راه هاي تقويت عواطف در خانواده
2 - صدا كردن با بهترين نام
صدا كردن همسر با نامي كه بيشتر دوست دارد، در ايجاد انس و الفت در ميان زوجين تاثير به سزايي خواهد داشت. پيامبر گرامي اسلام توصيه فرموده است كه براي افزايش مهر و صفا در ميان مسلمانان، همديگر را با نام زيبا و محترمانه صدا بزنند: «ثلاث يضفين ود المرء لاخيه المسلم يلقاه بالبشر اذا لقيه و يوسع له في المجلس اذا جلس اليه و يدعوه باحب الاسماء اليه; سه چيز دوستي و محبت بين دو مسلمان را افزايش داده [و صفا و صميميت را در ميان آن ها تقويت مي كند.] 1. هنگام ملاقات، با خوشرويي و چهره اي گشاده برخورد كند. 2. اگر مي خواهد در كنار او بنشيند برايش جا باز كند. 3. به بهترين نامي كه دوست دارد او را صدا بزند.»
راه هاي تقويت عواطف در خانواده
1 - گفت وگوهاي محبت آميز
يكي از راه هاي استحكام بنيان خانواده توجه به ارتباط كلامي است. سخنان عاطفي و بهره گيري از كلمات دلنشين و خطاب هاي شايسته و محبت آميز مخاطب را جذب مي كند. خواسته يا ناخواسته از گوينده راضي شده و در دلش نوعي احساس محبت سبت به او ايجاد مي شود.
اگر در خانواده اي مرد يا زن با عبارات زيبا و دلپذير همسرش را صدا كند، علاوه بر اينكه به فرزندان چگونه سخن گفتن را مي آموزد، در قلب او جايگاه ويژه اي خواهد يافت. اميرمؤمنان عليه السلام مي فرمايد: «اجملوا في الخطاب تسمعوا جميل الجواب; زيبا سخن بگوييد تا سخن زيبا بشنويد.»
خطاب هاي ملاطفت آميز و دلربا روح و جسم را نوازش داده، همسر را تحت تاثير قرار مي دهد. بعضي از عبارات، آن قدر قشنگ و دوست داشتني است كه هرگز تا آخر عمر فراموش نمي شوند.
رسول گرامي اسلام با توجه به اين نكته فرمود: «قول الرجل للمراة اني احبك لا يذهب من قلبها ابدا; مردي كه به زنش بگويد: من ترا دوست دارم، [اثر اين سخن] هرگز از دل زن بيرون نمي رود.» اساسا مرد و زن مسلمان بايد زبان خويش را به سخن نيك عادت دهند، زيرا انسان فطرتا از عبارت هاي جذاب و مهرافزا استقبال مي كند و نسبت به انسان هاي نيكو سخن، در دل خويش احساس محبت مي نمايد.
امام علي عليه السلام در گفتار نغز و حكيمانه خويش فرمود: «عود لسانك لين الكلام و بذل السلام يكثر محبوك و يقل مبغضوك; زبانت را به سخنان ملايم و لطيف و سلام كردن به ديگران عادت بده تا دوستانت زياد و دشمنانت كم شوند.»
البته سخن گفتن محبت آميز به ويژه در ميان زن و شوهر بايد با ادب خاصي همراه باشد. چرا كه به زبان آوردن كلمات مهرانگيز و عاطفه آميز كه محترمانه در محيط خانواده ادا مي شود با عبارات سبك و شخصيت شكن كاملا متفاوت است، به ويژه در ميان فرزندان و بيگانگان شديدا مذموم بوده و تاثير منفي در ديگران خواهد داشت. از سوي ديگر از گفتار زشت در روايات نهي شده است. بعضي از كلمات مستهجن و نامناسب به ويژه آن كه زمان و مكان هم در آن رعايت نشده باشد، در ديگران ايجاد خشم و تنفر مي كند. مولاي متقيان در سخن ديگري به اين گفتارهاي زشت و مستهجن اشاره كرده و مي فرمايند: «اياك و مستهجن الكلام فانه يوغر القلب ; از گفتن سخنان مستهجن و ناپسند بپرهيز كه دل را پر از خشم و كينه مي كند.»
تاثير بعضي از كلمات زشت و گزنده در روح انسان سال ها بلكه تا آخر عمر باقي مي ماند، چنانكه شاعر عرب گفته است:
جراحات السنان لها التيام و لا يلتام ما جرح اللسان
زخم هاي نيزه و شمشير كه به جسم انسان وارد مي شود بعد از مدتي خوب مي شود و بهبود مي يابد اما زخم ها و صدماتي كه توسط زبان و عبارات گزنده بر روح انسان فرود مي آيد، مرهم پذير نبوده و جبران نمي شود.»
