درخواست رجعت
بخش ششم: درخواست رجعت
رجعت به معنای بازگشت دوباره به دنیا، و از اعتقادات شیعه است که در این قسمت شش فراز به آن اختصاص یافته و دعاکننده این درخواست را از خداوند متعال طلب میکند:
درخواست رجعت، در زیارات دیگر نیز آمده است:
و ان حال بینی و بین لقائه الموت الذی جعلته علی عبادک حتما و أقدرت به علی خلیقتک رغماً - فابعثنی عند خروجه ظاهراً من حفرتی، مؤتزراً کفنی، حتی أجاهد بین یدیه، فی الصف الذی أثنیت علی أهله فی کتابک، فقلت: «کأنهم بنیان مرصوص»؛ [صف:۴]
… و اگر میان من و امام مهدی علیه السلام و ظهور و دیدارش، قانون مرگ که آن را بر بندگانت مقرر و حتمی و برخلاف میلشان بر آنها مسلط ساختی حائل شد، مرا به هنگام ظهور او از آرامگاهم برانگیز؛ در حالی که کفن خویش را بر شانه و کمر بسته ام، تا پیشاروی یاران آن حضرت جهاد کنم و از طلایه داران سپاهی باشم که آنان را در کتاب آسمانی ات این گونه ستودی: «همانند دیواری که اجزایش را با سرب به هم پیوند داده باشند، میجنگند».
نیز در زیارت امام مهدی علیه السلام میخوانیم:
و ان أدرکنی الموت قبل ظهورک، فأتوسل بک الی الله سبحانه أن یصلی علی محمد و آل محمد و أن یجعل لی کرة فی ظهورک و رجعة فی أیامک؛
اگر مرگ، پیش از ظهور شما، مرا دریابد، در پیشگاه خدا به شما توسل میجویم که بر محمد و خاندانش درود فرستد و بار دیگر ما را در عصر ظهور و حکومت عادلانه و باشکوه شما به دنیا بازگشت دهد….
منتظر، در زندگی اش باید واقع نگر باشد و آن را با رؤیا و خواب و خیال، سپری نکند. او ظهور ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را انتظار میکشد و دعاگوی تعجیل در فرج حضرت است؛ اما در عین حال، احتمال میدهد که نتواند در دوره عمر خود، ظهور را درک کند.
آری؛ منتظر، مرگ را واقعیتی نزدیک میداند. در نظر او ظهور
هم، نزدیک است؛ اما در عین حال، با این تصور که ممکن است مرگ او زودتر از فرج محقق شود، برای رجعتش در زمان ظهور، دعا میکند.
نگاه به مرگ در زندگی مهدوی، مانند دیدگاه امیرالمؤمنین علیه السلام است که مرگ را «زائری قریب» دانسته که به زودی سراغش میآید؛ بنابراین فاصله اش را تا مرگ، اندک میداند و برای استقبال از آن، آماده است.
وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ؛ وشهادت یافتگان پیش رویش
۸. وَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ؛ وشهادت یافتگان پیش رویش.
میل به عاقبت خیری و شوق شهادت، از ویژگیهای حیات و ممات مهدوی است. این فراز، نشان از روح تسلیم و پذیرفتن حقّ و جان نثاری است. چه بسا در میدان عمل، و در روز ظهور، زمینه برای نوشیدن شربت شهادت لازم فراهم نیاید؛ ولی برای منتظر، داشتن چنین روحیه ای لازم باشد.
شهید شدن یک مسأله است و آمادگی برای شهادت مسأله ای دیگر است؛ چنانکه خداوند نمی خواست خون اسماعیل ریخته شود؛ ولی میخواست ابراهیم آمادگی کامل برای قربانی کردن فرزند داشته باشد. ممکن است ما زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام را درک نکنیم؛ ولی انتظار ظهور و عشق و انس و آمادگی برای حضور در رکابش، برای زندگی مهدوی لازم است. اگر بخواهیم در زمان رجعت، حضور بیابیم؛ باید روحیه شهادت طلبی را اکنون کسب و اعلام کنیم.
شهید و شهادت در فرهنگ اسلامی، جایگاه ممتازی دارد. خداوند متعال در قرآن میفرماید:
وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوتاً بَلْ أَحْیَآءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ؛ [ال عمران:۱۶۹]
و هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده اند، مردگانند؛ بلکه آنها زندگانی هستند که نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
امامان ما شهید شدند. بسیاری از انبیا و رهروان و پیروان آنان نیز شهید شدند.
