میکنند” (یُوفُونَ بِالنَّذْرِ).
“و از روزی که عذاب و شر آن گسترده است بیمناکند” (وَ یَخٰافُونَ یَوْماً کٰانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً).
آن که همه به صورت “فعل مضارع"آمده نشان میدهد که این برنامه مستمر و همیشگی آنان است.
مصداق اتم و اکمل این آیات امیر مؤمنان علی و فاطمه زهرا و فرزندان آنها حسن و حسین"سلام اللّٰه علیهم اجمعین” میباشند که نذر خود را در مورد سه روز روزه داشتن ادا کردند، و جز با آب افطار ننمودند، و قلب آنان از خوف خدا و خوف قیامت مالا مال بود.
“مستطیر"به معنی گسترده و پراکنده است، و اشاره به عذابهای گوناگون و وسیع آن روز عظیم میباشد.
به هر حال وقتی آنها به نذرهایی که بر خویشتن واجب کرده اند وفا میکنند به طریق اولی واجبات الهی را محترم شمرده و در انجام آن میکوشند.
ترس آنها از شر آن روز بزرگ اشاره به ایمانشان به مساله معاد، و احساس مسئولیت شدید در برابر فرمان الهی است.
آنها به خوبی معاد را باور کرده اند، و به تمام کیفرهای بدکاران در آن روز ایمان دارند، و اثر این ایمان در اعمالشان کاملا نمایان است.
*** سپس به ذکر سومین عمل شایسته آنها پرداخته، میگوید: “آنها غذای خود را در عین اینکه به آن نیازمندند و دوست دارند به"مسکین"و"یتیم” و"اسیر"می دهند” (وَ یُطْعِمُونَ الطَّعٰامَ عَلیٰ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً).
اطعام کردن آنها ساده نیست، بلکه توام با ایثار در هنگام نیاز شدید است، و از سوی دیگر اطعامی است گسترده که انواع نیازمندان را از"مسکین"و"یتیم” و"اسیر"شامل میشود، و به این ترتیب رحمتشان عام و خدمتشان گسترده است.
ضمیر در” عَلیٰ حُبِّهِ “به"طعام"باز میگردد، یعنی در عین اینکه علاقه به طعام دارند آن را انفاق میکنند، و به این ترتیب شبیه چیزی است که در آیه ۹۲ سوره آل عمران آمده است لَنْ تَنٰالُوا الْبِرَّ حَتّٰی تُنْفِقُوا مِمّٰا تُحِبُّونَ: “هرگز به حقیقت نیکوکاری نمی رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید". بعضی نیز گفته اند ضمیر مزبور به"اللّٰه"بر میگردد که در آیات گذشته آمده یعنی آنها به عشق پروردگار اطعام اطعام میکنند ولی با توجه به اینکه این مطلب در آیه بعد میآید معنی اول صحیحتر به نظر میرسد.
معنی"مسکین"و"یتیم"و"اسیر"روشن است، اما در اینکه این اسیر اشاره به کدام اسیر است در میان مفسران گفتگو است.
بسیاری گفته اند منظور اسیرانی است که از مشرکان و کفار میگرفتند، و به قلمرو حکومت اسلامی در مدینه میآوردند، بعضی احتمال داده اند که منظور از آن بردگانی است که اسیر دست مالک خود میباشند، و بعضی آن را به زندانیان تفسیر کرده اند، ولی تفسیر اول از همه مناسبتر و مشهورتر است.
در اینجا این سؤال پیش میآید که مطابق شان نزول مرد اسیر بر در خانه علی ع به هنگام افطار آمد، مگر اسیران زندانی نبودند؟ اما با توجه به یک نکته پاسخ این سؤال روشن میشود که طبق نقل تواریخ در زمان پیامبر ص مطلقا زندانی وجود نداشت، و حضرت ص اسیران را تقسیم کرده و به دست مسلمانان میسپرد، و میفرمود مراقب آنها باشید، و به آنها نیکی کنید، و گاه که توانایی بر تامین غذای آنها نداشتند، از دیگر مسلمانان برای اطعام اسیران کمک میگرفتند، و آنها را همراه خود و یا حتی بدون همراهی خود به سراغ سایر مسلمانان میفرستادند، تا به آنها کمک کنند.
