پاداش عظیم ابرار
در آیات گذشته بعد از آن که انسانها را به دو گروه"شکور"و"کفور” یا"شکرگزار"و"کفران کننده"تقسیم کرد، اشاره کوتاهی به مجازات و کیفر سخت کفران کنندگان آمده بود، آیات مورد بحث به سراغ پاداشهای شکر گزاران و ابرار (نیکان و پاکان) میرود، و نکات جالبی در این زمینه یادآوری میکند.
*** در آیات مورد بحث به ذکر اعمال و اوصافی که"ابرار"و"عباد اللّٰه"دارند، پرداخته با ذکر پنج وصف دلیل استحقاق آنها را نسبت به این همه نعمتهای بی مانند توضیح میدهد.
می فرماید: “آنها به نذر خود وفا میکنند” (یُوفُونَ بِالنَّذْرِ).
“و از روزی که عذاب و شر آن گسترده است بیمناکند” (وَ یَخٰافُونَ یَوْماً کٰانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً).
آن که همه به صورت “فعل مضارع"آمده نشان میدهد که این برنامه مستمر و همیشگی آنان است.
مصداق اتم و اکمل این آیات امیر مؤمنان علی و فاطمه زهرا و فرزندان آنها حسن و حسین"سلام اللّٰه علیهم اجمعین” میباشند که نذر خود را در مورد سه روز روزه داشتن ادا کردند، و جز با آب افطار ننمودند، و قلب آنان از خوف خدا و خوف قیامت مالا مال بود.
“مستطیر"به معنی گسترده و پراکنده است، و اشاره به عذابهای گوناگون و وسیع آن روز عظیم میباشد.
به هر حال وقتی آنها به نذرهایی که بر خویشتن واجب کرده اند وفا میکنند به طریق اولی واجبات الهی را محترم شمرده و در انجام آن میکوشند.
ترس آنها از شر آن روز بزرگ اشاره به ایمانشان به مساله معاد، و احساس مسئولیت شدید در برابر فرمان الهی است.
آنها به خوبی معاد را باور کرده اند، و به تمام کیفرهای بدکاران در آن روز ایمان دارند، و اثر این ایمان در اعمالشان کاملا نمایان است.
*** سپس به ذکر سومین عمل شایسته آنها پرداخته، میگوید: “آنها غذای خود را در عین اینکه به آن نیازمندند و دوست دارند به"مسکین"و"یتیم” و"اسیر"می دهند” (وَ یُطْعِمُونَ الطَّعٰامَ عَلیٰ حُبِّهِ مِسْکِیناً وَ یَتِیماً وَ أَسِیراً).
اطعام کردن آنها ساده نیست، بلکه توام با ایثار در هنگام نیاز شدید است، و از سوی دیگر اطعامی است گسترده که انواع نیازمندان را از"مسکین"و"یتیم” و"اسیر"شامل میشود، و به این ترتیب رحمتشان عام و خدمتشان گسترده است.
ضمیر در” عَلیٰ حُبِّهِ “به"طعام"باز میگردد، یعنی در عین اینکه علاقه به طعام دارند آن را انفاق میکنند، و به این ترتیب شبیه چیزی است که در آیه ۹۲ سوره آل عمران آمده است لَنْ تَنٰالُوا الْبِرَّ حَتّٰی تُنْفِقُوا مِمّٰا تُحِبُّونَ: “هرگز به حقیقت نیکوکاری نمی رسید تا از آنچه دوست دارید انفاق کنید". بعضی نیز گفته اند ضمیر مزبور به"اللّٰه"بر میگردد که در آیات گذشته آمده یعنی آنها به عشق پروردگار اطعام اطعام میکنند ولی با توجه به اینکه این مطلب در آیه بعد میآید معنی اول صحیحتر به نظر میرسد.
معنی"مسکین"و"یتیم"و"اسیر"روشن است، اما در اینکه این اسیر اشاره به کدام اسیر است در میان مفسران گفتگو است.