سيره امام حسين عليه السلام
1. غيبت يكي از گناهان كبيره محسوب مي شود و هر مسلماني بايد از اين منكر جلوگيري كند. در اين مورد، امام حسين عليه السلام به زيباترين صورت عمل كرده است. آن حضرت به مردي كه در حضورش غيبت مي كرد، هشدار داد و با اين جمله او را از عمل ناپسندش باز داشت: “يَا هَذَا كُفَّ عَنِ الْغِيبَةِ فَإِنَّهَا إِدَامُ كِلَابِ النَّارِ؛ اي مرد! از غيبت كردن بپرهيز كه غيبت غذاي سگهاي جهنم است.”
2. امام حسين عليه السلام در نامه اي به معاويه به اقدامات غير شرعي و غير قانوني وي اعتراض كرد و او را در خصوص عواقب تأسف بار اعمال زشتش مورد سرزنش قرار داد و فرمود: “اي معاويه! قصاص خدا را به ياد داشته باش و به حساب رسي الهي در روز قيامت يقين كن و بدان كه خداوند متعال كتابي دارد كه از ثبت هيچ عمل ريز و درشت فروگذاري نمي كند.
3. پيشواي سوم شيعيان در يكي از مهم ترين سخنرانيهاي خود، امر به معروف و نهي از منكر را متوجه عالمان صاحب نفوذ جامعه مي كند و كساني را كه بايد در اين مسير - پيشقدم باشند، مورد خطاب سرزنش آميز خود قرار مي دهد. آن حضرت از بي توجهي دانشمندان و عالمان به مسائل جاري و توجه نكردن آنان به نابود شدن ارزشهاي اسلامي و تضييع حقوق محرومان به شدت ناراحتي خود را ابراز مي دارد و مي فرمايد:
“شما اي عالمان، بزرگان و مسئولين صاحب نفوذ جامعه! حق ضعيفان و بينوايان را پايمال نموديد و آنچه را كه حق خود مي پنداشتيد، طلب كرديد و در به دست آوردنش اصرار ورزيديد و آن را گرفتيد؛ امّا در راه خدا نه مالي بخشيديد و نه جانتان را به مخاطره انداختيد و نه با اقوام و بستگانتان [كه مقدّسات و ارزشهاي اسلامي را به سخره گرفته بودند] به مخالفت برخاستيد.
آيا با اين پرونده سياه و اعمال زشت، بهشت و همنشيني با پيامبران را آرزو مي كنيد و با اين حال مي خواهيد از عذاب خدا در امان بمانيد!
شما مي بينيد كه پيمانهاي الهي شكسته مي شود، ولي هيچ نگران و خشمگين نمي شويد؛ در حالي كه براي شكسته شدن پيمانهاي پدرانتان [و همفكرانتان ]ناله سر مي دهيد و آشفته خاطر مي شويد.”
4. بدون ترديد امام حسين عليه السلام تمام هستي خود را در راه امر به معروف و نهي از منكر تقديم كرد و همچنان كه قبلا در پيام آن حضرت اشاره شد، ايشان بالاترين سعادت را شهادت در اين راه اعلام فرمود. امام صادق عليه السلام در زيارت اربعين حضرت سيد الشهداءعليه السلام مي فرمايد:
“وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ؛[خداوندا!] امام حسين عليه السلام خون خود را در راه تو نثار كرد تا بندگان تو را از جهل و ناداني و حيرت گمراهي رها سازد.”
آري، امام حسين عليه السلام با تمام وجود تلاش مي كرد تا معروف را به مردم بشناساند و به سوي آن متمايل سازد و منكر را نيز به آنان معرفي نمايد و از گسترش آن باز دارد و در اين راه حاضر شد كه به شهادت برسد و خون خود و يارانش را تقديم كند تا ناآگاهان، آگاه شوند و غفلت زدگان بيدار گردند.
خون او تفسير اين اسرار كرد
ملت خوابيده را بيدار كرد
سيره امام حسين عليه السلام
1. غيبت يكي از گناهان كبيره محسوب مي شود و هر مسلماني بايد از اين منكر جلوگيري كند. در اين مورد، امام حسين عليه السلام به زيباترين صورت عمل كرده است. آن حضرت به مردي كه در حضورش غيبت مي كرد، هشدار داد و با اين جمله او را از عمل ناپسندش باز داشت: “يَا هَذَا كُفَّ عَنِ الْغِيبَةِ فَإِنَّهَا إِدَامُ كِلَابِ النَّارِ؛ اي مرد! از غيبت كردن بپرهيز كه غيبت غذاي سگهاي جهنم است.”
2. امام حسين عليه السلام در نامه اي به معاويه به اقدامات غير شرعي و غير قانوني وي اعتراض كرد و او را در خصوص عواقب تأسف بار اعمال زشتش مورد سرزنش قرار داد و فرمود: “اي معاويه! قصاص خدا را به ياد داشته باش و به حساب رسي الهي در روز قيامت يقين كن و بدان كه خداوند متعال كتابي دارد كه از ثبت هيچ عمل ريز و درشت فروگذاري نمي كند.