زیرا در آن موقع مسلمین سخت در مضیقه بودند.
البته بعدا که حکومت اسلامی گسترش پیدا کرد، و تعداد اسیران بالا گرفت و حتی مجرمان با گسترش دامنه حکومت زیاد شدند، زندان به وجود آمد، و ارتزاق اسیران و مجرمان از طریق بیت المال صورت میگرفت .
به هر حال از آیه فوق به خوبی استفاده میشود که یکی از بهترین اعمال، اطعام محرومان و نیازمندان است، نه تنها نیازمندان مسلمان که اسیران بلاد شرک نیز تحت پوشش این دستور اسلامی قرار گرفته، تا آنجا که اطعام آنها یکی از کارهای برجسته"ابرار"شمرده شده است.
در حدیثی از رسول خدا ص میخوانیم: استوصوا بالاسری خیرا و کان احدهم یؤثر اسیره بطعامه: “با اسیران به نیکی رفتار کنید، مسلمانان هنگامی که این سخن را شنیدند گاه غذای خود را به اسیر داده و او را بر خویشتن مقدم میشمردند” [۲] .
*** چهارمین عمل بر جسته ابرار را اخلاص میشمرد، و میفرماید: “آنها میگویند ما شما را تنها برای خدا اطعام میکنیم، نه پاداشی از شما میخواهیم و نه تشکری” (إِنَّمٰا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللّٰهِ لاٰ نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزٰاءً وَ لاٰ شُکُوراً).
این برنامه منحصر به مساله اطعام نیست که تمام اعمالشان مخلصانه و برای ذات پاک خداوند است و هیچ چشمداشتی به پاداش مردم و حتی تقدیر و تشکر آنها نیست، و اصولا در اسلام ارزش عمل به خلوص نیت است، و گرنه اعمالی که انگیزههای غیر الهی داشته باشد، خواه ریاکارانه باشد، و یا به خاطر هوای نفس، و یا تشکر و قدردانی مردم، یا پاداش مادی، و هیچگونه ارزش معنوی و الهی ندارد، و حدیث مشهور پیغمبر اکرم ص ،لا عمل الا بالنیة و انما الاعمال بالنیات اشاره به همین معنی است.
منظور از"وجه اللّٰه"همان ذات خدا است، و گرنه خدا"صورت” جسمانی ندارد، و این همان چیزی است که در سایر آیات قرآن نیز روی آن تکیه و تاکید شده است، در آیه ۲۷۲ بقره میخوانیم: وَ مٰا تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغٰاءَ وَجْهِ اللّٰهِ: “شما جز برای خداوند انفاق نکنید"و در آیه ۲۸ سوره کهف در توصیف همنشینان شایسته پیامبر ص چنین آمده است: وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدٰاةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ: “با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و شام میخوانند، و تنها ذات او را میطلبند".
*** و در آخرین توصیف"ابرار"می فرماید: “آنها میگویند: ما از پروردگارمان خائفیم از آن روز که عبوس و شدید است” (إِنّٰا نَخٰافُ مِنْ رَبِّنٰا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً).
این سخن ممکن است زبان حال"ابرار"باشد یا زبان قال آنها.
تعبیر از روز قیامت به روز"عبوس"و"سخت"با اینکه عبوس از صفات انسان است و به کسی میگویند که قیافه اش را در هم کشیده، به خاطر تاکید بر وضع وحشتناک آن روز است، یعنی آن قدر حوادث آن روز سخت و ناراحت کننده است که نه تنها انسانها در آن روز عبوسند بلکه گویی خود آن روز نیز عبوس است.