بسیاری گفته اند منظور اسیرانی است که از مشرکان و کفار میگرفتند، و به قلمرو حکومت اسلامی در مدینه میآوردند، بعضی احتمال داده اند که منظور از آن بردگانی است که اسیر دست مالک خود میباشند، و بعضی آن را به زندانیان تفسیر کرده اند، ولی تفسیر اول از همه مناسبتر و مشهورتر است.
در اینجا این سؤال پیش میآید که مطابق شان نزول مرد اسیر بر در خانه علی ع به هنگام افطار آمد، مگر اسیران زندانی نبودند؟ اما با توجه به یک نکته پاسخ این سؤال روشن میشود که طبق نقل تواریخ در زمان پیامبر ص مطلقا زندانی وجود نداشت، و حضرت ص اسیران را تقسیم کرده و به دست مسلمانان میسپرد، و میفرمود مراقب آنها باشید، و به آنها نیکی کنید، و گاه که توانایی بر تامین غذای آنها نداشتند، از دیگر مسلمانان برای اطعام اسیران کمک میگرفتند، و آنها را همراه خود و یا حتی بدون همراهی خود به سراغ سایر مسلمانان میفرستادند، تا به آنها کمک کنند.
زیرا در آن موقع مسلمین سخت در مضیقه بودند.
البته بعدا که حکومت اسلامی گسترش پیدا کرد، و تعداد اسیران بالا گرفت و حتی مجرمان با گسترش دامنه حکومت زیاد شدند، زندان به وجود آمد، و ارتزاق اسیران و مجرمان از طریق بیت المال صورت میگرفت .
به هر حال از آیه فوق به خوبی استفاده میشود که یکی از بهترین اعمال، اطعام محرومان و نیازمندان است، نه تنها نیازمندان مسلمان که اسیران بلاد شرک نیز تحت پوشش این دستور اسلامی قرار گرفته، تا آنجا که اطعام آنها یکی از کارهای برجسته"ابرار"شمرده شده است.
در حدیثی از رسول خدا ص میخوانیم: استوصوا بالاسری خیرا و کان احدهم یؤثر اسیره بطعامه: “با اسیران به نیکی رفتار کنید، مسلمانان هنگامی که این سخن را شنیدند گاه غذای خود را به اسیر داده و او را بر خویشتن مقدم میشمردند” [۲] .
*** چهارمین عمل بر جسته ابرار را اخلاص میشمرد، و میفرماید: “آنها میگویند ما شما را تنها برای خدا اطعام میکنیم، نه پاداشی از شما میخواهیم و نه تشکری” (إِنَّمٰا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللّٰهِ لاٰ نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزٰاءً وَ لاٰ شُکُوراً).
این برنامه منحصر به مساله اطعام نیست که تمام اعمالشان مخلصانه و برای ذات پاک خداوند است و هیچ چشمداشتی به پاداش مردم و حتی تقدیر و تشکر آنها نیست، و اصولا در اسلام ارزش عمل به خلوص نیت است، و گرنه اعمالی که انگیزههای غیر الهی داشته باشد، خواه ریاکارانه باشد، و یا به خاطر هوای نفس، و یا تشکر و قدردانی مردم، یا پاداش مادی، و هیچگونه ارزش معنوی و الهی ندارد، و حدیث مشهور پیغمبر اکرم ص ،لا عمل الا بالنیة و انما الاعمال بالنیات اشاره به همین معنی است.
منظور از"وجه اللّٰه"همان ذات خدا است، و گرنه خدا"صورت” جسمانی ندارد، و این همان چیزی است که در سایر آیات قرآن نیز روی آن تکیه و تاکید شده است، در آیه ۲۷۲ بقره میخوانیم: وَ مٰا تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغٰاءَ وَجْهِ اللّٰهِ: “شما جز برای خداوند انفاق نکنید"و در آیه ۲۸ سوره کهف در توصیف همنشینان شایسته پیامبر ص چنین آمده است: وَ اصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدٰاةِ وَ الْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ: “با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و شام میخوانند، و تنها ذات او را میطلبند".
*** و در آخرین توصیف"ابرار"می فرماید: “آنها میگویند: ما از پروردگارمان خائفیم از آن روز که عبوس و شدید است” (إِنّٰا نَخٰافُ مِنْ رَبِّنٰا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً).
