دنیا برای آخرت
بنشین بر لب جوی و گذر عمر به بین کاین اشارات زجهان گذران ما را بس
((حافظ))
پوچ گرایی در میان آنان که مبدأ و معاد را باور ندارند بیاندازه رایج است ، تا آنجا که آسایش زندگی این جهان را از آنان گرفته ، و به بیماریهای روانی و افسردگیهای روحی گرفتار ساخته است به گونهای که در اثر این اندیشه نادرست برخی از آنان دست به خودکشی زده و به زندگی خود در این جهان پایان میبخشند .
در میان یکتاپرستان به ویژه مسلمانان این اندیشه چندان نتوانسته است رخنه نماید ، از این رو درصد خودکشیها در میان آنان بسیار اندک است . ولی در میدان عمل غفلت ، سست ایمانی ، ضعف باورهای دینی و وجود عوامل انحراف از درون و بیرون سبب گردیده است که بسیاری از آنان به دنیا گرایش پیدا نموده و این گرایش خطر آفرین ، هم آسایش روانی را از آنان گرفته و هم موجب گریز آنان از دین و مذهب و غفلت از زندگی سعادتمندانه و جاویدان آخرت گردیده است .
علی علیه السلام در نهج البلاغه به بهترین گونه به نکوهش دنیا گرایی پرداخته ، و دنیا را به جز در موارد مخصوص ، فاقد هر گونه اعتبار و ارزش شرعی و عقلی و عقلایی معرفی نموده ، و ارزش آن را تنها در این راستا قرار داده است که ابزاری برای رسیدن به زندگی جاوید آخرت باشد . اینک نمونههایی از تعبیرات گران سنگ آن حضرت در این باره را از نگاه خود می گذرانید :
1- در نامه ای به معاویه نوشته است :
فان الله سبحانه قد جعل الدنیا لما بعدها ، و ابتلی فیها اهلها ، لیعلم ایهم أحسن عملا ، و لسنا اللدنیا خلقنا و لا بالسعی فیها أمرنا، و انما وضعنا لنبتلی بها . - نهج البلاغه ، فیض الاسلام و صبحی الصالح ، نامه 55 .
((خداوند منزه از هر عیب و نقص ، دنیا را برای رسیدن به فراسوی خود جهان دیگر آفریده است و ساکنان آن را آزموده است تا به علم فعلی آگاه گردد که کدام یک از آنان بهترین کردار را خواهد داشت . و ما برای این دنیا آفریده نشدهایم و به تلاش و کوشش در دنیا برای دنیا فرمان داده نشدهایم ، و همانا ما در آن آفریده شدهایم تا به وسیله آن ، مورد آزمایش قرار بگیریم . ))
2- ألا و ان هذه الدنیا التی أصبحتم تتمنونها و ترغبون فیها ، و أصبحت تغضبکم و ترضیکم ، لیست بدارکم ، و لا منزلکم الذی خلقتم له ، و لا الذی دعیتم الیه ، ألا و انها لیست بباقیة لکم ، و لا تبقون علیها ، و هی و ان غرتکم منها و قد حذرتکم شرها ، فدعوا غرورها لتحذیرها ، و أطماعها لتخویفها ، و سابقوا فیها و الی الدار التی دعیتم الیها ، و انصرفوا بقلوبکم عنها . - نهج ، فیض ، خ 172 ، صبحی ، خ 173 .
((آگاه باشید ! این دنیایی را که آن را آرزو میکنید ، و به آن شوق میورزید ، و شما را گاهی به خشم میآورد و گاهی از خود راضی میگرداند ، نه سرای شما و آن جایگاهی است که برای آن آفریده شدهاید . آگاه باشید ! این دنیا برای شما نخواهد ماند ، و شما در
آن جاوید نخواهید بود . هر چند این دنیا شما را به خود فریفته است ولی از بدی خود نیز شما را بر حذر داشته است . پس به فریب دنیا دچار نگردید که شما را از آن بر حذر داشته ، و به آن آز نورزید که شما را از آن ترسانیده است و در آن به سرایی که به آن فرا خوانده شدهاید مسابقه بگذارید و با دل هایتان از آن روی بگردانید . ))
3- . . . و لبئس المتجر أنتری الدنیا لنفسک ثمنا و مما لک عندالله عوضا . . .