در اینکه"قمطریر"از چه ماده ای گرفته شده؟ در میان مفسران و ارباب لغت گفتگو است، بعضی آن را از"قمطر"می دانند، و بعضی آن را مشتق از ماده"قطر” (بر وزن مرغ) و میم را زائده میدانند.
ولی مشهور همان اول است که به معنی شدید و عبوس است.
در اینجا سؤالی پیش میآید و آن اینکه اگر"ابرار"تنها برای ذات پاک خدا کار میکنند پس چرا میگویند ما از عذاب روز قیامت بیمناکیم، آیا انگیزه الهی، با انگیزه ترس از عذاب قیامت، سازگار است؟! اما با توجه به یک نکته پاسخ این سؤال روشن میشود، و آن این که آنها به هر حال به خاطر خدا گام بر میدارند، و اگر از عذاب قیامت میترسند به خاطر آن است که عذاب الهی است، و اگر به نعمتهای بهشت علاقه دارند چون این نعمتها از ناحیه او است، و این همان چیزی است که در باب"نیت عبادت” در فقه مطرح است که میگویند: قصد قربت در عبادات منافات با انگیزه علاقه به ثواب، و ترس از عقاب، و یا حتی کسب مواهب مادی این دنیا از سوی خداوند (مانند نماز استسقا برای نزول باران) ندارد، زیرا همه اینها بازگشت به خداوند میکند، و به اصطلاح از قبیل"داعی بر داعی"است، هر چند مرحله عالی عبادت این است که علاقه به نعمتهای بهشت و ترس از عذاب دوزخ نیز انگیزه آن نباشد بلکه یک پارچه به عنوان"حبا للّٰه"انجام گیرد.
تعبیر به” إِنّٰا نَخٰافُ مِنْ رَبِّنٰا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً “نیز شاهد بر این است که این خوف نیز خوف از پروردگار است.
نکته قابل توجه اینکه دومین وصف از اوصاف پنجگانه، و پنجمین وصف هر دو مساله خوف است، با این تفاوت که در اولی تنها سخن از خوف روز قیامت است و در دومی خوف از پروردگار در روز قیامت، در یک مورد روز قیامت چنین توصیف شده که شر آن گسترده است و در مورد دیگر عبوس و شدید است که در واقع یکی گستردگی آن را میرساند و دیگری گستردگی کیفی را.
*** در آخرین آیه مورد بحث به نتیجه اجمالی اعمال نیک و نیات پاکی که “ابرار"دارند اشاره کرده، میفرماید: “به خاطر همینها خداوند آنها را از شر آن روز نگهداری میکند، و در حالی که با طراوت و مسرور و شادمان هستند از آنها استقبال میکند (فَوَقٰاهُمُ اللّٰهُ شَرَّ ذٰلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقّٰاهُمْ نظرة و سرورا).
“نظرة"به معنی طراوت و خرمی و شادابی خاصی است که بر اثر وفور نعمت و رفاه به انسان دست میدهد، آری رنگ رخسار آنها در آن روز آرامش و نشاط درونی آنان خبر میدهد.
بنا بر این اگر در دنیا به خاطر احساس مسئولیت از آن روز بیمناک بودند، خداوند در عوض آنها را در آن روز غرق شادمانی و سرور میکند.
تعبیر به"لقاهم"از تعبیرهای بسیار جالبی است که نشان میدهد خداوند بزرگ از این میهمانان گرانقدر با لطف خاصش استقبال میکند، و آنها را که غرق شادی و سرورند در سایه رحمتش جای میدهد.
تفسیر نمونه - جلد۲۵
بهانه جوييهاي مغرضين در شان نزول ايه هل اتي
در اینجا بهانه جویانی که هر وقت به فضائل علی عليه السلام میرسند حساسیت فوق العاده ای نشان میدهند منتهای دقت را در اشکال تراشی به عمل آورده و خرده- گیریهایی بر این شان نزول دارند از جمله:
۱-این سوره"مکی"است در حالی که داستان شان نزول مربوط به بعد از تولد امام حسن ع و امام حسین ع است که قطعا در مدینه واقع شده! ولی چنان که در آغاز این سوره مشروحا بیان کردیم دلائل روشنی در دست داریم که نشان میدهد تمام سوره"هل اتی"و یا لا اقل"هیجده آیه"در مدینه نازل شده است.