3. پيشواي سوم شيعيان در يكي از مهم ترين سخنرانيهاي خود، امر به معروف و نهي از منكر را متوجه عالمان صاحب نفوذ جامعه مي كند و كساني را كه بايد در اين مسير - پيشقدم باشند، مورد خطاب سرزنش آميز خود قرار مي دهد. آن حضرت از بي توجهي دانشمندان و عالمان به مسائل جاري و توجه نكردن آنان به نابود شدن ارزشهاي اسلامي و تضييع حقوق محرومان به شدت ناراحتي خود را ابراز مي دارد و مي فرمايد:
“شما اي عالمان، بزرگان و مسئولين صاحب نفوذ جامعه! حق ضعيفان و بينوايان را پايمال نموديد و آنچه را كه حق خود مي پنداشتيد، طلب كرديد و در به دست آوردنش اصرار ورزيديد و آن را گرفتيد؛ امّا در راه خدا نه مالي بخشيديد و نه جانتان را به مخاطره انداختيد و نه با اقوام و بستگانتان [كه مقدّسات و ارزشهاي اسلامي را به سخره گرفته بودند] به مخالفت برخاستيد.
آيا با اين پرونده سياه و اعمال زشت، بهشت و همنشيني با پيامبران را آرزو مي كنيد و با اين حال مي خواهيد از عذاب خدا در امان بمانيد!
شما مي بينيد كه پيمانهاي الهي شكسته مي شود، ولي هيچ نگران و خشمگين نمي شويد؛ در حالي كه براي شكسته شدن پيمانهاي پدرانتان [و همفكرانتان ]ناله سر مي دهيد و آشفته خاطر مي شويد.”
4. بدون ترديد امام حسين عليه السلام تمام هستي خود را در راه امر به معروف و نهي از منكر تقديم كرد و همچنان كه قبلا در پيام آن حضرت اشاره شد، ايشان بالاترين سعادت را شهادت در اين راه اعلام فرمود. امام صادق عليه السلام در زيارت اربعين حضرت سيد الشهداءعليه السلام مي فرمايد:
“وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِيكَ لِيَسْتَنْقِذَ عِبَادَكَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَ حَيْرَةِ الضَّلَالَةِ؛[خداوندا!] امام حسين عليه السلام خون خود را در راه تو نثار كرد تا بندگان تو را از جهل و ناداني و حيرت گمراهي رها سازد.”
آري، امام حسين عليه السلام با تمام وجود تلاش مي كرد تا معروف را به مردم بشناساند و به سوي آن متمايل سازد و منكر را نيز به آنان معرفي نمايد و از گسترش آن باز دارد و در اين راه حاضر شد كه به شهادت برسد و خون خود و يارانش را تقديم كند تا ناآگاهان، آگاه شوند و غفلت زدگان بيدار گردند.
خون او تفسير اين اسرار كرد
ملت خوابيده را بيدار كرد
مراتب توحید
اول الدین معرفته، و کمال معرفته التصدیق به.
امير المومنين عليه السلام در خطبه 1 نهج البلاغه میفرمایند: اول و اساس دین شناختن اوست و کمال شناختن او تصدیق کردن اوست. شناخت خدا باین نیست که من ادعا کنم که خدا را میشناسم بلکه باید مراتب توحید، که توحید در ذات و توحید در صفات و توحید در افعال و توحید در عبادات است بدانم، و صفات سلبیه را از او نفی نموده و او را بصفات مخلوق در نیاورم که توحید در ذات این است که شریکی در مرتبه ذات او قرار ندهی و بقلب و زبان اقرار داشته باشی که واجب الوجودی غیر از ذات مقدس او نیست و نخواهد بود، و توحید در صفات این است که ذات خدا را از ترکیب عقلی و خارجی منزه بدانی و صفات کمالیه او را عین ذات او بدانی نه زیاد بر ذات او، و توحید در افعال این است که موثر در وجودرا منحصر به پروردگار بدانی و در افعال او که خلق و رزق و عطا و منع و غنا و فقر و صحت و مرض و عزت و ذلت و حیات و ممات و غیر آنها که خارج از اختیار ماست برای او شریکی قرار ندهی، و جمیع افعال او را از نقص و زشتیها و بیهوده بودن منزه بدانی و معتقد باشی که تمام افعال او از روی حکمت و مصلحت است، و توحید در عبادت این است که در عبادات برای خدا شریکی قرار ندهد از عبادت بتها و آنچه شبیه آنهاست از پرستش هر مخلوقی غیر خداوند، از جمله ریا نمودن در عبادات است که برای آن اقسام جلی و خفی بسیار است.
صد درس اعتقادی از نهج البلاغه در ضروریات دین و مذهب - رضا حبوباتی