در روایات نیز فرهنگ شهادت موج میزند که نمونههایی را ذکر میکنم:
۱. به شهید، از جانب خداوند، هفت ویژگی داده میشود؛ اوّلین قطره خونش، موجب آمرزش گناهانش میگردد. سر در دامن حورالعین مینهد. به لباسهای بهشتی آراسته میگردد. معطّر به خوش بوترین عطرها میشود. جایگاه خود را در بهشت مشاهده میکند. اجازه سیر و گردش در تمام بهشت به او داده میشود. پردهها کنار رفته، به وجه خدا نظاره میکند.
۲. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از شخصی شنید که در دعا میگوید: «اسئلک خیر ما تسئل؛ خدایا! بهترین چیزی که از تو درخواست میشود به من عطا کن». حضرت فرمود: «اگر این دعا مستجاب شود، در راه خدا شهید می شود».
۳. در روایت آمده است: بالاتر از هر نیکی، نیکوتری هست، مگر شهادت که هرگاه شخصی شهید شود، بالاتر از آن، خیری متصوّر نیست.
۴. در روز قیامت، شهید، مقام شفاعت دارد.
۵. از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود: «در قیامت، لغزشهای شهید به خودش نیز نشان داده نمی شود».
۶. شهدای صف اوّلِ حمله و خط شکن، مقامشان برتر است.
۷. مجاهدان از دری مخصوص وارد بهشت میشوند؛ پیش از همه به بهشت و در بهشت، جایگاه مخصوصی دارند.
۸. بهترین و برترین مرگ ها، شهادت است.
۹. نزد خداوند هیچ قطره ای محبوب تر از قطره خونی نیست که در راه خدا ریخته شود.
۱۰. در قیامت، شهید سلاح به دست، با لباس رزم و بوی خوش به صحنه میآید و فرشتگان به او درود میفرستند.
۱۱. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با داشتن دهها فضیلت اختصاصی، تنها وقتی که در آستانه شهادت قرار گرفت، فرمود: «فزت و ربّ الکعبة». او نخستین کسی بود که ایمان آورد، در جای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خوابید، برادر پیامبر شد، تنها خانه او به مسجد النبی راه داشت، پدر امامان و همسر زهرا علیها السلام بود، بت شکن بود، ضربت روز خندق او، از عبادت ثقلین افضل شد؛ امّا در هیچ یک از موارد مذکور، این جمله را نفرمود.
دوازده نقطه اشتراک در بحث مهدویت
تنها مذهبی که از این درگیری برکنار مانده و میان پیروان آن در مسایل مهدویت اختلاف چندانی دیده نمی شود، مذهب شیعه دوازده امامی است. در این نوشتار نظر خوانندگان گرامی را به مواردی از مشترکات و تفاوت های مذاهب اسلامی اهل سنت در مسئله مهدویت جلب می کنم.
نقاط اشتراک:
پیروان مذاهب اسلامی در زمینه مهدویت در چند اصل دارای وحدت نظرند:
1 ـ مهدی هم نام پیامبر: نام مهدی همانند نام مبارک پیامبر اکرم (صلی اللّه علیه و آله) است.
لا تقوم الساعَةُ حتی یلی رَجُل من اهل بیتی یواطی ء اسمه اسمی
قیامت به پا نخواهد شد تا آن که مردی از اهل بیت من فرا رسد که نام او همانند نام من است.
2 ـ مهدی از اهل بیت است: به تصریح احادیث رسول خدا (صلی اللّه علیه و آله) مهدی از اهل بیت آن حضرت است.
لو لم یبق من الدهر الاّ یوم لبعث اللّه رجلاً من اهل بیتی یملأها عدلاً کما ملئت جورا
را از عدل پُر سازد همان گونه که از ظلم پُر شده باشد.
3 ـ مهدی فرزند فاطمه (علیها السلام): «المهدی حق و هو من ولد فاطمه؛(3) مهدی حق است و او از فرزندان فاطمه است».
4 ـ قیام ناگهانی و پیروزی سریع: مقدمات قیام مهدی به سرعت فراهم می شود و پیروزی او سریع خواهد بود.
المهدی منّا اهل البیت، یصلحه اللّه فی لیلة.
مهدی از ما اهل بیت است. خداوند مقدمات قیام و پیروزی او را در مدت کوتاهی فراهم خواهد کرد.
5 ـ فزونی ستم پیش از قیام مهدی: پیش از قیام مهدی، جهان را نابرابری و ستم فرا خواهد گرفت؛
لا تقوم الساعة حتی تمتلی ء الارض ظلما و عدوانا، ثم یخرج رجل من عترتی….