۲-لفظ آیه عام است چگونه میتوان آن را تخصیص به افراد معینی داد.
ولی ناگفته پیدا است که عام بودن مفهوم آیه منافاتی با نزول آن در مورد خاصی ندارد، بسیاری از آیات قرآن مفهوم عام و گسترده ای دارد، ولی شان نزول که مصداق اتم و اعلای آن است مورد خاصی میباشد، و این عجیب است که عمومیت مفهوم آیه ای را کسی دلیل بر نفی شان نزول آن بگیرد.
۳-بعضی، شان نزولهای دیگری نقل کرده اند که با شان نزول فوق سازگار نیست، از جمله اینکه"سیوطی"در"در المنثور"نقل کرده که مرد سیاه پوستی خدمت پیامبر ص آمد و از"تسبیح"و"تهلیل"سؤال کرد.
عمر گفت: بس است زیاد از رسول خدا سؤال کردی، پیامبر ص فرمود عمر خاموش باش، و در این هنگام سوره"هل اتی"بر پیامبر ص نازل شد!
در حدیث دیگری در همان کتاب آمده است که مردی از حبشه خدمت رسول خدا ص آمد و میخواست از او سؤال کند، پیامبر ص فرمود سؤال کن و فرا گیر، عرض کرد ای رسول خدا گروه شما از نظر رنگ و صورت و نبوت به ما برتری دارید، اگر من به آنچه تو ایمان آورده ای ایمان بیاورم، و همانند آنچه عمل میکنی عمل کنم، من با تو در بهشت خواهم بود؟ فرمود آری، سوگند به کسی که جانم به دست او است سفیدی سیاه پوستان در بهشت از هزار سال راه دیده میشود، سپس پیامبر ثوابهای مهمی برای گفتن لا اله الا اللّٰه و سبحان اللّٰه و بحمده بیان فرمود و در این هنگام سوره هل اتی نازل شد!.
ولی با توجه به اینکه این روایات تقریبا هیچگونه تناسبی با مضمون آیات سوره “هل اتی"ندارد، به نظر میرسد که برای پایمال کردن شان نزول سابق از سوی عمال بنی امیه یا مانند آنان جعل شده باشد.
۴-بهانه دیگر که ممکن است در اینجا مطرح شود این است که چگونه انسان میتواند سه روز گرسنه بماند و تنها با آب افطار کند؟! ولی این ایراد عجیبی است برای اینکه خود ما افراد متعددی را دیده ایم که برای بعضی از معالجات طبی سه روز که سهل است امساک معروف"چهل روز"را انجام داده اند، یعنی چهل روز تمام تنها آب نوشیده اند! و مطلقا غذایی نخورده اند! و همین امر باعث درمان بسیاری از بیماریهای آنها شده،
حتی یکی از اطبای معروف غیر مسلمان بنام"الکسی سوفورین"کتابی در زمینه آثار درمانی مهم چنین امساکی با ذکر برنامه دقیق آن نوشته است
حتی اگر تعجب نکنید بعضی از همکاران در تفسیر نمونه، این امساک را تا ۲۲ روز عملا انجام داده اند.
۵-بعضی دیگر برای اینکه به سادگی از کنار این فضیلت بگذرند از طریق دیگری وارد شده اند، مثلا"آلوسی"می گوید: اگر بگوئیم این سوره در باره علی ع و فاطمه س نازل نشده چیزی از قدر آنها نمی کاهد، زیرا داخل بودن آنها در عنوان"ابرار"مطلب آشکاری است که هر کس میداند، سپس به بیان بعضی از فضائل آنها پرداخته، میگوید: انسان چه در باره این دو بزرگوار میتواند بگوید جز اینکه علی ع مولای مؤمنان و وصی پیامبر ص و فاطمه س پاره تن رسول خدا ص و جزء وجود محمدی ص و حسنین ع روح و ریحان، و آقایان جوانان بهشتند، اما مفهوم این سخن ترک دیگران نیست، بلکه هر کس غیر این راه را بپوید گمراه است .