. . . فلتکن الدنیا فی أعینکم أصغر من حثالة القرض و قراضة الجلم . . . - نهج ، فیض و صبحی ، خطبه 32 .
(( . . . و چه بد داد و ستدی است که اگر دنیا را بهای جان خود ، و پاداشی از سوی خداوند بدانی . . . ))
(( . . . پس باید که دنیا در دیدگاه شما از پوست درخت سلم درختی که پوست و برگ آن در دباغی استفاده میشود و از پارچههای ریزی که از قیچی خیاطی جدا میگردد ، ناچیزتر باشد . . . ))
4- انما الدنیا دار مجاز والأخرة دار قرار ، فخذوا من ممرکم لمقرکم ، ولا تهتکوا أستارکم عند من من یعلم أسرارکم ، و أخرجوا من الدنیا و قلوبکم من قبل أن تخرج منها ابدانکم ، فیها أختبرتم و لغیرها خلقتم . ان المرء اذا هلک قال الناس : ما ترک ؟ و قالت الملائکة ما قدم ! - نهج البلاغه ، فیضی ، خ 194 ، صبحی ، خ : 203 .
((هان ای مردم ! دنیا سرای گذشتن و آخرت سرای ماندن است . پس از گذرگاه خود برای جایگاه ماندن توشه برگیرید و نزد کسی خداوندی که از اسرار شما آگاهی دارد نسبت به یگدیگر پرده دری مکنید ، و پیش از جدا شدن بدن هایتان از این جهان ، دلهای خود را از آن بیرون برانید ، در دنیا آزمایش میشوید و برای جز آن رسیدن به آخرت آفریده شدهاید در آن هنگام که انسان میمیرد مردم میگویند چه چیزی به ارث گذارده است و فرشتگان میگویند چه چیزی را برای سرای جاوید از پیش فرستاده است . ))
معاد در نهج البلاغه - احمد باقریان ساروی
واژه دنیا
واژه شناسان ((دنیا)) را از ماده ((دنو)) به معنای ((قرب و نزدیکی)) دانسته اند ، ((طریحی)) نوشته است :
دنیا در برابر آخرت و به سبب نزدیک بودن آن ، به این نام نامیده شده است . - مجمع البحرین ، ماده ((دنو)) .
((ابن منظور)) یکی دیگر از واژه شناسان عرب نوشته است :
((دنی الشیء من الشیء)) ، یعنی : چیزی به چیزی نزدیک شده است و دنیا نقیض آخرت است ، که اصل آن ((دنوای)) بود ، و ((واو)) آن به ((یاء)) تبدیل شد . زیرا وزن ((فعلی)) اگر اسم دارای ((واو)) باشد ، آن ((واو)) به ((یاء)) تبدیل میگردد ، این رأی سیبویه است . . . و ((دنیا)) اسم برای این زندگی است که در آن قرار داریم . به این سبب نام ((دنیا)) گرفت که آخرت از زندگی این جهان ، دور و ((دنیا)) به آن نزدیک است . - لسان العرب ، ماده ((دنو)) .
حقیقت دنیا
بماند سالها این نظم و ترتیب ز ما هر ذره خاک افتاده جایی
غرض نقشی است که از ما باز ماند که هستی را نمیبینم بقایی
((سعدی))
نخستین گام برای شناخت جان پس از مرگ ، شناختن دنیا است ، زیرا زندگی جان دیگر در فرا سوی دنیا قرار گرفته و هر انسان خردمند دوست دارد به فرا سوی خود بیندیشد و حقیقت آن را درک کند و این چیزی است که در این جهان برای او میسر است ، دنیایی که گروهی از انسانها آنچنان به آن چنگ زدهاند که گویا برای همیشه در آن خواهند ماند ، و آنچنان به آن دل بستهاند که گویا ویژه آنان بوده و دیگران را در آن سهمی نیست، مرگ دیگران و حتی نزدیکترین خویشاوندان خود را میبینند و لحظههای دردناک آخر عمر آنان را به چشم نظاره میکنند ، ولی به هیچوجه پند نمیگیرند و آن چنان در این دنیا زندگی میکنند که گویا از بیوفایی و پیامدهای بسیار دشوار و اندوه بار دلبستگی به آن کاملا ناآگاهند . بر این اساس است که شناختن حقیقت دنیا از ارزش و جایگاه ویژهای برخوردار است .