این سخن ممکن است زبان حال"ابرار"باشد یا زبان قال آنها.
تعبیر از روز قیامت به روز"عبوس"و"سخت"با اینکه عبوس از صفات انسان است و به کسی میگویند که قیافه اش را در هم کشیده، به خاطر تاکید بر وضع وحشتناک آن روز است، یعنی آن قدر حوادث آن روز سخت و ناراحت کننده است که نه تنها انسانها در آن روز عبوسند بلکه گویی خود آن روز نیز عبوس است.
در اینکه"قمطریر"از چه ماده ای گرفته شده؟ در میان مفسران و ارباب لغت گفتگو است، بعضی آن را از"قمطر"می دانند، و بعضی آن را مشتق از ماده"قطر” (بر وزن مرغ) و میم را زائده میدانند.
ولی مشهور همان اول است که به معنی شدید و عبوس است.
در اینجا سؤالی پیش میآید و آن اینکه اگر"ابرار"تنها برای ذات پاک خدا کار میکنند پس چرا میگویند ما از عذاب روز قیامت بیمناکیم، آیا انگیزه الهی، با انگیزه ترس از عذاب قیامت، سازگار است؟! اما با توجه به یک نکته پاسخ این سؤال روشن میشود، و آن این که آنها به هر حال به خاطر خدا گام بر میدارند، و اگر از عذاب قیامت میترسند به خاطر آن است که عذاب الهی است، و اگر به نعمتهای بهشت علاقه دارند چون این نعمتها از ناحیه او است، و این همان چیزی است که در باب"نیت عبادت” در فقه مطرح است که میگویند: قصد قربت در عبادات منافات با انگیزه علاقه به ثواب، و ترس از عقاب، و یا حتی کسب مواهب مادی این دنیا از سوی خداوند (مانند نماز استسقا برای نزول باران) ندارد، زیرا همه اینها بازگشت به خداوند میکند، و به اصطلاح از قبیل"داعی بر داعی"است، هر چند مرحله عالی عبادت این است که علاقه به نعمتهای بهشت و ترس از عذاب دوزخ نیز انگیزه آن نباشد بلکه یک پارچه به عنوان"حبا للّٰه"انجام گیرد.
تعبیر به” إِنّٰا نَخٰافُ مِنْ رَبِّنٰا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً “نیز شاهد بر این است که این خوف نیز خوف از پروردگار است.
نکته قابل توجه اینکه دومین وصف از اوصاف پنجگانه، و پنجمین وصف هر دو مساله خوف است، با این تفاوت که در اولی تنها سخن از خوف روز قیامت است و در دومی خوف از پروردگار در روز قیامت، در یک مورد روز قیامت چنین توصیف شده که شر آن گسترده است و در مورد دیگر عبوس و شدید است که در واقع یکی گستردگی آن را میرساند و دیگری گستردگی کیفی را.
*** در آخرین آیه مورد بحث به نتیجه اجمالی اعمال نیک و نیات پاکی که “ابرار"دارند اشاره کرده، میفرماید: “به خاطر همینها خداوند آنها را از شر آن روز نگهداری میکند، و در حالی که با طراوت و مسرور و شادمان هستند از آنها استقبال میکند (فَوَقٰاهُمُ اللّٰهُ شَرَّ ذٰلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقّٰاهُمْ نظرة و سرورا).
“نظرة"به معنی طراوت و خرمی و شادابی خاصی است که بر اثر وفور نعمت و رفاه به انسان دست میدهد، آری رنگ رخسار آنها در آن روز آرامش و نشاط درونی آنان خبر میدهد.
بنا بر این اگر در دنیا به خاطر احساس مسئولیت از آن روز بیمناک بودند، خداوند در عوض آنها را در آن روز غرق شادمانی و سرور میکند.
تعبیر به"لقاهم"از تعبیرهای بسیار جالبی است که نشان میدهد خداوند بزرگ از این میهمانان گرانقدر با لطف خاصش استقبال میکند، و آنها را که غرق شادی و سرورند در سایه رحمتش جای میدهد.
تفسیر نمونه - جلد۲۵