ولی ما میگوئیم اگر بنا شود فضیلتی را با این شهرت نادیده بگیریم، بقیه فضائل نیز تدریجا به چنین سرنوشتی دچار میشود، و روزی فرا خواهد رسید که بعضی اصل فضیلت علی و بانوی اسلام و حسنین ع را نیز انکار کنند! قابل توجه اینکه در بعضی از روایات از خود علی ع نقل شده که در موارد متعدد به نزول این آیات در مورد خود و فرزندانش در مقابل مخالفان استدلال کرده است.
این نکته نیز قابل توجه است که"اسیر"معمولا در"مدینه"وجود داشت، و در مکه به حکم آن که هنوز غزوات اسلامی شروع نشده بود کمتر اسیر دیده میشد، و این گواه دیگری بر مدنی بودن این سوره است.
آخرین نکته ای را که در اینجا لازم به یاد آوری میدانیم این است که به گفته جمعی از دانشمندان اسلامی از جمله"آلوسی"مفسر معروف اهل سنت بسیاری از نعمتهای بهشتی در این سوره بر شمرده شده است ولی از"حور العین” که غالبا در قرآن مجید در عداد نعمتهای بهشتی آمده مطلقا سخنی مطرح نیست، ممکن است این امر به خاطر نزول این سوره در باره فاطمه زهرا و همسر و فرزندانش میباشد که به احترام بانوی اسلام"س"ذکری از"حور"به میان نیامده!
تفسیر نمونه جلد۲۵
شان نزول آيه هل اتي
(سندی بزرگ بر فضیلت اهل بیت پیامبر"ص").
ابن عباس میگوید حسن و حسین ع بیمار شدند پیامبر ص با جمعی از یاران به عیادتشان آمدند، و به علی ع گفتند: ای ابو الحسن! خوب بود نذری برای شفای فرزندان خود میکردی، علی ع و فاطمه ع و فضه که خادمه آنها بود نذر کردند که اگر آنها شفا یابند سه روز روزه بگیرند (طبق بعضی از روایات حسن و حسین ع نیز گفتند ما هم نذر میکنیم روزه بگیریم).
چیزی نگذشت که هر دو شفا یافتند، در حالی که از نظر مواد غذایی دست خالی بودند علی ع سه من جو قرض نمود، و فاطمه س یک سوم آن را آرد کرد، و نان پخت، هنگام افطار سائلی بر در خانه آمد و گفت: السلام علیکم اهل بیت محمد ص"سلام بر شما ای خاندان محمد! مستمندی از مستمندان مسلمین هستم، غذایی به من بدهید خداوند به شما از غذاهای بهشتی مرحمت کند، آنها همگی مسکین را بر خود مقدم داشتند، و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند.
روز دوم را هم چنان روزه گرفتند و موقع افطار وقتی که غذا را آماده کرده بودند (همان نان جوین) یتیمی بر در خانه آمد آن روز نیز ایثار کردند و غذای خود را به او دادند (بار دیگر با آب افطار کردند و روز بعد را نیز روزه گرفتند).
در سومین روز اسیری به هنگام غروب آفتاب بر در خانه آمد باز سهم غذای خود را به او دادند هنگامی که صبح شد علی ع دست حسن ع و حسین ع را گرفته بود و خدمت پیامبر ص آمدند هنگامی که پیامبر ص آنها را مشاهده کرد دید از شدت گرسنگی میلرزند! فرمود! این حالی را که در شما میبینم برای من بسیار گران است، سپس برخاست و با آنها حرکت کرد هنگامی که وارد خانه فاطمه س شد دید در محراب عبادت ایستاده، در حالی که از شدت گرسنگی شکم او به پشت چسبیده، و چشمهایش به گودی نشسته، پیامبر ص ناراحت شد.