معاد در نهج البلاغه - احمد باقریان ساروی
استعانت از صبر و صلاة
حضرت علامه جوادی آملی حفظه الله تعالی:
*«وَاسْتَعِينُوْا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَي الْخَاشِعِينَ َ»*
ميفرمايد: شما كه اكنون از سلطه و ذلّت نجات پيدا كرديد و حكومتي تشكيل دادهايد، اين اموري كه لازمهٴ يك نظام اسلامی است، اجرا كنيد ولي در اين كار رنج و خستگي فراوان است؛ انسان يا بايد تمام خستگيها را شخصاً دفع كند يا اگر قدرت دفاع ندارد، ديگري را به عنوان معين و ياور استنصار كند؛
قرآن كريم ميفرمايد: به اينكه شما آن قدرت را نداريد كه در مشكلات فائق بياييد و به تنهايي همهٴ دشواريها را حلّ كنيد؛ شما كمك ميخواهيد، كمكي هم غير از خدا نيست چون «والله المستعان» هيچ ناصري غير از خدا نيست، پس فقط از خدا بايد كمك گرفت.
در بخشي از قرآن فرمود: *«و استعينوا بالله»*﴿سورهٔ اعراف، آيهٔ 128﴾ تنها تكيه گاه كمك خواهي شما خداست امّا راه كمكگيري از خدا، صبر و صلاة است. اگر خدا به انسان فرمود شما ضعيفايد در برابر مشكلات ميمانيد. *«خلق الإنسان ضعيفاً»*﴿سورهٔ نساء، آيهٔ 28﴾؛
اگر فرمود انسان در محور رنج خلق شده است *«لقد خلقنا الإنسان في كبد»*﴿سورهٔ بلد، آيهٔ 4﴾ يعني در مكابده و رنج؛
اگر فرمود هيچ ناصري جز خداي سبحان نيست زيرا *«القوّة لله جميعاً»*﴿سورهٔ بقره، آيهٔ 165﴾ روي اين سه اصل به انسانها ميگويد *«و استعينوا بالله»*
در اصل چهارم به ما ميفرمايد كه ميدانيد راه استعانت از خدا چيست؟ *«و استعينوا بالصّبر و الصّلوة»* مشكلات كه رسيد صابر و مستقيم باشيد؛ اين استقامت، اطاعت است و صلاة اطاعت است. حادثه سخت پيش آمد وضو بگيريد، دو ركعت نماز بخوانيد، از خدا بخواهيد مشكلات پيش آمد صابر و مستقيم و استوار باشيد اين صبر فرمان خداست اين صلاة مناجات خداست از خدا به وسيله صبر و صلاة مدد طلب كنيد اين در طليعه امر است.
سیره قضایی امام زمان عجل الله تعالی فرجه
از آنجا که موعود منتظر برای استقرار عدالت در تمام زمین ذخیره شده است، برای انجام رسالت خود نیاز به یک سیستم قضایی مستحکم دارد بنابراین آن حضرت در این بخش به شیوه جدّ بزرگوارش امام علی علیه السلام عمل میکند و با جدّیت و قدرت به دنبال بدست آوردن حقوق پایمال شده مردمان است و حق را در هر کجا باشد، گرفته و به صاحب آن بر میگرداند.
و چنان به عدالت رفتار میکند که مطابق روایات، زندگان آرزو میکنند که مردگان بر گردند و از برکت عدل او بهره مند شوند.
گفتنی است که بخشی از روایات بیانگر آن است که امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در مقام قضاوت مانند حضرت سلیمان علیه السلام و حضرت داود علیه السلام عمل میکند و مانند آنها با علم الهی که دارد حکم میکند و نه با استناد به شاهد و گواه.
امام صادق علیه السلام فرمود:
«وقتی قائم آل محمد قیام کند مانند داود و سلیمان علیهما السلام داوری میکند، (یعنی) شاهد و گواه طلب نمی کند. »
و شاید راز اینگونه داوری آن است که به سبب اعتماد بر علم الهی، عدالت حقیقی بر پا میشود در حالی که وقتی بر گواهان و سخن آنها تکیه میشود، عدالت ظاهری حاکم میشود زیرا به هر حال شاهدان از میان انسانها هستند و احتمال اشتباه هست.
البته درکِ چگونگی قضاوت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف به شیوه گفته شده کار دشواری است ولی میتوان فهمید که این شیوه با اوضاع روزگار آن حضرت سازگار است.