قیامت به پا نمی گردد تا آن که زمین از ستم و تجاوز پر شود. سپس مردی از عترت من قیام می کند…
6 ـ قیام دادگستر: امام مهدی با قیام خود عدالت را در سراسر جهان حاکم خواهد ساخت.
… فیملأ الارض قسطا و عدلاً…؛
… سپس زمین را از عدل و داد پر می سازد.
7 ـ عُمران و آبادانی در عصر حکومت مهدی:
… فیبعث اللّه رجلاً من عترتی من اهل بیتی فیملأ به الارض قسطا… یرضی عنه ساکن السماء و ساکن الارض، لاتدع السماء من قطرها شیئا الا صبتّهُ مدرارا و لاتدع الارض من مائها شیئا الا اخرجتهُ، حتی تتمنی الاحیاء الاموات….
8 ـ نمونه کامل مردم سالاری دینی: در احادیث رسول خدا آمده است که مهدی در حکومت خود رضایت خاطر مردم را جلب می کند؛ به گونه ای که نه تنها ساکنان زمین، بلکه اهل آسمان نیز از حکومت او رضایت خواهند داشت؛ «… یرضی بخلافته اهل السماء و اهل الارض…».
9 ـ فزونی نعمت:
«یخرج رجل من امتی یعمل بسنتی، ینزل اللّه له البرکة من السماء، و تخرج له الارض برکتها….
می فرستد و زمین برکات خود را برای او خارج می سازد.
تنعم امتّی فی زمن المهدی نعمة لم ینعموا مثلها قطّ….
نعمت هایی برخوردار نبوده است.
10 ـ بخشش های بی شمار:
یخرج فی آخر الزمان خلیفة یعطی المال بغیر عدد.
در آخر الزمان خلیفه ای قیام می کند که اموال را بدون آن که بشمارد، می بخشد.
11 ـ مقتدای مسیح:
فرود آمدن مسیح و نماز گذاردن وی پشت سر مهدی (علیه السلام) رخدادی است که مذاهب اسلامی بر آن اتفاق نظر دارند.
«منّا الذی یصلّی عیسی بن مریم خلفَهُ؛(12) از ماست کسی که عیسی بن مریم پشت سر او نماز می گذارد».
12 ـ مکان بیعت:
با مهدی در کنار خانه کعبه، میان رکن و مقام بیعت خواهد شد؛ «یُبایَع المهدی بین الرکن و المقام…».
نقاط مشترک در مسأله مهدویت و ظهور امام مهدی (عج) چیست ؟
پیروان مذاهب مختلف اسلامی با همه اختلاف هایی که در زمینه های دیگر اعتقادی با یکدیگر دارند، در این مسئله متحدند که آینده بشریت و امّت بزرگ اسلامی، سرانجام به حکومت جهانی مهدی موعود منتهی خواهد شد. آنان با وجود این که در کلیات مسئله مهدویت با هم مشترکند، در جزئیات این مسئله میانشان اختلاف نظر وجود دارد. این قضیه به مذاهب گوناگون محدود نشده، بلکه گاه در میان پیروان یک مذهب نیز این تفاوت ها به چشم می خورد.
فرزند پیامبر (صلی الله علیه وآله)
هارون آشکارا روی انتساب خود به مقام رسالت تکیه نموده در هر فرصتی آن را مطرح میکرد. وی روزی وارد شهر مدینه شد و رهسپار زیارت قبر مطهر پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) گردید. هنگامی که به حرم پیامبر (صلی الله علیه وآله) رسید، انبوه جمعیت از قریش و قبائل دیگر در آن جا گرد آمده بودند. هارون رو به قبر پیامبر نموده گفت:
«درود برتوای پیامبر خدا! درود بر تو ای پسر عمو! » . او در میان آن جمعیت زیاد، نسبت عموزادگی خود با پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) را به رخ مردم میکشید و عمداً به آن افتخار مینمود تا مردم بدانند خلیفه پسر عموی پیامبر است!
در این هنگام پیشوای هفتم که در آن جمع حاضر بود، از هدف هارون آگاه شده نزدیک قبر پیامبر رفت و با صدای بلند گفت: «درود بر تو ای پیامبر خدا! درود بر تو ای پدر! ». هارون از این سخن سخت ناراحت شد، به طوری که رنگ صورتش تغییر یافت و بی اختیار گفت: واقعاً این افتخار است.
او نه تنها کوشش میکرد انتساب خویش به مقام رسالت را به رخ مردم بکشد، بلکه به وسائلی میخواست پیامبرزادگی این پیشوایان بزرگ را نیز انکار کند.