در همین هنگام جبرئیل نازل گشت و گفت ای محمد! این سوره را بگیر، خداوند با چنین خاندانی به تو تهنیت میگوید، سپس سوره"هل اتی"را بر او خواند (بعضی گفته اند که از آیه"ان اَلْأَبْرٰارَ “تا آیه کٰانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً که مجموعا هیجده آیه است در این موقع نازل گشت).
آنچه را در بالا آوردیم نص حدیثی است که با کمی اختصار در"الغدیر” به عنوان"قدر مشترک"میان روایات زیادی که در این باره نقل شده آمده است، و در همان کتاب از ۳۴ نفر از علمای معروف اهل سنت نام میبرد که این حدیث را در کتابهای خود آورده اند (با ذکر نام کتاب و صفحه آن).
به این ترتیب روایت فوق از روایاتی است که در میان اهل سنت مشهور بلکه متواتر است.
و اما علمای شیعه همه اتفاق نظر دارند که این هیجده آیه یا مجموع این سوره، در ماجرای فوق نازل شده است، و همگی بدون استثناء در کتب تفسیر یا حدیث، روایت مربوط به آن را به عنوان یکی از افتخارات و فضائل مهم علی ع و فاطمه زهرا و فرزندانشان آورده اند.
این مطلب به قدری معروف و مشهور است که در اشعار شعرا، و حتی در شعر معروف"امام شافعی"آمده است.
غريب ترين ايام
آیت الله جوادی آملی:
از غريب ترين ايام زندگي ما ايام مباهله است. خيلي از ما عالمانه حرف ميزنيم و عوامانه فكر ميكنيم در نتیجه آن اركان ولايت را تقريباً از دست ميدهيم در حالی که آن اجزاي غير ركني را خيلي محترم ميشمريم مانند اول ذيحجه که سالروز ازدواج وجود مبارك حضرت امير با فاطمه زهرا(سلام الله عليهما) است اينها جزء واجبات غير ركني است.
غدير جزء واجبات ركني امامت است، مباهله جزء واجبات ركني ولایت است ، با سالروز ازدواج فرق ميكند. در حالی که نه رسانهها از او نام ميبرند و نه حوزهها خبري هست!
آن وقت آن مسائل واجبات غير ركني را خيلي دامن ميزنيم، آنها هم واجب هست اما مثل اجزاي نماز است لکن حمد و سوره كجا، ركوع و سجود كجا؟! حمد و سوره واجب غير ركني است اما ركوع و سجود واجب ركني است.
وقتي مأمون(علیه من الرحمن ما یستحق) ، به وجود مبارك امام رضا(سلام الله علیه) عرض ميكند به چه دليل علي بن ابيطالب(سلام الله عليه) افضل است؟ ایشان ديگر نفرمود غدير، فرمود با آیه انفسنا .
خدا وقتي وجود مبارك حضرت امير علیه السلام را جان پيغمبر ميداند از اين بالاتر فضيلت فرض ميشود؟!
«من كنت مولاه فهذا علي مولاه» كه گفته ی خود پيغمبر است هر چند آن هم از طرف خداست، کجا؛ و اینکه ذات اقدس اله خود فرموده علي جان پيغمبر است، کجا؟! و وجود مبارك امام رضا علیه السلام به اين استدلال كرد.
مدت حکومت امام زمان عج
پس از اینکه عالم بشریت یک دوره بسیار طولانی از حاکمیت ظلم و ستم را پشت سر گذاشت، جهان با ظهور آخرین حجّت پروردگار به سوی حاکمیت خوبیها خواهد رفت و حکومت به دست حاکمان و نیکان قرار خواهد گرفت و این وعده حتمی خداوند است.
حکومت خوبان که با فرمانروایی امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آغاز میشود تا پایان عمر دنیا ادامه خواهد یافت و دیگر روزگار ظلم و ظالمین تکرار نخواهد شد.
در سخنی از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم آمده است که خداوند بزرگ حاکمیت آخرین پیشوای معصوم را به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم بشارت میدهد و در پایان میافزاید:
« (پس از آنکه مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به حکومت رسید) دولت او را دوام خواهم بخشید و پیوسته تا قیامت، روزگار (و حاکمیت زمین) را در دست اولیاء ودوستان خود دست به دست خواهم کرد.»
بنابراین نظام عادلانه ای که امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف برپا خواهد کرد، دولتی است که پس از آن برای دیگران دولتی نخواهد بود و در حقیقت تاریخ جدیدی از حیات بشر شروع خواهد شد که سراسر در زیر حاکمیت الهی بسر خواهد بُرد.
امام باقر علیه السلام فرمود:
«دولت ما آخرین دولت هاست و هیچ خاندان صاحب دولتی نمی ماند مگر اینکه پیش از حکومت ما، حاکم میشوند تا وقتی (حکومت اهل بیت بر پا شد و) شیوه حکمرانی ما را دیدند نگویند، اگر ما هم حاکم میشدیم همینگونه عمل میکردیم. »
بنابراین مدّت استمرار نظام الهی پس از ظهور، جدا از مدّت حکومت شخص امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف است که مطابق روایات آن حضرت باقیمانده عمر خود را حاکم بوده و سرانجام چشم از جهان فرو خواهد بست.
تردیدی نیست که مدت حکومت آن حضرت باید به قدری باشد که امکان تحول جهانی و استقرار عدالت در همه مناطق عالم وجود داشته باشد ولی اینکه این هدف در چند سال قابل دسترسی است، قابل تخمین و گمانه زنی نیست و باید به روایات امامان معصوم علیهم السلام رجوع کرد. البته با توجه به قابلیتهای آن رهبر الهی و توفیق و مدد غیبی برای آن حضرت و اصحاب و یاران شایسته ای که در اختیار اوست و آمادگی جهانی برای پذیرفتن حاکمیت ارزشها و زیباییها در زمان ظهور، ممکن است که رسالت مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف در زمانی نسبتاً کوتاه انجام شود و جریانی که بشریت در طول قرون متمادی از ایجاد آن ناتوان بوده است در کمتر از ۱۰ سال اتفاق افتد.
روایاتی که مدت حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف را بیان میکند بسیار گوناگون است. بعضی از آنها مدت حکومت آن حضرت را ۵ سال و تعدادی از آنها ۷ سال و برخی دیگر ۸ و ۹ و ۱۰ سال بیان کرده است. چند روایت هم مدت حکومت را ۱۹ سال و چند ماه و بالاخره ۴۰ سال و ۳۰۹ سال بر شمرده است. گذشته از اینکه علّت این همه اختلاف در روایات، روشن نیست پیدا کردن مدت واقعی حکومت از میان این روایات کاری دشوار است. اما بعضی از علمای شیعه با توجه به فراوانی و شهرت روایات ۷ سال، این نظر را انتخاب کرده اند.
و بعضی دیگر گفته اند مدت حکومت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ۷ سال است ولی هر سال از سالهای حکومت حضرت به اندازه ۱۰ سال از سالهای ماست که این مطلب نیز در بعضی روایات آمده است:
راوی از امام صادق علیه السلام درباره مدت حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف سؤال میکند و امام میفرماید:
« (حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف) هفت سال حکومت میکند که برابر ۷۰ سال از سالهای روزگار شماست. »
مرحوم مجلسی; میفرماید:
«روایاتی که درباره مدت حکومت امام علیه السلام رسیده است باید به احتمالهای زیر توجیه کرد: برخی روایات به تمام مدت حکومت اشاره دارد و برخی بر مدت ثبات و استقرار و حکومت. بعضی مطابق سالها و روزهایی است که ما با آن آشناییم و بعضی مطابق سالها و ماههای روزگار حضرت است که طولانی میباشد و خداوند به حقیقت مطلب آگاه است. »
نگین افرینش ( درسنامه دوره مقدماتی معارف مهدویت )